اصلا خدا از اول قرار نبوده یک مشت موجودی بیافریند که به زور به سمت کمال بفرستد. قرار آفرینش بر این نبوده است. قرار آفرینش بر این بوده است که در میان موجودات رنگارنگ این عالم، یک موجود آفریده شود به نام انسان. به این موجود استعدادها و نیروهای رنگارنگ بدهند، محیط رنگارنگ بدهند، در آن محیط انگیزهها و عوامل رنگارنگ وجود داشته باشد، چهار قدم که در خیابان راه میرود، چهار انگیزه فساد ببیند، چهار انگیزه صلاح ببیند و بعد در میان این کشمکش نیروهای گوناگون و خواستههای درونی گوناگون، با بینش و سنجش و ارادهای نیرومند، خودش به سمت کمال جلو برود. قرار بر این بوده است.
در حکومتهای دیکتاتوری، آن دیکتاتورهای صالح را میگوییم (دیکتاتورهای فاسد که هیچ)، دیکتاتور صالح حرفش چیست؟ میگوید این مردم عقل ندارند، شعور ندارند، خودشان نمیفهمند به چه راهی باید بروند. باید چه کار کرد؟ باید چنان آنها را چشمترس کرد که جرئت نکنند چپ و راست بروند. همان راهی را بروند که جلوی پایشان میگذاریم. آیا اینگونه رژیم دیکتاتوریِ صالح از نظر شما برای زندگی بشر خوب است یا بد؟ میگویید بد است. چرا بد است؟ میگویید برای اینکه در این حکومت، اصلا انسانها و افراد ملت هیجوقت رشد نمیکنند. خودشان هیچوقت نمیفهمند که باید چهکار کنند.
قرار بر این است که محیط مساعدی برای رشد بشر بهوجود بیاید که خودش برای رشد خودش تلاش کند. مردمی میگویند برای سعادت ملتها و مردم کمرشد حکومتهای دیکتاتوری صالح لازم است، که انسان را درست نشناخته باشند و خیال کنند انسان موجودی است که باید افسار گردنش بیندازند و به هر طرف بخواهند او را بکِشند.
ما اصلا این را جسارت به مقام انسانیت میدانیم. کسانی که انسان را درست شناختهاند میگویند معلمی که در کلاس بخواهد کلاس را با دیکتاتوری اداره کند، معلم خوبی نیست. مدیر مدرسهای که بخواهد مدرسه را با دیکتاتوری اداره کند، مدیر خوبی نیست. پدر یا مادری که بخواهد در خانواده با دیکتاتوری بچه تربیت کند، پدر و مادر کمحوصلهای است؛ پدر و مادر رشدیافتهای نیست. فرمانروای ملت و کشوری که بخواهد مردمش را با دیکتاتوری به سمت صلاح ببرد، فرمانروای رشدیافتهای نیست. چون آدمیزاد در این محیطها هیچوقت رشد نمیکند و این اصلا جسارت به مقام آدمیزاد است، میدان رشد رو به آدمیزاد بسته میشود.
در مکتب قرآن (تفسیر شهید بهشتی). انتشارات روزنه. جلد ۶. صفحه ۲۷ و ۲۸.