با ایمان به اینکه هر قوم یا ملتی که دارای یک فرهنگ واحد هستند، یک سری ارزشهای مشترک نیز دارند. که این ارزشها در فرهنگ آن قوم با جامعه به خوبی در رفتارهای فردی، اجتماعی،… نمایان و در طی سالیان متمادی و در گذر زمان به شکل نمادین در آمده است. این ارزشها ناشی از احساس و درک آنچه که بشر در پیرامون خود با آن زیست کرده و به آن آگاهی یافته، و نسبت به آن احساس تعلق خاطر و پایبندی مینماید، میباشد. (بلوک باشی ،۱۳۸۹، ص۱۲)
قبل از آمدن بازیهای فرنگی و سرگرمی بیگانگان در کشور عزیزمان ایران، بازیهای خوب، سازنده و سرگرم کنندهای بود که اکثرا از یاد رفته و جز نام آنها را جوانان امروزی نمیدانند… اگر جوانان را بشود تشویق کرد که این بازیها را مجددا بازسازی کنند و رونق دهند متوجه میشوند که اجداد ما چگونه شجاع، دلیر، شاداب و ورزیده بار میآمدند و خوی و خصلت جوانمردی و تعصب و… در این مملکت رواج و رونق نمیگرفت. بیایید هویت گذشته خود را بازیافته و اینگونه بازیهای سازنده را رواج و رونق دهیم .( پاسارگادی، ۱۳۸۵، صفحه ۷۸)
تاکنون تعاریف و معانی مختلفی از فرهنگ ارائه شده است، که نمایانگر وسعت قابل توجه مفهوم این واژه میباشد. بعضی، فرهنگ را این گونه تعریف کردهاند: «فرهنگ عبارت از رفتار، احساس، اندیشه و آموخته یا پرورانده افراد یک جامعه، همچنین الگوها یا اشکال آرمانهای عقلی، اجتماعی و هنری که جوامع بشری در طول تاریخ از خود بروز دادهاند میباشد.»
با توجه به درک نسبی از مفهوم فرهنگ و اینکه فرهنگ شامل آداب ، رسوم، اعتقادات، رفتارها، کنشها و هرآنچه که انسان در دوران زندگی از خود بروز میدهد، میدانند. که از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته، و این انتقال همراه با تاثیرپذیری و تغییراتی است که در گذر زمان به خود میبیند. با این حال تعریف «دانیل بیتس و فرد پلاگ» که در کتاب مشترک خود به نام «انسانشناختی فرهنگی» که در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسید، ارائه دادهاند، شاید به مفهوم و تعریف نسبی فرهنگ نزدیک باشد: «فرهنگ به تعبیر گسترده آن، عبارت از نظام مشترکی از باورها، ارزشها، رفتارها و مصنوعاتی است که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهانشان و در رابطه با یکدیگر به کار میبرند و از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد.»
مفهوم و تعریف به کاربرده شده شاید به آن تعریف و مفهومی نزدیک باشد، که در این مجموعه به کار میبریم. زیرا بازیهای محلی- بومی به عنوان بخشی از فرهنگ آن قوم یا ملتی است، که در طی زمان، برگرفته از حوادث و رویدادهای موجود در آن دوران بوده که از نسلی به نسلی دیگر با تغییرات چندی همراه و انتقال یافته است.
«همانطور که آمده است، فرهنگ مجموعهای از اعتقادات، باورها، سنن، … و هرآنچه را که یک قوم در طی زمان به صورت متداول انجام داده و در میان مردمان آن قوم ماندگار و به صورت یک عادت خود را نشان داده، میباشد. که به نحوی در زندگی تاثیرگذار بوده است.» (عناصری،۱۳۷۴،ص۸۷)
بازیها و سرگرمیها در نخستین نگاه چیزی جز گذراندن اوقات فراغت و سرگرمی نیستند. در واقع شاید اینگونه باشد، اما وقتی به زندگی و آنچه که در سیر حوادث روزگار، زندگانی مردمان را تحت تاثیر قرار داده است، بنگریم، میبینیم، بازیها مجموعهای از حالات، حرکات، رفتارها و عکسالعمل در مقابل عوامل و حوادث پیرامون، که در گذر زمان برای مقابله با حوادث یا مشکلات به نوع بازی همانبازی جسمی و تحریک فیزیکی میباشد. که همگان این نوع را به عنوان بازی میشناسند تا حدودی شاید مدنظر باشد.
در تعریف بازی، شاید بتوان گفت که هرگونه فعالیت فیزیکی یا فکری چه به صورت فردی یا جمعی در جهت گذراندن وقت، آمادگی جسمانی، تقویت حافظه و هوش، انجام مراسمهای آیینی، نیایشی، رزمی و … برای رسیدن به یک هدف را بازی گویند. و یا در تعریف بازی میتوان به صورت خلاصه عنوان کرد، که هر نوع تحریک یا فعالیت هدفدار را بازی مینامند.
«اریک برن» در کتاب «بازیها، روانشناسی روابط انسانی»: خود در تعریف بازی آورده است: «بازی یک رشته تبادل مکمل با هدف نهفته است که تا حصول به نتیجه پیشبینی شده و کاملا مشخص پیش میرود و جریان پیدا میکند، یعنی، هر بازی یک رشته تبادل مشخص و غالبا تکراری است، با ظاهری قابل قبول و دارای انگیزهای پنهانی یا به زبان عامیانهتر یک رشته حرکت است با دام یا کلک.»
تمام بازیها در شرایط عادی برگرفته از تاثیرات مهم و سرنوشتساز زندگی افراد در ارتباط با محیط زندگی میباشد. که بسیاری از آنها همانگونه که آمده، جنبه آموزشی برای حمایت کردن از یکدیگر در برابر حوادث و اتفاقات است.
ارزش و اهمیت بازشناختی بازیها، کمک بسیار موثر در شناسایی زیر ساختهای مختلف فرهنگی، موقعیت و رویدادهای تاریخی بوجود آمده هرجامعه را در گذشته به افراد و نسلهای بعدی آن جامعه یا قوم منتقل میکند. زیرا شکلگیری بازیها به نحوی موثر با عوامل مختلف تاریخی، سیاسی، اجتماعی و … مرتبطند.
با این همه تفاسیر در مورد شکلگیری و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بازیها در زندگی اجتماعی افراد جامعه میتوان مهمترین کارکرد، هدف و کاربرد بازیها را در موارد زیر خلاصه کرد: برد و باخت، بالابردن توان مهارت در برابر حملات دشمن ـ تقویت هوش و سرعت عمل در انتقال اطلاعات و مفاهیم در هنگام بروز واقعه، آشنایی به امور قضایی، داوری و حکومت مداری، روبرو شدن با واقعیتهای زندگی، جنگ و گریز، تقویت قوای جسمانی، تمرین خانهداری برای کودکان و نوجوانان (به خصوص دختران)، پیدا کردن هدف و آموزش برای نبرد با دشمن در شب، حفظ سلامت جسم و روان، ایجاد پیوند و صمیمیت بین افراد جامعه، گذراندن اوقات فراغت، انجام مراسم آیینی ـ نیایشی، آموزشی بودن در ابعاد مختلف و خاص،… .
ورزش در اینجا به عنوان یک فعالیت بازیگونه تعریف شده است که دارای قوانین و عناصر رقابتی است و با مجموعهای از فعالیتهای فیزیکی همراه میگردد و در تاریخچه مردمشناسی به نام «بازیها» (games)عنوانبندی میشود.
مردمشناسی فرهنگی را قومنگاری یا قومشناسی نیز میخوانند. قومنگاری عبارت است از توصیف یک فرهنگ خاص، در حالی که قومشناسی مقایسه رفتارها در فرهنگهای مختلف است. اولی توصیفی است، در حالی که دومی نظری است و وابسته است به اطلاعاتی که قومنگاری گردآوری کرده است. مردمشناسان فرهنگی اغلب خود را قومنگار یا قومشناس میخوانند.
مردمشناسی فرهنگی دارای گرایشهای نظری، جغرافیایی، و موضوعی متعدد است. مثلا گرایش موضوعی دارای حوزههای مطالعاتی مختلف مانند مردمشناسی اقتصادی، تغییرات فرهنگی، مردمشناسی سیاسی، مردمشناسی دینی، و امثال آن است. در واقع، هر جنبهای از فرهنگ میتواند آن قدر مطالعه شود که سنت اندیشهگی و متون خاص آن توسعه یابد، و به این ترتیب رسما به صورت یک زیر- رشته درآید. این همان روندی است که به تازگی موجب پیدایش مردمشناسی ورزش شده است.
اگرچه مطالعه مردمشناختی ورزش فرآیندی است که روشهای خاص و دادهای هرچهار حوزه اصلی مردمشناسی را تلفیق میکند، عمدتا نوعی مردمشناسی فرهنگی محسوب میشود. مردمشناسی زیستی، باستانشناسی و زبانشناسی به سهم خود کمکهایی میکنند اما نهایتا تمرکز بر رفتار ورزشی است. مردمشناسان فرهنگی که به مطالعه ورزش میپردازند، درصدد هستند راههایی را برای درک هرچه بیشتر ورزش بیابند و از دیدگاههای حاصل برای بهبود مدیریت و کاربرد ورزش در زمینههایی هچون اوقات فراغت، تربیت بدنی، و تفریحات استفاده کنند. (حسنزاده،۱۳۸۵ ص ۶۹-۶۸)
کودک، براساس نیازهای درونی به بازی میپردازد؛ اما فعالیتهای آگاهانه یا غیرآگاهانهاش در بازی، او را برای زندگی آینده آماده میسازد. کودکانی که با بازی، به ویژه بازیهایی با ریشه فرهنگی عمیق سنتی- پرورش یافته باشند؛ قطعا بهتر قادر خواهند بود؛ در جهان پرهیاهوی کنونی، نیروی تفکر خود را به کار گیرند و مهارت و تجربه مورد نیاز را عمیقتر کسب میکنند. رعایت قوانین موجود در بازی؛ آنان را افرادی قانونمند خواهد ساخت و به آنها یاد میدهد که اگر طبق قوانین عمل نکنند؛ به وسیله دیگران کنار گذاشته خواهند شد. (مشیری، ۱۳۸۳، ص۹)
بازیهای محلی بومی محلی در قشم از دیدگاههای مختلف تقسیمبندی و گروهبندی میشوند ولی به طورکلی رایجترین گروهبندی بازیهای محلی در این منطقه به شرح زیر است.
بازیهای بدون وسیله، بازیهای با وسیله، بازیهای فردی، بازیهای گروهی، بازیهای تیمی، بازیهای همراه با ساز و دهل، بازیهای فصلی، بازیهای شبانه، بازی روزانه، بازیهای آبی (رودخانه، استخر، دریا)، سوارکاری، بازی همراه گویش، سرود و اشعار، بازیهای نشسته، بازیهایی که دارای ابعاد آموزشی و تربیتی خاص هستند، بازیهای رقابتی، بازی مهارتی و قدرتی، بازیهای رزمی، بازیهای استقامتی، بازیهای هوشی و فکری، بازیهای ویژه بانوان، بازیهای با حرکت سبک و آرام، بازیهای با حرکات سنگین و سخت.
انواع بازیها:
در نقاط مختلف روستایی و شهری بازیهای متنوعی برای تمام سنین وجود دارد که به شرح ذیل است.
بازی دارینگا، بازی هفت سنگ، بازی رُوا، بازی زُوا، بازی دَرا، جون دارا،دار و دو، زافی زاف، رامازا، لُتنگاه، دارمُغا، گرگ و سالار،پندنگاه، چَمورخُتا، کلمچاو…
در این مقاله فقط به تشریح چند بازی خواهیم پرداخت:
- دارینگا یا دارتوپا
وسایل بازی توپ نمدی، چوب و سنگ است برای انجام بازی ابتدا به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و این بازی برای افراد بین سن ۱۰ الی ۳۵ ساله است و مخصوص آقایان میباشد.
قبل از انجام بازی ابتدا دو نفر به اصطلاح بُمبِل میطلبند بدین صورت که دو نفر به عنوان سرگروه میایستد و بقیه بازیکنها دو به دو از آنها فاصله گرفته و دو اسم مختلف روی همدیگر میگذارند. مثلا یکی از آنها اسمش را گرگ و دیگری شیر مینهد. سپس پیش دو نفر سرگروه میآیند و میپرسند چه کسی گرگ میخواهد و چه کسی شیر؟ هر کدام هر اسمی را که انتخاب میکنند جزء آن گروه قرار میگیرد بقیه بازیکنان نیز به همین صورت به دوگروه تعلق میگیرند، تا اینکه هر دو طرف از نظر تعداد افراد با هم مساوی شوند.
برای شروع بازی به اصطلاح محلی تر و خشک میکنند یعنی سنگ کوچکی که کمی پهن باشد را از روی زمین برداشته و یک طرف آن را خیس کرده و بالا میاندازند. قبل از انداختن به بالا یک گروه تر و دیگری خشک میخواهد. به نفع هر گروهی که سنگ روی زمین افتاد، آن گروه آغاز گر بازی خواهد شد.
برای انجام این بازی دو سنگ نشانه را که به آنها مالَک گفته میشود در فاصله معین حدود ۳۰ الی ۵۰ متری یا بیشتر از یکدیگر روی زمین میگذارند. یاران تیم آغاز کننده کنار مالَک اول میایستد و یاران مقابل در نزدیکیهای مالک دوم پراکنده میشوند. سپس یکی از بازیکنان تیم آغازگر، چوبی که حدود (۴۰-۵۰) سانتی متر طول دارد را بدست گرفته و یکی از یارانش توپی نمدی یا پارچه ای را که برای این منظور ساخته شده، به دست میگیرد. آنکه توپ در دست دارد، توپ را کمی بالا میاندازد و بازیکنی که چوب دست دارد، ضربهای با همان چوب میزند تا به سمت مالک دوم که یاران حریف اطراف آن پراکنده هستند، برود.
در این هنگام یاری که توپ را بالا انداخته به سمت مالک شماره دو میدود و سعی میکند دو دست خود را به آن بزند. هنگامی که توپ زده شده، یاران حریف اگر بتوانند توپ را در هوا با یک دست بگیرند بازیکنان آغاز گر به اصطلاح سوختهاند و نوبتشان حذف میشود.
اما اگر توپ به زمین اصابت کند و یاران حریف نتوانند ان را در هوا بگیرند، سعی میکنند آن بازیکنی از حریف که به سمت مالک دوم میدود را بوسیله توپ نشانه بگیرند و توپ را به او بزنند. اگر موفق شدند توپ را به او بزنند جای دو گروه عوض میشود و بقیه بازیکنان حق ندارند بازی را ادامه دهند. اما اگر توپ به این بازیکنان اصابت نکرد یاران حریف توپ را به بازیکنان آغاز گر میدهند و بازیکنی که مالک رسیده همانجا میماند. سپس ضارب اولی برای بار دوم با پاسی که یکی دیگر از یارانش به او میدهد توپ را با ضربه ای دور میکند تا آن یارش که کنار مالک دوم ایستاده به سمت یاران خود بر گردد. در این فاصله نیز تلاش یاران حریف نتیجه اش مانند مرحله قبل است. در صورت ناموفق بودن یاران حریف که نتوانسته اند توب را در هوا بگیرند و نه به یار مقابل بزنند، فرد ضارب برای بار سوم میزند و یار پاس دهنده به طرف مالک دوم میرود. و مانند مرحله قبل انجام میدهد.( در روستای دیرستان هنگامی که یک بازیکن به توپ ضربه زد برای بار دوم خودش پاس دهنده خواهد بودو به طرف مالک دوم میدود در حالی که یار دیگرش از آن طرف مالک دوم به طرف مالک اول میآید. بازیکنان حریف سعی میکنند توپ را حداقل به یکی از اینها بزنند. اگر فرد زننده نتوانست بدود دوباره حق ندارد که ضارب باشد و به اصطلاح خیس شده است.)
سپس نوبت به فرد ضارب میرسد که باید به یکی از یارانش پاس دهد و هنگامیکه او به توپ ضربه زد، این بازیکن ( پاس دهنده) باید به طرف مالک دوم حرکت کرده و دست خود را به آن برساند. هر بازیکن با توجه به شرایط موجود و موفقیتهای یارانش میتواند سه بار به توپ ضربه بزند.
هنگامیکه همه بازیکنان یک تیم توانستند مسیر رفت و برگشت بین دو مالک را با موفقیت طی کنند یک بار برنده شده اند. برای انجام این بازی زمان مشخصی وجود ندارد و تا وقتی دو گروه تمایل داشته باشند به بازی ادامه میدهند.
- رُوا
این بازی بین دو گروه ۴-۶ نفره انجام میشود و برای آقایان است و وسایل مورد نیاز این بازی سنگ است در ابتدا دو تیم به تعداد مساوی یارکشی میکنند ، روش بازی بدین صورت است که در یک زمین هموار ابتدا دو سنگ نشانه به نام مالَک را در فاصله ۱۰ متری از یکدیگر قرار میدهند سپس بازیکنان یک تیم بطور ستونی در فاصله ۵ متری بین دو مالک میایستند و یاران حریف بطور مساوی در جلو و عقب این ستون و در فاصله ۲ متری بین این بازیکنان و مالکها قرار میگیرند. بعد یک نفر از این بازیکنان به سمت یاران مقابل که بصورت ستونی ایستاده اند، میدود و دست خود را به یکی از آنها میزند، آنها سعی میکنند این بازیکن را بگیرند.
اگر نتوانستند او را بگیرند و خود را به مالک رساندف بازیکنی که دست حریف به بدن او خورده باید از بازی بیرون برود. ولی چنانچه بازیکن حریف گرفته شود همانجا باید بماند و خودش را تسلیم انها کند و کلمه مول به اصطلاح محلی یعنی تسلیم را به زبان بیاورد و از بازی اخراج شود. به ازای اینکه بازیکن مول بگوید و از بازی بیون برود یک نفر از یارانش در صورتیکه قبلا از بازی اخراج شده به زمین برگردد. هر وقت بازیکنان یک گروه طبق شرایط مذکور همگی از بازی اخراج شدند بازی را یاران حریف برده اند و در نهایت دو گروه جایشان عوض میشود. تا هنگامی که توان بازی است به این بازی ادامه میدهند.
- زوا
برای انجام این بازی، روی زمین صاف و هموار، مستطیلی به ابعاد (۱۰×۵) متر (متناسب با تعداد بازیکنان) رسم کرده و آن را با خطی موازی با عرض مستطیل، از وسط به دو قسمت مساوی تقسیم میکنند بازیکنان هر گروه در یک سمت داخل این مستطیل مقابل هم قرار میگیرند. یک نفر از بازیکنان یک گروه با گفتن کلمه زو (zu) (که بصورت کشیده تکرار میکند) به قسمتی که یاران حریف در آن قرار دارند، وارد میشود و دست خود را به یکی از آنها میزند. اگر در انجام این کار موفق شد و نفسش بند نیامد و یاران حریف نتوانستند او را بگیرند و توانست به زمین خود برگردد، بازیکن حریف که دست این بازیکن به او خورده باید از زمین بازی(مستطیل) بیرون برود. سپس نوبت گروه بعدی میشود. یکی از یاران آنها نیز به همین طریق عمل میکند و در صورت موفق شدن، اگر قبلا یکی از یارانش از بازی خارج شده او به زمین برخواهد گشت. در چند حالت بازیکنان دو تیم حق ادامه بازی ندارند و به اصطلاح سوخته اند. یکی اینکه در حین بازی نفس بازیکن که کلمه (زو) را تکرار میکند بند آید. دوم اینکه بازیکن توسط یاران حریف گرفته شود. سوم اینکه در حین بازی پای یکی از بازیکنان خارج مستطیل گذاشته شود. چهارم اینکه دست بازیکن حریف به بازیک مقابل بخورد و نتوانند زننده را بگیرند. این بازی ادامه دارد تا بازیکنان یک تیم همگی از زمین بازی بیرون بروند و برای بار دوم دو تیم زمین بازی را عوض خواهد کرد یعنی جای دو گروه در مستطیل عرض خواهد گشت.
- درا (dar)
روی زمینی هموار مستطیلی به ابعاد (۴×۱۶) متر رسم کرده و آن را به ۱۶ قسمت مساوی تقسیم میکنند. بازیکنان یک گروه بیرون مستطیل و کنار یکی از عرضهای آن میایسند و بازیکنان حریف همگی روی محل برخورد خطوط قرار میگیرد.
یک نفر از این بازیکنان سر گروه نام دارد. که حق دارد در طول و در عرض مستطیل جابجا شود ولی بقیه یارانش حق دارند از محل برخورد خطوط، تنها در خطوط عرضی به راست یا چپ بروند سپس یکی از بازیکنان تیم مقابل که بیرون مستطیل ایستاده اند از خانه، اول که سرگروه حریف روی محل برخورد خطوط آن ایستاده وارد مستطیل میشود. سرگروه حریف میتواند با دست به او بزند. اگر موفق شد و دستش را به او زد این بازیکن که دست حریف به وی اصابت کرده باید از زمین بازی خارج شود. برای راحتی کار بازیکنان بیرون زمین، دو نفر – دو از یک سمت وارد میشوند تا بتوانند حریف را به اصطلاح گیج کنند و براحتی از خانهها بگذرند. هنگامیکه یک بازیکن از اولین خانه به دومین خانه رفت بازیکن حریف که کنار خانه اول ایستاده حق ندارد او را بزند و این حق را بازیکن خانه دوم دارد. بطور کلی بازیکنی میتواند یار حریف را بزند که یار حریف وارد خانه متعلق به او شده است. اگر بازیکنی موفق شود هشت خانه را برود و دست یاران حریف به او نرسد خانهها را بالعکس بر میگردد و در برگشت معکوس هم اگر موفق شد به اولین خانه برسد، بدون اینکه دست بازیکنان حریف به او بخورد، تیمش برنده میشود و لازم نیست که همه یارانش به انجام این کار موفق شوند. یک تیم در صورتی میبازد که دست یاران حریف به همه بازیکنان آن تیم خورده باشد. برای ادامه بازی جاهای دو تیم تعویض میگردد. و تازمان دلخواه به بازی ادامه میدهند.
- دزد پلیس یا جون دارا (jundara)
انتخاب بازیکن برای هر گروه به طریقه بمبل (bombel)است که قبلا شرح داده شد. برای اینکه مشخص شود کدام گروه اول بازی را شروع کند یکی از سر گروهها ( همان دو نفر که یارگیری کردهاند) سر خود را پایین آورده و بازیک حریف سنگریزهای در یکی از دستهای خود کرده و از بالای سر او آن سنگریزه را جابجا میکند تا او نبیند.
سپس دو دستش را بصورت مشت کرده جلوی صورت او میگیرد و از او میپرسد پر یا خالی: اگر دست خالی و دست پر را از هم تشخیص داد گروهش پلیس میشود و بازیکنان تیم مقابل دزد. سپس تا شماره ۱۰۰ ده تا ده تا میشمارند و گروه دزد باید تا شماره ۱۰۰ فرار کنند. گروه پلیس به دنبال آنها میروند. هر کدام را که گرفتن، کتک میزند تا تسلیم شود. کتک زدن بوسیله دست یا چوب صورت میگیرد. هنگامیکه یاران حریف را به همین طریق تسلیم کردند جای دو گروه عوض میشود. پس از چند بار، بازی را تعطیل مینمایند و زمان معینی ندارد.
معمولا”در روستایی نظیر «گی پشت»، بازیکنان نقش دزد گاهی اوقات پاکت خالی آب میوه یا سیگار بدست میگیرند.
- دار و دو (dar.o.do):
یک نفر از بین بقیه به عنوان داوطلب روی زمین مینشیند و بقیه به کف دست او میزنند و فرار میکنند. سپس او از جا برخاسته و دنبال بقیه میدود تا با دست به آنها بزند. هرکس این بازیکن را بزند وی از همان نقطه که کتک خورده باید دنبال بقیه بدود و آنها را بزند. این بازی همین طور ادامه مییابد و برنده ای ندارد و تا بازیکنان خسته نشده اند به این بازی ادامه میدهند.
منابع:
- روش بازی الک دولک | ژیلا مشیری | انتشارات پژوهشکده مردم شناسی | چاپ اول (۱۳۸۳)
- مردم شناسی ورزش | علیرضا حسنزاده | نشر افکار | چاپ اول (۱۳۸۵)
- دوالک بازی و تحقیقی در واژه دوال | علی بلوکباشی | مجله هنر و مردم (شماره ۲۸)
- یادی از گذشتهها | عزیز صفایی پاسارگادی | انتشارات خانه تاریخ و تصویر ابریشمی | چاپ اول (۱۳۸۵)