آورده اند ؛ تعدادی بوزینه در شبی سرد زمستانی در پی آتشی بودند تا خود را گرم نمایند ، کرم شب تابی را یافته و به خیال آن که شعله آتش است ، چوب بر آن نهاده و به دور آن حلقه زدند . در آن حوالی درختی بود و برآن پرنده ای ، ناظر بر حال رقت انگیز بوزینگان بود . پس وی را بر آن حال ، طاقت نماند و ندا در داد ، که ای بوزینگان شما را چه شده است ، که آن آتش نیست ، کرم شب تاب ی است ، که گرمایی از آن به شما نرسد .
اما جمعیت بوزینگان ، به تصور آن که پرنده قصد سرقت آتش آن ها را دارد ، نه تنها برآن فریاد وق ع ی ننهادند ، که به یکدیگر نزدیک تر شدند . پرنده دست بردار نبود ، شوق بیداری و سری نترس داشت و قصد داشت به هر طریق ممکن ، جماعت جهال را از فرجام کار خویش آگاه نماید . پس از درخت پایین آمد و همان طور که هشدار می داد ، به جماعت بوزینگان نزدیک و نزدیک تر شد . ناگاه یکی از بوزینگان که از نصایح مکرر وی به خشم آمده بود ، جستی زده ، آن نگون بخت را بگرفت و کشت ، که گذشتگان نیک گفته اند ؛ زبان سرخ ، سر سبز می دهد بر باد .
در هفته های اخیر به همت نشریه وزین نیمروز ، مجادله ای کلامی میان اصحاب قلم در باب مفهوم « وسط باز » مطرح گردید ، کلیدواژه ای که این روزها در فضای مجازی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد . این کلیدواژه برای اعتراض به کسانی به کار میرود که در فضای دو قطبی حاکم بر فضای مجازی حرفی متفاوت میزنند. کسانی که نه حرف براندازان مخالف جمهوری اسلامی را عینا تکرار میکنند و نه حرف کاربران انقلابی و ارزشی که به سازمانها و گروهها ی خاص وصل هستند .
آن ها ( وسط بازان ) ، در موضوعات مناقشهبرانگیز، مانند حوادث بعد از درگذشت مهسا امینی ، دقیقا به همین خاطر که در میانه قرار گرفته و نه در دو سر طیف ، مورد اعتراض هر دو سر طیف قرار میگیرند و به اصطلاح از هر دو طرف «فحش میخورند». همین مسأله باعث شده تا وسط ایستادن و «وسط باز» بودن ، خودش به یک فحش و ناسزا و عبارت اعتراضی تبدیل شود .
در اعتراض به این برداشت ، محسن رنانی در یادداشت مفصلی تحت عنوان « جادوگر وسط باز برانداز » ، با بیان مثال های متعدد به دفاع از وسط بازان پرداخته و آنان را به مثابه نیروهایی دانسته است که در هیاهوی صداهای نخراشیده ای که بر طبل جنگ می کوبند ، تلاش دارند تا از سطح منازعه و درگیری و وضعیت خودی و غیر خودی و دو قطبی شدن جامعه ، کاسته و بر راه حل های میانه تاکید دارند . اما این نظر ، بر عده ای ناگوار آمده ، بنابراین همت خود را جزم نموده تا با طرح نظریه تضاد دولت و ملت ، ضمن رد نظر دکتر رنانی ، از وی دلجویی نموده و خلاصه با یک تیر دو نشان زده ؛ هم وسط بازی را نفی و « وسط بازان » را وادار به سکوت نمایند و هم استاد را به نفع خود مصادره نمایند.
در همین راستا ، شهرام کیوانفر در یادداشتی تحت عنوان « درباره وسط بازی » ضمن رد نظر محسن رنانی ، وی را « خودی » دانسته که دلبسته ایران و ایرانی است و در همان حال غیر ایرانی را دشمن نمی بیند و به انسانیت متعهد است .
به زعم ایشان محسن رنانی ، هر چند به قبیح بودن واژه « وسط باز » اذعان دارد ، اما درصدد تغییر واژه « وسط باز » است که در زبان عرفی به فرد فرصت طلبی اطلاق می شود که می خواهد هر دو طرف بازی را داشته باشد و از منافع هر دو طرف بهره ببرد ، یا خط ر دو طرف را برای خود کاهش دهد و به بیان دیگر هم از آخور می خورد و هم از توبره ، نه به راست می ماند و نه به چپ ، بلکه به مصلحت وقت ، گاه به راست رفته و گاه چپ روی می کند ، نه مرامش استمرار دارد و نه مرادش .
به نظر می رسد در قاموس علوم انسانی ، واژه ها معنی واحد و یکسان که قابل قبول برای همگان باشد ، ندار ن د و چه بسا درگذر زمان رنگ می بازند و یا معانی جدید پیدا می کنند ، تا آن جا که می توان آن ها را بر روی پیوستاری به نمایش گذارد که معانی دوسر پیوستار تفاوت آشکاری با یکدیگر دارند و همین موضوع ، گوینده یا نویسنده را مجاب می نماید تا به منظور جلوگیری از سوء تفاهم ، برداشت خود از واژه مورد نظر را توضیح دهد . واژه « وسط باز » نیز از همین مقوله است . میان وسط باز فرصت طلب ، تا وسط باز مصلح ، فاصله ای به اندازه دو سر پیوستار است ؛ یکی در اندیشه بهره مندی خود و دیگری در اندیشه بهره مندی جامعه است .
وسط باز مصلح ، به مثابه داوری فرزانه است که فراتر از بازیکنان دو تیم ، به قواعد حاکم بر بازی اشراف و به نیک و بد رفتار بازیکنان آگاه است و تلاش دارد ضمن مدیریت بازی ، بازیکنان را به رقابت با یکدیگر و نه ستیز ، رهنمون سازد و در رسیدن به مقصود ، هر گز از انجام وظیفه خود دست بر نداشته و خسته و ناامید نمی گردد . وسط بازان مصلح ، هرگاه که در انجام مسئولیت خطیر اجتماعی خود موفق گردیده اند ، توانسته اند پگاه جنگ را زدوده و افق های صلح و پیشرفت را نمای ان سازند و هرگاه با شکست مواجه شده اند ، جامعه در مسیری دشوار که عقبه آن نزاع و درگیری و چشم انداز آن زوال و انحطاط بوده است ، قرار گرفته است .
به نظر می رسد استاد رنانی که دل در گرو صلح دارد و خشونت پرهیزی را پیش نیاز اصلاح می داند ، برداشت مصطلح و کلیشه ای «وسط باز » را که ، باب میل خشونت طلبان تاریخ ناخوانده هر دو گروه بوده و راه را بر هر گونه اصلاح می بندد ، و حل اختلاف دولت و ملت را به کاربرد سلاح و جنگ ختم می نماید ، نمی پسندد . بنابراین ، تلاش دارد تا نقشی دیگر بر دیوار زند و برداشت ی نو ارائه دهد تا آنانی که جز صفر و یک عدد دیگری را نمی شناسند ، وادا ر به تغییر مواضع خود نماید.