ما سالها (از شهریور ۱۳۵۹ تا خرداد ۱۳۷۹ خورشیدی) با استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در یک محلّه زندگی میکردیم. خانهی استاد اسلامی ندوشن در پسیانِ شمالی و خانهی ما در خیابان ماکوییپور بود و بدین قرار همسایه حساب میشدیم. اوایل که استاد را در خیابان میدیدم که دستهایش را پس پشت افکنده و اندیشمندانه به سوی شمالِ خیابان در حرکت است، عرض سلام و ادب میکردم. استاد هم به کوتاهی جواب میدادند و میگذشتیم. روزی دوست بزرگوارم استاد دکتر منوچهر امیری تلفنی به من گفت حالا که در خیابان پسیان زندگی میکنی، با استاد اسلامی آشنا شو و گهگاه سری به ایشان بزن و حالی بپرس. من ماجرای دیدار با استاد اسلامی ندوشن را به ایشان گفتم و افزودم که روزی به اتفاق شما به خانهی استاد خواهیم رفت و لطفاً شما مرا به ایشان معرفی خواهید فرمود. روزی به اتفاق استاد امیری به خانهی جناب دکتر اسلامی ندوشن رفتیم و آشناییِ من با ایشان از آن روز آغاز شد.
آشنایی با استاد اسلامی ندوشن و همسر دانشمند ایشان سرکار خانم دکتر شیرین بیانی و دیگر افراد این خاندان که همه فرهیخته و دانشگاهی هستند، برای من افتخار بزرگی است. من با آثار استاد اسلامی ندوشن به خوبی آشنایم. آنها را به دقت خواندهام و از آنها بهره بردهام.
استاد اسلامی ندوشن کار خود را با شاعری آغاز کرد اما به دلیل کمالطلبی، شعر و شاعری را رها کرد. او معتقد بود که یا باید شاعری بزرگ بود و یا هیچ. آنگاه به نثرنویسی روی آورد و در این زمینه آثاری آفرید که به زیبایی و دلانگیزی شهرهاند. او به همهی گوشه و کنارههای فرهنگ و تمدن انسانیِ ما اشراف دارند و در هر مبحثی که ورود میکنند، به کمال از عهدهی ادای مطلب برمیآیند. دکتر اسلامی ندوشن در زمینهی شاهنامهشناسی و حافظپژوهی نیز آثاری منتشر کرده است خواندنی.