مذاکرات دو کشور از قبل از آغاز و در سه دور بر گزاری آن از فراز و نشیب برخوردار بوده است. در آستانه دور چهارم نیز سخنان ویتکاف بر خلاف اظهارات قبلی ایشان، نشان از رویکرد سخت و مواضع غیر واقعی را دارد. در این رابطه چند نکته قابل تامل است:
۱
جناح تندروی آمریکا و اسرائیل و به خصوص نتانیاهو مخالف رویکرد ترامپ برای گفتگوها میباشند. آنها تنها زمانی گفتگوها را بر میتابند که به خلع سلاح کامل ایرانمنجر گردد. در غیر اینصورت جنگ و تخریب را بر میگزینند. این گزینهها که هیچ هزینهای برای اسرائیل نداشته و تنها ایران تنها رقیب فعلی باقیماندهاش را دچار تخریب میکند مطلوب اکثریت مقامات این کشور میباشد.
لیبی، سوریه و عراق بدون هیچ هزینهای برای اسرائیل از دور خارج شدند و آرزوی این کشور و هوادارانش در آمریکا، تضعیف ایران و ساقط کردن آن از موقعیت فعلیش خواهد بود.
۲
بنظر میرسد ترامپ از اقدامات نتانیاهو ناراضی بوده و به این فهمرسیده که نخست وزیر اسرائیل به روسای جمهور آمریکا به دیده کارگزار مینگرد. از این رو بایدن او را حرامزاده مینامد و ترامپ وی را فعلا از تصمیمات خود دور نگاه داشته است.
۳
علاوه بر تندروهای داخلی و اسرائیل، دمکراتها نیز در رقابت با ترامپ و جلوگیری از به ثمر رسیدن توافق در زمان ایشان، با خواستهای تند و افراطی در صدد تخریب اقدامات ترامپ و موفقیت وی برای رسیدن به یک توافق میباشند.
با این اوصاف آیا مواضع جدید ویتکاف تنها عکس العملی در مقابل مخالفان و یا اعمال فشار، برای اخذ امتیازات بیشتر است و یا اینکه این مسیر تعیین شده آنهاست؟
به نطر میرسد اگر چه خلع سلاح ایران نهایت آرزو و خواست همه جناحهای آمریکائی ست اما مواضع ترامپ و اقدامات وی نشان از آن دارد که رویکرد وی غیر از ایناظهارات میباشد. چرا که او میداند ایران تحت هیچ شرایطی به این خواستها، که از هیچ منطق و قانونی برخوردار نیست تن در نخواهد داد. از این رو چنانچه انعطافی در این مواضع اعلامی نباشد بن بست در گفتگوها ایجاد میگردد.
با توجهها به این فشارهای سنگین به ترامپ و تیم همفکرش بسیار مناسب بود که مقامات کشور امتیازاتی همچون آمدن ویتکاف به ایران و یا آمادگی برای باز شدن سفارتخانهها را برای خنثیسازی تبلیغاتمخالفان توافق به رئیس جمهور آمریکا میدادند. این امر میتوانست فشار برای خواستهای غیر معقول را کاهش دهد.
۴
توقف مذاکرات، یا گزینه جنگ را در بر دارد. این گزینه برای هر دو طرف مطلوب نیست و مغایر رویکرد اقتصادی ترامپ میباشد چرا که فرصت بیشتری را به چین رقیب این کشور میدهد و هزینههای سرسام آوری را متوجه آمریکا خواهد کرد. البته در سیاست هر احتمالی امکانپذیر است. گزینه دیگر تحریمهای گسترده و جنگ سردی ست که در دوران اول ترامپ اجرا شد. این امر نیز اگر چه برای ایران گرفتاریهای بیشماری را دارد اما مغایر نظرات رئیس جمهور آمریکا در رابطه با تقویت دلار و ورود به اقتصاد ایران میباشد. طبیعیست اگر مذاکرات شکست بخورد تحقق این گزینه بیش از دیگر احتمالات خواهد بود.
۵
متاسفانه ایران فرصتهای زیادی را از دست داد و اکنون در شرایط سختتری قرار دارد. برجام نیز علیرغم نکات بسیار مثبت با مکانیسم ماشه و امکانعدم تعهد طرف غربی و بازیهای ضد ملی تندروهای داخلی، مطلوب نظر نبوده است. به خصوص مکانیسم ماشه که اکنون کشورهای غربی، زیاده خواهیها و افکار استعماریشان را، برای آینده روابط هستهای از این طریق دنبال میکنند.
۶
اکنون که نظام کشور مذاکرات را قبول کرده است و خواستهای معقولی را مطرح میسازد شکست مذاکرات متوجه طرف غربی خواهد بود. در چنین شرایطی برای خنثیسازی زیاده خواهیهای غربیها، اتحاد ملی لازم و ضروری میباشد. از این رو بر همه کنشگران داخلی و نیروهای فعال سیاسی و نخبگان کشور واجب است بدون در نظر داشتن اختلافات اصولی با مقامات از مواضع بر حق ایران حمایت جدی داشته باشند. این امر میبایست در این زمان و بدون تاخیر و با اعلام پشتیبانی از هیئت مذاکره کننده و حمایت قاطع از خواستهای بر حق کشور همچون برخورداری از غنیسازی انجام گیرد. از آن سو نظام نیز ضرورت تام دارد که گامهای آشتی جویانه را با مردم و نخبگان کشور بر دارد و راه را لااقل در این مسئله برای اتحاد ملی هموار سازد.
* دیپلمات و سفیر پیشین ایران در کوبا