حدود ۱۰۰ میز در شورای عالی انقلاب فرهنگی به موضوعات مختلف میپردازد که ماموریت تنظیم بیش از ۱۰۰ سند و یا بازنگری و نظارت بر اجر یا حسن اجرای اسناد بر عهده آنهاست. (گاهی سندنویسی در اقوال مسئولین تبدیل به پز فرهنگی شده است…)
فرهنگ را اگر یک کل یکپارچه بدانیم باید تعریف منسجم همزمانی از آن ارائه دهیم که اهل فرهنگ و هنر و اندیشه تعریف و نقش خود را در آن پیدا کنند. یعنی نظام به هم پیوستهای که همه اجزا روی هم کنش و واکنش داشته باشند برای رسیدن به یک هدف که آن هدف هم «فرهنگ ملی» است.
تصویر جامعی که از سندنویسیهای پی در پی به ما منتقل میشود چه تصویری است؟
تصویر ما از عرصه فرهنگ چیست؟
اگر فرهنگ مانند هواست آیا مردم فرهنگ درست شبکهای را استشمام میکنند؟
آیا فهم شبکهای از فرهنگ و هنر داریم؟
سمت فرهنگی ما کجاست؟
روندپژوهی، آینده نگاری برای رسیدن به معرفت فرهنگی در دستگاههای فرهنگی ما وجود دارد؟
اسناد فرهنگی و هنری بر اساس چه چشمانداز واحد و یا چه تعابیر متقنی ترسیم و نوشته میشوند؟
مطالعه و تحلیل محتوای اسناد تئاتر، موسیقی و سینما نشان از دیدگاههای تنظیمگرایانه و رصدمحور مانند: دیدهبانی است نه ابزار معرفتی … . اگر زبان را ابزار تفکر جاری در متون تدوین شده بدانیم این مکتوبهها روایت تنظیمگری و رصد امنیتی است و تامین کننده فرهنگ و هنر اقتدارگرایانه که زاویه مصرح آن امنیتی است نه امنیت فرهنگی، هنری.
کلان مسئله ما در این اسناد چیست؟
روایت فرهنگی ما در این اسناد چیست؟
آیا فرآیند ترسیمی محصول سایت اطلاعاتی و شبکهای با آبشخورهای فرهنگی است؟
آیا در این اسناد تکلیف تولیگری و تصدیگری روشن شده است؟
فلسفه و معرفت غالب بر این اسناد چیست؟
آیا به فلسفه شبکهای و درصد تاثیر آن بر جهان اکنون توجه شده است؟
تصمیمسازی در این اسناد به عهده کیست؟ مردم، صنوف و…در چه سطحی تعریف شده اند؟
دستگاه فرهنگی رسمی در چه حد تعریف شده است؟
الگو و یا محصول حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی در کشور چیست؟
تصویر فرهنگی ترسیمی از کشور چیست؟
تصویر کردن دادههای فرهنگی کشور ما را با چه دورنگاهی مواجهه میکند؟
آیا ارتقاء حکمرانی نیاز به اطلس فرهنگی، نقشه و اطلاعات فرهنگی (رصدخانه فرهنگ و هنر) ندارد؟ اطلاعات فرهنگی و پشتوانه مطالعاتی این اسناد کجاست؟
تغییرات فرهنگی و اجتماعی مهمترین موضوع فرهنگ، هنر، دانش، فناوری، اقتصاد و…که قواعد را تغییر دادهاند و نقش آفرینی میکنند کدامند؟
(تلگرام روزانه ۱.۶دهم میلیارد بیننده دارد. هوش مصنوعی و تاثیرات آن بر تولید. سیستمهای پیشرو و پلتفرمهای ارتباطی که روزانه بیش از صد هزار ترلیون پیام را ترکیب و….)
آیا فهم حکمرانی شبکهای و فرهنگی روز دنیا بر سندنویسی تاثیری داشته است؟
در آخر باید گفت هزاران سئوال یا پیش زمینه جدی وجود دارد که به یقین با نوشتن سندنویسی نمیتوان آنها را در فرهنگ و هنر جاری کرد. هژمونی عصر سوپرتکنولوژی و نحوه برخورد غلط و در جاهایی اقتضایی با آن باعث شده که اساسان فهم درستی از محیطشناسی در اسناد جاری نباشد. به همین دلیل شورای عالی انقلاب فرهنگی که اعضا بسیار محترمی دارد، دیگر با این اعضا به درد فرهنگ و هنر این کشور نمیخورد. باید هشدار داد این اسناد که حتی در جاهای مغایر با قانون اساسی هستند. (اصول ۲۳.۲۴، ۲۵ قانون اساسی) دیگر برای فرهنگ و هنر امروز تکنولوژیک محور کارآیی خود را از دست داده اند. (با این اسناد نمیشود به فرهنگ و هنر رسید. به نظر میرسد گم کردن کلان مسایل فرهنگی و هنری کشور نتیجهاش زوال فرهنگی، هنری باشد …)
تغییر «حکمرانی فرهنگی» یکی از اولویتهای جدی نظام در سالهای پیش رو باید باشد که شاید از تغییر جدی سیستم، ساختار و زاویه دید معنایی شورای عالی انقلاب فرهنگی باید آغاز شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید زمانشناس باشد و متناسب با روح زمان حرکت کند. (تصور بنده بر این است مدیر تحولگرا و سیستمی میتواند شورای عالی انقلاب فرهنگی را تبدیل به قرارگاه همگرایی «تغییر حکمرانی فرهنگی» کند. اگر این تغییر شکل نگیرد بدون شک فرهنگ و هنر چشم اسفندیار آیندهی نزدیک کشور خواهد شد.)
* فعال رسانهای، مدیر فرهنگی و مدیرعامل سابق خانه تئاتر