ارتش ایران در نهم آذرماه ۱۳۵۰ جزایر سهگانه ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک را از اشغال ۶۸ ساله استعمار انگلیس آزاد و حاکمیت ایران را بر این بخش از سرزمینش اعاده کرد. ۶۸ سال پیش از آن استعمار انگلیس که از سده نوزدهم میلادی در پی محدود ساختن نفوذ و اقتدار ایران در منطقه شبهقاره هند، خلیجفارس و عراق بود با استفاده از زور و تهدید نظامی پرچم ایران را از فراز جزایر به پایین کشید و جزیره ابوموسی را بهنام مستعمرهاش شیخشارجه و جزایرتنب را بهنام مستعمره دیگر یعنی شیخ راسالخیمه اشغال کرد. انگلیسها در دوران اشغال این جزایر از هر ترفندی برای جلوگیری از اعاده حاکمیت ایران بر جزایر استفاده کردند و حتی چندبار تا آستانه جنگ با دولتهای ایران هم پیش رفتند. اما جدای از رویه استعمار انگلیس، رویکرد دولت ایران و حکومتهای عربی نسبت به موضوع جزایر سهگانه نشاندهنده این واقعیت است که ایران هیچگاه و حتی در تیرهترین شرایط سیاسی و اجتماعیاش لحظهای از تاکید بر حاکمیت خود بر جزایر سهگانه خودداری نکرد و حکومتهای عربی نیز تا سالها هیچگونه ادعایی بر این جزایر نداشتند و حتی همان شیوخی که انگلیسها بهنام آنان جزایر را در اشغال گرفته بودند تا سالها علاقهای به دخالت در امور جزایر ایرانی نداشتند. این وضعیت کموبیش تا رشد و نمو جریان پانعربیسم پساز جنگجهانیدوم پابرجا بود. اما پساز مسلطشدن جریانهای پانعرب در کشورهایی مانند: مصر،عراق، یمنجنوبی و لیبی بهتدریج برخی کشورها و محافل عربی نیز با ادعاهای انگلیس ساخته و همراه شدند. با این وجود پساز اینکه استعمار انگلیس سرانجام مجبور به ترک خلیجفارس شد و دولت ایران مصمم به اعاده حاکمیت بر جزایر خویش گردید، بازهم رویکرد عمومی در جهانعرب همراهی با ایران بود تا مقابله و رودررویی.
بخشاعظم جلد دوم کتاب «تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی؛ ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک» تدوین نگارنده این سطور و نشر موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به واکنش جهانعرب در مقابل اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه اختصاص دارد و حکایت مستندی است از اذعان عمومی عربی به حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه. ازهمینروی، در این نوشتار اشارهای به واکنش جهان عرب در برابر آزادسازی جزایر خواهد شد.
- مصر
مصر به دنبال درگذشت جمال عبدالناصر در ۶ مهرماه ۱۳۴۹ به دوست و متحد منطقهای ایران تبدیل شد. هنوز چند روزی از مرگ ناصر نگذشته بود که محمود ریاض وزیر امورخارجه مصر در دیدار با هویدا نخست وزیر ایران به وی گفت: «مصر از سیاست ایران در خلیج فارس پشتیبانی میکند و خواستار خروج نیروهای انگلیسی از منطقه است.»
محمود ریاض وزیر امورخارجه مصر در ۱۶ فروردین ماه ۱۳۵۰ به تهران آمد و با زاهدی وزیر امورخارجه ایران دیدار کرد. ریاض اعلام کرد که سفرش به تهران مظهری از روابط دوستانه ایران و مصر است.
محمود ریاض درباره جزایر سهگانه نیز در این دیدار به زاهدی گفت که کشورش در صورت اقدام ایران برای استقرار نیروی نظامی در جزایر سهگانه، در این ماجرا بیطرف باقی خواهد ماند. سخنان محمود ریاض به معنای چراغ سبز مصر به ایران برای اعاده حاکمیت بر جزایر سه گانه بود. در واقع مصر تأکید کرد که اختلاف بر سر این جزایر یک قضیه همگانی عربی نبوده و مصر هم در این مسئله بی طرف است. این رویکرد دولت مصر، موجب بهرهبرداری ساواک و وزارت خارجه ایران نیز ش. چنانکه نصیری ریاست ساواک در واکنش به سخنان محمود ریاض، تأکید کرد که جزایر مال ایران است و ایران باید بر آن اعاده حاکمیت نماید.
نصیری در این باره نوشت: «راهحل معلوم است. اعمال حاکمیت بر جزایر سهگانه… اظهار وزیر خارجه مصر را به آنها (شیوخ امارات) بگویید، جای تردید نیست که جزایر متعلق به ایران و ایران این جزایر را از آن خود میداند و روزی که قرارداد انگلستان با شیخ نشین های خلیج فارس تمام شود، خود به خود، جزایر مال ایران است.»
اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه ایران نیز به وزیر امورخارجه آمریکا گفت که محمود ریاض وزیر امورخارجه مصر به او گفته است: «بعضی از رؤسای عرب نمیدانند این جزایر در کجا واقع شده است. حاضرم علناً به سوریها و کویتیها اعلان کنم که این جزایر مال ایران است و کسی هم در آن جزایر زندگی نمیکند و انگلیسیها که رفتند، میبایست آن را به ایران پس بدهند.»
سرانجام مصر همراهی کاملی با ایران در اعمال حاکمیت بر جزایر سهگانه نشان داد. با وجود تمام تلاشها و توطئههای انگلیس، در کنار ایران ماند و در عمل از اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه حمایت کرد. همچنین به دنبال اعاده حاکمیت ایران بر جزایر نیز مصر همچنان در کنار ایران باقی ماند.
- عربستان سعودی
عربستانسعودی اگرچه گاه مزاحمتهایی برای ایران ایجاد میکرد و در سیاست خود نسبت به ایران متحد عصر پهلوی هم صداقت کامل نداشت، اما رویکرد عمومیاش در مساله جزایر همراهی با ایران بود. شاه در مذاکرات با ویلیام لوس نماینده ویژه انگلیس در ۲۴ بهمن ماه ۱۳۴۹ به همراهی ملک فیصل با ایران اشاره کرد و گفت که ملک فیصل به وی اظهار داشته است: «پای ما را در این مورد (جزایر تنب و ابوموسی) به میان نکشید. این موضوع باید بین ایران و انگلیس حل گردد.»
موضعگیریهای بعدی مقامات سعودی حاکی از همراهی آشکارتر آنان با ایران بر سر اعمال حاکمیت بر جزایر سهگانه بود.
ساواک در گزارش ۱۵ اسفندماه ۱۳۴۹ به نقل از یک مقام عالیرتبه سعودی نوشته است: «ما (مقامات سعودی)، مدتهاست که از نیت شاهنشاه آریامهر درباره تصرف جزایر ابوموسی و تنب اطلاع داشته و با آن کاملاً موافقیم. زیرا حداقل به مراتب بهتر از آن است که آنها به دست عراق یا سوریه بیفتد. فقط باید ترتیبی داده شود که سروصدای شیوخ مربوطه بلند نشود و به جامعه اعراب شکایت نکنند.»
پادشاه و دولت سعودی باز هم بر بیعلاقگی خود به مسئله جزایر و بیارتباط بودن موضوع جزایر با عربستان سعودی تأکید داشتند. چنانکه اردشیر زاهدی وزیر امورخارجه در ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۵۰ هنگام مذاکره با ویلیام راجرز همتای آمریکاییاش به وی گفت که ملک فیصل درباره جزایر اظهار داشته است: «موضوع جزایر ارتباطی به عربستان ندارد و نمیخواهد بر سر آنها مشکلاتی ایجاد شود و سروصدا کند.»
- قطر
قطر در هنگام مطرح شدن بحث خروج انگلیس از خلیج فارس یعنی در آغاز دهه ۱۹۷۰، از دوستان نزدیک ایران در منطقه بود. حکمران قطر، شیخ احمد بن علی آل ثانی از سال ۱۹۶۰ (۱۳۳۹ خورشیدی) به قدرت رسیده بود. امیر قطر در دیدار با مأمور ساواک در ۵ بهمن ماه ۱۳۴۹ ضمن تأکید بر این که هیچگاه با ایران مخالفت نخواهد کرد، بر همراه بودن قطر با ایران در مسئله جزایر تصریح کرد.
شیخ احمد بن علی آل ثانی در این باره گفت: «در مورد جزایر هم ما هیچگاه طرف مخالف ایران را نمیگیریم بلکه در این مورد با ایران هستیم.»
امیر قطر در ۲۵ فروردین ۱۳۵۰ نیز پیرامون همراهیاش با ایران در مورد جزایر سهگانه به مأمور ساواک گفت: «بهطور خصوصی و سری، نظرم این است که صددرصد با نظر ایران موافقم.»
امیر قطر هم چنین گفت: «ایران سیاست عاقلانه و دوراندیش و بجایی را در پیش گرفته، ضرورت دارد ایران جزایر را تصرف کند. چون در مدخل خلیج فارس قرار دارند. هر کس آنها راتصاحب کند بر مدخل خلیج فارس مسلط و میتواند، رفت و آمدها را کنترل کند.»
امیر قطر در دیدار خود با مأمور ساواک در ۲۵ فروردین۱۳۵۰، انگلیسیها را اشغالگر جزایر دانسته و طرح ادعای دروغین مالکیت شیوخ شارجه و رأسالخیمه برجزایر را ساخته و پرداخته آنان دانست. به باور امیر قطر: «حقیقت این است که تمام مشکل جزایر را انگلیسیها ایجاد کرده و میکنند که بعداز خروجشان این مشکلات در منطقه باشد. جزایر را انگلیسیها گرفتند و به دروغ گفتند متعلق به دو امارت رأسالخیمه و شارجه است. چون میدانستند آن دو حاکم جرأت ندارند برخلاف نظریات آنها رفتار کنند.»
حکومت قطر صرفاً به ابراز موافقت با اعمال حاکمیت ایران بر جزایر و همراهی با مواضع ایران بسنده نکرد، بلکه حتی به دولت ایران توصیه نمود که با شدت عمل و قاطعیت، موضوع اعمال حاکمیت بر جزایر سهگانه را پیگیری کند. امیر قطر در دیدار۲۵ فروردین۱۳۵۰ خود با مأمور ساواک، به اهمیت و ضرورت شدت عمل ایران در اعمال حاکمیت بر جزایر اشاره کرد و گفت: «عقیده من این است که ایران به همین شدت تا حصول نتیجه وعدم تشکیل فدراسیون تا قبل از حل مسئله جزایر عمل کند.»
- امارات
۱. دبی ـ حکمران دبی با تأیید نظرات ایران در مورد جزایر سهگانه و حتی همکاری با ایران در جهت اعاده حاکمیت ایران بر جزایر، در عمل حاکمیت ایران بر جزایر را پذیرفته و تأیید کرده بود. ضمن اینکه حکمران دبی شخصاً هم به حاکمیت ایران بر جزایر اذعان داشت، چنانکه در روزهای پایانی اسفندماه ۱۳۴۹ به دنبال دیدار حاکمان رأسالخیمه و شارجه با سفیر ایران در کویت و درخواست آنان از سفیر ایران برای دیدار با شاه و مذاکره درباره جزایر، حکمران دبی این درخواست حاکمان رأسالخیمه و شارجه را بیمورد دانست و تأکید کرد که با توجه به اینکه ایران جزایر را متعلق به خود میداند، خواسته حاکمان رأسالخیمه و شارجه در اینباره را نخواهد پذیرفت.
در گزارش سوم فروردین۱۳۵۰، نمایندگی ساواک در دبی درباره این موضوع به نقل از حاکم دبی آمده است: «حاکم رأسالخیمه در ملاقات با سفیر شاهنشاه آریامهر در کویت، درباره جزیره تنب بزرگ و کوچک به وی گفته که تابع نظریات شاهنشاه آریامهر میباشد و… منتظر پاسخ میباشد و من [حاکم دبی] در مورد صحت و سقم گفته حاکم رأسالخیمه از کنسول انگلیس سئوال کردم.»
او ضمن تأیید اظهارات حاکم رأسالخیمه گفت: «حاکم شارجه هم در مورد جزیره ابوموسی، همین جواب را به سفیر شاهنشاه آریامهر در کویت داد و حال آن دو منتظر پاسخ و نظریات شاهنشاه آریامهر هستند، تا هر چه بگوید، آن دو عمل کنند.»
نظریه حاکم دبی: «نمیدانم اظهارات حاکم رأسالخیمه و حاکم شارجه و تأیید آنها از طرف کنسول انگلیس تا چه حد صحت داشته باشد. ولی شاهنشاه آریامهر بارها فرمودند جزیره تنببزرگ و تنب کوچک و جزیره ابوموسی، متعلق به ایران است و آن دو چه طور منتظر پاسخ ایشان هستند و شکی نیست که شاهنشاه آریامهر، امر به دادن دو جزیره فوقالذکر به آنها نخواهند فرمود.»
بدین ترتیب حکمران دبی بهطور ضمنی به مقامات ایرانی توصیه میکرد که باتوجه به اینکه جزایر متعلق به ایران هستند، دولت ایران نباید زیر بار هرگونه تفاهمی با شیوخ برود.
حکومت دبی نه تنها حاضر بود تا با دیپلماسی و مذاکرات سیاسی به اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه یاری برساند، بلکه حتی آمادگی داشت تا از طریق رسانهها ومطبوعات دبی به تبلیغات درباره حق حاکمیت ایران بر جزایر بپردازد. در این راستا در تیر ماه ۱۳۵۰ یکی از مقامات شهرداری دبی به مأمور ساواک در دبی گفت که نشریه اخبار دبی حاضر به چاپ اسناد مرتبط با مالکیت ایران بر جزایر است تا افکار عمومی اعراب روشن شده و به نفع ایران گردد.
۲. ابوظبی ـ شیخ زاید بن سلطان آل نهیان حاکم ابوظبی و بنیانگذار امارات متحده عربی تا جایی که میتوانست و فشارهای تندروهای عرب به وی اجازه میداد، تلاش میکرد تا از هرگونه ادعا علیه حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه خودداری نماید و با پرهیز از چنین اقدام خصمانهای از متشنجکردن مناسبات خود با ایران جلوگیری میکرد.
شیخ زاید در ۱۷ اسفند ۱۳۴۹ در مذاکره با نماینده ساواک در دبی برعدم ارتباط موضوع جزایر با شیخنشین ابوظبی تاکید کرده و تصریح میدارد: «به ایران اطمینان میدهم که در مورد جزایر، علیه ایران اقدامی نکردهام، نه مالک جزایر هستم و نه به خود حق میدهم در اختلاف ایران با حکام شارجه و راسالخیمه دخالت کنم.»
در همین جلسه مذاکره، بار دیگر برعدم اتخاذ هرگونه سیاست خصمانه علیه ایران تاکید مینماید: «نمیدانم چه کسی در این مورد گزارش خلاف واقع به ایران داده و یا شاید برای ایران این تصور به وجود آمده که من علیه ایران اقدام میکنم…اگر ثابت کند که در مورد جزایر اقدامی علیه ایران کردهام حق با ایران است وگرنه چرا با این گلهها، دوستی ما خراب شود.»
زاید در همین دیدار هم چنین بیان میکند: «من به هیچ کشور غیر از ایران، نمیتوانم اعتماد کنم و تا زمانیکه ایران، عقیده خود را در قبال من تغییر نداده و طالب دوستی با من است، من تغییری نمیکنم.»
شیخ زاید در دوم اردیبهشت۱۳۵۰ هم در پاسخ به نصیری رییس ساواک اذعان کرد: «مساله جزایر هیچ ارتباطی به ابوظبی ندارد، مسالهای بین ایران و حکام شارجه و راسالخیمه است.»
شیخ زاید در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۰ هم در دیدار با نماینده ساواک به وی گفت: «برای من و شیخنشین ابوظبی، دوستی ایران مهم است نه وجود این چند جزیره، ما به دوستیمان با از جهات مختلف ازجمله اینکه ایران قویترین همسایه است که در خلیجفارس داریم، احتیاج داریم.»
شیخ زاید در ادامه این مذاکره تصریح میدارد: «اتکا ما فقط به ایران است، هرچه بخواهیم از او میخواهیم.»
شیخ زاید درسوم آبان ماه ۱۳۵۰ نیز به فرستاده وزارت خارجه ایران میگوید: «من نمیدانم این جزایر در کجا واقع هستند؟ شنزار هستند یا سنگی؟ من خدا را شاهد میگیرم که تا سرحد امکان به شیوخ شارجه و راسالخیمه نصیحت کردم که با ایران کنار بیایید و موجبات رنجش ایران را فراهم نکنید.»
شیخ زاید در هشتم آذر ماه ۱۳۵۰ نیز یادداشت تفاهم درحال انعقاد ایران و شارجه را پذیرفته و مورد ستایش قرار داده است.
به دنبال آزادسازی جزایر سهگانه از اشغال استعمار انگلیس در نهم آذرماه ۱۳۵۰ و اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر هم موضوع حاکمیت ایران بر جزایر از دیدگاه شیخ زاید تمام شده بود. وی نه تنها در مذاکرات با مقامات ایرانی بلکه در دو سفر خود به ایران در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۶ و بیانیههای رسمی پساز این دیدارها نیز هیچگونه اشاره و ادعایی علیه حاکمیت ایران بر جزایر نداشت. تنها و تنها شیخ زاید زیر فشار کشورهای تندروی عرب و بعداز انقلاب اسلامی زیر فشار اسراییل و آمریکا و به اکراه ادعای مصنوعی و تحمیل شده بر امارات در مورد بخشی مسلم از خاک ایران یعنی جزایر سهگانه را گاهبهگاه طرح میکرد. اما رویه عملی او ترک چنین ادعای سخیفی بود. موضوعیکه میتواند الگویی برای جانشینان آن مرحوم هم باشد.
۳. فجیره ـ حکمران فجیره معتقد بود که ایران مالک جزایر است و شیخ محمد بن حمدالشرقی البته نه تنها به مالکیت ایران بر جزایر اذعان داشت بلکه حاضر بود تا در راستای اعاده حاکمیت ایران بر جزایر، علیه شیوخ اقدام نماید. شیخ محمد بن حمدالشرقی در مذاکره با تاجبخش سفیر ایران در کویت در سوم مهر ۱۳۴۹ به وی تصریح کرد: «ما جزایر را متعلق به ایران میدانیم و با حکام صحبت میکنیم که وظیفه خود را در این باب انجام دهند. من و مردم فجیره، آمادگی داریم با کمک نیروهای مسلح ایران علیه رأسالخیمه و یا هرکس دیگر در تأمین نظر ایران اقدام نمائیم.»
شیخ فجیره در ادامه اظهاراتش، خود را فرزند ایران دانست و تأکید کرد آنچه را که ایران بخواهد، میخواهد و آنچه را ایران نخواهد، نمیخواهد. وی در اینباره تصریح کرد: «درباره خودم میگویم فرزند ایران هستم و آنچه را ایران دوست دارد به آن علاقهمند و آنچه ایران دوست ندارد، من هم دوست ندارم.»
حاکم فجیره نه تنها حاکمیت ایران بر جزایر را تأیید میکرد و به ایران وعده همراهی و همکاری برای اعمال حاکمیت بر جزایر میداد، بلکه حتی ایران را به شدت عمل برای اعمال حاکمیت خود نیز ترغیب و توصیه میکرد تا شیخنشینها را تهدید نماید که درصورت حل نشدن مسئله جزایر، فدراسیون امارات را در هم میکوبد. در گزارش ۲۵فروردین ماه ۱۳۵۰ نمایندگی ساواک در دبی آمده است که شیخ محمدبن حمدالشر قی درباره این موارد تصریح کرده است: «موافق شدت عمل ایران هستم، در گذشته وقتی ایران میگفت، فدراسیون امارات خلیج فارس را به رسمیت نمیشناسم، حکام توجهی نمیکردند، میگفتند دهها دولت دیگر به رسمیت خواهند شناخت، ولی وقتی امروز میگوید فدراسیون را درهم میکوبم، همه حکام خواهند فهمید که دیگر به رسمیت شناختن یا نشناختن نیست و حکام روی آن حساب خواهند کرد.»
سایر شیوخ هم به همینگونه تصریح بر حاکمیت ایران بر جزایر داشتند و حتی شیوخ شارجه و راسالخیمه یعنی مدعیان انگلیس ساخته حاکمیت بر جزایر هم به حاکمیت ایران بر جزایر اذعان داشتند که نظر به اهمیت بسیار زیاد این موضعگیریها، بررسی آن مجالی مستقل را میطلبد.