تخریب روابط ایران و اروپا صرفا” مسائل داخلی ایران نیست بلکه ریشه در نزدیکی بیش از حد ایران به روسیه دارد و متاسفم که به دلایل مسائل جناحی داخلی، اشتباه براورد و نداشتن استراتژی مناسب مذاکراتی، یک سیاست مفید و موثر همکاری با اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی که باعث منزوی ماندن ترامپ در خروجش از برجام شد به یک سیاست تمام باخت تبدیل گردیده است که نه تنها هزینه اجرای سیاست خارجی را چندین برابر کرده ، بلکه میتواند تبعات امنیتی داشته باشد! زیرا به دلیل ۱-تغییراتی در سطح ملی، منطقه ائی و جهانی ، ۲- بهم خوردن توازن قوا ، ۳- همزمانی شرایط سخت داخلی و خارجی کنونی و نیز ۴- وقوع همزمان تغییر توازن بین الف: نیروهای داخلی که التهابات اجتماعی شهریور ۱۴۰۱ یک نمونه و نوک کوه یخی است ، ب: کشورهای منطقه و چرخش رقبای ایران به سوی قدرتهای نو ظهور اقتصادی برای شتاب دادن به روند توسعه کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس و ج: تعاملات جهانی که شاهد تغییر کیفیت و جهت گیری رقابتهای بین المللی برای دستیابی به انرژی از یکطرف و متقابلا” بازار فروش کالای مطمئن از طرف دیگر هستیم، اوضاع را بیش از پیش لرزان و تیره و تار میکند!
بنابراین با تغییر دسته بندی و اردوگاههای منطقه ائی و بین المللی ، تغییر اهداف بازیگران اصلی صحنه بین المللی و نیز روشهای تامین آنها ، دیگر سیاست موازنه منفی چه به معنای واقعی آن یعنی نه با این و نه با اون ابرقدرت و چه به اصطلاح عموم و رویکرد مصدقی آن ، برای سیاست خارجی ایران و تامین منافع حداکثری مناسب نیست و بجای آن باید به سمت موازنه مثبت برویم. زیرا از طرفی اهداف سیاست خارجی بازیگران فرامنطقه ائی هم از سیاسی و امنیتی به سوی اقتصادی گسترش پیدا کرده و هم به قدری به یکدیگر نزدیک است و از طرف دیگر آن دوران جنگ سرد نیز گذشته که مجال و فضای بازی برای ایفای نقش قدرتهای کوچکتر بجا مانده باشد ، تا ایران بتواند از این طریق برای تامین منافع حداکثری و جبران عقب ماندگیهای چند دهه گذشته که باعث تجمیع مطالبات معوق اقشار گوناگون ملت شده، یک بازی قدرتمند تمام برد انجام دهد. و بر عکس فضای ناشی از موازنه مثبت و تنوع بخشی به سیاست خارجی با ایجاد رابطه با تمامی بازیگران به اندازه ائی وسیع است که با حاصل جمع ویژگیهای پهنه ژئوپلیتیکی ایران و پیشرفتهائی که در بخش فن اوری و سخت افزار داشته است ، لاجرم قدرت منطقه ائی ایران از سوی قدرتهای موثر و فرامنطقه ائی مورد شناسائی قرار میگیرد و ایران سطح تعاملات خود را از همسایگان و نیروهای تاثیر گذار منطقه ائی به بازیگران و ذینفعان فرامنطقه ائی میکشاند و این خود زمینه تامین منافع ملی حداکثری ایران خواهد شد.
لذا یکی از اولویتهای سیاست خارجی ایران ضرورت وقوع شیفت پارادایمی و تنوع بخشی به سیاست خارجی خود و اتخاذ راهبرد موازنه مثبت بدون تغییر اصول اساسی سیاست خارجی کشور است تا به افکار عمومی دنیا و مخصوصا نخبگان و مراکز مطالعاتی جهان نشان دهد که هدف ایران از بازیگری منطقه ائی و بین المللی تامین منافع و اهداف سیاست خارجی اش است و قصد بهم زدن بازیهای بین المللی را ندارد. مخصوصا اگر در این بازیها سایر بازیگران منطقه ائی و جهانی اهداف سیاست خارجی ایران را امنیتی نکرده و قصد حذف نقش ایران در میان نباشد.
بطور مثال دستیابی به تکنولوژی و تولید پهپاد اگر با نگرش همه جانبه درچگونگی فروش و استفاده از آن در داخل و خارج همراه میبود، میتوانست یک مزیت نسبی برای سیاست خارجی کشور و دست برتر ایران در منطقه، موقعیت بینالمللی اش و مذاکرات برجام باشد. یعنی ایران میتوانست با رعایت بیطرفی و پذیرش دغدغه روسیه نسبت به اوکراین و نزدیک نشدن ناتو به مرزهایش فروش و استفاده از پهپادها که جبران نقائص ارتش روسیه را نمود به تهدیدی استراتژیک با تبعات امنیت ملی برای ایران تبدیل نمیشد! زیرا حمله روسیه به اوکراین فقط جنگ دو همسایه با روابط و پیچیدگیهای خاص نیست بلکه بهم زدن بازی بین المللی غرب توسط روسیه است ، که غرب در صدد بود نیروی روسیه را از طریق درگیر کردن در مشکلات منطقه ائی و همسایگی مستهلک کند تا نتواند یک بازیگر بین المللی باشد! متاسفانه اقدام عجولانه پوتین در حمله به اوکراین و اشتباه محاسباتی که داشت ، تبعات بدی برای روسیه ، منطقه و ایران دارد!از جمله سرازیرشدن تسلیحات غربی به اوکراین و بهم خوردن توازن موجود منطقه ائی! الان دغدغه روسیه نسبت به اقدامات اوکراین که باعث حمله روسیه شد و سبب آمدن ناتو درکنار گوشش گردیده ، بی معنا شده است! و در صورت عدم اتخاذ روش مناسب برای پاسخگوئی ، فروش پهپاد و احتمال نقض بیطرفی بی معناتر!
و من کمی شک دارم جدای از تبلیغات حول میزان تاثیر و حجم استفاده شده پهپادهای ایرانی ، ایران بخواهد به این اقدام بازی بهم زن ادامه دهد! اینگونه رفتار پهپادی ایران با فرض صحت استفاده آن در این جنگ و جدای از حجم و میزان استفاده از آن، دقت در اهداف تمامی ذینفعان برای بزرگنمایی احتمالی این موضوع، مخصوصا توسط اوکراین که ضمن استفاده از پهپادهای ترکیه ، با سوء استفاده از دخیل کردن ایران و تبلیغ علیه آن ، برای دریافت کمک تسلیحاتی بیشتر از غرب از یک سو و مواضع متشتت سیاسی و سخنان نظامیهای ایران که بدون توجه به ابعاد قضیه اعلام کردهاند پهپادهای فروخته شده به روسیه نقش تعیین کنندهای در جنگ داشته است، از سوی دیگر، میتواند ایران را یک طرف جنگ کرده و شرایط بینالمللی را برای ما سخت کند. تا حدی که الان زمزمه های دخیل کردن ایرلن در بررسی احتمال اقدامات روسیه در اوکراین بعنوان جنایت جنگی مطرح میشود!
کلا” غربیها به نزدیکی ایران و روسیه، مخصوصا تعاملات نظامی دو کشور و آنگونه که قدرت نرم نظامی ایران ضعفهای قدرت سخت ارتش روسیه را جبران کند، حساس هستند و فروش پهپادها حتی اگر جنگ اوکراین هم نبود، برای آنها حساسیتزاست، ولی اینکه آمریکا بجای تمرکز بر برجام بر فروش پهپاد به روسیه متمرکز و آنرا رسما اعلام کرده است، سه حالت دارد: ۱-امنیتی کردن اهداف و اقدامات ایران در سیاست خارجی و مقدمه انزوا و اجماعسازی علیه ایران، ۲- امتیازگیری و از جمله جداسازی ایران و روسیه ، ۳- پروژه رویارویی با ایران از طریق این جنگ روسیه و بجای برخورد با روسیه! همه این حالات بستگی به نوع رفتار و اقدامات ایران هم دارد. در چنین فضائی نیاز به آن شیفت پارادایمی داریم که هم نقش خود در درگیری بین دو همسایه را شفاف نموده و بیطرفی پیشه کنیم ، هم حود را در نوک تیز پیکان حمله غرب به روسیه قرار ندهیم و هم برجام را زنده کنیم.
برجام فقط متن نبود بلکه الگوی بین المللی گرائی ایران هم بود که میخواستیم از طریق تعامل با جامعه بین امللی اهداف خود را تامین کنیم. در هر صورت، بخواهیم یا نخواهیم به دلایلی از جمله نوپائی حکومت و تحمیل جنگ هشت ساله ، مدل توسعه کشور متاسفانه بیشتر با توسعه سخت افزاری پیوند خورده تا با روشها و اقدامات نرم افزاری. بخشی خودمان مقصر هستیم و بخشی هم اقتضای منطقهای است که در آن زندگی میکنیم. بخش دیگری هم شاید نتیجه هول دادن ما به این وادی است. اگر چه توسعه سخت و نرم افزاری لازم و ملزوم یکدیگر هستند اما تفوق قدرت سخت به نرم سیاست خارجی ایران را از استفاده این بخش از قدرت که مفید تر و موثر تر و کم هزینه تر است، محروم میسازد! اما اکنون با فروش پهپاد به روسیه حتی قبل از شروع جنگ این کشور با اوکراین، میتواند باعث در انزوا قرار گرفتن سیاست خارجی کشور شود ، که تبعات سیاسی اجتماعی اقتصادی و حتی امنیتی داشته باشد. جدای از تبلیغات حول میزان و حجم استفاده شده پهپادهای ایرانی در این جنگ که فرضیهای هم برای تولید همین پهپادها در روسیه وجود دارد و مواضع غیر منسجم ایران، اصل فروش پهپادها به روسیه احتمالا” دارای پیوست سیاسی اجتماعی اقتصادی نبوده و همه ابعاد این موضوع مانند بعد سیاست خارجی و تاثیر این اقدام بر روابط بینالمللی ما هم دیده شده باشد.
و لذا پیشنهاد میکنم تبعات سیاسی اجتماعی اقتصادی و امنیتی فروش پهپاد به روسیه بررسی و راه حلی برای رویاروئی با مشکلات ناشی از این اقدام اتخاذ شود. مهم اینست که غرب باور کند که این اقدام برای یک بار صورت گرفته و روسیه و ایران نیاز به تداوم این همکاری ندارند. زیرا اینگونه رفتار پهپادی ایران با دقت در اهداف تمامی ذینفعان برای بزرگنمایی احتمالی این موضوع، میتواند منشاء رفتارهای بعدی ایران و مخصوصا در صورت دستیابی به تسلیحات هسته ائی باشد. اگر چه مسئولین ایرانی تاکید میکنند که قصدی برای ساخت بمب اتمی ندارند اما غرب و مخالفین و دشمنان ایران هم از دستیابی ایران به این فن آوری برای دادن به گروههای مبارز بیش از استفاده مستقیم آن توسط ایران هراس دارند! مخصوصا” که الان هم در اثر روشها و رفتارهای نهادهای حکومتی طی سالیان گذشته و التهابات کنونی اجتماعی ایران انسجام ملی خدشه دار شده و چنین وضعیتی اجرای سیاست خارجی را سخت تر میکند.
و از سوی دیگر عادیسازی نسبی روابط با غرب که در پرتو برجام دنبال میشد به تاخیر افتاده که خود این امر باعث سوء ظن مذاکره کنندگان برجامی گردیده که ایران در صدد کم کردن زمان گریز هسته ائی است. بخشی از این راهبرد به دلیل سابقه خروج یکطرفه آمریکا از برجام و تحولاتی که در این کشور ممکن است وقوع یابد، شاید حق باشد اما ایجاد سوء ظن بیش از حد که منجر به بی اعتمادی شود ، سازنده نیست و میتواند به فروپاشی سازه برجام منتهی گردد! که خود این امر و مایوس شدن غرب برای کنترل رفتار هسته ائی ایران باعث وخیم شدن موضوع فروش پهپاد به روسیه و قرار دادن ایران در کنار روسیه برای بررسی احتمال تحقق جنایت جنگی در حمله روسیه به اوکراین شود!