بازگشت تحریمها ذیل سازوکاری که آن را اسنپبک مینامند، تنها یک بند حقوقی در برجام نیست؛ بلکه نماد واقعیتی تلخ و گزنده است: ایران و مدیریت سیاسی کشورهمچنان در برابر فشارهای بیرونی و ضعفهای درونی آسیبپذیر است. آنچه امروز رخ داده، نه تصمیمی ناگهانی، بلکه محصول روندی طولانی از خطاها، تعللها و شکافهاست. در چنین لحظهای پرسش اصلی بخش بزرگیاز مردم این است: چرا به این نقطه رسیدیم و چه باید کرد؟
- چرا به این وضعیت رسیدیم؟
واقعبینی حکم میکند که مسئولیت را هم در داخل و هم در خارج جستوجو کنیم. در بیرون، اجماع دوباره قدرتهای جهانی علیه ایران، ناشی از نوسان و چندصدایی در سیاست خارجی ما بود. ضعفهای حقوقی برجام، بهویژه مکانیسم اسنپبک، دست طرف مقابل را برای سوءاستفاده باز گذاشت.
در داخل، سیاست خارجی بارها به ابزار رقابتهای جناحی بدل شد و به جای انسجام ملی، میدان کشمکشهای سیاسی شد. اقتصاد همچنان بر نفت و منابع خام تکیه زد و اصلاحات اساسی به تعویق افتاد. فساد، رانت و تبعیض به پیکره نظام مدیریتی ، اقتصادی و اجتماعی نفوذ کرد به گونهای که شائبه فساد سیستماچتیک به یک باور عمومی بدل شده است . از سوی دیگر، بیتوجهی به هویت ایرانی و میراث مشترک ملی، زمینهساز رشد شکافهای قومی، مذهبی، سیاسی و طبقاتی شد.
- چه باید کرد؟
در برابر چنین وضعیتی، واکنشهای هیجانی و مقطعی راه به جایی نمیبرد. راهحل در بازاندیشی راهبردها و تقسیم مسئولیت میان همه ارکان کشور است.
- حاکمیت
حاکمیت باید پرچم بازگشت به هویت ایرانی را برافرازد؛ هویتی که فراتر از قومیت، مذهب و جناح، همه ایرانیان را در یک نقطه گرد میآورد. بدون این بازگشت، انسجام ملی شکننده خواهد بود.
همچنین، مبارزه جدی با رانت، فساد و تبعیض دیگر یک شعار نیست، بلکه شرط بقا و مشروعیت است. شفافیت در مدیریت، اصلاح ساختارها و پاسخگویی به مردم، پایههای ایستادگی در برابر فشار خارجی است.
- دولت
دولت وظیفه دارد بار اصلی تحریمها را مدیریت کند. این مهم بدون تنوعبخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت ممکن نیست. اصلاح نظام بانکی و مالیاتی، حمایت از تولید دانشبنیان و توسعه صادرات غیرنفتی باید در صدر قرار گیرد.
در سیاست خارجی، دیپلماسی اقتصادی و منطقهای باید فعالتر شود. ایران اگر با همسایگان و قدرتهای نوظهور پیمانهای پایدار ببندد، میتواند بخشی از فشار تحریمها را خنثی کند. مهمتر از همه، دولت باید با مردم صریح و شفاف سخن بگوید؛ زیرا اعتماد عمومی سرمایهای است که هیچ تحریمی توان مصادره آن را ندارد.
- احزاب و جریانهای سیاسی
احزاب باید نشان دهند که به ایران بیش از منافع جناحی میاندیشند. امروز بیش از هر زمان، نیاز به گفتوگوی ملی احساس میشود. مشارکت جقعی باشد؛ همه احزاب و شخصیتهایی که به ایران وفادارند، باید در عرصه تصمیمسازی و سیاستگذاری حضور یابند. این تکثر و همراهی، پشتوانهای است برای تقویت قدرت چانهزنی کشور.
- جامعه مدنی و افکار عمومی
جامعه مدنی ستون تابآوری ملی است. نهادهای مردمی و صنفی میتوانند بار سنگین فشارهای معیشتی را سبکتر کنند. رسانهها و دانشگاهها باید به تقویت هویت ملی و افزایش سواد رسانهای بپردازند تا روایتهای تحریفشده و تفرقهافکنانه خنثی شود. تنها در سایه اعتماد متقابل دولت و ملت است که مقاومت ملی معنا پیدا میکند.
- جمعبندی
اسنپبک تنها یک بند حقوقی در توافقی قدیمی نیست؛ آینهای است که ضعفها و شکافهای ما را عیان میکند. اگر از این آینه عبرت بگیریم، میتوانیم از دل تهدید، فرصت بسازیم. راه آن روشن است: بازگشت به هویت ایرانی، مبارزه بیامان با فساد، اصلاح ساختاری و افزایش مشارکت همه نیروهای وفادار به ایران. آینده کشور نه در انزوا و شعار، بلکه در انسجام ملی و بازسازی درونی رقم خواهد خورد.