• امروز : سه شنبه, ۲۲ مهر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Tuesday - 14 October - 2025
::: 3479 ::: 0
0

: آخرین مطالب

اسنپ‌بک و ضرورت بازاندیشی در راهبردهای ملی | محمدجواد حق‌شناس جغرافیای اقتصادی جدید | آدام اس . پوزن (ترجمه: رضا جلالی) نوازندگان ارمنی، برای صلح در تخت‌جمشید، می‌نوازند | محمدجواد حق‌شناس ثبت جهانی دره‌های خرم‌آباد، گامی بزرگ در مسیر انسجام ملی و توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس بدرود با خالق «قلندرخونه» وزارت میراث‌فرهنگی، پرچم‌دار بازتعریف «ایران» به‌عنوان یک تمدن بزرگ است | محمدجواد حق‌شناس گهرپارک سیرجان؛ نگین درخشان گردشگری | محمدجواد حق‌شناس پس از شی جین پنگ | تایلور جوست و دانیل ماتینگ لی (ترجمه: رضا جلالی) گویا، لمپنیسم بودن مُد شده | ندا مهیار ملک‌المتکلمین روشنفکر مشروطه | ندا مهیار چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی) روز خبرنگار، گفت‌وگوی آینده با گذشته | محمدجواد حق‌شناس وقتی دانش در حصر می‌ماند | ندا مهیار جامعه‌شناسی جنبش مشروطه از منظر قواعد فیزیک اجتماع | سعید کافی انارکی (ساربان) تمجید فرانسوی‌ها از توسعه سیاسی در ایران مشروطه | علی مفتح* از هرات تا هشتادان | محسن روحی‌صفت* پیش‌زمینه شکل‌گیری جنبش مشروطیت در ایران | فریدون مجلسی ترور نافرجام محمدعلی‌شاه، پس‌از شهادت ملک‌المتکلمین | شیرین بیانی پس‌ از یک قرن سکوت | مریم مهدوی اصل* در خدمت ایران | شیرین بیانی چگونگی تألیف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» از نگاه کوچکترین فرد خانواده ملک المتکلّمین و آرمانش | شیرین بیانی* (اسلامی نُدوشن) شیرین بیانی، نتیجه فرهنگ تاریخ‌ساز ملک‌المتکلمین روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی) استرداد؛ روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟ | روزبه کردونی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد رضاشاه، مهاجری در زمین خود | ندا مهیار راه‌های جلب اعتماد مردم | محمدجواد حق شناس شکست تکرار ۲۸ مرداد مراقب بلندگوهایی باشیم که اجزای جامعه‌ را رو در روی هم قرار می‌دهند نقد طرح دو فوریتی الزام دولت به شکایت از آمریکا و اسرائیل | دکتر سید محمود کاشانی* درنگی بر موضوع بازگشت اتباع افغان به کشورشان | ندا مهیار جنگ اسرائیل با ایران در کانون بحران | ندا مهیار اقامتگاه های بوم گردی؛ از گذشته تا فردا | پورنگ پورحسینی ظرفیت‌های بوم‌گردی در احیای اکوسیستم‌های آسیب‌دیده طبیعی با مشارکت جامعه محلی | علی قمی اویلی* گردشگری جامعه محور هدیه ایران به گردشگری جهانی | سید مصطفا فاطمی* بوم‌گردی و احیای پیوندهای روایی در ایران | روزبه کردونی روستاگردی، تجربه اصالت در طبیعت | ندا مهیار در باب کورتکس آسیایی و اروپایی | علی مفتح بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) به وقت گره‌گشایی ازمذاکرات شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد دلیل در اوج ماندن دلار برغم اقدامات مخرب ترامپ | اسوار پراساد (ترجمه: رضا جلالی) لنج‌های چوبی، نماد هویت فرهنگی | محمدجواد حق‌شناس جهنم در فومن؛ یک پروژه و چند نکته | علی مفتح جزیره آزاد هسته ای | حشمت‌الله جعفری* خردادگان، بیداری طبیعت و انسان | ندا مهیار جنبش بوم گردی | نعمت الله فاضلی تصمیم برای تغییر نام خلیج فارس خود تاییدی بر اصالت نام آن است | علی مفتح ایران را بهتر بشناسیم | محمدجواد حق‌شناس

10
یادداشتی درباب لزوم بازخوانی اندیشه دینی سیاسی مرتضی مطهری؛

مطهری؛ دانشورِ اصلاح گرا | سیدمحمد میرناصری

  • کد خبر : 17557
  • 12 اردیبهشت 1403 - 18:21
مطهری؛ دانشورِ اصلاح گرا | سیدمحمد میرناصری
مرحوم مطهری، هم در سبک و سیاق نویسندگی و هم در شیوه سخنوری و حساسیت نشان دادن در برابر موضوعات نو و اندیشه‌های جدید ، آراء و عقائد و مکاتب گوناگون و واکنش داشتن در برابر موضوعات فکری و نظری نامنطبق با درک و دریافت‌هایِ او از مجموعه دیانت، دارای بدایع و ابتکارات و خلاقیت‌های فوق العاده‌ای بود.

عمر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

 

آیت الله شهید مرتضی مطهری در تاریخ معاصر ایران طُرفه وجودی بود که همانندش در قلمرو تبیین معارف دینی و عمق و گستره و تنوع و کثرت آثار و موضوع شناسی و نیز قوت استدلال و برهان، شیوایی قلم، رسایی و پختگی خطابه، نوگرائی و معاصرت در اندیشه و نظر پدید نیامده است. در کنار این ویژگی‌ها تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی، انرژی بسیار و روحیه قوی، پشتکار فراوان در پژوهش و دانش اندوزی و کسب معلومات و اطلاعات جدید، شادابی و نشاط و از همه مهمتر بی‌اعتنایی به شهرت و عنوان و گریز از پیرایه‌ها و آرایه‌های متداول حوزوی از این مرد وارسته، یگانه دوران و فریدِدهه‌ها بلکه صده‌ها آفرید.

احساس درد و کنجکاوی برای شناخت معضلات و ابهامات و نیازهای زمان و تلاش برای یافتن پاسخ‌های عمیق به پرسش‌های نسل نیازمند فهم حقایق دینی و کوشش برای ابهام زدائی از بسیاری سوالات مذهبی و خرافه زدائی از ابعاد کنون عناوین مذهبی، از ویژگی‌های دیگر او بود که در همه روزگار خودش در حوزه‌های دینی، همانند و هماوردی نداشت. او بی‌اعتنا به نام و آوازه و القاب و عناوین، بهترین رسالت خود را در تبیین صحیح و منطقی و معقول مقولات دینی می‌دانست و بی‌خوف و هراس از نکوهش‌ها و سرزنش‌های احتمالی از طرف هم لباسان خود به طرح مباحثی می‌پرداخت که خوی محافظه کار و احتیاط گرای بسیاری از روحانیون هم دوره او، رغبت و میل به نوآوری و نوجوئی و نوگوئی و نونویسی را در آنان پدید نمی‌آورد. نگاه انتقاد آمیزش به بعضی مشهورات و مقبولات دینی و بحث و نظر پیرامون آفات و آسیب‌های آن مشهورات و مقبولات و صراحت و شجاعت در آشکار کردن و بیان آزاد نظرات خودش در تقابل با درک و دریافت نادرست یا نارسای اهل زمانه‌اش، او را یک سر و گردن بلکه قد و قامتی بسیار افراشته‌تر از هم لباسان و همترازان، قرار می‌داد.

نگارنده در طول عمر مطالعاتی خود و با توجه به شناخت نسبی از حضور مردان بزرگ در حوزه دین پژوهی و معرفت دینی و فهم و نشر معارف مذهبی در حوزه خطابه و قلم و کتاب و نشر و تحقیق و تفحص در قلمروهای گوناگون، همانند و نظیری در تراز این مرد با عظمت و با متانت وقار نیافته‌ است بلکه باید بر این واقعیت پای فشرد که حتی نزدیک به ویژگی‌های ایشان در قلمرو تبلیغ و تبیین و تالیف و تحقیق و کثرت و تنوع مطالعات در بسیاری از موضوعات بکر و بدیع و مبتلا به جامعه آن روزگار و نقد و تحلیل آن موضوعات و بهره‌گیری از آن یافته‌ها و آموخته‌ها برای غنا بخشیدن به مفاهیم دینی، کسی را چون این مرد بزرگ پیدا نکرده است.  با اندکی تسامح باید اقرار کرد که او مصداق:  لیس کمثله شئی است. قلمی جوّال و سیّال باید تا بتواند وصف صفات و خصال و ویژگی‌های ذهنی و فکری و قلمی و خطابی این نادر دوران نماید. تردید نیست که همزمان با او در انواع حوزه‌های دینی و مراکز بحث و درس و تتبع مذهبی افرادی بودند که از حیث وسعت مطالعات وآگاهی‌های فلسفی و کلامی و عرفانی و اصولی و فقهی و روایی و تفسیری و تاریخی و ادبی و غیره احتمالاً هم پایه و در طراز او بودند اما انبارشی از محفوظات و معلومات بالقوه کجا و قدرت موضوع‌شناسی و تحلیل و نقد و طرح و بحث پیرامون یافته‌های نظری در قالب انواع نوشتار و مقاله و کتاب و خطابه و منبر و تریبون در حوزه‌های گوناگون توسط این مرد یکتا و یگانه کجا؟

مرحوم مطهری، هم در سبک و سیاق نویسندگی و هم در شیوه سخنوری و حساسیت نشان دادن در برابر موضوعات نو و اندیشه‌های جدید ، آراء و عقائد و مکاتب گوناگون و واکنش داشتن در برابر موضوعات فکری و نظری نامنطبق با درک و دریافت‌هایِ او از مجموعه دیانت، دارای بدایع و ابتکارات و خلاقیت‌های فوق العاده‌ای بود. او در زمانه سکوت و بی‌تفاوتی و یا سطحی‌نگری‌ها و جزم اندیشی‌هایِ بسیاری از متولیان دانش دینی، در برابر موج افکار جدید و سستی گرفتن یا بی‌اعتقاد شدن نسل جوان و دانشگاهی، خروش و جوشش و کوششی وصف ناپذیر داشت. در روزگار او عده‌ای از سخنوران و خطیبان و منبری‌های مشهور و نیز نویسندگان و محققینِ نسبتاً معروف در حوزه معارف دینی در قم و تهران و مشهد و اصفهان و برخی شهرهای دیگر در کار فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغی و تعلیمی بودند اما همه آثار آنان چه در حوزه خطابه و منبر و یا تالیف و نویسندگی، از حیث کیفیت و عمق و استدلال و تناسب آن آثار با نیازهای نسل جوان هیچگاه هم تراز و یا مشابه آثار آن مرحوم نبود. شاید اگر حمل به اغراق و مبالغه نشود آن آثار از جهت کمیت و فراوانی و تنوع مضمونی و گوناگونی موضوعی و از همه مهمتر از حیث پایداری و قابلیت استمرار و تازگی و طراوت برای نسل‌های بعد نتوانست با آثار ایشان برابری کند ؛ چنان که آن آثار برای دوران کنونی تقریباً فاقد جذابیت و تاثیرگذاری است.

ولی آثار ایشان در بسیاری موضوعات همچنان از اعتبار و نیرومندی و جذابیت و اقناع‌سازی برخوردار است. بسیاری از این مردان عرصه خطابه و قلم بعد از انقلاب بر انواع کرسی‌های حکمرانی و مسئولیت‌های سیاسی و قضایی و تقنینی دست یافتند اما هیچ یک از آنان نتوانستند در مدارِ مسلک و مرام و شخصیت و خوی و خصلت و اندیشه این مرد بزرگ به سیر و سلوک نظری و فعالیت‌ و عمل بپردازند و خلاء وجودی وی در عرصه معرفت دینی را پر نمایند.

اگر بخواهیم برای این شهسوار عرصه قلم و خطابه و اندیشه و نظرورزی و تحقیق و نوآوری ، بدیل و همترازی در یک دهه آخر زندگی، فردی را معرفی کنیم بی‌گمان باید بر دکتر علی شریعتی تاکید کنیم.

مرحوم شریعتی نیز از حیث قلم و نگارش و خطابه و سخنوری و به لحاظ نوآوری و نواندیشی دینی و داشتن شور و شوق دفاع از اهمیت و اعتبار دیانت در عرصه اجتماع و سیاست و اخلاق و بسیاری صفات و ویژگی‌های همگون، هم تراز و در مرتبه مرحوم مطهری قرار داشت؛ اگرچه در مقیاس ژرفای فکر دینی و محتوای آثار و میزان تحصیلات مذهبی و دستاوردهای مجموعه آموزه‌های سنت دینی با یکدیگر تفاوت و در مواردی اختلاف آشکار داشتند اما از جهت تنوع آثار قلمی و خطابی و ورود به موضوعات گوناگون مذهبی و مقولات بدیع و نواندیشانه و از همه مهم‌تر داشتن درد دین و اعتقاد دینی ودعوی توانائی مجموعه منابع دینی در پاسخ به نیازهای زمانه با یکدیگر همانند بودند.

این دو شهسوار قلمرو و اندیشه دینی و ایمان مذهبی هر یک با دو خاستگاه متفاوت تحصیلی و آموزشی و دو هویت صنفی مختلف، در تاریخ معاصر ایران نام‌آورترین مردمان روزگار خود بودند و هر دو علیرغم اختلاف در فهم منابع دینی سهمی به سزا وشگفت در بیداری و روشن‌گری و نوزائی و نوآوری داشتند.


  • مطهری، طرفدار اصلاح یا انقلاب

داوری درباره تمایلات اصلاح‌گرایانه یا انقلابی‌گری مرحوم مطهری اندکی دشوار است، تردیدی نیست که ایشان از شرایط و اوضاع فرهنگی و اخلاقی و فکری زمانه خود ناخشنود بود و نقش و تاثیر سیاست‌های رژیم پهلوی را در پدید آمدن ناهمواری‌ها و ناهنجاری‌های اخلاقی و فرهنگی مهم می‌دانست، از سوی دیگر ایشان در طیف روحانیونی قرار داشت که معترض به روند تحولات و تغییرات اجتماعی و فرهنگی ناشی از هجوم فرهنگ غربی و سیاست‌های فرهنگی اجتماعی رژیم حاکم بودند، ایشان بر خلاف بخشی از روحانیتِ همدل با وضع موجود و یا بی‌تفاوت در برابر شرایط و یا بسیار محافظه کار و اهل احتیاط در قبال رویدادهای فرهنگیِ نامتناسب با مبانی و اصول دینی، دارای حساسیت و دغدغه فراوان بود و می‌کوشید حتی الامکان بابهره‌گیری از امکانات موجود و از طریق سخنرانی‌های گوناگون و مجالس و محافل مختلف به طرح آزاد و نظریات خود بپردازد.

مهاجرت ایشان از قم وترک مجلس درس و بحث سنتی در حوزه علمیه در سنین جوانی و در حدود سال‌های ۳۱ الی ۳۲ و آغاز به تدریس در مدرسه مروی و سپس اشتغال در دانشکده الهیات در سال ۱۳۳۴  نشانگر این واقعیت است که برای مطهری جوان راه رویاروئی با اوضاع و احوالِ رو به تغییر جامعه، قرار گرفتن در محیط باز و ارتباط با اقشار و اصناف پیشرو و نوگرا و تحول‌خواه است.

به همین دلیل انتخاب شغل تدریس در دانشگاه از یک سو و ارتباط با انجمن‌های اسلامی تازه بنیاد و حشر و نشر با جوانان و دانشجوها و استادان دانشگاه و ایراد انواع سخنرانی‌های مذهبی و نوشتن مقالات و کتاب‌های گوناگون راهی به سوی تحقق آرمان فرهنگی و معرفتی و تبلیغی او به حساب می‌آمد.

ارتباط مرحوم مطهری با جریان فکری مرحوم مهندس بازرگان و تداوم این ارتباط در دهه‌های بعد نشانگر اهمیت و اعتبار اقدام و عمل فرهنگی و آموزشی و تبلیغی جهت اجرای پروژه اصلاح فکری و فرهنگی از نظر ایشان بود.

پروژه‌ای که بعدها توسط افرادی مانند مرحوم بهشتی، باهنر، گلزاده غفوری، مفتح، مجتهد شبستری و بعضی دیگر پیگیری شد.(

تاسیس مدارس و شرکت در تالیف کتاب‌های بینش دینی برای مقطع دبیرستان و انجام سخنرانی‌های مذهبی در انجمن‌های اسلامی دانشجویی و صنفی و استخدام در آموزش و پرورش و دانشگاه از جمله اقدامات اصلاحی نامبردگان بود.) اما در این میان وسعت و کمیت فعالیت‌های آموزشی و تبلیغی و تالیفی و سخنرانی‌های بسیار متنوع و عمیق در انواع حوزه‌های فکری و فرهنگی و نظری مرحوم مطهری در مقایسه با فعالیت دیگران بسیار چشمگیر و اثرگذار و پرطرفدار تربود. اتفاقی که بعدها در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ خورشیدی توسط مرحوم شریعتی رقم خورد و تکانه‌ها و امواج این اتفاقات تبدیل به جنبشی فراگیر و تاثیرگذار گردید. حوادث سال‌های نخستین دهه ۴۰ خورشیدی و نیز وقایع نیمه اول دهه ۵۰ خورشیدی اگرچه به سیاسی شدن نسبی مرحوم مطهری انجامیدلیکن برشیوه فعالیت و تلاش فکری فرهنگی اصلاحگرایانه ایشان تاثیرزیادی نگذاشت و علیرغم دو سه بار برخورد محدود رژیم پهلوی با وی و دستگیری‌های موقتِ ایشان معذلک مرحوم مطهری خط مشی مبارزه فرهنگی را رها نکرد بلکه این مبارزه فرهنگی چه در قالب نوشتن مقاله‌های پرمحتوا در مجله ” زن روز” و یا نقد اندیشه ماتریالیسم در پانوشت‌های کتاب ,,اصول فلسفه و روش رئالیسم,, و کتاب “علل گرایش به مادیگری” وبررسی و نقد مارکسیسم و سایر کتاب‌ها ادامه یافت و مطهریِ اهل فعالیت فرهنگی و فکری را از در غلطیدن در فعالیت‌های سیاسی و انقلابی محض بازداشت.

وی با تاثیرپذیری از مشی و مرام فکری و فلسفی و عرفانی مرحوم علامه طباطبایی و طبع و خوی غیر سیاسی این علامه دوران از یک سو و ارادت و علاقه به سبک و سیاق فکری و سیاسی مرحوم آیت الله خمینی در یک وضع میانه قرار داشت.

همکاری و عضویت ایشان در جمعیتی موسوم به مَتاع که در سال‌های ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ به همت جمعی از دلسوزان مذهبی و فرهنگی و سیاسی تاسیس شده بود نشانگر تمایلات اصلاح فکری- فرهنگی برای رویاروئی با شرایط نامناسب حاکم از طرف عده‌ای از پیشگامان عرصه اصلاح‌گراییِ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است. قرار گرفتن مرحوم مطهری در کنار مرحوم بازرگان، یدالله سحابی ،عزت الله سحابی، ابراهیم یزدی، مهدی حائری یزدی، غلامرضا سعیدی، احمد آرام و بعضی دیگر در جمعیت متاع (مکتب تربیتی اجتماعی عملی) حاکی از نحوه نگاه وی به موضوع مبارزه و فعالیت در رژیم پهلوی است. بعدها نقش ایشان در بنیانگذاری حسینیه ارشاد و محتوای فعالیت‌های این مرکز تاکیدی بر نوع نگاهشان به شیوه مبارزه  و مضمون و محتوای ِمبارزه می باشد.

مرحوم مطهری همانند اعضای جمعیت مَتاع معتقد به اصلاح‌گری تدریجی از طریق کار فرهنگی و تبلیغاتی بود. با وقوع اتفاقات سیاسی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۳ و بطور مشخص حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اگرچه گرایش وی به کار سیاسی اندکی آشکارتر شد و برای حدود دو ماهی در کنار عده‌ای از روحانیون دیگر بازداشت و زندانی گردید و نیز به جرم امضا اعلامیه‌ای در سال ۱۳۴۸ جهت کمک به آوارگان فلسطین چند روزی در بازداشت بسر برد و مجدداً در سال ۱۳۵۲ با تعطیل شدن حسینیه ارشاد توسط رژیم دوباره دستگیر و زندانی شد و حتی در سال ۱۳۵۳ ممنوع المنبر گردید با این همه ایشان از شیوه مبارزه مسالمت‌آمیز و اصلاح گرایانه خویش عدول نکرد و با ادامه ارتباط بسیار صمیمی و نزدیک خود با جریان فکری مرحوم مهندس بازرگان و بازماندگان جمعیت متاع همچنان بر اعتقاد خود به فعالیت فکری- فرهنگی- تبلیغی پای فشرد و علیرغم قرار گرفتن در میانه دو جریان تقریباً متفاوت خط مشی علامه طباطبائی و آیت الله خمینی و اعتقاد قلبی به هر دو جریان، به فعالیت‌های آرام و تدریجی خود ادامه داد و راه و رسم مبارزه فرهنگی و اصلاح طلبانه را به شیوه مبارزه سیاسی و انقلابی ترجیح داد .

وی با قرار گرفتن در کنار مرحوم بازرگان و امثال او از برگزیدن روش‌های مبارزه رادیکال و تند خودداری کرد. مرحوم مطهری نه تنها در عرصه عمل سیاسی معتقد به مشی اعتدالی و اصلاحی بود بلکه در عرصه اندیشه و نظر ورزی دینی و اعتقادی هم معتقد به مشی اعتدالی و اصلاحی  و پرهیز از تفسیرهای رادیکال و بنیادگرایانه در حوزه معرفت دینی و تبیین اندیشه‌های اسلامی بود تا جایی که همین خط مشی به همان مقدار که او را به جریان فکری مرحوم بازرگان نزدیک می‌کرد متقابلاً او را از تفسیرها و برداشت‌های مرحوم شریعتی و جریانات فکری نزدیک به او دور می کرد. با پدیدار شدن جرقه‌های انقلاب در سال ۱۳۵۶ ایشان به طیف فکری مرحوم آیت الله خمینی نزدیک و نزدیک تر شد  و ارتباطش با مجموعه فکری مرحوم بازرگان  محکم و محکم‌تر گردید. از سوی دیگر تقابل وی با طیف فکری طرفدار مرحوم شریعتی تند و تندتر شد تا آنجا که ضمن همکاری و همدلی با جریان فکری مرحوم آیت الله خمینی و مرحوم مهدی بازرگان در طول سال‌های ۱۳۵۶ الی ۱۳۵۷ و گرویدن به امواج پرشتاب انقلابی‌گری با پیشنهاد نخست وزیری مرحوم بازرگان جهت تشکیل دولت جدید بعد از انقلاب، همچنان نشان داد که طرفدار شیوه‌های حکمرانی اعتدالی و خصلت و خوی اجتناب از تندروی و رادیکالیسم است‌.

ایشان دریافته بود که تندروی و شدت عمل و مخاصمت جوئی مغایر با روح و جوهر اسلام شیعی و سیره و خصلت امامان معصوم می‌باشد و با توجه به روحیه و خصوصیات خلقی و روانی و ویژگی‌های شخصیتی و نوع برداشت و فهم خود از متون و منابع دینی همچنان پایبند به سیره مرضیه اعتدال در حکمرانی و اصلاحگری در ساحت‌های گوناگون جامعه است. این از شگفتی‌های روزگار است که گویا مردان اهل سیره و خصلت اعتدالی و اصلاحی در متن پدیده انقلاب و حرکت‌های تند و افراطی محکوم به سکوت و کناره‌گیری و انزوا و یا طرد و حذف می‌گردند.

مرحوم مطهری نیز دچار چنین سرنوشتی شد و از سوی جریان جعلی و افراط گرای فرقان به شهادت رسید. شگفت‌تر آنکه این حادثه در زمانی رخ داد که وی در جلسه اعضای متاع و در خانه مرحوم یدالله سحابی حضور داشت و پس از ترک محل جلسه مورد خشم و کینه جریان افراط و تندروی قرار گرفت.


  • مطهری و نیاز زمانه ما

پرسش اساسی این است که اگر مطهری در زمانه ما حضور داشت نحوه مواجهه او با اوضاع کنونی کشور و شیوه حکمرانی و نظام سیاسی موجود چگونه بود؟

آیا او با توجه به سوابق فکری و مطالعاتی و خوی و خصلت اعتدالی و اصلاح‌گرایانه در موضع دفاع و توجیه وضع موجود قرار می‌گرفت و یا به استناد درک و دریافت خود از منابع دینی و اندیشه‌های مصلحانه به نقد و نقص یابی شرایط و اوضاع و احوال حاکم می‌پرداخت؟

به نظر می‌رسد مرحوم مطهری بیش از آنکه به اعتبار و اهمیت نهاد و تاسیسات مستقر توجه کند به اعتبار و اهمیت ارزش‌های انسانی و اخلاقی و اصول و قواعد مرتبط با منزلت و حقوق وشئون اقشار گوناگون و اصناف مختلف جامعه توجه می‌کرد. با عنایت به مجموعه آثار قلمی و خطابی باقیمانده از وی در می یابیم که بعد از اهمیت مسَلّمات و قطعیات اسلامی و حساسیت و تعصب در حراست و حفاظت از ارکان دیانت، مساله حرمت و منزلت و حقوق گوناگون انسان‌ها و اقشار و اصناف مختلف جامعه، نزد ایشان از اولویت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود.

اگرچه او هرگز فرصت نیافت تا بتواند کارکرد دیانت در سیاست و نظام سیاسی و ساختار حکومت و دولت در جمهوری اسلامی را تجربه و مشاهده کند اما از مجموعه سیره نظری و عملی و خط مشی اعتدالی و اصلاحی او می‌توان دریافت که وضع موجود و نهادهای حاکمیتی در نگاه او از قدسیّت و تنزه برخوردار نیست.

از آنجا که مجموعه حاکمیت، ترکیبی از انواع خصلت‌ها و خلق و خوی‌های بشری و ویژگی‌های روحی روانی افراد است لذا باید با دید نسبیّت و نگاه اعتباری به امور مختلف نگریست و از مطلق سازی و خطا ناپذیر دانستن و دفاع و توجیه نامعقول و افراطی از افراد و نهادها پرهیز کرد. قرابت خصلتی و خلقی مرحوم مطهری با افرادی همانند مرحوم بهشتی، منتظری، بازرگان و برخی دیگر و نیز خوی آزادگی و آزاد اندیشی وسماحت وسعه صدر و مداراگری ونقادی وحقیقت جویی و حق طلبی وعدم اعتقاد به انحصارِ همه حقوق و امتیازات به صنف وقشرخاص ومخالفت با انواع تبعیض‌ها و نابرابری‌ها وبی عدالتی‌ها وحق کشی‌ها، همه و همه از مرحوم مطهری انسانی وارسته و شجاع و بی‌تعلق  و وابستگی ساخته بود و چنین انسانی نمی‌توانست نسبت به بسیاری رویدادها و اتفاقات نامناسب با شان دیانت ومذهب بعد از انقلاب بی‌تفاوت وخنثی ویا توجیه گر ومدافع وضع موجود باشد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17557
  • نویسنده : سیدمحمد میرناصری
  • 439 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.