ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ایرانی، به عنوان یکی از بزرگترین شاعران حماسی تاریخ ادبیات ایران شناخته میشود و اثر بینظیر او، شاهنامه، به عنوان یکی از بزرگترین آثار ادبی جهان، از قضاوت و داوری در مورد هویت و فرهنگ ایرانیان به شمار میآید. فردوسی با شاهنامهاش نه تنها به ادبیات ایران بلکه به تاریخ و فرهنگ آن نیز جان بخشید.
فردوسی در دورهای زندگی میکرد که ایران تحت سلطهی بیگانگان قرار داشت و زبان و فرهنگ ایرانی در خطر فراموشی بود. او با صدها هزار بیت شعر، تاریخ، اسطورهها و فرهنگ ایرانی را در قالب شاهنامه به نسلهای آینده منتقل کرد. این اثر نه تنها داستانهای حماسی و پهلوانی را روایت میکند، بلکه به عنوان یک مرجع فرهنگی و هویتی برای ملت ایران عمل کرده است. وی به مدت بیش از سه دهه بر روی شاهنامه کار کرد و در این مدت، با مشکلات مالی و اجتماعی زیادی روبرو شد. او با تلاش و زحمت بسیار، این اثر را به پایان رساند و در نهایت، شاهنامه را به عنوان گنجینهای از فرهنگ و هویت ایرانی به دنیا معرفی کرد.
ولی هزاران افسوس که در دنیای امروز، در حالی که برخی مانند زینب موسوی با لمپنی و تمسخر آثار فرهنگی، سعی در جلب توجه دارند، رئیسجمهور تاجیکستان بهعنوان یک نماد فرهنگی و ملی، اقدام به اهدای یک جلد شاهنامه به هر خانواده کرده است. این اقدام نه تنها نشاندهندهی احترام به فردوسی و شاهنامه است، بلکه تلاشی برای تقویت ارتباط مردم با این اثر بینظیر و حفظ هویت فرهنگی آنها محسوب میشود و جامعه را به سوی آگاهی و احترام به هویت خود هدایت کرد. این تفاوت در رویکرد، به خوبی نمایانگر اهمیت و ارزش آثار فرهنگی در زندگی انسانهاست.
در دنیای کمدی، هدف اصلی ایجاد شادی و سرگرمی برای مخاطبان است، اما زمانی که مرزهای احترام و ادب در این فضا از بین برود، نتیجه میتواند به یک بحران فرهنگی تبدیل شود. زینب موسوی، که اخیراً به عنوان یک کمدین از شهر قم، که در فضای مجازی عرض اندام میکند و بعد از سالها فعالیت، همچنان نیز جز چهرههای منفور، کم مخاطب، بینمک، دارد به مسیر خود ادامه میدهد، که گویا چندی پیش با انتشار یک کلیپ جنجالی به تمسخر شاهنامه و فردوسی پرداخته است. این عمل نه تنها توهینی به یکی از بزرگترین آثار ادبی ایران به شمار میآید، بلکه نشاندهندهی ناتوانی در درک عمیق هنر و ادبیات است.
تلاش او برای جذب توجه و ایجاد خنده، به جای استفاده از طنز هوشمندانه، وارد مسیری شده است که چیزی جز لمپن بودن از او به نمایش نگذاشته است و نشان میدهد که او تفاوت میان کمدی سازنده و توهین را درک نکرده. این نوع رفتار نه تنها به شخصیت فردی او آسیب میزند، بلکه میتواند تأثیرات منفی بر روی جامعه نیز داشته باشد. تشویق به تمسخر فرهنگ و ادبیات، باعث میشود که نسلهای آینده ارزشهای فرهنگی خود را نادیده بگیرند و به سمت بیاحترامی و بیتفاوتی حرکت کنند. کمدی باید جایی برای شادی و اتحاد باشد، نه تفرقه و نفاق.
و ناگفته نباشد تحصیلات یک فرد، به ویژه در زمینههای ادبی و فرهنگی، میتواند تأثیر عمیقی بر دیدگاهها و رفتارهای او داشته بگذارد. یکی از نکات قابل توجه در تحصیلات خانم موسوی، عدم توانایی او در تمایز بین دوغ و دوشاب است. این موضوع میتواند به عنوان نمادی از عدم درک عمیق مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفته شود. در ادبیات فارسی، به ویژه در شاهنامه فردوسی، نمادها و مفاهیم عمیقتری وجود دارند که نیاز به شناخت و درک صحیح دارند. به عنوان مثال، دوغ به عنوان یک نوشیدنی سنتی و دوشاب به عنوان یک نوع شیره انگور، هر کدام معنا و مفهوم خاص خود را دارند. اگر فردی نتواند این دو را از هم تفکیک کند، به سادگی نمیتواند به درک صحیحی از فرهنگ غنی ایرانی برسد.
تحصیلات خانم زینب موسوی به وضوح نیازمند به بازنگری دارد.
در انتها، آرزومندم که لمپنها در جامعه ایران به جایگاه اصلی خود، یعنی نادیده گرفته شدن و شنیده نشدن، بازگردند.