در عصری که تحولات فرهنگی، تکنولوژیکی و سیاسی مرزهای هویتی را به چالش کشیدهاند، پرسش «ما کیستیم؟» بیش از پیش ضروری مینماید. برای ایرانیان، پاسخ این پرسش در شعارهای سیاسی یا خطوط نقشه جغرافیایی نهفته نیست، بلکه در عمق آیینها، نمادها و مراسمی است که نسلبهنسل، خاک به خاک، انتقال یافتهاند. هویت ایرانی-اسلامی، پدیدهای منجمد نیست؛ بلکه جریانی زنده، سیال و پویاست که در آتش چهارشنبهسوری، اشک عزاداری محرم و سبزه نوروز نفس میکشد.
آتش، اشک، سبزه: زبان مشترک هویت ملی
سه نماد اصلی، آتش، اشک و سبزه به عنوان زبان غیرکلامی هویت ملی ایرانی عمل میکنند. چهارشنبهسوری، تنها یک مراسم آخر سال نیست؛ بلکه سمبل پالایش درونی، حقیقت و روشنایی است. این آیین، با ریشه در فرهنگ زرتشتی، در طول قرنها در دل فرهنگ عامه ایرانی جذب و بازتعریف شده است. پریدن از روی آتش، تنها حذف بدی و بیماری نیست، بلکه عهدی با صداقت، پاکی و راستی است. سوگند به «اجاق خانه» که هنوز در بسیاری از منازل ایرانی اعتبار بالایی دارد، نشاندهنده جایگاه نمادین این فضاست: اجاق، نه فقط محل پخت غذا، بلکه نماد وفاداری، حرمت و حقیقت است.
در سوی دیگر، اشکهای ماه محرم جاری است. این اشکها تنها برای امام حسین (ع) نیستند؛ از عمق اعتراض به ظلم، همدردی با مظلوم و پیوند تاریخی ایرانیان با مفهوم عدالت و مقاومت سرچشمه میگیرند. عاشورا، لحظهای است که ایرانی هویت عدالتطلب و آزاده خود را بازمییابد. عزاداری، در فرهنگ ایرانی، تنها مراسم سوگواری نیست؛ تبدیل به ابزاری برای اعتراض، هوشیاری و مقاومت شده است. شعار «کل یوم عاشورا، کل أرض کربلا»، مفهوم عدالت را فرامذهبی و فراقومی میکند.
مرگ: نه پایان، که نقطه اتصال
در فرهنگ ایرانی، مرگ پایان وجود نیست، بلکه مرحلهای برای اتصال به عالم بالاتر است. مراسم سوم، هفتم و چهلم، فراتر از سوگواری، فرصتی برای تجدید عهد با خود، خانواده و تاریخ هستند. این نگرش، در دوره انقلاب اسلامی، نقش تعیینکنندهای داشت. چهلم شهدا، به نقطهای تبدیل شد که در آن زندهها با فداکاری شهدا تجدید عهد میکردند. این مراسم، نه تنها حافظه جمعی را تقویت کرد، بلکه به محرکی برای بیداری اجتماعی تبدیل شد.
نوروز: جشن زایش مجدد روح جمعی
نوروز، تنها آغاز یک سال جدید نیست؛ لحظهای برای زایش دوباره روح جمعی است. خانهتکانی، شستوشوی روح و رهایی از گذشته است. هفتسین، نمادهایی از ارزشهایی چون عشق (سیب)، صبر (سیر)، زندگی (سبزه)، برکت (سکه) و امید (سمنو) است. نوروز، حتی در دوران پس از اسلام، نه تنها فراموش نشد، بلکه با مفاهیم اسلامی مانند صلح، تقوا و صلهرحم تقویت شد. نوروز ۱۳۵۷، به نمادی از پیروزی ملت بر استبداد تبدیل شد. از آن پس، این جشن به صحنهای تبدیل شد که در آن، مفاهیم باستانی با پیامهای دینی و سیاسی درآمیختند ـ نمایشی از پویایی هویتی که در عین وفاداری به ریشهها، از نو متولد میشود.
انقلاب اسلامی: احیای هویت در کالبدی نو
اگر نقطه عطفی برای هویت ایرانی-اسلامی بخواهیم نام ببریم، بدون شک انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ جایگاه ویژهای دارد. این انقلاب تنها تغییر یک رژیم نبود؛ بلکه بازگشت آگاهانه به هویتی بود که قرنها در دل سنتها و آیینهای مردم زنده مانده بود. انقلاب، با تکیه بر مفاهیمی چون عدالت، توحید، ولایت، مقاومت و پیوند نسلی، توانست ملتی با قومیتها و مذاهب گوناگون را گرد یک پرچم جمع کند. عزاداری محرم به میدان اعتراض تبدیل شد، چهلم شهدا به نقطه انفجار قیام، و نوروز به نماد امید. مفاهیم کهن، در لباسی نو، نقشآفرینی کردند.
انقلاب، نه گذشته را زدود و نه آینده را بدون پایه ساخت؛ بلکه آینده را بر دوش گذشته ساخت. آیینهای کهن با مفاهیم اسلامی پیوند خوردند: آتش به نماد پاکی ایمان، سوگواری به پویش عدالت، و جشن به امید رهایی.
تنوع قومی، وحدت فرهنگی
یکی از شگفتیهای هویت ایرانی، در تنوع و همزیستی آن نهفته است. اقوام مختلف (لر، کرد، بلوچ، ترک، عرب، ترکمن و فارس) هر کدام زبان و آیین خاص خود را دارند، اما همه در بستر فرهنگی مشترکی تنفس میکنند. این تنوع، تهدید نیست؛ بلکه گنجینهای است که با پیوند در باورها، جشنها و آرمانها، یک ملت یکپارچه را ساخته است. در این فرهنگ، «اجاق خانه» در لرستان همان معنا را دارد که «سوگ محرم» در خوزستان یا «نوروز» در کردستان. انقلاب اسلامی، این وحدت را نه با حذف تفاوتها، بلکه با برجستهکردن اشتراکها خلق کرد.
هویت، انتخاب آگاهانه و بازتولید فرهنگی
هویت ملی امروز، نه یک یادگار موزهای، بلکه یک نیروی زنده است. این هویت، بازگشت به گذشته نیست؛ بلکه راهی برای رفتن به آینده با پایبندی به ریشههاست. ایرانی بودن، امروز نه فقط یک هویت تاریخی، که یک انتخاب آگاهانه برای زیستن با معناست. هویت ما، جان ماست. در هر خانهای که سفره نوروزی پهن میشود، در هر مجلسی که حسین (ع) گریه میشود، و در هر کودکی که زبان مادری خود را زمزمه میکند، هویت ایرانی زنده میماند.
در رگهای خاک، صدای هویت میتپد. و این صدا، نه صدای گذشته، که نوای آیندهای است که از ریشهها سر بر میآورد.
منابع
- دورکیم، امیل. (۱۳۹۰). آیینهای مذهبی و نظامهای اخلاقی . ترجمه محمدرضا شفاعی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی
- جلالی، علی اکبر. (۱۳۹۸). هویت ملی و تحولات فرهنگی در ایران معاصر . تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- شریعتی، علی. (۱۳۸۵). عزاداری و شورای حسینی . تهران: انتشارات قدیانی
- زرینکوب، عبدالحسین. (۱۳۷۶). تاریخ و تمدن ایران باستان . تهران: انتشارات علمی و فرهنگی
- موسوی، سید محمد. (۱۴۰۰). نقش آیینهای ملی در شکلگیری هویت ایرانی-اسلامی . فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دوره ۱۷، شماره ۳، صفحات ۴۵–۶۲
- United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization (UNESCO). (2009). Nowruz: Celebration of Spring . Intangible Cultural Heritage. https://ich.unesco.org/en/RL/nowruz-00217
* دکتری ادیان و عرفان تطبیقی









































































