برخیاز پژوهشگران برآنند نوشتن از گذشتگان ممکنوسهل و سخنگفتن از آیندگان بهمراتب سخت و حتی ممتنع است! ولی بنابر دلایل بسیاری نگرش بر تاریخ و سخنگفتن از تراث و میراث پیشینیان، چندان هم سهل نیست. زیرا واکاوی هزارتوی تاریخ آنقدر متعارضگونه روایت شده است که به دشواری میتوان از روایت نزدیک به واقع رونمایی کرد و هویت تاریخی منسجم و موثقی را به نسلهای اکنون و فردا گزارش داد.
در واقع دشواری نقبزدن به میراث تاریخی از آن جهت است که همه گزارههای تاریخی بر ماهیت و دلالتهای ضمنی بنا شدهاند و هر مورخ و محقق تاریخی با شواهد و نشانههای خاص خود به هزارتوی تاریخی نظر افکنده است و چهبسا همواره مورخان و پژوهشگران تاریخی، روایتهای متعارضی از یک واقعه میدهند و این وضعیت در مورد تاریخ و هویت فرهنگی هرات جان و یکیاز هفت شهر عشق هم صادق است.
در یک نگاه کلی، قلمرو فرهنگی و هنری ایران در طول هزاران سال پویش اجتماعی و فرهنگی، میراث گرانسنگ و ماندگاری را به ثبت رسانده و بر مناطق دیگر تاثیر زیادی داشته است. هرچند هویتجمعی هر قوم و جامعهای از مولفههای متنوعی تشکیل شده، اما بیگمان نقش شعر و زبان فارسی یکیاز مهمترین عوامل در مانایی و پویایی ایرانفرهنگی و ایرانشهری در سدههای گذشته تاکنون بوده است. برخی پژوهشگران برآنند که خاستگاه زبان فارسی کنونی از مناطق بلخ و بامیان و شرق ایران بوده است و بعداز دورههای تکاملی تا هند و پاکستان و قفقاز و قونیه دامنه پیدا کرده است. از این روی، پژوهشگران و دانشوران فرهنگی این گستره جغرافیایی را ایرانفرهنگی و فراتر از قلمرو کنونی ایران مینامند که هویت ممتازی دارد و در این مدت، صدها هنرمند، شاعر و دانشمند و مورخ از مناطق گوناگون و از جمله شهر تاریخی هرات سر برآوردند که مایه مباهات مردم در این گستره تاریخی شده است.
از همین روی، در مراسمی که روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ به میزبانی آقای حسن امین، مدیر «دایرهالمعارف ایرانشناسی» برگزار شد، تعدادی از اهالی شعر، ادب و پژوهشگر در حوزههای مرتبط با ویژهنامه «شکوه هرات» هفتهنامه «نیمروز»، در مورد ویژگیهای فرهنگی شهرهرات و نقش زبان فارسی در مانایی و شکوفایی حوزه ایرانشهری، به ایراد سخن پرداختند که چکیدهای از گزارش این مراسم در پی میآید.
• آیینهای فرهنگی و همگرایی مردم ایران و افغانستان
در آغاز این مراسم، حسن امین، حقوقدان، استاد بازنشسته دانشگاه گلاسکوکلدونین و مدیر دایرهالمعارف ایرانشناسی با خوشآمدگویی به مدعوین و تشکر از حضور مهمانان خاطرنشان کرد: «آفاق معنوی و فرهنگی حوزه تمدنی و ایرانشهری گستره وسیعی را شامل میشود که با تمامی تکثر و تنوع زبانی، قومی و مذهبی، مفهوم مشترکی از قلمرو ایران فرهنگی را تشکیل میدهد. در ساحت ایرانفرهنگی، جشن و آئینهای مشترک و زبان فارسی، جایگاه ممتازی دارند تا آنجا که جغرافیای وسیعی از مرزهای کاشغر تا قونیه را به یکدیگر پیوند داده است.»
وی در ادامه افزود: «انگیزه اصلی تولید و نشر ویژهنامه «شکوه هرات» توسط هفتهنامه «نیمروز» و محتوای مطالب آن، بیانگر آن است که ایرانفرهنگی مشترکات بسیاری در زبان، دین، جشنها و آئینها دارد که شایسته بازنمایی و انتقال این مواریث به دیگر مناطق و کشورهاست. به نظر میرسد ویژهنامه «شکوه هرات» با معرفی هویت ایرانفرهنگی، توانسته است مشترکات این اقوام را بهنحوی شایسته بیان کند و من از این نظر به تحریریه نشریه «نیمروز» و مدیریت آن آقای حقشناس تبریک میگویم. همچنین امیدوارم سنت پسندیده تهیه و نشر ویژهنامهها ادامه یابد و دانشوران و باشندگان فرهنگی با نقد و بررسی مطالب ارزشمند خودشان، مخاطب دائمی هفتهنامه وزین «نیمروز» شوند.
• زبان فارسی؛ مرکز ثقل میراث مشترک ایران فرهنگی
دومین سخنران مراسم رونمایی از ویژهنامه «شکوه هرات» فریدون مجلسی، نویسنده، مترجم، و پژوهشگر دیپلمات است که در آغاز سخن با اشاره به خاطره نخستین مأموریت رسمی خود از سوی وزارتامورخارجه به افغانستان بیان کرد: «آشنایی و تجربه کاری من با مردم و شهرهای افغانستان به دهه ۵۰ خورشیدی و دوران سفر پژوهشی در وزارت امورخارجه باز میگردد.
در آن زمان، شهر کابل امن، آباد و زیبا بود. تا اینکه در سالهای اخیر از فرزندم که از سوی سازمانمللمتحد مأموریتی چهارساله به افغانستان داشت و مدتی را هم در شهر هرات به سر برد، شنیدهام با آنکه مناطق گوناگون ایران و افغانستان، تاریخ و میراث مشترکی دارند، اما هویت شهر هرات ویژگی تاریخی و فرهنگی متمایزی دارد. بهنوعی میتوان گفت که شهر هرات کانون فرهنگ و روح این قلمرو تاریخی و جغرافیایی محسوب میشود.»
وی در ادامه افزود: «از نظر من و برخی دانشوران، مرزهای فرهنگی ایران بسیار گستردهتر و فراتر از چارچوب سیاسی و ژئوپولتیک کنونی است. از نظر زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، مرزهای فرهنگی ایران با هویت نوروزگان و جشنهای نوروزی تعریف میشود و تمام مناطق و کشورهایی که جشن نوروز را پاس میدارند در قلمرو و گستره فرهنگی ایران قلمداد میشوند. البته تمرکز بر مفهوم ایرانفرهنگی، به معنای ناسیونالیسم ایرانی و سلطهگری آن نیست، بلکه منظورم پیوند سنتهای فرهنگی ایرانشهری در مناطق گوناگون از تاجیکستان و قزاقستان تا اقصی نقاط دیگر است.»
مجلسی در ادامه سخنان خود با اشاره به «زبان فارسی» گفت: «بیگمان جایگاه زبان فارسی به عنوان مرکز ثقل میراث مشترک ایران فرهنگی، اهمیت زیادی دارد. چندسال پیش آقای اشرف غنی، رئیسجمهوری سابق دوره جمهوریت افغانستان گفته بود: «ایرانیان زبان فارسی را از ما سرقت کردهاند» و…. از آنجا که خاستگاه زبان فارسی، شهر بلخ است، در واقع این سخن وثاقت تاریخی و شواهد متعددی دارد که زبان کنونی ما از مناطق شرقی ایرانفرهنگی برخاسته است و شهرهای بلخ و بامیان از مهمترین مناطقی بودنند که زبان فارسی را به دیگر نقاط گسترش دادند. توسعه و ماندگاری زبان فارسی در طول تاریخ، عوامل زیادی دارد و نقش ترکان و فرمانروایان سلجوقی و دیگران، بسیار پر رنگ است. چنانچه تمام مکاتبات حاکمان ترکتبار، به زبان و ادبیات فارسی نگارش شده است و یا بسیاری از شاعران مناطق ترکنشین، اشعار دلنشینی را به فارسی سرودهاند. حتی در هنگامه هجوم ترکان مانند امیر تیمور گورکانی به صفحات ایران، زبان فارسی مورد احترام قرار گرفت و با آنکه شهرهای ایران از گزند او آسیب زیادی دید، ولی جانشینان او در شکوفایی ادب و هنر ایرانی بسیار خدمت کردند و این آثار بخش مهمی از مواریث فرهنگی ما است.»
همچنین وی در متن سخنرانی خود به این نکته اشاره میکند که پشتونها هم از اقوام ایرانی هستند مانند تمام اقوام ایرانی دیگر که ریشه در گستره ایران فرهنگی دارند و زبان فارسی هم برای آنان باید از وجه ارزشی و تاثیرگذار برخوردار باشد و….
• از هرات خیلی خوشبخت تا ناشناخته ماندن غزنین، مرو، بلخ و کابل و…
عسکر موسوی کابلی، استاد مهمان دانشگاه علامه طباطبایی، استاد و پژوهشگر بازنشسته کالج سنتآنتونیز دانشگاه آکسفورد و مشاور پیشین وزیر علوم افغانستان در دولت جمهوریت، در این مراسم با اشاره به ویژهنامه «شکوه هرات» بیان میکند: «ایرانیها تاچندسال پیش، پشت به شرق نشسته و متمایل به غرب هستند. درست مثل اینکه ما با دوستانی که همریشه و همزبان هستیم بیگانه باشیم. لشکری از شاعران و ادیبان نه تنها در افغانستان، بلکه در هندوستان هم وجود دارند که در ایران بسیار ناشناخته هستند و این ناشناخته ماندن حتی در سطح استادان بسیار نامآور ایرانی مانند استاد شفیعی کدکنی که من به ایشان بسیار ارادت دارم، وجود دارد. تا آنجا که ایشان از سید اسماعیل بلخی هیچ اطلاعی نداشتند، درحالیکه استاد سید اسماعیل بلخی یکیاز شاعران مشروطه سوم و کسی بود که طرح جمهوریت را در افغانستان پیشنهاد کرد و سالها هم در زندان بود. کتاب کلیات ایشان در مشهد چاپ شده است. اما دوستان ایرانی ما از آن خبر ندارند و…»
وی در ادامه افزود: روزی که قرار شد ویژهنامه «شکوه هرات» برای نوروز ۱۴۰۳ با همکاری مشترک «انستیتوی مطالعات استراتژیک افغانستان» و هفتهنامه «نیمروز» چاپ و منتشر شود، کمتر کسی خبر داشت که در پشت این همکاری مشترک بین پژوهشگران افغانستان و روزنامهنگاران ایران ایده «هفت شهرعشق» مطرح است.
پیشاز چاپ و انتشار ویژهنامه «شکوه هرات»، در جلسهای که ما در خدمت آقای حقشناس بودیم، من از استاد بزرگمان «ابوالاحمد جامی» یاد کردم. آقای حقشناس گفتند ما میخواستیم برای افغانستان کارهایی انجام بدهیم. من به ایشان گفتم استاد جامی پیشتر راه بزرگی را به صورت برنامهای در لندن راه انداخت که بسیار هم موفق عمل کرد و نام آن را گذاشت «هفت شهر عشق» که زیرعنوان سنایی، مولانا جلالالدین و… بود.
اکنون چهطور است که ما در ایران نیز ایده و طرح «هفت شهر عشق» را براساس هفت شهری که آن طرف مرز و در افغانستان داریم انجام بدهیم که آقای حقشناس گفتند از شهر «هرات» شروع میکنیم.»
عسکر موسوی کابلی در ادامه اظهار میدارد: «فکر میکنم ما اکنون در شرف شروع کار روی شهر دوم عشق یعنی «بلخ» هستیم درحالیکه ما از غزنی هیچ نمیدانیم و بهنظر من اگر ما غزنی را بشناسیم زیاد از هرات یاد نمیکنیم. زیرا غزنی قدیمیترین شهر در حوزه ایرانشهر است. حتی من به خاطر دارم وقتی با آقای محمد سرور مولایی که ایشان هم در ایران هستند، به آرامگاه ابوریحان بیرونی در غزنی رفته بودیم، طالبان اول، سنگ مزار ابوریحان بیرونی را شکسته بودند. وقتی ما زیرپایمان را نگاه کردیم، مشاهده کردیم که سنگ قبری از ۱۱ قرن پیش هنوز در آنجا باقی مانده است که خیلی عجیب است و این نشاندهنده قدمت و عظمت غزنی است که ما در هیچ جایی نداریم؛ از نظر وزن فرهنگی و زبان فارسی. چراکه حدود ۴۰۰ شاعر حداقل در غزنی بودهاند و مردم عادی میگفتند این قبر چهکسی است که امروزه خرابه و دورافتاده هستند.»
وی در ادامه میافزاید: «اکنون اگر این روند با همت آقای حقشناس ادامه پیدا کند، شاید ما به جای «هفت شهر عشق» بتوانیم «هفتاد شهرعشق» را بیرون از محدوده حوزه افغانستان و سایر جاهای دیگر هم انجام بدهیم. از آنجا که هنوز مدرسه و خانه جلالالدین مولانا هرچند بهصورت ویرانه در افغانستان وجود دارد، و بسیاری دیگر از آثار فرهنگی و باستانی من امیدوارم این فرهنگ ایرانشهری ادامه پیدا کند.
به ویژه اینکه در شرایطی که امروز هرات بسیار خوشبخت است که در ایران چهار جلدکتاب در رابطه با آن چاپ شده است که یکی همین ویژهنامه «شکوه هرات» در هفتهنامه «نیمروز» است و سهکتاب دیگر عبارتند از «صدیاقوت هرات»، ترجمه کتاب «تاریخچهای از هرات؛ از چنگیز تا تیمور» و «مزارات هرات» که کتابهای مزارات در افغانستان درخصوص کابل و بلخ و… یکی از اسناد درجه یک در افغانستان است که از پیشینیان به ما رسیده است، اما در رابطه با سایر شهرهای عشق ما هیچ کتاب چاپ شدهای نداریم حتی درخصوص کابل و غزنی و…. نه تنها ما اکنون هیچکتابی درخصوص شهرهای مختلف افغانستان به غیراز هرات نداریم، بلکه حتی در سالهای حضور لیبرالیزم آمریکایی در افغانستان هم کتاب کم کار شده است و جای تاسف بسیار است. بنابراین در اینجاست که نقش ایران خیلی برجسته میشود از این اندازه که هفتهنامه «نیمروز» انجام داده است تا شروع کار و فعالیت پژوهشی در اندیشکدهها و دانشگاهها تا دانشجویان و محققین را ترقیب و تشویق به انجام آن کنند هرچند که وضع فرهنگ در افغانستان بسیار بد است و ویرانه.»
وی در پایان سخنان خود خاطرنشان میکند: «من فقط به یک مورد از وضعیت بد و ویرانه در کابل اشاره میکنم و آن اینکه هنوز دیوار اطراف کابل از زمان کوشانیان باقی مانده است. درسال ۲۰۱۲میلادی از شهرداری کابل به من زنگ زدند که بخشیاز دیوار کابل به دلیل برف فروریخته است و در آنجا چیزهایی پیدا شده است که چندین اسکلت بود. ما در افسانههایی که از پدربزرگانمان نسل به نسل نقل شده است، شنیده بودیم (خمیره این سرزمین با ستم بوده است) که کابلشاهان، مردم کابل را برای کار به اینجا میآورند و اگر در کار کُندی میکردند، ضعیف و زخمی میشدند؛ آنان را لای دیوار میگذاشتند و…. ما این افسانه را شنیده بودیم ولی من رفتم و با چشمانم آن اسکلتها را دیدم و متاسفانه همچنان امروز این ستم فرهنگی در افغانستان وجود دارد. بسیار تشکر میکنم و خیلی معذرت میخواهم.»
• کتیبههای فارسی در حوزه تمدنی ایرانشهر
مرتضی رضوانفر عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی از دیگر سخنرانان مراسم رونمایی از ویژهنامه «شکوه هرات» چاپ و انتشار هفتهنامه «نیمروز» بود که به ارائه گزارشی کامل از روند فعالیتهای پژوهشی و میراث ملموس در کشورهای جهان پرداخت: «کتبیهها را مهمترین سند تمدنی در حوزه میراث فرهنگی قلمداد میشوند و اهمیت کتیبهها در گسترش زبان فارسی در مناطق دیگر برجسته است. زبان فارسی حلقه وصل تمدنی ایرانشهری محسوب میشود، بهطوریکه در مناطق مختلف ایران فرهنگی و حتی مناطق دورتر، زبان فارسی زبان حکمت و عرفان شناخته میشود و اعتبار خود را در مناطق بزرگی از مناطق هند تا آفریقا، حفظ کرده است. در واقع جایگاه کتیبهها در ادوار مختلف تاریخی بسیار مشهود است، به طوریکه هرگاه شهر و کشوری توسط قوم و یا سلسلهای تسخیر میشد، کتیبهها توسط اقوام مهاجم تخریب میشد تا سند هویتی آن شهر و منطقه تمدنی حذف شود. متاسفانه روند تخریب کتیبهها در گذشته با روش و ابزارهای قدیمی و امروزه به اسم مرمت آثارباستانی انجام میشود که جای تاسف دارد.»
• با از بین رفتن هر اثر باستانی هویت ایرانی و زبان فارسی از بین میرود
چگونگی تجربه فعالیت یک روزنامهنگارپژوهشگر در شهر هرات با مخاطرات و چالشهای بسیاری همراه است که کمتر خبرنگار و پژوهشگری حاضر میشود خود را با این دست از خطرات شناخته و ناشناخته روبهرو کند.
مریم مهدوی اصل، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه دیپلماسی با تقدیر از اساتید خود در حوزه روزنامهنگاری دیپلماسی، یاد اساتید زندهیاد حسین قندی استاد بهنام روزنامهنگاری ایران، زندهیاد داوود هرمیداس باوند دیپلمات آموزگار، فریدون مجلسی دیپلمات اسبق وزارت امورخارجه و محمد سریر آهنگساز و دیپلمات بازنشسته وزارت امورخارجه را گرامی داشت و خاطرنشان کرد: همکاری من در انتشار ویژهنامه «شکوه هرات» نتیجه آموزههای این عزیزان فرهیختهای است که روشمندی دقیقی را به شاگردان خود و از جمله اینجانب بهعنوان روزنامهنگار پژوهشگر درس دادند. چنانچه در دورانی که من در مرحله تحقیق در مورد شهر هرات بودم، دهها کتاب و مقاله را به استاد خودم آقای مجلسی ارایه کردم که قبول نکردند تا آنکه یکیاز منابع داخلی را که کتاب «خلاصه تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی» به قلم شیوای زندهیاد ذبیحالله صفا، رایزن فرهنگی اسبق ایران و از پیشکسوتان ایشان است، پذیرفتند. در واقع آقای مجلسی با این کار به من آموختند که منابع فارسی خودمان مانند آثار اساتید به نام ایران که سابقه فعالیتهای رایزنی فرهنگی را علاوه بر تدریس در دانشگاههای زمان خود داشتند مانند آقایان باستانیپاریزی، خانبابا بیانی، سعید نفیسی و… بر منابع جهتدار و ناقص مستشرقین که صرفاً کتابهای تاریخی ایران را برمبنای منافع ملی کشورهای خود به نگارش درآوردهاند؛ از ارزش علمی و فرهنگی والاتری برخوردار است که میتوان از آنان بهعنوان نخستین اندیشمندان دانشگاهی و علمی نام برد که از آغاز بهنگارش تاریخ آکادمیک ایران؛ منافع ملی ایران را در زمان خود پایه و اساس روش تحقیق دانشگاهی قرار دادهاند و هنوز هم آثاری که از آنان برای نسل امروز و آیندگان به یادگار مانده است از «هویت ایرانی» و توجه به ارزش و حفظ «زبان فارسی» برخوردار است که بایستی به درستی از آنان بهره برد و موردتوجه قرار داد.
مهدوی اصل در ادامه افزود: «شهر هرات، یکیاز مراکز مهم ایرانشهری است که با چالشهای زیادی در مناسبات اجتماعی و فرهنگی روبهروست که حتی این تناقضات بر مناسبات ایران و افغانستان هم سایه انداخته است، اما با همه مخاطراتی که در این مسیر سخت و ناهموار وجود دارد بایستی کارهای فرهنگی اینچنینی ادامه پیدا کند چراکه با از بین رفتن هریک اثر باستانی در حوزه ایران فرهنگی در حقیقت «هویت ایرانی» و «زبان فارسی» درحال از بین رفتن است که پژوهشگران غربی حداقل طی دویستسال اخیر از طریق «علوم شناختی» که پایه و اساس آن را «آثارباستانی» دربر میگیرد و ازطریق فناوریهای حاصل از فیزیک کوانتومی و پزشکی کوانتومی کامل و قابلفهم میشود؛ با شناخت از «هویتایران فرهنگی» ما به توسعه و پیشرفت دست پیدا کرده و متاسفانه غفلت بسیار زیادی از سوی ما برای توسعه و رفاه مردمان حوزه ایران فرهنگی اتفاق افتاده است.
وی درپایان سخنرانی خود از آقای عسکر موسوی کابلی بهعنوان راهنمای برجسته در همراهی با ویژهنامه «شکوه هرات» تشکر ویژه کرد و خواستار تداوم فعالیت و تکمیل پژوهش بیشتر خود و ارائه مستندات و نتایج آن به مخاطبان گستره ایرانشهری در شهر هرات شد تا در رویکردی بلندمدت بتوان با برنامهریزی دقیق و کارشناسی در یک کار گروهی مشترک میان فرهیختگان افغانستان و ایران؛ ایده و طرح «هفتشهرعشق» استاد عسکر موسوی کابلی را به سرانجامی نیکو برای آگاهی مردم حوزه ایران فرهنگی و شناخت از «هویت ایرانی» رسانید. وی از اینکه آقای محمدجواد حقشناس مدیرمسئول و صاحب امتیاز هفتهنامه «نیمروز» این فرصت همکاری را در اختیارش قرار داده تا تجربه نوینی را در دو حوزه مشترک روزنامهنگاری و پژوهشی در میدان عمل روزنامهنگاری تخصصی در حوزه دیپلماسی کسب کند و به بار و غنای بیشتر فعالیتهای فرهنگیاش در کنار آموزهّ هایی که تاکنون از همه استادان و فرهیختگان گرامی به دست آورده است، اندکی دیگر بیافزاید، قدردانی کرد. درنهایت انجام دو مصاحبه مطبوعاتی با آقایان رنگین دادفر سپنتا، وزیر امورخارجه سابق افغانستان در دوره جمهوریت و حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس جمهوری در امورافغانستان و سفیر ایران در کابل را تجربهای گرانقدر توصیف کرد که به تکمیل پژوهشهای روزنامهنگاریاش در حوزه دیپلماسی ارزش و عمق بیشتری بخشیده و مسیر تازهای را به روی روزنامهنگاری دیپلماسی ایران گشوده است.
• با اهدای جوایز فرهنگی به فرهیختگان
درپایان این مراسم، آقای محمد جواد حقشناس به شرح گزارش کاملی از روند شکلگیری و مراحل تولید و چاپ و انتشار ویژهنامه «شکوه هرات» با مشارکت و همکاری با «انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان» پرداخت و سپس در برنامهای ویژه به همراه آقای حسن امین علاوه بر اهدای ویژهنامه «شکوه هرات» به مهمانان و حاضرین در جلسه که در محل دایرهالمعارف ایرانشناسی برگزار شد، به پاس تقدیر از سخنرانان و فرهیختگان اهل افغانستان و ایران که در این مراسم و ویژهنامه هفتهنامه «نیمروز» تلاش بسیاری نموده بودند، با اهداء جوایز فرهنگی – هنری قدردانی کرده و اظهار امیدواری نمود که این کوششهای فرهنگی به همگرایی بیشتر ایرانیان با مردم افغانستان بیانجامد.
* روزنامهنگار