• امروز : یکشنبه, ۲ آذر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Sunday - 23 November - 2025
::: 3505 ::: 0
0

: آخرین مطالب

منشور کوروش، راهنمای حکمرانی | محمدجواد حق‌شناس بازخوانی میراث کوروش نه‌تنها یک یاد تاریخی بلکه یک نیاز انسانی است کوروش، الگویی برای صلح و مدارا در حکمرانی | محمدجواد حق‌شناس روستاهای ایرانی، بربام گردشگری جهان | محمدجواد حق شناس مهرگان؛ آیین مهرورزی ، سپاس یزدان و پاسداری از زمین | محمدجواد حق شناس از دایی‌جان ناپلئون تا ناخدا خورشید؛ مسیر یک سینماگر مؤلف | محمدجواد حق‌ شناس اسنپ‌بک و ضرورت بازاندیشی در راهبردهای ملی | محمدجواد حق‌شناس جغرافیای اقتصادی جدید | آدام اس . پوزن (ترجمه: رضا جلالی) نوازندگان ارمنی، برای صلح در تخت‌جمشید، می‌نوازند | محمدجواد حق‌شناس ثبت جهانی دره‌های خرم‌آباد، گامی بزرگ در مسیر انسجام ملی و توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس بدرود با خالق «قلندرخونه» وزارت میراث‌فرهنگی، پرچم‌دار بازتعریف «ایران» به‌عنوان یک تمدن بزرگ است | محمدجواد حق‌شناس گهرپارک سیرجان؛ نگین درخشان گردشگری | محمدجواد حق‌شناس پس از شی جین پنگ | تایلور جوست و دانیل ماتینگ لی (ترجمه: رضا جلالی) گویا، لمپنیسم بودن مُد شده | ندا مهیار ملک‌المتکلمین روشنفکر مشروطه | ندا مهیار چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی) روز خبرنگار، گفت‌وگوی آینده با گذشته | محمدجواد حق‌شناس وقتی دانش در حصر می‌ماند | ندا مهیار جامعه‌شناسی جنبش مشروطه از منظر قواعد فیزیک اجتماع | سعید کافی انارکی (ساربان) تمجید فرانسوی‌ها از توسعه سیاسی در ایران مشروطه | علی مفتح* از هرات تا هشتادان | محسن روحی‌صفت* پیش‌زمینه شکل‌گیری جنبش مشروطیت در ایران | فریدون مجلسی ترور نافرجام محمدعلی‌شاه، پس‌از شهادت ملک‌المتکلمین | شیرین بیانی پس‌ از یک قرن سکوت | مریم مهدوی اصل* در خدمت ایران | شیرین بیانی چگونگی تألیف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» از نگاه کوچکترین فرد خانواده ملک المتکلّمین و آرمانش | شیرین بیانی* (اسلامی نُدوشن) شیرین بیانی، نتیجه فرهنگ تاریخ‌ساز ملک‌المتکلمین روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی) استرداد؛ روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟ | روزبه کردونی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد رضاشاه، مهاجری در زمین خود | ندا مهیار راه‌های جلب اعتماد مردم | محمدجواد حق شناس نگاهی انسان شناسانه به جنگ و هویت ملی | مینو سلیمی* نقش بسته‌بندی فرهنگ محور صنایع دستی در حفظ و تقویت هویت‌های ملی | روح الله رحمانی * نقش آموزش و پرورش در تقویت هویت ملی و آسیب شناسی سند ۲۰۳۰ | مریم محمدی حبیب * نقش نمادهای شاخص طبیعی در تقویت هویت ملی | علی قمی اویلی نقش و تأثیر میراث فرهنگی و طبیعی در بازآفرینی، احساس تعلق و تقویت هویت ملی | علی قمی اویلی * نقش میراث فرهنگی ناملموس در تقویت هویت ملی | سیما حدادی * زبان فارسی و هویت بخشی ملی | ندا مهیار هویت ملی و اهمیت نمادهای آن | مهدی عسگری * نام واره ایران | مرتضی رحیم‌‎نواز محمدعلی فروغی؛ هویت ایرانی و نهادسازی ملی | علیرضا حسن‌زاده * انسجام ملّی و شاهنامه | محمد رسولی * تهران تمام مرا پس نداد | امید مستوفی‌راد هویت ایرانی | رضا حبیب‌پور * کردستانات در سایه جنگ: آرامش و همدلی، جلوه‌ای از هویت ملی | حمید امان‌ اللهی * هویت ایرانی، جریان زنده در دل آیین‌ها و نمادها | رقیه محمدزاده * آشتی امت با ملت | فتح الله امی

1

تداوم ایران، دشواره یا مسئله‌ای قابل تأمل | محمد عثمانی

  • کد خبر : 18399
  • 31 تیر 1404 - 3:17
تداوم ایران، دشواره یا مسئله‌ای قابل تأمل | محمد عثمانی
شرایطی که اکنون در آن قرار گرفتیم، مهم‌ترین وضعیت تاریخ فکر ایران است. وضعیتی که با طرح پرسش‌های جدید، سنت را در معرض مواجه با فرآیندی قرار می‌دهد که به زایش و برساختگی امر جدید منتهی می‌شود.

هرگاه در عرصه سیاسی، حکومت با چالشی روبرو می‌شود، خطر تجزیه ایران را به عنوان بزرگ‌ترین آسیب ممکن به ایران مطرح می‌شود. این خطر نه فقط از جانب حکومت که به صورت حربه‌ای برای مقابله و سرکوب هر ایده و صدایی از خود آن را مطرح می‌سازد که بسیاری از نخبگان و روشنفکران عرصه عمومی و آکادمیک هم با این مسئله همراه می‌شوند. من در چند مقاله که در خبرآنلاین منتشر کردم، بر این تصور و چالش پیش‌روی ایران خط بطلان کشیدم. کسانی که به هر نحو دامن این ایده را به مثابه بزرگ‌ترین دشواره پیش‌روی ایران می‌گیرند و در آن به سخن‌پراکنی و قلم فرسایی می‌پردازند؛ بی‌شک توهینی بزرگ به ایرانیان نسبت می‌دهند که ما فی ضمیر خود را به مردمان این سرزمین نسبت می‌دهند. چرا که مفروض اول اینان، ایرانیان عبارتند از اقوام مختلف و گوناگونی که هویت قومی را مقدم بر تمام اشتراکات فکری و فرهنگی میان آنان قرار می‌دهند. سپس در مفروض دوم بدون توجه به این امر که اگر هویت قومی هم وجود داشته باشد، بدون اندوخته‌های فکری و فرهنگی نمود نمی‌یابد، به تفاوت‌ها متجلی در زبان و یا حتی مذهب اولویت می‌دهند تا در نهایت نتیجه بگیرند که ایران امروز در خطر تجزیه است.

این نوشتار را در فاصله دو هفته‌ای بعد از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران می‌نویسم؛ زیرا در این فاصله زمانی، سعی کردم در حد امکان نوشته‌ها و گفتارهای بسیاری از نخبگان را در سطوح مختلف را پیگیری کنم. آن‌گاه با توجه به درکی که حاصل از سال‌ها مطالعه درمنابع مختلف پیرامون ایران از دوره پساباستان تا دوره معاصر رسیدم را با تجربه‌ای که حاصل از تعلق به یکی از قومیت‌های ایرانی دارم به رد این چالش به عنوان دشواره ایران آینده بپردازم. البته بنده غافل از این مسئله نیستم که طرح ایده‌های چون خاورمیانه جدید یا منافع و مصالح قدرت‌ها در عرصه‌ بین‌المللی‌تواند موجودیت یک کشور را در معرض خطر بیندازد؛ اما تاریخ و علم سیاست به من آموخته که این موجودیت اگر در طرح و برنامه‌های قدرت‌های بزرگ هم وجود داشته باشد به فعلیت نمی‌رسد تا زمانی خواست و اراده عمومی مردمان آن کشور با آن همسو نباشد. آن چه در پس از جنگ جهانی اول در میان مردمان عرب خاورمیانه اتفاق افتاد؛ تفکیک مرزهای متعارض با برسازی کشورهای نوبنیاد برای نهادینه‌سازی دولت اسرائیل از طریق اغوای مردم از طریق اعطای استقلال و حکومت‌های خودبنیاد بود. هر چند مناسبات اجتماعی مردمان عرب و روابط متکی به ساختار قبایلی همراه با شکاف‌های متقاطع و متراکم با حاکم ترکان عثمانی، بستری مناسب برای شکل‌گیری خاورمیانه معاصر با چالش‌های مستمر را بوجود آورده است. اما مسئله ایران و مناسبات اجتماعی شکل‌دهنده کلیتی به نام ایران، بسیار متفاوت از دیگر مردمان در این منطقه است. حال در این نوشتار تلاش می‌کنم با پرتوافکنی بر این رابطه، چگونگی برساختگی کلیتی به نام ایران در گذاشته و رمز بقای آن تا امروز را مورد توجه قرار دهم. در لابه لای این کلمات به خطرهای مطرح که مورد اشاره بسیاری در این دوران بحرانی ناشی از جنگ هم پاسخ خواهم داد تا اگر خطری متوجه ایران باشد را نه به مردم ایران؛ که به سیاست‌های حکمرانان و توجیه‌کنندگان آنان در دامنه روشنفکری منسوب خواهد بود.

 

  • ایران و برآیند برسازی آن

نام سرزمینی ایران که در دوران معاصر و عصر پهلوی اول در چارچوب نظام بین‌المللی جدید بر این خاک رسمیت یافت و در گذشته به زبان فارسی که یکتا کننده تمام تنوع‌های زبانی در این بستر خاکی بوده، به سرزمین پارس یا پرشین (Persian) شناخته می‌شد. توجه به ریشه‌های قومی پادشاهان باستانی و یا زبان ارتباطی مردمانی با تنوع زبانی و گویشی، دلالت بر بافتاری اجتماعی دارد که در چارچوب سرزمینی این فلات شکل گرفته و به بنیادی فرهنگی نهادینه در میان مردمان ساکن بر این سرزمین تبدیل شده است. فلات ایران به دلیل برخورداری از جغرافیای طبیعی خاکی، کلیتی سرزمینی منسجمی را شکل داده که در گذشته از آمو دریا تا بین‌النهرین (میان رودان) پهنای سرزمینی آن تلقی می‌شده است. چیزی که امروز از آن به ایران فرهنگی بزرگ یاد می‌شود؛ همانا عرصه جغرافیایی منسجم خاکی است که رودهای خروشان شرق و غرب و دریاهای شمالی و جنوبی، محدوده‌های مرزی آن را نمایان می‌سازد. اگرچه در ادواری از تاریخ، این مرزها به دلیل حاکمیت سیاسی گسترده شده؛ اما در نهایت این پهنای خاکی که پیوندهای فکری و فرهنگی برسازنده ایران را شکل داده، به عنوان ایران فرهنگی شناخته می‌شود.

در ایران فرهنگی، مردمانی با اصالت‌های قومی و زبانی گوناگون در کنار هم قرار می‌گیرند. این مردمان، براساس ضرورتی طبیعی چون یخبندان یا شکسته شدن سد معرف مأرب در یمن و یا بدنبال محیطی بهتر برای بهزیستی به این فلات مهاجرت کردند. مهاجرت‌های اولیه برای بهزیستی، نزاع‌هایی را بوجود آورده است؛ اما توجه به ریشه‌های اجتماعی این مهاجران که اقوامی فرهنگ‌ساز و متمدن در سرزمین‌های اصلی خود بودند؛ بستری برای مناسبات انسانی متکی به فرهنگ‌سازی در سرزمین جدید را می‌توان دید. چرا که به سرعت در میان این اقوام ایده نوین حکومت‌اندیشی و برسازی بافتاری اجتماعی متناسب با شرایط جدید بوجود آمد. لذا در تاریخ اجتماعی ایرانیان، روایت جنگ‌های قومی بزرگ دیده نمی‌شود. ریشه‌های فرهنگی و تمدن‌ساز اقوام ساکن بر فلات ایران در کنار محیط جغرافیایی مبتنی بر خاک، شرایط زیست مسالمت‌آمیز را با پذیرش دیگری متفاوت از خود، بر فلات ایران بوجود آورده‌اند.

با این رهیافت، اولین تلاش برای ایجاد حکومتی مرکزگرا و متحد کننده تمام اقوام ساکن بر فلات ایران با موفقیت همراه شد. عیلامی‌ها که در جنوب غربی این سرزمین ساکن بودند؛ تحت تأثیر آموزه‌های حاکمیتی بین‌النهرین، ایده حکومت‌اندیشی مبتنی بر مفهوم مرکزی شاهنشاه را محقق ساختند. در فلات پهناوری که قبایل و اقوامی ساکن در آن حاکمیتی پذیرفته شده از سوی تابعین خود داشتند؛ برسازی هر نوع حکومتی، بستر نزاع را شکل می‌داد. حال آن‌که در ایده حکومت‌اندیشی عیلامی متکی بر مفهوم شاهنشاه، ضمن پذیرش حاکمیت‌های محلی و سلطه شاهان محلی بر قوم و قبیله خود، براساس جایگاه مرکزی شاه شاهان (king of king) به اتحاد می‌رسیدند. این ایده حکومت‌اندیشی، پیش از مهاجرت اقوام آریایی، امکان برسازی حکومتی یکپارچه بر فلات (نجد) ایران را فراهم کرده بود. این تلاش حکومت وحدت‌ساز، زمینه ایجاد روابط اجتماعی همسازگرایانه در ذیل ساختار حکومت مرکزی را بوجود آورد. این حکومت برپایه سه رکن مهم استوار می‌شد؛ نهاد دین که وظیفه مشروعیت‌سازی را بر عهده داشت؛ نهاد ارتش و نهاد بروکراسی بودند. در دو رکن ارتش و بورکراسی از اقوام و قبایل گوناگون تحت حاکمیت شاهنشاه تشکیل می‌شد. چرا که قدرت شاهنشاه و بقای حکومتش در بقای حکومت‌های محلی درهم تنیده شده بود. از این‌جهت ارتش با غایت حفظ کیان کلی سرزمینی و حاکمیتی بر مدار شاهنشاه عمل می‌کرد. در بخش بورکراتیک، برای اداره بهتر حکومت و اجرای دقیق فرامین در بخش‌های دیوانی از طیف نخبگان این قبایل و اقوام استفاده می‌شد. براین اساس، در بستر این ساختار حکومتی، زبان ارتباطی در بخش دیوانی بوجود آمد که زمینه تفاهم عمومی را شکل می‌داد. این ساختار حکومتی، محصول فرآیند دیالکتیک ذهن و عین در چارچوب مسئله مطرح در فلات ایران بوده است.

برسازی حکومتی که جامع تمام تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها بر پایه وحدت در عین کثرت، مسئله اصلی در فلات ایران بوده است. آن‌چه در دوره عیلام نو با شاهنشاهی اینشوشینک (۲۲۴۰-۲۲۲۰پ. م) محقق می‌شود؛ تلاشی اولیه برای انسجام اجتماعی در فلات پهناور ایران بود. آن‌چه در این دوران کاشته می‌شود، در عصر هخامنشی و در دوره داریوش اول به صورت یک ایدئولوژی حکومت‌اندیشی ایرانی ظهور می‌یابد. این فرآیند تاریخی، مخیالی اجتماعی مشترکی از اقوام و قبایل ساکن در پهنه جغرافیایی ایران بزرگ فرهنگی بوجود می‌آید که حاصل تلاش‌های فکری و فرهنگی تمام خُرده فرهنگ‌ها در شکل‌گیری کُل فرهنگی به نام ایران می‌شود. مفهوم ایران اگر چه در دوره معاصر نمودی عینی یافت؛ اما در لایه‌های فکری و فرهنگی اقوام و قبایل ساکن بر این فلات به دلیل ارتباط با خاک یا سرزمینی که بر آن ساکن هستند، حضوری عینی داشته است.

اگر به مسئله ایران توجه کنیم، در می‌یابیم که بقای ایران تنها در بنیان حکومت‌اندیشی وحدت‌سازِ تفاوت‌ها نمود نمی‌یابد؛ همچنین نقش طیف گسترده نخبگان و دیوانسالاران به تنهایی این بقا را تضمین نمی‌کند. در کنار این دو مؤلفه باید به عُلقه‌های عاطفی با سرزمینی که پناهگاه اقوام مهاجر بوده هم توجه شود. این رابطه عاطفی با سرزمین، بعدها برای توجیه بقا و تداوم آن از ادبیات روایی از پیامبر و ائمه هم استفاده می‌شود. ادبیاتی که بر عشق به وطن به مثابه بخشی از ایمان تأکید دارد. آن چه در دوره عیلامی شکل گرفت، آغاز دوره تاریخی بود که برپایه روابط اجتماعی خُرده فرهنگ‌ها، کُل فرهنگی یکپارچه و منسجمی ظهور می‌یابد که در دوره هخامنشی نهادینه می‌شود؛ زیرا تمام مؤلفه‌های برسازنده یک هویت منسجم در عین وجود تفاوت‌ها شکل می‌باید. لذا در زمانی که اسکندر به این سرزمین حمله می‌کند با علم به این مؤلفه‌های اجتماعی وحدت‌ساز در صدد برهم زدن این نظم اجتماعی برآمد.

هفت قرن حاکمیت فکری و فرهنگی هلینستی، مانع از این امر نشد که این نظم اجتماعی متکی به مخیال اجتماعی مشترک، زمینه نمود حکومت ساسانی با بُنیان‌های فکری و فرهنگی ایرانی نشود. این قاعده هم بر دوره اسلامی هم قابل اطلاق است.

مخیال یا خیال، (Imagination)  مجموعه‌ای از تولیدات معناشناختی زبانی و غیرزبانی که انسان با تکیه بر پیش‌فرض‌هایی که خواه دینی یا غیردینی که در مقام باور درآمده آن را می‌سازد. این تولیدات در ارتباط با امور پارادکسیکال، مطلق‌انگار و در پاسخ به پرسش‌های بدیهی، گیتیانه (دنیوی) و اخروی به صورت کُلی و جزیی آن را بوجود می‌آورد. در عصر سنت، دین، به مثابه دستگاه تولید کننده معنا و هدایت بشری در مواجه با امور نادانسته عمل می‌کرده است؛ به عنوان پارادایم مسلط بر ذهن آدمی، نقش بنیادین در تدوین این خیال را بر عهده داشته است. به طور مثال در باب پدیدار ایران، از دوره عیلامی، فرآیند وحدت در عین کثرت که جامع کلیت اجتماعی ناهمگون قومی و زبانی بوده، دین ابتدایی طبیعت‌گرای عیلامی وجود مرکزیت شاهنشاه را مشروعیت می‌بخشیده است. بعدها دین زرتشت و پس از آن اسلام این ایده را تداوم بخشیده است. به صورتی که برای استمرار آن می‌توان تولیدات معناشناختی زبانی و صور فرهنگی بسیاری برای آن برشمرد. آن‌چه ایران را به صورت یک پدیده اجتماعی همساز با سرزمین را تداوم بخشیده، نه ساختار حکومتی و نه مؤلفه‌های برسازنده قدرت بوده؛ بلکه این خیال‌اندیشی مشترک ایرانی است که در فرآیند تلاش مشترک توده‌های اجتماعی بودند که از دل دیالکتیک خُرده فرهنگ‌ها، کل فرهنگ ایرانی را برساختند. این کُل فرهنگ، عامل بقاء و تداوم تاریخی پدیده ایران بوده است.

 

  • بقاء و تدوام ایران در دوره معاصر

جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، زمینه احیاء مباحث بقای ایران و تداوم آن را در میان طیف‌های گوناگون دانشگاهی و حوزه عمومی برانگیخت. در میان هرکس از موضع تخصص خود به ابراز دیدگاه پرداختند. وجه غالب نوشته‌ها و گفتارها بر روایت‌های تاریخی و ادبی استوار بود و از توجه به مسئله به مثابه پدیداری فکری و فرهنگی، بسیار نادر و اندک بود. این رهیافت غالب، ما را در گذشته و چونی و چگونگی محدود می‌سازد. امری که ما باید به آن توجه کنیم، ایران در شرایط معاصر، بسیار متفاوت از گذشته و تجارب فکری و فرهنگی آن بوده است. پدیدار گذشته، فرآیند فکری و فرهنگی خاص خود در مدار خیال‌اندیشی ایرانی تولید کرده است. حال وضعیت امروز به چه صورت خواهد بود؟ چه مسئله‌ای بقای ایران را به چالش کشیده است؟ تداوم ایران، چه نسبتی با مردم ایران دارد؟ نخبگان در چه موضعی از این تداوم ایران قرار دارند؟

این پرسش‌ها، دلالت بر تحول فکری ایرانیان دارد؛ زیرا پیش از آن که موجودیت ایران از سوی مردم به چالش کشیده شده باشد، این تحول فکری، ضرورت بازنگری در مناسبات اجتماعی بر مدار مؤلفه‌های عصر جدید دارد. ایران، اکنون در میانه سنت و مدرنیته ایستاده است. میراث فکری و فرهنگی برسازنده خیال‌اندیشی ایرنیان، ریشه چهارهزارساله دارد. این اندوخته‌ فکری و فرهنگی در مشروطیت با نظم جدیدی روبرو می‌شود. تلاش برای عبور از گذشته به دنیای مدرن، وضعیت خاصی از در میانه ایستادن را برای ما رقم زده است. ما نسبت به سنت خود واقف شده‌ایم؛ همچنین از نظم فکری جدید هم آگاهی پیدا کرده‌ایم. اما هنوز نتوانستیم از سنت به سوی نظم جدید فکری مدرنیته گذر کنیم. در میانگی ایستادن، آشفتگی فکری بوجود می‌آورد. این چالش مطرح بقاء و تداوم ایران، ناشی از این وضعیت در میانگی ایستادن است. ما اگر در افق معنایی سنت می‌بودیم با تکیه بر خیال‌اندیشی ضامن بقای ایران، تداوم را استمرا می‌بخشیدیم. در حالی که مواجه با دنیای مدرن و میل به حرکت به سوی آن، خیال‌اندیشی ایرانی را با دشواره‌هایی روبرو ساخته است. دشواره به معنای نفی، طرد و یا گسست از گذشته و سنت نیست؛ بلکه به معنای در معرض پرسش و بازاندیشی قرار دادن است. امروز، خیال‌اندیشی ایرانی در سطوح مؤلفه‌های قوام بخش آن با پرسش‌های بنیادین روبرو ساخته است. از این چشم‌انداز نخبگان جامعه با احساس خطر در صدد دفاع از مؤلفه‌های تداوم بخش ایران هستند.

شرایطی که اکنون در آن قرار گرفتیم، مهم‌ترین وضعیت تاریخ فکر ایران است. وضعیتی که با طرح پرسش‌های جدید، سنت را در معرض مواجه با فرآیندی قرار می‌دهد که به زایش و برساختگی امر جدید منتهی می‌شود. این امر با خودآگاهی نخبگان به وضعیت گذار آغاز و با تلاش فکری استمرار می‌یابد تا به برسازی وضع نوین منتهی شود. در بستر این تحول، ضرورت برسازی رابطه‌ای نوین از مناسبات اجتماعی در چارچوب مفهوم ملت (Nation) نمود می‌یابد.

اگر در رهیافت سنتی با اتکاء به دال مرکزی شاهنشاه یا شهریاری آرمانی در چارچوب ایده حکومت‌اندیشی ایرانی، بستری از انسجام اجتماعی بر مدار کثرت در عین وحدت بوجود آمد؛ در دنیای معاصر و براساس افق‌معنایی مدرن، برسازی دولت – ملت ضرورت می‌یابد. امری که باید بایستگی آن را در امتداد تجربه‌های گذشته و دانشِ حاصل از آن دید؛ که بستر اجتماعی ایرانیان و روابط مبتنی بر پذیرش تمام تفاوت‌ها و گوناگونی‌های فکری و فرهنگی را در ذیل افق‌معنایی مدرن برای شکل‌گیری ملت بکار بُرد.

ملت عبارت از اجتماع مردم که به واسطه ویژگی‌های مشترک احساس تعلق، پیوند و وحدت می‌کنند. این احساس با هم بودگی، ناشی از اشتراکات تاریخی، زبانی، فرهنگی که در محدوده مشخصی از عرصه سرزمینی به صورت هویت جمعی و مشترک نمایان می‌شود. ایرانیان، این تجربه را در فرآیند چهار هزار سال تاریخ حکومتی‌اندیشی آزموده‌اند. تجربه‌ای که در قالب ادبیات، خدای‌نامه‌ها، متون دینی و سیاست‌نامه‌ها اندوخته‌های فکری انعکاس داده‌اند. اکنون در بستر عقلانیت مدرن، ملت‌سازی از تعلق به سرزمین مشترک آغاز می‌شود. یعنی بر خلاف تجربه سنتی ایرانیان که شاهنشاه، مؤلفه پیوند دهنده تمام توده‌های اجتماعی بوده، اکنون این کارکرد را به سرزمین، ایران داده می‌شود. ایران، عرصه سرزمینی است که مردمان ساکن بر آن، هویت وجودی خود را با پیوند با آن معنا می‌بخشند. این معنا بخشی، ناشی از تجربه زیستی برمی‌خیزد که به صورت داده‌های خیال‌اندیشانه‌، بر ذهنیت آنان تحکیم یافته است. چرا که انسان در انعکاس حس تعلق به یک سرزمین به مثابه فعال اصلی نقش ایفاء می‌کند و به تولید داده‌های فکری و فرهنگی همسو با آن همت می‌گمارد. ایرانیان، امروز با هر قومیت و زبانی در معرفی خود با اتکاء به خاکی که بر آن می‌زیند معرفی می‌کنند. ایران نیز، چون عرصه سرزمینی و جغرافیایی یکپارچه است؛ تعلق خاطر به آن، بستر برسازی پیوندهای مشترک خیال‌اندیشانه را ممکن می‌سازد.

وجود تجربه زبانی مشترک در عرصه دیوانی در گذشته، امکان امتداد آن تا به امروز در عرصه عمومی مهیا ساخته است. زبان فارسی، نمود سلطه یک قوم از میان اقوام ساکن بر فلات ایران نیست؛ بلکه زبان عرصه عمومی است که خاطره جمعی ایرانیان از طریق آن انعکاس می‌یابد. زبان فارسی، حاصل حضور خُرده فرهنگ‌های زبانی و گویشی است که در کُنش جمعی مشترک، زبان ملی را شکل دادند. به صورتی که با واکاوی زبان ملی، أثر فرهنگی حضور اقوام ایرانی را در قالب زبان ملی فارسی می‌توان مشاهده کرد. زبانی که از تمام اقوام زبانی و گویشی ساکن بر این عرصه جغرافیایی، أثری در خود دارد. این همان حافظه جمعی شکل دهنده ملت است. این زبان، تاریخ مشترک و اندوخته‌های فکری و فرهنگی ایرانیان را روایت می‌کند.

این مسائل به روشنی ما را در طول تاریخ در فرآیند نمود امر ملی و ملیت‌سازی قرار می‌دهد؛ یعنی با توجه به تجربه‌ای که ما ایرانیان در برسازی انسجام اجتماعی در فرآیند چهار هزار سال تاریخ حکومت‌اندیشی داشتیم، انتقال از پارادایم سنت به مدرنیته و شکل‌دهی نظم نوین دولت – ملت، بدون چالش امکانپذیر شد. تلاش‌های صورت گرفته در دوره پهلوی اول، بر پایه ایده ناسیونالیسم رمانیتک که مؤلفه زبان فارسی را از نقش ارتباط عمومی خارج و به عنصری قومی تبدیل کردند، خطایی فاحش ازعدم درک صحیح مناسبات قومی در تداوم ایران بود. این رهیافت بعد از انقلاب اسلامی با تأکید بر مفهوم اُمت استمرار یافت. اُمت، مفهومی دینی که برسازنده ارتباط میان انسان‌ها بر پایه ایمان به یک مبدأ ایمانی مشترک یا یک باور دینی برمی‌خیزد. این تجربه از زمانی که ایرانیان به اسلام گرویدند؛ در وضعیت درون در بیرون حاکمیت مسلمانان را اختیار کردند. امری که ایرانیان را به دلیل پذیرش دین اسلام در مجموعه باورمندان به دین اسلام قلمداد می‌شدند؛ اما در عین حال تلاشی فکری و فرهنگی در میانه نخبگان وجود داشت که با غیریت‌سازی از ایمان حاکم بر کلیت مسلمانان، نوعی بیرون بودن از مدار ایده ایمانی مسلط را برسازند. گرایش به تشیع مهم‌ترین انگاره فکری ایرانیان برای این غیریت‌سازی بوده است که در عصر صفوی با احیای استقلال حاکمیتی ایران، معنا یافت.

انقلاب اسلامی که حکومتی دینی را در تاریخ حکومت‌اندیشی ایرانی برای اولین بار تجربه جدیدی را بر جهان‌زیست ایرانیان تحکیم بخشید. نوین بودن این تجربه در حاکمیت فقیه (دین مردسالاران/ تئوکراسی) بود. دین مردسالاران، در تاریخ حکومت‌اندیشی ایرانی در کنار دال مرکزی، شاهنشاه، پایه‌ی دینی حکومت را تأمین می‌کردند. حال خود دین به مثابه مؤلفه مسلط بر تمام امور از جمله سیاست‌ورزی سلطه یافت. این فرآیند مناسبات اجتماعی ایرانیان را رنگی دینی بخشیدند. امری که در طول تاریخ، ایرانیان با باورهای مختلف در بستر اجتماعی برابر و همسنگ، زیست می‌کردند.

سلطه امر دین، غیریت‌سازی را بر مبنای آن، تحت عنوان اقلیت‌های دینی و مذهبی در قانون اساسی ج. ا خود را به نمایش درآورد. آن‌گاه مقدم بر مفهوم ملت، اُمت، بنیان نگرش ایدئولوژیک حکومت به مناسبات کلی‌تری به نام جهان اسلام را در اولویت خود قرار داد. این برسازی نظم اُمت‌گرایی، چونان تجربه پیش از خود (ناسیونالیسم رمانتیک) نامأنوس با خیال‌اندیشی ایرانی است.

 

  • نتیجه‌گیری

آن‌چه باید درباره ایران به آن توجه کرد، تجربه‌ای اجتماعی که از پشتوانه چهارهزارساله در پشت خود دارد. امری که بر خلاف خواست جریان‌هایی در دوره معاصر، مسیر خود را در فرآیند ملیت‌سازی استمرار بخشیده است. این امر از مناسبات اجتماعی متکی بر خیال‌اندیشی ایرانیان برمی‌خیزد. حال در این چشم‌انداز، طرح سخنانی چون نگرانی از تجزیه ایران یا انتساب تلاش‌های گروه‌های کوچک و سرایت آن به کل جامعه از ذهنیت بیمارگونه نظریه‌پردازنی برمی‌خیزد که در طول تاریخ با سایه توطئه‌اندیشی حیات خود را استمرار بخشیدند. همچنین طرح این مسائل، توهین به جامعه منسجم اجتماعی ایرانی است که در روزگاران سخت از آذربایجان تا بلوچستان و از خراسان تا خوزستان، جان خود را بر مدار ایران فدا می‌سازند. این نظم پایدار زمانی برهم می‌خورد که میان خیال‌اندیشی برسازنده انسجام ملی جامعه گسستی شکل بگیرد؛ که این امر نیز کاری به غایت سخت خواهد بود. در این صورت نباید با طرح خطر تجزیه و تکرار آن بر ذهنیت توطئه‌اندیش صحه گذاشت و بستر برای امنیتی‌سازی مناسبات اجتماعی ایرانیان ایجاد کرد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=18399
  • نویسنده : محمد عثمانی
  • 7 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.