ماجرای گفتگوهای معاهده برجام از آغاز تا زمانی که نتیجه نهایی آن به صورت رسمی اعلام شود، سوژه مناسبی برای داستان نویسان ما است که به لحاظ سیر واقعی آن و شخصیت پردازیهای سیاسی، همچنین با نگاه به گفتگوهای رسمی و غیررسمی و گزارشهای خبری و برداشتهای گوناگون بسیاری از افراد، چه آنها که مسئولیت رسمی و نمایندگی از دولتی را داشته و دارند یا وسعت و تنوع تحلیلگران سیاسی در داخل و خارج از کشور و کسانی که با سوژه برجام برای خود نمایهای از سیاستدانی و آیندهنگری را به خورد مردم دادهاند و میدهند و… رمانی جذاب خواهد شد.
در این سیر تاریخی گفتگوهای برجام، زمانی اخبار آن داغ بود و در صدر گزارشهای سیاسی و رسانهای قرار داشت و در برههای نیز چنان سرد و یأسآور شد که بسیاری پایان و مختومه شدن این پرونده را پیشبینی و اعلان کردند. این روزها ماجرای گفتگوهای برجام به لحاظ حوادث و رویدادهای گوناگون بینالمللی از جمله ادامه جنگ بایدن – پوتین در اوکراین و صف آرایی تخاصم چین و آمریکا، همچنین بحران زدگی سراسر اروپا ناشی از جنگ در اوکراین، در نشیب سردی قرار دارد. لابی قدرتمند رژیم صهیونیستی نیز که از آغاز، مخالف توافق در برجام بوده و خواهان شکست نهایی آن است، اکنون نه تنها از چرخش فضای سرد و یأسآور خبری استقبال میکند، که مدام با تکرار جمله «برجام کاملاً شکست خورده است» افکارسازی میکند. آخرین نمونه خوراک خبری برای لابی صهیونیستها در نیویورک و واشنگتن، مصاحبه «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران (برجام) با شبکه سی. ان. ان آمریکا است.
رابرت مالی، در این مصاحبه میگوید: «دلیل اینکه مذاکرات در بنبست قرار دارد و پیش نمیرود، این است که ایران در دو ماه گذشته، موضعی را در این مذاکرات اتخاذ کرده که واقعاً مغایر با بازگشت به توافق است. آنها درخواستهایی مطرح میکنند که ارتباطی به برجام (توافق هستهای) ندارد. تا زمانی که اینطور باشد، مذاکرات در وقفه خواهد بود.»
نماینده آمریکا در برجام (مالی) همچنین در این مصاحبه گفت: «… مذاکرات در حال حاضر حتی در دستور کار قرار ندارد و تمرکزی بر آن نیست!» این سخنان چند هفته پس از اعلان رسمی نماینده اتحادیه اروپا است که ریاست گفتگوی اخیر برجام را به عهده دارد و رسماً اعلان کرده بود که متن نهایی توافق برجام تنظیم شده و همه اعضاء آن را پذیرفتهاند. نمایندگان دولت روسیه و چین در گفتگوهای برجام نیز رسماً و به صورت علنی اعلان کردند که چند موردی که در آن اختلاف وجود داشت در گفتگوی نهایی حل و فصل شد و متن نهایی توافق آماده شده است.
درباره چرایی، چرخش مواضع دولت بایدن از اصرار به تداوم مذاکرات برجامی تا توقف گفتگوها اغلب تحلیلگران رسانهای به چند دلیل اصلی اشاره کردهاند:
▪️فضای انتخابات میان دورهای کنگره (مجلس – سنا) در آمریکا که اصلیترین دستور کار کاخ سفید، مدیریت این انتخابات است. پیشبینی پیروزی حزب دمکرات به ریاست بایدن رئیس جمهوری آمریکا بسیار ضعیف شده است و اغلب رسانههای آمریکا از پیروزی حزب جمهوریخواه رقیب بایدن در انتخابات خبر میدهند. سرمایه کلان دلاری صهیونیستهای آمریکا و اعضاء سازمان اِپیک (سازمان صهیونیستی در نیویورک) در نتیجه انتخابات بسیار مؤثر است. بایدن نیاز دارد تا ضدیت با جمهوری اسلامی ایران و همزمان حمایت استراتژیکی از رژیم صهیونیستی را که مخالف اصلی معاهده برجام است، نشان دهد. این روزها شرایط انتخاباتی برای بایدن بسیار سخت و نگران کننده شده است.
▪️مؤلفه دیگر، هجوم جنگ روانی – تبلیغاتی رسانههای غربی و رسانههای فارسی زبان در لندن و نیویورک است که با خط سیاسی اسرائیل و سرمایهگذاری دلاری «بن سلمان» ولیعهد سعودی علیه ایران مدیریت میشود. خط اصلی رسانهای آنها دو محور دارد؛ اول، سراسر ایران دچار آشوب و هرج و مرج و به عبارت رسانهای آنها «قیام علیه جمهوری اسلامی ایران» شده است! و دوم، دولت جمهوری اسلامی ایران در انزوای بینالمللی قرار گرفته است.
بایدن نمیخواهد رژیم صهیونیستی و صهیونیستهای عضو «اِپیک» را آزرده خاطر کند. به همین دلیل برجام را فعلاً به حالت «مسکوت» نگهداشته، همزمان در مواضع علنی سیاسی به صورت تهاجمی علیه جمهوری اسلامی سخن میگوید و مدام خبرساز است. تصور دولتمردان آمریکا، به ویژه کاخ سفید این است که تهران نیاز مبرمتری به توافق در شرایط کنونی نسبت به یک ماه پیش دارد تا بتواند با گشایش در عرصه بینالمللی زمینه را برای مدیریت بهتر شرایط داخلی خود فراهم کند. مشاوران بایدن در گفتگوی برجام بر این باورند که فعلاً باید صبرکرد و همزمان مواضع تندتری علیه جمهوری اسلامی ایران با توجه به نا آرامیهای داخلیاش گرفتهاند.
▪️روابط تهران – مسکو و ادعای دولتهای غربی مبنی بر ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه، که موضوع جنگ رسانهای و روانی علیه ایران شده است.
▪️مسأله انرژی، که یکی از روزنامههای اقتصادی تهران درباره آن چنین نوشته است:
فشار آمریکاییها در طول مذاکرات چندماه گذشته این بودکه بتوانند توافق را تا خرداد و حتی تا مرداد احیا کنند که تا روز باز اجرا یعنی ۱۲۰ روز پس از توافق، زمینه – ولو به لحاظ روانی – برای بازگشت تدریجی نفت و گاز ایران به بازار فراهم شود. در شرایط کنونی با عبور از این نیاز روانی و باتوجه به اقداماتی که در طول چندماه گذشته دولتهای اروپایی و در رأس آنها آلمان برای رفع نیازهای گازی خود از بازیگرانی چون قطر انجام دادهاند، دولت بایدن و حتی اروپاییها با فراغ بال بیشتری نسبت به مذاکرات احیای برجام برخورد میکنند و کمتر از ماههای گذشته از ادبیات مذاکراتی همچون ضرورت احیای برجام، نقش برجام در ثبات و امنیت بینالمللی و… استفاده میکنند. این وضعیت به این معنی است که توافق احیای برجام نقش تعیینکنندگی خود را برای رفع نیازهای انرژی اروپا از دست داده و میتواند در شرایط دیگری مجدداً در دستور کار قرار گیرد. به ویژه که با کنار رفتن عنصر نیاز فوری به توافق، غربیها میتوانند رویکرد مذاکراتی خود را با حوصله بیشتر به قصد فشار بر ایران برای عبور از مواضع حداکثری در دو حوزه تضمین و پادمان، تنظیم کنند.
این موارد و مجموعه شرایط کنونی در داخل آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا به ویژه «آلمان، فرانسه» نشان میدهد برجام در شرایط «سرد» خبری و موکول شدن تصمیمگیری نهایی به آینده قرار گرفته است.