ای برادر سخن نادان خاری است درشت
دور باش از سخن بیهُده ش، آسیب آسیب!
از شگفتیهای عرصه سیاست و مدیریت در کشور عزیز ما ایران، کثرت و تنوع تریبونها و منابر، ونیز نامشخص بودن محدوده مسئولیت سخنوران پر تعداد و زبان آور است. خیابانی که درباره کلّ امور داخله و خارجه اظهار نظر کرده و از بیان هیچ موضع گیری تند و دشمنانهای نیز اجتناب نمیکنند. برخی بر اساس جزوههایی که بولتن نام دارد نوعی دیدگاه نادر و ویژه را در جهت علایق یک جناح در ارکان قدرت و منافع مشترکشان را بازتاب میدهد. بر اساس باورهای بولتنی، خطبا و سخنرانان در یک زمان و هماهنگ به موضوعات مهم یا متعارف میپردازند و چنان داد سخن میدهند که گویی سالها روی موضوعات مملکت و مشکلات ملت تحقیق نموده و درباره آن رسالهها خوانده و مقالهها نوشته اند.
گروهی دیگر با راه یافتن به رسانههای فراگیر در شبکههای پرتعداد و چند زبانه رادیو تلویزیونی، در هر زمینهای از خاطرات و مخاطرات، سیاست و دولت و ملت و دین و فلسفه و آداب و اخلاق و ظواهر و بواطن حرفها می زنند، حتی به مغفولاتی که در زمره غرایب است و در کتب قدیمه هم به عنوان قصص و اساطیر در زیرشاخه “عجایب نامهها” طبقه بندی میشود میپردازند و کسی هم نمیتواند بحث و گفتار شیرین ایشان را قطع کند و به متکلم وحده بگوید که نبافید این قصه های مضحک را، زیرا جوانان و مخاطبانی که درگیر هزاران مشکل و مسئله هستند، می فهمند و صدها رسانه دارند و آنقدر مسیرهای موازی و متقاطع برای کسب اخبار و اطلاعات برای راستی آزمایی، که بعید است شما با این شیوههای منسوخ اثری در فکر و ذکر و انتخاب و سلیقه آنان داشته باشید.
اگر بخواهم مصداقها را بیان کنم و از اشخاص مشخص نام ببرم، هیچ دردی دوا نمیشود. ای بسا که شائبه مخالفت و خصومت، بر دلیل و برهان چیره شود. فقط میگویم که این چرب زبانی ها در سیاست و فرهنگ موجب خشم و خروش افکار عمومی میشود، و از حیث هزینه و فرصت هم سبب تباهی سرمایه و وقت گرانبهای عموم هستند. سرانجام و مع الاسف، بخش دیگری از این نوع سخنان یکجانبه و تنگ روزن، به جای موعظه در اخلاق، و ترویج دیانت و ایمان، به سرخوردگی و سرگشتگی نسل جوان انجامیده و اندوه دانایان و آزردگی صاحبان فکر و اطلاع را درپی آورده است.
وقتی مداحی، تک گویی و یک سویه نگری بر گفتگوی آزاد و نقد و جدل احسن ترجیح داده شود، وقتی معیار سخن و ملاک تعیین سخنور، تملق و چرب زبانی برای خوشامد اشخاص باشد، به تدریج باب نقد و اسباب نوگرایی در تفکر بسته میشود. لاجرم کسانی میآیند و بر مسند سخن مینشینند که اهل هیچستان اند، اینها از تریبون و کرسی درس و منبر موعظه و بلندگوی سیما و صدا جلوه گری میکنند و تنها ابداعشان بدعتهای بیهوده و پرخرج است، و حرفشان موجب رنجش و ناخرسندی مخاطب و ملت خواهد بود.
امروز که این نوشته را آماده میکنم، رسانهها و افکار عمومی، بیش از هر زمانی به سنجش و نقد سخنان حساس شده است. بدانید که هر سخنی با موشکافی و نقد و تفسیر از جوانب مختلف روبه رو میشود و هر خبری با راستی آزمایی و سنجش و مقارنه مورد داوری قرار میگیرد. هرچه وزن و اعتبار سخن گویندگان و نویسندگان در یک رسانه کمتر باشد، اعتبارش کاسته و مخاطبانش جذب رسانههای دیگر میشوند. هرچه استدلال و شیوه بیان و اخبار و ارجاعات بهتر و دقیقتر باشد، معتبر می شود و ارج و قرب مییابد و بر دامنه تأثیرش افزوده میشود.
رقابت رسانهها به نوعی نبرد برای تسخیر افکار عمومی ارتقا یافته است. زمانی که نیروهای کارآمد و صاحب نظر و کاردیده، کنار روند، نوآمدگان نا آشنا به امور و نودولتان بی کفایت و درس ناخوانده نمی توانند با معاندان حرفهای و آموزش دیده مقابله کنند و پشت آنان را به خاک برسانند.
اگر گوش شنوا باشد، شاعر نامدار، انوری بزرگوار، در چند بیت نصایحی فرموده است:
دشمن جان من آمد شعر چندش پرورم
ای مسلمانان فغان از دست دشمن پروری
چون ندارد نسبتی نظم تو با نظم جهان
در سخن خواهی مقنع باش خواهی سامری
گرچه سوسن صد زبان آمد چو خاموشی گزید
خطّ آزادی نبشتش گنبد نیلوفری