هم اکنون بحث هایی در مورد بودجه در جراید و شبکه های اجتماعی مطرح است. جمعبندی چنین به نظر می رسد که توجه خاصی به افزایش بودجه های دستگاه های تبلیغاتی و خبری، نهاد ها و برنامه های ذهنیت سازی، نهاد های حوزوی، و تشکیلات امنیتی شده و بودجه این دستگاه ها از نرخ رشد بسیار بالایی بر خوردار است. همچنین صحبت از اندیشیدن برای مالیات گیری تهاجمی است.
یکم این که اگر قرار بود در جهت صحیح گام برداشته شود در واقع باید بودجه این نهاد ها کاهش یابد، زیرا تا کنون هرچه منابع به داخل آنان ریخته شده همان نتیجه ای که ایشان انتظار داشتند را معکوس تحویل داده اند. بجای آن کارساز تر است اگر منابع برای خدمات و پروژه های مفید و اشتغالزا و ترمیم کننده بنیه تولید اقتصاد هزینه شود. اگر اطلاعات منتشر شده صحیح است بنابر این تصمیم گیری از نوع انتخاب وارون است.
دوم در امر مالیات گیری دو اصل پایه ای وجود دارد. یکم اصلی که در دنیا هشتصد سال سابقه دارد و در هر کتاب مالیه ذکر می شود، و در قوانین اساسی تاکید می شود، و آن این که هیچ مالیاتی اخذ نمی شود بدون این که نماینده مالیات دهنده، یعنی نماینده عموم مردم، وضع کرده باشد. انگلیسی آن
No taxation without representation
کسانی که به مجلس حد اقلی رضایت دادند نا چاراً باید به مالیات حد اقلی رضایت دهند. مالیات گیری زوری، مثل غارت می شود، فقط یکبار در آمد حاصل می کند. یک نفر را دوبار نمی توان غارت کرد چون در دفعه اول اموالش را از دست داده است. مردم راه فرار را پیدا می کنند و همچنین از سطح فعالیت اقتصادی می کاهند.
اصل دوم این است که هر نوع مالیات بایستی از تنعم گرفته شود نه از عسرت. مردم و کسبه ای که روزگارشان در حال تنزل است را تحت فشار قرار دادن یعنی شیره اقتصاد را کشیدن. یعنی اقتصاد کشور تولید ارزش چندانی نخواهد داشت تا از آن مالیات گرفته شود و خواه نا خواه حکومت و مردم هر دو فقیر تر می شوند چنانکه سرجمع شده اند. حالا می خواهید ادامه بدهید سَلَمنا.