رکن تخطیناپذیر فرقه شدن یک عقیده، یک گروه، یکمرام عبارت است از اعتماد صرف داشتن به مرکزیت و غیرقابل گفتگو بودن دستورات است.
عقیده تا زمانی که قابل گفتگو باشد و نقد، به دامن خود تخریبگری فرقه شدن نغلطیده.
فرقه زمانی شکل میگیرد که عقیده قابل ارزیابی بودن توسط افراد علاقهمندش را از میان بردارد و تو تبدیل به یک پیشبرنده شوی بدون پرسش و گفتگو، تو از انسانیت که جوهرهاش حق پرسشگری است محروم شوی و به یک ابزار صرف رؤسا تغییر ماهیت دهی.
فرقهها معمولا با اسطوره سازی از رهبرانشان سعی میکنند با فرهمند جلوه دادن رأس هرم، قاعده هرم را به پیش ببرند.
اسلام خیلی صریح با چنین همنوایی چشم و گوش بستهای مخالفت کرده.
اسلام داعیه پرسشگری و سوال و نقد رهبرانش را دارد که قبلا در اینجا و متنهای متعدد دیگری مفصل به آن پرداختم.
به روایت زیر با دقت توجه نمایید.
جابر از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد در باره آیه: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فرمود: مسیحیان، کشیشها و رهبانهاى خود را بعنوان خدا نگرفتند جز اینکه آنها چیزى را حلال کردند آنها پیروى نمودند و چیزى را حرام نمودند قبول کردند در نتیجه کشیشها و رهبانها ارباب و خدایان آنها شدند در مقابل خدا.
در روایت ابو بصیر میفرماید: براى آنها روزه نگرفتند و نه نماز خواندند ولى در حلال و حرام پیرو آنها شدند.
در خبر دیگر مىفرماید: اطاعت کردند از آنها در معصیت خدا.
ابو بصیر از حضرت صادق علیه السّلام نقل میکند که فرمود آنها را دعوت بعبادت خود نکردند اگر چنین دعوتى مىکردند نمىپذیرفتند ولى چیزى را حلال و چیزى را حرام نمودند ایشان از راهى که توجه نداشتند عبادت آنها را مىکردند.
حال که چنین است برادران اصولگرا! بیایید از مسئله دار شدن استقبال کنید. این منافقین بودند که در مقابل سوال و نقد، موضع سختگیرانه داشتند و منتقد را مسئله دار میخواندند.
در اسلام تحریف نشده، انسان مسئله دار است و کسی که مسئله ندارد، کسی که چشم و گوش بسته از حاکم اطاعت میکند دچار انحراف شده چنانچه در روایات فوق آمده است.