• امروز : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024
::: 3352 ::: 0
0

: آخرین مطالب

آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز عامل قدرت چین نه فناوری که خبرچین ها هستند | مین شی پی (ترجمه: رضا جلالی) جایگاه نقاشی‌خط را اثر مشخص می‌کند تئاتر شهر، حریم ذهنی می‌خواهد نه حریم شهری | مرتضی رحیم‌نواز سنگ زیرین آسیاب | فرشاد مومنی در چشم برادر | محمد کریمی* ماجراهای ما یک نفر | محمد امین کریمی* دنیا یالان دنیادی | الهه کریمی* بابا حسن | الهام کریمی* رویای حزبی از جنس اکثریت مردم، حزب عدالت ایران | بهزاد کاظمی سربلند در عرصه‌های گوناگون | محمود کاشانی چشمی و چراغی که بود| علیرضا فخیمی* جانِ جان برکف ما | طاهره فخیمی* فراتر از وکیل | محمد حسین زارعی مرد خدا، عمل و تواضع | حسین راغفر یکی مرد بود اندر آن روزگار | دادبه دادمهر دوست‌دار دوست‌داشتنی | سیدعلی جزایری حضور سبز حاج آقا | امیرحسین انصاری‌مهر* آرمانگرایی انقلابی | مجتبی امیری زیست رشک برانگیز | محمد اسدی‌نژاد بچه محل | حسن احمدی جوانمردی حاج حسن | نجات‌الله ابراهیمیان*

2
درگذشت ژان لوک گدار که هفتاد سال در دنیای سینما نفس کشید:

یاغی از نفس ‌افتاد | پولاد امین

  • کد خبر : 3683
  • 28 شهریور 1401 - 1:30
یاغی از نفس ‌افتاد | پولاد امین
روزنامه شهروند (شماره ۲۶۲۲ | ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | صفحه ۱۰)

… و بالاخره بعد از ۹۱ سال زندگی پر از خلاقیت و آفرینش -که بیش از هفتاد سال از آن در دنیای سینما گذشته بود- ژان لوک گدار، کارگردان مشهور فرانسوی که عمده اشتهارش را مدیون و مرهون نقش مهم و پیشگامانه‌اش در جریان موج نوی دوران‌ساز سینمای فرانسه بود، درگذشت. فیلمسازی که البته یکی، دو سالی می‌شد به دلیل کهولت سن از فعالیت سینمایی خداحافظی کرده بود، ولی با این حال حساسیتش را نسبت به رخدادهای سیاسی دنیا از دست نداده بود و همین چند ماه پیش بود که در پاسخ به سوال یکی از هوادارانش که از او پرسیده بود چه زمانی قرار است دوباره یکی از آن فیلم‌های بامزه‌اش را بسازد، گفته بود: «هر زمانی که مردم ویتنام، فلسطین، یمن و البته سیاه‌پوستان آمریکا توانستند با دل خوش بخندند، آن وقت شاید دوباره فیلم بامزه بسازم!» پاسخی سرشار از حساسیت نسبت به ظلم و بی‌عدالتی و البته مالامال از امیدواری که برای یک هنرمند ۹۱ساله ذاتا بدبین شگفت‌انگیز جلوه می‌کند.

ژان لوک گدار که در دهه پنجاه میلادی با فعالیت به عنوان منتقد برای نشریه کایه‌دوسینما شناخته شد، به دلایل بسیاری یکی از سرشناس‌ترین سینماگران فرانسه در محافل هنری- روشنفکری به شمار می‌آید. اول به دلیل ساخت شماری از مشهورترین آثار سینمای فرانسه مانند از نفس‌افتاده، زن زن است، پی‌یرو خله، یک زن شوهردار، آلفاویل، ساخت آمریکا، دسته جدا افتاده‌ها، تعطیلات آخر هفته و البته فیلم‌های متأخرتری چون در ستایش عشق، موسیقی ما، فیلم سوسیالیسم و کتاب تصویر که تعدادی از آن‌ها جزو قلل دست‌نیافتنی سینمای جهان محسوب می‌شوند. دیگر این‌که او به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های موج نوی سینمای فرانسه نقش غیر قابل انکاری در این موج دوران‌ساز و البته تاریخ‌ساز داشت و نکته جالب این‌که تا ماه‌های آخر عمرش به ایده‌های ملهم از اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم این موج هنری وفادار ماند. دلیل دیگر جایگاه بی‌بدیل او را هم می‌توان در استمرارش در دنیای سینما به مدت هفتاد سال دید. فیلمسازی که اگرچه دوران اوجش را در دهه‌های شصت و هفتاد گذرانده بود، ولی با این حال در چهل سال بعدی فعالیتش نیز حضوری تقریبا همیشگی در پانتئون فیلمسازان مورد توجه فستیوال‌ها و مجامع و نشریات سینمایی داشت. همکاری‌های پرتعداد این فیلمساز با بازیگران معروف و محبوبی چون ژان پل بلموندو، برژیت باردو، آنا کارینا و میشل پیکولی -که با هر متر و معیاری از شاخص‌ترین شمایل‌های سینمای اروپا به حساب می‌آیند- دیگر دلیل ماندگاری ژان لوک گدار در خاطرات طیف وسیعی از سینمادوستان می‌تواند قلمداد شود.

ژان لوک گدار که در ابتدا آثارش را تحت تاثیر فیلم‌های رده بی‌نوآر آمریکایی و فیلمسازان موسوم به سینماگران مولف آمریکا می‌ساخت، بعدها الهام‌بخش کارگردانان بزرگی چون مارتین اسکورسیزی، کوئینتین تارانتینو، رابرت آلتمن و جیم جارموش شد. این فیلمساز البته علاوه بر فیلمسازان، در بین منتقدان سینمایی نیز چهره محبوبی بود و به عنوان مثال، در نظرسنجی مجله سایت‌اندساند در سال ۲۰۰۲ به عنوان سومین فیلمساز محبوب منتقدان در تاریخ سینما انتخاب شده بود.

  • موج نو، عصیان در برابر اسطوره‌های پیر!

موج نوی سینمای فرانسه جنبشی است در دهه ۱۹۵۰ که به دست منتقدان جوان مجله سینمایی کایه‌دوسینما از قبیل ژان لوک گدار، آلن رنه، انیس واردا، ژاک دمی، فرانسوا تروفو، اریک رومر، کلود شابرول و ژاک ریوت شکل گرفت و به دیگر نقاط دنیا سرایت کرد. دوره اول این موج بین سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ شکل گرفت که در جریان آن منتقدان با انتقاد از پایبندی تام و تمام هالیوود و البته جریان اصلی سینمای فرانسه به قراردادها و کلیشه‌های پذیرفته‌شده، خواستار نوآوری در ساخت فیلم‌های سینمایی شده و در ادامه نیز شروع به ساخت فیلم‌های خودشان طبق این سرمشق کردند و اولین فیلمی که در این جریان مورد تحسین جهانی قرار گرفت، «از نفس‌افتاده» گدار بود که نه تنها توجه جهانی را به خود جلب کرد، بلکه توانست به استقرار موج نوی فرانسه نیز کمک کند. فرانسوا تروفو نیز با فیلم «چهارصد ضربه» از دیگر پیشروان این موج بود که همراه با گدار توانستند قواعد عصیان‌گرانه موج نو را به بهترین شکل ممکن مجسم کنند.

دوره دوم موج نو اما بین سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ اتفاق افتاد که در قالب سیاسی‌تر شدن گفتمان‌ها و کم‌رنگ‌تر شدن ایدئولوژی می‌توان آن را توضیح داد. دوره‌ای که در آن اسطوره‌های بورژوازی از بین رفت و مسائل و مضامین مربوط به ازدواج و خانواده جای خود را مثلا به روابط آزاد داد. در واقع در این دوره -که گدار فیلم‌هایی چون «دو، سه چیزی که از آن زن می‌دانم»، «زن چینی» و «تعطیلات آخر هفته» را در این سال‌ها ساخته- شاهد رواج موضوعاتی مانند سیاست‌ورزی دانشجویان، بلوغ، مصرف‌گرایی و جنگ ویتنام هستیم. همچنین در این دوره هالیوود از آن جایگاه قدرقدرتی و خدایی خود فاصله گرفته بود و دیگر به عنوان سرمشقی برای سینمای فرانسه به شمار نمی‌آمد و بنابراین فیلم‌های موج نویی برای تاکید بر تفاوت‌شان با هالیوود دست به ابداعات تکنیکی چون دوربین روی دست، حذف ستاره‌ها و فیلمبرداری در لوکیشن‌های واقعی زدند. از منتقدانی که در این دوره پا به عرصه کارگردانی گذاشتند، می‌توان به ژاک ریوت، اریک رومر، کلود شابرول، همچنین فیلمسازانی چون آلن رنه، ژاک دمی، گی دوبور و آنیس واردا نام برد.

این جریان که در سال‌های پرآشوب و جنجالی اواخر دهه شصت باعث جلب توجه جهان به سینمای فرانسه شده بود، حیات دوباره سینمای این کشور را موجب شد و با تحت تاثیر قرار دادن فیلمسازان سرکش جهان، موج‌هایی را نیز در کشورهایی چون چکسلواکی، ژاپن و برزیل به وجود آورد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=3683
  • نویسنده : پولاد امین
  • 168 بازدید

نوشته ‎های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.