به نظر میرسد دولت رئیسی در اولویت بندی، رفع و برطرف کردن بزرگترین چالشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور، عملکرد موفقی نداشته است. با گذشت یکسال از روی کار آمدن دولت سیزدهم، شاهد کارنامه ضعیف و غیرقابل قبول دولت او در ابعاد مختلف بودهایم.
نه تنها مردم بهبودی در زندگی روزانه خود حس نمیکنند، بلکه رفتار ناهمگون تیم اقتصادی دولت نشان میدهد که این دولت فاقد یک استراتژی یکپارچه و رویکرد علمی در مدیریت کشور است.
از شهریور سال قبل تا اکنون تنها یک جراحی اقتصادی در کشور انجام شده است که اثر رفاهی و جبرانی این سیاست دولت نیز زیر سایه سیاه و شوم تورم چهل درصدی و جهش قیمت دلار بوده است.
به بهانه یکساله شدن دولت سیدابراهیم رئیسی، گفتگویی با دکتر مهدی ذاکریان استاد دانشگاه و دانشیار روابط بین الملل انجام شد تا فعالیتهای دولت با توجه به اوضاع حاکم بر کشور در این برهه زمانی به بوته نقد و بررسی گذاشته شود.
در یک سال گذشته شاهد انتخاب و اقدام گروه مذاکره کننده دولت سیزدهم به ریاست علی باقری کنی بودیم که سبب انتقادهایی از عملکرد دیپلماسیاش شد، از سویی این گروه در دولت محمود احمدینژاد نیز نتوانست مذاکرات را به خوبی پیش ببرد و اینک که نه تحریمی کم شده و نه توافق جدیدی منعقد شده است، این عملکرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
بر پایه دانش روابط بین الملل حاکمان تلاش میکنند تصمیمهایی را اتخاذ کنند که در نتیجه آن حداکثر منفعت و حداقل زیان متوجه ملت باشد. بنابراین از تکرار خطاهایی که در گذشته صورت گرفته اجتناب کرده و سعی میکنند انتخاب جدید یا انتخابهای ابتکاری داشته باشند. به عنوان مثال به هر یک از کشورهای موفق از نگاه اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی در دنیا نگاه کنید تلاش بر این دارند که گردش نخبگان به گونهای باشد که هر نخبهای که به قدرت میرسد از نخبه قبلی متفکرتر، کارآمدتر و بازده بیشتری برای ملت و میهن داشته باشد.
متاسفانه انتخابی که آقای رئیسی داشته است بیانگر چنین رویهای نیست. یعنی در یک حلقه بستهای که از پیروزی جمهوری اسلامی شکل گرفت تا امروز ما چرخه گردش نخبگان با اولویت کارآمدی، تخصصگرایی و حرفهای گرایی ندیدیم. بیشتر بر پایه عناوینی مانند تعهد، شناخت، ایمان، ارتباط و شاید خویشاوندگرایی بوده که هر کدام از این موارد آرام آرام ماهیت خودشان را از دست دادند و تبدیل به ماهیت جناحی، حزبی، گروهی و باندی شد. به عبارتی دراین سالها تخصص به حاشیه رفت.
در این دوره آقای رئیسی نیز میتوانست به گونهای عمل کند که از نیروهای کارآمد، متخصص و متعهد به کشور برای حل این مسائل استفاده کند. اما همانطور که اشاره کردید از نیرویی استفاده شد که آن نیرو در گذشته نتوانست گرهی از مسائل ایران و جهان را باز کند و امروز هم که دوباره این فرصت در اختیار وی گروه قرار گرفت، آن رویه گذشته ادامه پیدا کرده است و به نتیجه موثری تاکنون نرسیده است.
- ریشه مشکل را در کجا میبینید؟
بزرگترین مشکل گردش نخبگان است و این گردش نخبگان آرام آرام از حالت حزب، جناح و باند خارج شده و به حالات معامله تبدیل میشود. یعنی گردش نخبگان به این صورت شکل پیدا میکند که او هم برای شما کاری بکند، چیزی به اومیدهید و چیزی هم از او میگیرید.
یعنی چینشها بر پایه معاملات و مناسبات فردی شکل میگیرد. شما فردی را بخاطر فرد دیگری که کاری را برایتان انجام داده است در منصبی میگمارید و این حالت بدترین حالت است.
کشورهایی که از مهارتگرایی، حرفهایگرایی، دانشگرایی و تخصصگرایی به سمت معاملهگرایی و بند و بست و زد و بندگرایی رو نمودهاند که مثلا فلانی را بیاوریم که شاید ایشان هم برای ما کاری بکند، بدترین حالت را در یک نظام سیاسی شکل دادهاند.
- دولت رئیسی رویکرد نزدیک شدن هر چه بیشتر به قدرتهای بلوک شرق مانند روسیه و چین در حوزه سیاست خارجی را در دستور کار خود قرار داد، این راهبرد را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی یک دولت از نظر قدرت اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ضعیف باشد و از طرفی ملت هم تکیهگاه آن نباشد، بیتردید به بیگانگان روی میآورد. روی آوردن چه به شرق چه به غرب غلط و نادرست است.
یک کشور مستقل باید با همه کشورها روابط مسالمتآمیز و برابر داشته باشد. فرقی نمیکند نام آن کشور آمریکا باشد، یا روسیه، فرانسه، هند و…. در قالب روابط برابر و مبتنی بر منافع ملی این رابطه باید برقرار شود. در هر حال تکیه کردن به بیگانگان نادرست و غلط است. یعنی یک کشور بایستی یاد بگیرد تکیه به بیگانه نداشته باشد.
- به نظر شما این نگاه و رویکردی که شما بر آن تاکید دارید در این یک سال چقدر محقق شده است؟
به نظر میرسد دولت به سبب مشکلات اقتصادی که گریبانگیر آن شده است، به دو راهبرد روی آورده است. نخست تامین نیازهای خود از طریق خالی کردن جیب مردم به صورت کهکشانی و دوم اتکا به بیگانگان به صورت مشخص روسیه و چین. طبعا هر دو غلط و نادرست است.
جناب اقای رئیسی بایستی مستقیم مشکلات را با مردم مطرح کند و از مردم کمک بخواهد و بداند به چه صورتی میتواند از مردم کمک بگیرد.
متاسفانه نگاه آقای رئیسی به بودجه و به مسائل از منظر حاکمیتی و دولتی است، که دولت در چه چیزهایی کمبود دارد که آنها را جبران کند در حالیکه بایستی نگاه کند که مردم در چه چیزی کمبود دارند و آن را برطرف کند و این بزرگترین خطاست.
حالا برای اینکه این مشکل حل شود به سیاستهای سختگیرانه روی آورده است، مالیاتهای عجیب مثل مالیات بر مسکن، مالیات بر خودرو رقمهای نجومی نه تنها برای مردم غیرقابل تحمل است؛ بلکه توهینآمیز نیز است.
دوم اینکه چون در حوزه بین الملل نتوانسته مسائلش را با نظام جهانی حل کند به دو کشور روسیه و چین متوسل شده است. روسیه امروز با نظام غرب در حال تنش است که البته موقتی خواهد بود، چراکه هیچ وقت نه روسها و نه چینیها تنش مداوم و پایدار با غرب را پیشه نخواهند کرد.
چین ماهیتش کلا جداست، اقتصاد و رونق اقتصادی چین به فروش کالاها و سرمایهگذاریهایش در ایالات متحده آمریکا گره خورده است. بنابراین مهم نیست رئیس یک دولتی نام چه باشد یا منتسب به کدام جناج باشد، همین که برای حل مسائل خود به کشور دیگری توسل و تکیه کند، یک راهکار مذبوحانه و از پیش شکست خورده را پیش گرفته است.
روسیه در مسئله اوکراین تمنای این را داشت که با ایجاد تنش امتیازهای بزرگ از ناتو و غرب بگیرد. روسها بر این باور بودند که عقب ماندگی اقتصادی خودشان را با توانمندی نظامی جبران کنند. به عبارت دیگر خواهان یک باجگیری به لحاظ اقتصادی از نظام جهانی بودند. از اینرو وارد اوکراین شد اما برخلاف ارزیابیهایی که عموما پوتین خوب از عهده آنها بر میآمد. این بار اشتباه بزرگی رخ داد و روسیه بجای اینکه یک امتیاز بزرگ کسب کند، به تنبیه و مجازاتی بزرگ تن داد، به گونهای که نه تنها روسیه به لحاظ اقتصادی زمینگیر شد، بلکه به لحاظ نظامی نیز دچار آسیب جدی شد. در نتیجه آن قدرت نظامی و برتر این کشور با ضعفها و مشکلاتی در آینده روبه رو میشود.
این نکته را فراموش نباید کرد که روسها در روابط سیاسی و اقتصادی احساس نزدیکی به غرب دارند. حتی اگر غرب را هم در نظر نگیریم، باز به کشورهایی که در جبهه مخالف ایران قرار دارند، نزدیکتر است. به عنوان مثال میتوان به رابطه روسها با اسرائیل یا عربستان سعودی، امارات متحده عربی و… اشاره کرد.
روسها ۴۳ سال است از مسائل هستهای ایران صحبت میکنند و هیچ کاری در این خصوص برای ایران انجام ندادهاند. بدترین قراردادها و بدترین پیشنهادها در مسائل همکاری اتمی مربوط به روسها میباشد. پائینترین و ضعیفترین فنآوری هم در مسائل هستهای باز به روسها بازمیگردد.
- شما چه راهکاری را به دولت سیزدهم پیشنهاد میکنید؟
امید واهی بستن به بیگانگان سبب ساز خسارتهای فراوان برای ملت ایران خواهد بود و اتکا به شرق و یا غرب یک خسارت بزرگ است.
دولت رئیسی باید به ملت ایران اتکا کند. در این صورت است که نظام بینالملل به سوی شما آغوشش را باز میکند. از عربستان گرفته تا آمریکا، فرانسه، روسیه و چین عموما از چنین دولتی استقبال میکنند. بزرگترین پاشنه آشیل دولت آقای رئیسی انتخابات ضعیف آن است. انتخاباتی که با مشارکت ۳۰ درصد برگزار میشود نتیجهاش آن است که در نظام بین المللی نتوانیم صدای خود را با پژواک خوبی ارائه کنیم. باید به دولت هشدار داد این سیاست پایانش به آنجا میانجامد که در آغوش روسیه و یا آغوش چین باشید و همواره برای حل مشکلات کوچک و بزرگ به آنها متوسل شوید.
- بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور و معیشت مردم به تحریمها گره خورده است. اینکه گفته شود تحریمها را خنثی میکنیم و اجازه نمیدهیم به زندگی مردم لطمه وارد کنند، شعار خوبی است. اما دیدیم که پشتوانه عملی نداشت، در این زمینه نظرتان چیست؟
به باور من از منظر دانش روابط بینالملل تفاهمهای چند جانبه ارزش بالایی برای دولتها دارد، یعنی هیچ یک از دانشمندان روابط بینالملل ارزش تفاهمهای چند جانبه را انکار نمیکنند. به عنوان مثال منشور ملل متحد، منشوری است بسیار ارزشمند که میتواند برای همه کشورها و جامعه بینالملل مثمرثمر باشد.
برجام یک تفاهم چند جانبه است که میان ایران با پنج کشور عضو دائم شورای امنیت به علاوه آلمان صورت گرفته و پس از آن با قطعنامه مصوب شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است و به همه کشورها الزام شده است که برابر با این قطعنامه روابط جدیدی با ایران برقرار کنند. بنابراین به رغم اینکه برخی مفادش منافع ایران را در مسائل هستهای به صورت کامل ایفا نمیکند که طبیعت هر نوع قرارداد چند جانبه است. اما ماهیت کلانش امتیازهای وسیع و امتیازهای بینظیری را برای ملت ایران در پی داشته است.
- اما چرا در دوران آقای روحانی همه بسیج شده بودند که برجام به نتیجه نرسد؟
چون که موفقیت دولت روحانی را شکست خودشان میدیدند. آنها با نگاه تنگ گروهی و باندی یک سرمایه ملی و یک دارایی ملی را سعی کردند ضعیف کنند. البته فراموش نکنیم که ترامپ به عنوان یک عامل بیگانه نقش اصلی را ایفا کرد و در نهایت برجام به احتضار و نابودی رفت.
به هرحال چون برجام یک تفاهم بین المللی بود و برپایه همین تفاهم یک قطعنامه شورای امنیت پشتش قرار دارد، همچنان پتانسیل لازم را برای ایجاد روابط خوب برای ایران و همچنین در رابطه با سایر کشورها فراهم آمده است، من معتقدم دولت آقای رئیسی از این فرصت استفاده کند، کما اینکه مذاکره کنندگان اگر چیز دیگری غیر از برجام داشتند که به آن متوسل شوند از آن بهره میگرفتند، البته خود آقای باقری و همینطور آقای امیرعبدالهیان به این امر اذعان دارند که بالاترین امتیاز برای دولت آقای رئیسی و ایران خواهد بود.
- البته برجام مخالفین سرسختی در داخل دارد با آنها چه رویکردی باید داشت؟
امروز کسانی که با برجام مخالفت میکنند بایستی بینند که چه ضررهایی در مفاد برجام وجود دارد و خوب است آنها را به ملت ایران ارائه کنند. از طرفی میتوانند برجام را به رفراندم عمومی ملت ایران بگذارند. این خودش تمرین دموکراسی خواهد بود.
تصمیم گیران باید بر پایه نظر مردم ایران تصمیم بگیرندکه آیا مردم ایران ماهیت برجام را همچنان میپسندند یا خیر؟
بهترین چیز این است که ما به جای مردم ایران تصمیم نگیریم. ما میتوانیم به عنوان منتقد یا موافق نظر بدهیم، این یکطرف قصه است. طرف دیگر قصه این است که متخصصین مستقل این موضوع چه نظری دارند. با توجه به نظر آنها این موضوع به رای عمومی گذاشته شود و اجازه داده شود که حرفهایشان زده شود و اساتید مستقل و کارشناسان خبره امکان آن را پیدا کنند تا در رسانهها نظرشان را درباره ماهیت این توافق ارائه کنند.
- پیش بینی شما در صورت شکست قطعی مذاکرات چیست و بایستی منتظر چه تبعاتی باشیم؟ راهکار دولت رئیسی در صورت شکست مذاکرات چه خواهد بود؟
این سوال را بایستی از آنهایی پرسید که راهکاری را مد نظر دارند. اما عموما دیده میشود که نگاهی توهمآمیز به مسایل دارند. بعنوان مثال صحبتها و جملاتی مانند مردم با تحریمها کنار آمدهاند و قبول کردهاند…. اظهاراتی از این دست نشان دهنده شکلگیری سیاست بر پایه توهمات است. در کجا مردم ایران اعلام کردند که ما حاضریم با تحریمها زندگی کنیم و تبعات آنرا پذیرفتهاند؟ آیا به رفراندوم گذاشته شده است؟ آیا نظرسنجی شده است؟ اگر امروز از مردم ایران نظرسنجی شود، آنها تحریمها را میپذیرند؟ آیا امروز وضعیت نامناسب اقتصادی که حاصل از این تحریمهاست مورد پذیرش مردم ایران است؟
خوب اینها پرسشهای جدی است که مردم میپرسند و این نشان دهنده شکاف عمیق میان دولتمردان با مردم ایران است. فلذا میتوانم بگویم درحال حاضر دولت راهکاری ندارد، بلکه برای فرار از مشکلات دست در جیب مردم میبرد، تورم نجومی بوجود میآورد و یا در آغوش قدرتهای بیگانه مانند روسیه و چین پناه میگیرد.
دولت فاقد برنامه و راهکار است. اگر غیر از این است و برنامه و راهکاری وجود دارد، آنها را بیان کنند و از نتایجی که در پی داشته مردم را مطلع سازد. میبینیم که نه در زمینه اقتصاد و نه در زمینه فرهنگ و نه در زمینه سیاست و نه در زمینه مسائل امنیتی راهکاری نداشتهاند.
شوربختانه آسیبپذیرترین نقطه ما نقطه امنیتی شده است. قبلا گفته میشد که قویترین کشور منطقهای هستیم. اما اکنون شاهد هستیم در پایتخت ایران و در پنجاه کیلومتری پایتخت ایران اسرائیل عملیات ترور را برنامهریزی میکند یا اعلام میشود که بازجویی در داخل خاک ایران انجام میشود. این یعنی آسیبپذیری امنیتی.
در بعد اقتصاد رشد اقتصادی در بدترین وضعیت قرار گرفته است. تورم، بیکاری در بدترین وضعیت قرار گرفته است. رفاه مردم نسبت به گذشته در وضعیت نامناسبتری قرار دارد. یعنی اگر به یک دهه گذشته نگاه کنیم، مردم ایران رفاه بهتری داشتند.
در بعد سیاسی چه گشایشهای سیاسی برای مردم ایران شکل گرفته است؟ رفراندم آزاد؟ انتخابات آزاد؟ مشارکت وسیع سیاسی؟ مشروعیت بالای سیاسی؟ پاسخگویی به مردم؟
در زمینه فرهنگی نیز عملکرد دولت آقای رئیسی موفق نبوده است. ایشان در برنامههای تبلیغاتی ایام انتخابات گفت من گشت ارشاد مسئولین را راهاندازی میکنم، نه تنها به گشت ارشاد مسئولین عمل نشد بلکه به برخورد فرهنگی با مردم منجر شد. به گونهای که مادر را از دختر جدا کنند و مادر در مقابل یک ون فریاد کند «دخترم مریض است، رحم کنید».
اینها بدترین وضعیتی است که در فضای فرهنگی یک کشور وجود دارد. فلذا نه تنها راهکار ندارند بلکه پسرفت شدیدی است که مشاهده میشود.
- تحلیل خود را در خصوص عملکرد دولت سیزدهم در زمینه حقوق بشر را چگونه ارزیابی میکنید؟
حقوق بشر یک دارایی جهانی است. یک راهکار بزرگ متمدنانه است. قراردادهایی که میتواند برای حقوق مردم در داخل ایران کارآمد باشد. این نهادها مانند شوراها، کمیسیون اصل نود مجلس و… نهادهایی هستند که میتوانند کارکرد خوب داشته باشند. ستادی بنام ستاد حقوق بشر در قوه قضائیه وجود دارد. اما در عمل میبینیم که اینها به جای اینکه در بررسی اتفاقات ناقض حقوق بشری، طرف حقوق بشر را بگیرند، طرف نهادهای حاکمیتی را میگیرند و این یک ضعف است. به نظر میرسد مشکل ایران این است که دادگاه قانون اساسی ندارد. اگر دادگاه قانون اساسی وجود داشت ملت میتوانست بخاطر نقض حقوق بشر از سوی حاکمان به آن دادگاه مراجعه کند. توجه داشته باشید یک دادگاه مستقل منظور است نه دادگاههای صوری یا دادگاههایی که خود حاکمیت قضاتش را انتخاب کند.
معاونت حقوق بشر وزارت دادگستری یا ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گزارش دهند چه کاری کردهاند؟ بالاترین گزارش آنها این است که ما به اداره ثبت احوال اعتراض کردیم که چرا نام صغری را به نام مونا تغییر ندادید. بعنوان مثال است البته.
چیزی بالاتر از اینکه چگونه اسیدپاشی اصفهان شکل پیدا کرده است، عاملانش چه کسانی هستند و مسببین آن ضمن معرفی، مجازات شوند. یا اتفاقاتی دیگر که در ایران شکل گرفت و ورود جدی نشد و پیگیری نشد.
از این بالاتر حقوق اقتصادی مردم است. حق معاش و حقوق دیگر. کجا این حجم از تورم را پیگیری کرد؟ بنابراین با کمال تاسف این دولت در زمینه حقوق بشر هم کارنامه خوبی از خود نشان نداده است.