یک بار دیگر در تجربه به نسبت طولانی گفتگوها درباره انرژی هستهای ایران، برجام به کما رفته است.
به یاد داریم که چندی قبل در مسیر گفتگوهای برجام نوشته شد، هربار این گفتگوها به آستانه توافق نهایی رسید همچنان در دایره «سهل و ممتنع» دوباره و چندباره به چرخش درآمد و تا همه کشورها خود را آماده امضاء نهایی توافق دیدند، آمریکا و اسرائیل، چنان فضایی آفریدند که توافق نهایی «ممتنع» شد و به قول معروف «از قضا سرکنجبین صفرا فزود!» و از وادی «سهل» به «ممتنع» نقل مکان کرد!
در تمامی این مسیر طولانی گفتگوهای معاهده برجام، مانع اصلی توافق نهایی، آمریکا و اسرائیل و در برههای بازی سیاسی روسیه بوده است.
به یاد دارم که در زمان ریاست جمهوری «اوباما» هنگامی که امضاء توافق معاهده برجام به سرانجام رسید، «اوباما» از سوی نمایندگان جمهوریخواه (حزب رقیب) در کنگره مورد پرسشهای گوناگون قرار گرفت و یکباره مجموعه رسانههای وابسته و پیوسته به گفتمان مسلط صهیونیسم، علم اعتراضهای گوناگون علیه اوباما و وزیر خارجهاش برافراشتند! تا آنجا که او در یگ گفتگوی رسانهای در برابر انبوه پرسشها درباره اینکه چرا به جمهوری اسلامی ایران و پروژه انرژی اتمی آن «تمکین» کرده است، گفت: «برآورد دقیق ما این است که ایران به این صنعت دست پیدا کرده و نمیتوانیم ایران را با لیبی قیاس کنیم! من اگر میتوانستم همه مراکز انرژی هستهای ایران و سایتهای آن را نابود میکردم و حتی «پیچ و مهرههای» آنها را باز میکردم و به آمریکا میآوردم اما ایران، لیبی نیست! » این باور همه طرفهای گفتگوی برجام از آمریکا، اروپا و روسیه و چین است. همین باور را «ترامپ» نیز داشت که گفت: «من معاهده برجام را پاره خواهم کرد.» زیرا او دریافته بود که اصل دانش هستهای در جمهوری اسلامی را نمیتوان محو و نابود کرد. لذا شعار پاره کردن معاهدهای را داد که رئیس جمهوری قبلی او (باراک اوباما) پذیرفته و وزیر خارجهاش امضاء کرده بود.
اما ترامپ سیاست خارجیاش را برپایه چند گزاره استراتژیکی تبیین و اجرا میکرد: او از همان آغاز رقابت انتخاباتی با رقیب خود خانم کلینتون از حزب دمکرات میگفت: «چین دشمن ما و روسیه رقیب ما است. با دولت چین تخاصم و با روسیه (پوتین) رفاقت مسالمتآمیز داریم. معاهده برجام بیهوده است و من آن را پاره خواهم.» بعد از پیروزی و انتخاب به ریاست جمهوری، معاهده امضاء شده از سوی همه کشورهای عضو گفتگوهای برجام در زمان اوباما را، به طور کامل لغو کرد! که مورد اعتراض بسیاری از دولتها، به ویژه متحدان اروپایی آمریکا (انگلیس، فرانسه و آلمان) نیز قرار گرفت. همزمان این جمله را به صورت مکرر، تکرار میکرد که خواهان گفتگوی مستقیم و دو طرفه، تهران – واشنگتن است و در کمتر از چند روز به یک توافق همه جانبه و پایدار خواهیم رسید. اما همزمان با این گفتار، استراتژی خاورمیانهای خود را که «همه کشورهای خاورمیانه، باید دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسند و به آن (فرماندهیاش در خاورمیانه) تمکین کنند علنی کرد و گفت: «من مسأله و بحرانی به نام فلسطین و فلسطینیان را به رسمیت نمیشناسم. این پرونده کاملاً بسته شده است.» از همین ایام (دوره چهارساله ریاست جمهوری ترامپ) بود که اغلب دولتها از کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس تا ترکیه و کشور آذربایجان، علم تسلیم و ایجاد روابط دوجانبه رسمی را با رژیم صهیونیستی برافراشتند! ترامپ رفت و دمکراتها با رهبری «بایدن» پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شدند.
بایدن با رد مجموعه سیاستهای خاورمیانهای ترامپ، مکرر این جمله را تکرار میکرد که «معاهده برجام» بار دیگر باید منعقد شود. » که مورد حمایت سه کشور اصلی اروپا (آلمان، فرانسه و انگلیس) همچنین چین و روسیه قرار گرفت و دوره جدیدی از گفتگوهای برجام در ایران با پایان گرفتن دوره هشتساله ریاست جمهوری روحانی و آمدن رئیسی به ریاست جمهوری آغاز شد. دور جدیدی که مسیر طولانی را طی کرد و در این مسیر به طور آشکار و کامل همه دریافتند که دولتهای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) همچنین چین و روسیه مشکلی در امضا، توافقنامه (جدید) ندارند؛ با اما همچنان مشکل اصلی در توافق میان تهران – واشنگتن است که با تصویب متن نهایی باید به امضای دوطرف اصلی برسد.