دوستی پرسید اگر حکومتی دموکراتیک و انتخاباتی رقابتی و حزبی داشتیم، رییسجمهور دلخواهت چه ویژگیهایی داشت؟
گفتم حال که نه حکومت دموکراتیک داریم نه انتخابات رقابتی. گفت با این فرض که دموکراتیک و رقابتی باشد، رییسجمهور دلخواهت چه ویژگیهایی خواهد داشت؟
گفتم سیاستمدار و فعال سیاسی نیستم، اما در مقام شهروند ایرانی، ویژگیهای رییسجمهور دلخواهم را برایت میگویم.
گفتم کسی که ایران را عاشقانه دوست بدارد و در عمل و نظر اولویت اول و آخرش آبادی و آزادی ایران و خوشبختی ایرانیان باشد. مسالهاش ایران باشد نه هیچ آرمان ایدئولوژیک دیگری. کسی که مفهوم منافع ملی ایران را خوب بشناسد.
کسی که شایستگیهای اساسی سیاستمدار تمامعیار ایرانی را دارد. به زبان و ادبیات فارسی به نحو عالی تسلط دارد و میتواند به این زبان با درستی و بلاغت و خلاقیت کامل بیندیشد، سخن بگوید و مهم تر، بنویسد.
کسی که افتخارش این است که شایستگیهایش اکتسابیاند، نه وراثتی و انتسابی. سید بودن افتخارش نیست، بل افتخارش باسوادی است؛ سواد سیاسی، سواد اقتصادی، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی، سواد ارتباطی، سواد هنری و دیگر سوادها را به حد کفایتِ مقام رییسجمهور ایران دارد. کسی که آگاهی ملی دارد و میداند آگاهی ملی یعنی چه.
کسی که افتخار میکند در مقام رییسجمهور و برگزیدهی ملت ایران «اندیشهای مستقل» دارد نه «اندیشهای منقاد و مقلد و مطیع». افتخارش خلاقیتها و شهامت هایش باشد نه تبعیت و بله قربان گویی هایش.
کسی که افتخار کند چنان عالی مدیریت میکند که وقت کافی برای استراحت، مطالعه و تفکر دارد؛ نه این که خسته و آشفته و مدام در حال دوندگی باشد. در یک کلام، افتخارش داناییاش باشد نه دوندگیاش.
کسی که افتخار کند در کارنامه و زندگیاش فکر و اندیشهای را پی گرفته و کتابی ارزشمند یا اثر هنری قابل و ماندگاری را خلق کرده است؛ نه اینکه به شعارهای سادهزیستی و زهدمآبیاش ببالد.
کسی که در حکمرانی، الفبای «حکمرانیِ خوب» را بشناسد و عمیقاً درک و درونی کرده باشد و در عمل آن را نشان دهد. نه این که معیار حکمرانیاش جلب رضایت عدهای خاص باشد. عقلانیت هدایت کنندهاش باشد نه تعصبات سیاسی و دینی و فرقهای.
کسی که عمیقاً باور دارد و افتخار میکند نماینده و برگزیدهی همهی شهروندان ایران است، چه مسلمان یا غیرمسلمان، چه شیعه یا غیرشیعه، چه مؤمن یا غیرمؤمن. نه این که افتخارش تندرویی و افراطگرایی باشد. ساده بگویم، کسی که متفکران به او افتخار کنند نه مداحان.
کسی که احتمال بدهم دههها و حتی سدههای آینده، مردم ایران به او افتخار کنند و به نیکی از او یاد کنند، کسی مثل کوروش، شاهان آلبویه یا میرزا تقی خان امیرکبیر.
کسی که افتخار کند در کارنامهاش تلاش خستگیناپذیر برای گسترش عدالت، آزادی، مدارا و عقلانیت هست، نه سرکوب و تحقیر و دوختن دهان آزاداندیشان و دگراندیشان و اندیشمندان.
کسی که در پایان دورهی ریاستاش، ایران را چند قدم به نظام سیاسی دموکراتیک و جامعهای توسعهیافته نزدیکتر کند، نه دورتر. کسی که قرنها ستایش خردمندان را برانگیزد.
در یک کلام کسی که در کل مردم ایران او را قلبا دوست بدارند و صداقت، صلاحیت و صلابت و سرمایههای وجودی و فکری و سیاسیاش را در مقام رییسجمهور کشور ایران ستایش کنند.
دوستم گفت: «چنین آدمی با این ویژگیها را میشناسی؟»
گفتم شما پرسیدید رییس جمهور مطلوبم کیست و منم پاسخ دادم. امیدوارم روزی روزگاری چنین آدمی سکاندار دولت ایران شود.
گفت: چنین روزی میآید؟ گفتم اگر همگان بخواهند و برایش بکوشند و بجوشند و منتظر قسمت و تقدیر یا دست روزگار نمانند، قطعا چنین روزی خواهد آمد.