حوضه آبریز هریرود با کاهش ۵۰ درصدی آب در سهدهه گذشته، بهعنوان چهارمین حوضه پُر تنش آبی در سراسر جهان شناخته میشود. حوضهای با محوریت رودخانه هریرود با طول ۱۱۲۴ کیلومتر که از ارتفاعات ۳۰۰۰متری کوههای بابا در ۲۵۰ کیلومتری غرب کابل سرچشمه میگیرد و پساز عبور از ولایتهای غور و هرات مرز بین افغانستان و ایران را تشکیل داده و سرانجام وارد ترکمنستان میشود و در ریگزارهای ترکمنستان ناپدید میشود. دراین مقاله چالشهای چندوجهی پیشروی این حوضه و عوامل مؤثر در تنشآبی بهصورت مختصر بررسی شده و با آیندهنگری بر نیاز فوری بههمکاریهای مشترک با رویکردهای بومی تأکید میشود. همکاریهایی سازنده، شفاف و مبتنی بر پژوهشهای علمی و باهدف حفاظت از این حوزه بزرگ تمدنی. حوزهای که حیات و بقای آن بیشتر از هر چیز دیگری بهمدیریت آب آن بستگی دارد.
۱. تغییرات آبوهوا و روندهای هیدرولوژیکی
تغییرات اقلیم، اثراتمنفی بسیاری روی کشورهای منطقه بهخصوص در این حوضه آبریز گذاشته است. این تغییرات نهتنها باعث کاهش یخچالهای طبیعی در ارتفاعات شده و رژیم هیدرولیکی رودخانهی هریرود را تغییر داده بلکه جریان آب این رودخانه را هر سال ناپایدارتر کرده است. در سالهای اخیر در بیشتر فصول بستر هریرود نیمه خشک و در مقاطعی زمانی کوتاه سرشار از سیلابهای مخرب است. مطالعات وزارت انرژی و آب و پژوهش اخیر «انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان» نشان میدهد که میزان آبدهی رودخانه هریرود در افغانستان از سال ۲۰۰۹ میلادی تاکنون نسبت به سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ حدود ۵۰ درصد کاهش یافته است. همچنین براساس گزارش برنامه ارزیابی آبهای فرامرزی سازمانملل که با مشارکت چندین نهاد معتبر پژوهشی ترتیب شده، حوضه آبریز هریرود دارای بیشترین تنش آبی(Water Stress) در زمینههای مختلف ازجمله محیطزیستی، انسانی، کشاورزی و آلودگی فاضلاب در بین ۲۸۶ حوضهً رودخانههای فرامرزی در سطح جهان است که نشاندهنده عمق فاجعه در این حوضه آبریز است.
۲. پژوهشمحوری و توطئهزدایی
بحران کمبود آب در این حوضه نهتنها موضوع آب را سیاسی کرده بلکه تا سطح امنیتملی ارتقاء داده است. ساکنین این حوضه آبریز خواهان تامین نیازهای آبی خود هستند که مسئولین را تحتفشار گذاشته تا پاسخگو باشند. اما پاسخهای این مسئولین کمتر با واقعیتهای ملموس همراه است. تئوریهای توطئه و اتهامات مکرر در میان کشورها نه تنها راه فراری برای مدیران ناکارآمد آب را ایجاد میکند، بلکه اطلاعات نادرست باعث شده تا توجهها از موضوعات مهم، بهویژه وضعیت اسفناک مدیریت منابع آب دور شود. علیرغم تلاشهای مدیران آب برای ارائه تصویری بینقص از مدیریت منابع آب و مقصر جلوه دادن آن سوی مرزها، واقعیت این است که مدیریت ناکارای منابع آب یکعامل اصلی بحران آبی در این حوضه است.
۳-پویایی اجتماعی- اقتصادی و تقاضاهای روزافزون برای آب
رشد جمعیت و صنایع و گسترش زمینهای کشاورزی دراین حوضه فشار قابلتوجهی بر منابع آب وارد کرده است و رقابت برای این منابع محدود را تشدید کرده است. نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی و وابستگی معیشتی به کشاورزی، آسیبپذیری کشاورزان را در برابر شوکهای ناشیاز کمبود آب بیشتر کرده است. آوارهشدن نیممیلیون خانواده در غرب افغانستان بهدلیل خشکسالیهای اخیر گواهی بر ضرورت ایجاد فوری مکانیسمهای تخصیص و استفاده عادلانه و بهینه از آب که نیازهای جمعیتهای آسیبپذیر بومی را در اولویت قرار دهد، است. بهعنوان مثال کشتهای جایگزین که آب کمتری احتیایج دارند و روشهای مدرن آبیاری میتواند ازجمله این راهکارها باشد. توسعه شهرها و زمینهای کشاورزی، ایجاد صنایع آببر و همچنان انتقال بیجاشدگان از بیرون حوضه باعث افزایش تقاضای آب و درنهایت باعث افزایش تنشآبی بیشتر بر منابع آب این حوضه شده و اثرات غیرقابل جبرانی بر منابعآبی این حوضه گذاشته است که باید کنترل شوند.
۴. حاکمیت یکپارچه آب
حوضه آبریز هریرود در داخل سهکشور قرار دارد. از کل ساحه آبریز هریرود، ۳۹.۵ درصد در داخل افغانستان، ۴۳.۷ درصد در ایران و ۲۰.۹ درصد در ترکمنستان قرار دارد. ماهیت فرامرزی حوضه رودخانه هریرود نیازمند چارچوبهای حاکمیتی مشترک برای رسیدگی موثر به چالشهای مشترک آب است. علیرغم اینکه منشاء اصلی آب این رودخانه افغانستان است، اما برداشت و استفاده دوجانب دیگر از منابع آب این حوضه، مدیریت آب را پیچیدهتر میکند. ساخت یکجانبه سدها روی نوار مرزی هریرود در نبود فقدان مکانیزمهای هماهنگی و مشارکتی، ضربههای جبرانناپذیری به این حوضه آبریز و همچنین فضای اعتماد بین این سهکشور وارد کرده است
۵. مذاکرات
بدونتردید، مالکین آب مردم بومی این حوضه هستند و حکومتهای محلی بهتنهایی و بدون مشارکت مردم بومی، حتی قادر به حل منازعات آبی خیلی کوچک حتی در سطح یک روستا را نیز ندارند چه برسد به عملیکردن معاهدههای آبی که بین سیاستمدارن در پشتپرده صورت بگیرد. درسالهای اخیر تلاشهای زیادی برای مذاکره روی آبهای این حوضه در پوشش همکاری راهبردی بین کشورها صورت گرفت ولی چون مردم بومی کنار گذاشته شدند و این مذاکرات شفافیت کافی را نداشت راهی به جایی نبرد. رشوههای سیاسی، بستههای تشویقی و اقتصادی نهتنها مشکل مردم و زمینهای تشنه را حل نمیکند بلکه نتیجه چنین مذاکراتی هرچه باشد محکوم به شکست است. تنها درصورت قناعت و مشارکت مردم بومی، مذاکرات میتواند منجر بهنتایج و ضمانت اجرایی داشته باشد.
۶. درسهایتاریخی و مدیریت سنتی آب
مطالعات تاریخی، بینشهای ارزشمندی را در مورد شیوههای سنتی مدیریت آب و اهمیت فرهنگی آب در حوضه رودخانه هریرود ارائه میدهد. کانالهای آبیاری باستانی هرات که به «بلوکها» معروف هستند، نمونهای از نبوغ تمدنهای گذشته در بهرهبرداری از آب با مشارکت و همکاری جامعه است. با یکپارچهسازی سیستمهای دانش سنتی با رویکردهای مدیریتی مدرن، سیاستگذاران میتوانند رویکردی پایدارتر از نظر فرهنگی و اجتماعی برای حکمرانی آب در سطح حوضه ایجاد کنند. مطالعات تاریخی نشان میدهد که عمدهترین و مهمترین مصرفکننده رودخانه هریرود، دشت هریرود در هرات بوده است که بلوکهای آبیاری هرات و روشهای مدیریتی آنها که از قدیمالایام تاکنون مورد استفاده قرار میگیرند براین امر گواهی میدهند. بهعنوان مثال میتوان به «رساله آببخشی» منسوب به جامی اشاره کرد که هنوز هم در زمان منازعات آبی در بلوکات هرات به آن مراجعه میشود.
۷. نوآوریهای فناورانه و استراتژیهای تطبیقی
نوآوریهای فناوری نویدبخش افزایش بهرهوری آب، افزایش ظرفیت ذخیرهسازی آب و بهینهسازی تخصیص آب می باشند که از آنها می توان در مدیرت منابع آب در این حوضه آبریز نیز استفاده نمود. فنآوریهای سنجش از دور، ابزارهای مدلسازی هیدرولوژیکی، و تکنیکهای آبیاری دقیق فرصتهایی را برای پایش بلادرنگ منابع آب و تصمیمگیری آگاهانه ارائه میدهند. علاوه بر این، سرمایهگذاری در زیرساختهای آبی پایدار مسیرهای مناسبی را برای افزایش امنیت آب و ارتقای توسعه اجتماعی و اقتصادی در حوضه ارائه میکند. البته قابل یادآوری است که لازمه استفاده موثر از این فن آوری ها در حوضه های آبریز مشترک همکاری همه کشورهای ذیدخل می باشد، زیرا اساس مدیریت آب در این فن آوریها حوضه آبی با مرزهای طبیعی می باشد نه مرزهای سیاسی. به عبارت دیگر در این فن آوریها همه ساکنین حوضه آبریز به صورت مساوی دیده می شوند و نیازهای همه آنها به صورت یکسان باید در نظر گرفته شود. نمی توان تصور کرد که یک قسمت حوضه توسعه یابد و طرف دیگر توسعه نیافته بماند و سپس ادعا گردد که طرف توسعه یافته نیاز به آب بیشتری دارد.
۸ – اصلاحات نهادی
اصلاحات نهادی برای رسیدگی به شکافهای حاکمیتی و تقویت همکاری کشورهای همسایه در حوضه رودخانه هریرود ضروری است. تقویت نهادهای حاکمیت آب ، تقویت چارچوبهای قانونی و ارتقای فرآیندهای تصمیمگیری مشارکتی میتواند باعث شفافیت، پاسخگویی و فراگیری بیشتر در شیوههای مدیریت آب شود. علاوه بر این، تدوین برنامههای مدیریت آب در سطح کل حوضه و ایجاد راهکارهای مشترک بین سهکشور ضروری است.
نتیجهگیری:
حوضه رودخانه هریرود با تنشهای آبی گوناگون زیاد، و با چالشهای بزرگ ناشی از تغییرات آب و هوایی، پویایی جمعیتی و منازعات ژئوپلیتیکی مواجه است. با اینحال، تلاشهای هماهنگ برای اتخاذ استراتژیهای مدیریت آب پایدار، ترویج همکاری ذینفعها و نهادینهسازی مکانیسمهای حکمرانی عادلانه آب، راههایی را برای کاهش تنش آبی و تضمین پایداری بلندمدت منابع آب در حوضه ارائه میدهد. پذیرش رویکردی جامع که بینشهای علمی را با سیستمهای دانش سنتی ادغام کند و باعث تقویت همکاریهای چندجانبه شود، باعث میشود تا مسیری روشنتر و ایمنتر جهت تامین آب برای همه ساکنین حوضه هریرود ترسیم شود. اما اگر افزونطلبی و عوامفریبی بر مدیریت آب و همکاریهای سهجانبه سایه بیاندازد، نمیتوان به آینده خوشبین بود. آیندهای که تاوان آن را مردم این حوضه خواهند داد.