• امروز : پنجشنبه, ۱۶ اسفند , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 6 March - 2025
::: 3413 ::: 0
0

: آخرین مطالب

شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد تلاش تندروها و بی‌ثباتی بازارها نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی) اهمیت راهبردی گردشگری دریایی در توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس ایران در محاصره کوریدورهای ترکیه | علی مفتح* شخصی‌سازی حکمرانی یا ناحکمرانی | محمدحسین زارعی* پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۷۱ و ۷۲ | ۳۰ دی ۱۴۰۳ زاکانی پس از شرکت در انتخابات رای اکثریت را از دست داد تصمیمی شجاعانه ققنوس در آتش | مرتضی رحیم‌نواز شمایل یک اسطوره | مرتضی رحیم‌نواز بچه خانی آباد | ندا مهیار کالبد مدنی تهران | بهروز مرباغی* فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی رو بستر تاریخ | اسکندر مختاری طالقانی از تهران چه می‌خواهیم؟ | ترانه یلدا * داستان تولد یک برنامه | حمید عزیزیان شریف آباد* تاملی بر نقش سترگ سیدجعفر حمیدی در اعتلای فرهنگ ایران شبی برای «شناسنامه استان بوشهر» انجمن‌های مردمی خطرناک نیستند به آنها برچسب نزنیم فشار حداکثری فقط موجب تقویت مادورو خواهد شد | فرانسیسکو رودریگرز ناکارآمد‌ترین شورا | فتح الله اُمی نجات ایران | فتح‌ الله امّی چرا یادمان ۱۶ آذر، هویت بخش جنبشِ دانشجویی است؟ در ۱۶ آذر، هدف ضربه به استقلال و کنش‎گری دانشگاه بود یادی از۱۶ آذر | فتح‌ الله امّی وقایع ‎نگاری یک اعتراض | مرتضی رحیم ‎نواز روز دانشجو فرصتی برای تیمار زخم‌ها | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌ورزی صلح‌آمیز ایرانی از منظر کنش‌گری مرزی | مقصود فراستخواه* دهه هشتادی‌ها و صلح با طبیعت | علی‌اصغر سیدآبادی* دلایل دوری از سیاست دوستی در جریان‌های سیاسی امروز با رویکرد شناختی | عباسعلی رهبر* شماره ۶۹ و ۷۰ | ۳۰ آبان ۱۴۰۳ دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۶۸ | ۳۰ مهر ۱۴۰۳ چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) نگاهی به جریان پایتخت‌گزینی در تاریخ ایران | غلامحسین تکمیل همایون در پایتخت‌ گزینیِ تهران | مرتضی رحیم‌نواز* تهران و چالش انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی* آخرالزمان یا جنگی بزرگ در خاورمیانه؟! | هادی طلوعی* اردن و سیستم جدید انتخاباتی | نصرت الله تاجیک* تهران، پایتخت هفت هزار ساله | محمدجواد حق شناس نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی

0

نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی)

  • کد خبر : 18010
  • 07 اسفند 1403 - 14:48
نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی)
چین بزرگترین وارد کننده نفت جهان است و بیش از هفتاد درصد نفت مصرفی خود را وارد می‌نماید و این اندازه از وابستگی، چین را آسیب‌پذیر می‌سازد. تنش‌های سیاسی، تنگناهای زنجیره تولید یا منازعات منطقه‌ای می‌توانند بطور جدی امنیت چین را در حوزه انرژی به مخاطره اندازند.

خود را بشناس، دشمن را بشناس، آنگاه صد نبرد و صد پیروزی (ضرب المثل چینی)

از خاتمه جنگ دوم جهانی که ایالات متحده به رهبری جهان رسید، رهبران این کشور همواره این اضطراب را داشته‌اند که کشورشان در حال افول است و جایگاه خود را در برابر رقبا از دست می‌دهد. پرتاب اسپوتنیک در سال ۱۹۵۷ به فضا توسط شوروی و نیز توسعه طلبی این کشور در دهه ۱۹۶۰ میلادی عوامل این نگرانی بودند. در دهه ۱۹۸۰ میلادی نیز مقامات امریکایی نگران آن بودند که صنعت کشورشان توان رقابت با قدرت اقتصادی عظیم ژاپن را ندارد. حتی در سال ۱۹۹۲ نیز در مجله هاروارد ریویو مقاله‌ای با این عنوان چاپ شد که «آیا امریکا در حال زوال است».

در حال حاضر ترس از شوروی و ژاپن، جای خود را به آسیب پذیریهای نظام دموکراتیک امریکا و نیز قدرت رو به رشد چین داده است. این دو نگرانی شایسته است که مورد توجه قرار گیرند. هر چند رای دهندگان امریکایی در مورد منابع تهدید کننده دموکراسی امریکایی هم داستان نیستند اما به شکلی گسترده در این نگرانی که نهادهای دموکراتیک کشورشان دیگر قادر نیستند وعده‌های رویای امریکایی را محقق سازند اشتراک نظر دارند. نظرسنجی موسسه گالوپ می‌گوید سه چهارم مردم امریکا از مسیر حرکت انتخاباتی کشورشان رضایت ندارند.

این داستان با این روایت ادامه می‌یابد که حرکت چین رو به جلو است و برنامه‌های سیاسی و اقتصادی جاه طلبانه‌اش را با یک توسعه نظامی عظیم پیش می‌برد در حالیکه ایالات متحده امریکا در شرایطی چون نابرابری، دستمزدهای راکد، بن بست قانونگذاری، قطبی‌سازی سیاسی و پوپولیسم سرگردان است. در حقیقت در طول سه دهه گذشته چین با تسلط بر تولیدهای جهانی و کسب رهبری در بعضی از فناوریهای پیشرفته، خود را به عنوان کارخانه جهان شناسانده است. در سال ۲۰۲۳، چین قریب به شصت درصد وسایل نقلیه برقی جهان، هشتاد درصد باتری‌ها و بیش از نود و پنج درصد ویفرهای (برای ساخت تراشه استفاده می‌شوند) مورد استفاده در فناوری انرژی خورشیدی را تولید کرده است. در همان سال ۲۰۲۳، چین سیصد گیگاوات انرژی بادی و خورشیدی به شبکه انرژی خود افزوده است که این مقدار هفت برابر بیشتر از ایالات متحده امریکاست. بعلاوه چین بر بیشتر معادن و پالایش مواد معدنی حیاتی و ضروری برای اقتصاد جهان کنترل دارد و برخی از پیشرفته‌ترین زیر ساخت‌های جهان نظیر بزرگترین شبکه پر سرعت ریلی دنیا وسیستم‌های نوین ۵G را در اختیار دارد. در همان حال که صنایع دفاعی امریکا در تلاش است به تقاضای واصله پاسخ گوید، چین با سرعتی بی‌سابقه در حال تولید سلاح می‌باشد. چین در سه سال گذشته بیش از چهارصد جت جنگنده جدید ساخته، یک جنگنده رادارگریز جدید خود را ارتقاء داده، توانمندی موشکهای مافوق صوت خود را به نمایش گذاشته و ذخایر موشکی خود را دو برابرنموده است. تحلیل‌گر امور نظامی ست جونز تخمین زده است که چین در حال حاضر با سرعتی بیش از ۵ تا ۶ برابر ایالات متحده امریکا سلاح جمع آوری می‌کند.

برخی از ناظران بر این باورند که اینگونه پیشرفت‌های چین نشانگر آن است که نظام حکومتی چین به خواسته‌های قرن بیست و یکم از نظام حکومتی امریکا بهتر پاسخ می‌دهد. رهبران چین اعلام می‌دارند که «شرق در حال صعود و غرب در حال افول است». در حال حاضر بعضی از مقامات امریکا به نظر می‌رسد که این نظر را ناچارا پذیرفته اند. معهذا، اتخاذ چنین نتیجه گیری کلی اشتباهی فاحش خواهد بود. پیشرفت‌ها و قدرت چین چشمگیر است اما این کشور در تراز نامه خود بدهی‌هایی دارد و بدون توجه به این بدهی‌ها در کنار دارایی هایش، غیر ممکن است که بتوانیم وضعیت واقعی ایالات متحده را ارزیابی نماییم. حتی سرسخت‌ترین رقبای سیاسی نقاط آسیب‌پذیر پنهانی دارند و لذا رهبران نه تنها باید به نقاط قوت بلکه همچنین به نقاط ضعف دشمنان خود توجه نمایند. اگرچه چین به ایفای نقش موثر و قدرتمند خود ادامه می‌دهد اما این کشور با مجموعه رو به رشدی از مشکلات تو در تو مواجه است که توسعه آن کشور را به نحو چشمگیری پیچیده می‌سازد. چین به دنبال یک دهه رشد پایین، درحال حاضر اقتصادش با فشارهای فزاینده ناشی از بازار آشفته املاک، افزایش بدهی ها، محدودیت‌های مالی دولتهای محلی، کاهش بهره وری و جمعیتی که بسرعت رو به پیری می‌رود مواجه است و رفع کلیه این مشکلات نیازمند آن است که پکن مقابله با این مشکلات سخت را آغاز نماید. چین در خارج از مرزهای خود با تنش‌های نظامی منطقه ای، کنترل رو به افزایش و پس زده شدن توسط اقتصادهای پیشرفته مواجه می‌باشد. در حقیقت، بعضی از عوامل مهمی که رشد چشمگیر چین را در بیش از دو دهه گذشته سبب شده‌اند در حال نابودی‌اند و دقیقاً همان زمان که این مشکلات جدید در حال ظهورند و لازم است با تصمیم گیری‌های به جا و مناسب پاسخ داده شوند رهبر چین، شی جین پنگ پس از تثبیت قدرتش بحث‌های سیاسی را به محاق برده، تکنوکرات‌ها را کنار گذاشته و یک پروسه تصمیم گیری شکننده و واکنشی که به بیراهه ختم می‌شود را ایجاد کرده است. در حال حاضر جوانان چین از فضای محدودی که برای دستیابی به اهداف خود در اختیار دارند بسیار ناراحتند و این جریان را جز با تغییر رهبر کشورشان عملی نمی‌دانند و این اتفاقی است که به نظر نمی‌رسد به زودی رخ دهد.

اما ایالات متحده امریکا حتی برغم بسیاری از کمبودها و آسیب پذیری‌ها، همچنان از آنگونه عمق استراتژیکی برخوردار است که چین اساساً فاقد آن است: ترکیبی منحصر به فرد از نشاط اقتصادی، برتری نظامی جهانی، سرمایه انسانی قابل توجه و یک سیستم سیاسی که به منظور افزایش سرعت اصلاح خطاها طراحی شده است. اقتصاد منعطف و سازگار ایالات متحده امریکا علاوه برعمیق‌ترین و نقد شونده‌ترین بازارهای سرمایه جهان، نفوذی بی‌نظیر بر سیستم مالی دنیا دارد. امریکا به جذب استعدادهای برتر جهان از جمله بسیاری از اتباع چین که از محیط سیاسی خودکامه کشور خود فراری هستند، ادامه می‌دهد.

هنوز برتری اساسی ایالات متحده نسبت به چین از نظر پویایی اقتصادی، نفوذ جهانی و نوآوریهای فنی کاملاً آشکار است. گفتن این واقعیت‌ها نه پیروزی است و نه خودستایی بلکه بیان یک استراتژی خوب است زیرا اگر بدبینی یا وحشت بیش از حد اراده واشنگتن را تحلیل ببرد یا تمرکزش را بهم بزند یا در حمایت از انگیزه‌های بومی گرایانه و نیز سیاستهای حمایتی افراط نماید و درهای خود را به روی بقیه جهان ببندد، به آسانی امتیازات نامتقارن خود را از دست خواهد داد، زیرا چین برغم مشکلات خود هنوز در حوزه‌های خاصی که امنیت و رفاه ملی امریکا را با مشکل مواجه می‌سازد نظیر محاسبات کوانتومی، انرژیهای تجدیدپذیر و تولید خودروهای برقی در حال پیشرفت است. یک نظام سیاسی و اقتصادی نظیر چین حتی در همانحال که زیر بار بیماری‌ها و آسیب‌های متعدد ناله‌اش به آسمان بلند است، می‌تواند در حوزه‌های حیاتی به عنوان رقیبی جدی باقی بماند.

چین غالباً در مناطقی دست بالا را دارد که ایالات متحده امریکا سرمایه‌گذاری قابل توجهی انجام نداده است. بزرگترین دارایی چین در رقابت با امریکا اصول بنیادیش نمی‌باشد بلکه تمرکز بیش از اندازه و اراده‌ای است که برای صرف منابع دارد و تحملی است که برای اتلاف منابع عظیم در تعقیب اهداف ملی از خود نشان می‌دهد. این بدان معناست که واشنگتن آنگونه که در قضیه فناوری ۵G در دهه گذشته اهمال و عقب نشینی کرد نمی‌تواند از رقابت در بخش هایی که برای اقتصاد قرن بیست و یکم حیاتی هستند عقب نشینی نماید.

لفاظی‌های ترامپ در ایام انتخابات امریکا عمدتاً بر افول امریکا متمرکز بود. هر چند ایالات متحده امریکا در داخل و خارج با مجموعه وحشتناکی از مشکلات مواجه است اما این مشکلات در مقایسه با مشکلاتی که چین با آن مواجه است بسیار کم رنگ است. بعلاوه تمایل واشنگتن به تاکید بر قدرت رقیبان و دست کم گرفتن نقاط قوت خود اغلب نتیجه عکس داده، به تله‌ای تبدیل شده است که به اشتباهاتی جدی در سیاست آن کشور انجامیده است. حتی بدبین‌ترین مشاوران ترامپ باید این پیشینه را درک نموده و بفهمند که رهبران امریکا چنانچه برای پیشبرد منافع کشور به جای سرمایه‌گذاری بر روی مزایای نسبی کشورشان موضعی واکنشی در قبال چین اتخاذ نمایند مرتکب اشتباه بزرگی شده اند.

بازی متقلبانه

در سراسر قرن بیستم ایالات متحده امریکا بطور مداوم قدرت رقبا را بیش از حد و قدرت خود را کمتر از اندازه ارزیابی کرده است. این عادت بطور ویژه در دوران جنگ سرد یعنی زمانی که مقامات امریکا و تحلیلگران آن کشور غرق در وحشت بودند آشکار گردید. وحشت از رشد قدرت نظامی اتحاد جماهیر شوروی، پیشرفت‌های فنی و نیز نفوذ سیاسی جهانی آن کشور. بطور مثال در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی مقامات امریکایی به این باور رسیدند که اتحاد جماهیر شوروی انبارهای بزرگی از موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در اختیار دارد. اگر چه این اطلاعات توسط هواپیماهای جاسوسی U۲ و سایر منابع گردآوری شده بود معهذا بعدها آشکار گردید آنچه یک شکاف قدرت موشکی تصور می‌شد، خیالی بیش نبوده است. در حالیکه جنگ سرد رو به پایان بود آشکار گردید که اقتصاد شوروی تحت فشار هزینه‌های نظامی در حال فروپاشی است و بسیاری از گفته‌ها در مورد برتری ترسناک شوروی اغراق‌آمیز یا بر تفسیرهای نادرست مبتنی بودند.

گاهی اوقات این سبک برخورد به نفع ایالات متحده است زیرا چشم‌انداز برتری رقیب می‌تواند به بسیج منابع و اراده سیاسی در امریکا کمک نماید: مثلاً هرچند این ادعا که امریکا از اتحاد جماهیر شوروی در تولید موشکهای بالستیک عقب‌تر است، تا حد زیادی اشتباه بود اما هشداری بود که همچون انگیزه‌ای قوی برای دولت امریکا به منظور افزایش هزینه‌های دفاعی و نیز سرعت بخشیدن به تحقیقات فنی عمل نمود. این برداشت غلط که ایالات متحده در حال از دست دادن مزیت نسبی خود است تا حدودی به حفظ این مزیت‌ها مساعدت نمود. به شکلی مشابه، پیروزیهای اولیه اتحاد جماهیر شوروی در حوزه مسابقه فضایی و (ترس امریکا از اینکه در یک رقابت نمادین مهم عقب بماند) دولت امریکا را تشویق کرد تا نسبت به تاسیس ناسا اقدام نماید، سرمایه گذاریهای خود در آموزش علوم در مدارس امریکا را تجدید کند و سرمایه‌گذاری در تحقیقات علمی را افزایش دهد. نگرانی امریکا از پیشی گرفتن اتحاد جماهیر شوروی امری ارزشمند بود چون سبب تسریع در سرمایه‌گذاری‌های سودمندی شد که نیم قرن بعد برتری فنی امریکا را موجب شدند.

دست کم گرفتن تهدیدهای ژئوپولتیکی همچنین هزینه‌هایی را به همراه می‌آورد. مثلاً دست کم گرفتن ظهور نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ در آلمان، رشد القاعده در دهه ۱۹۹۰ و تجاوز روسیه به اکراین در سال ۲۰۲۲ هزینه‌های زیادی را به بار آوردند. هرج و مرج ناشی از این دست کم گرفتن‌ها چنین می‌نماید که گویی بطور کلی بهتر است که تهدید ناشی از یک دشمن بالقوه را دست بالا ارزیابی نمائیم. اما در بسیاری از موارد، ایجاد ترس بیش از اندازه از رقیب، ایالات متحده را به تخصیص نامناسب منابع دولتی، نادیده گرفتن نیاز به تقویت منابع قدرت خویش، سر در گم شدن با تهدیدات پیرامونی یا حتی ورود به باتلاق جنگهای غیر ضروری رهنمون شده است. مثلاً، سرمایه گذاریهای هنگفت مالی و انسانی امریکا در جنگ ویتنام بخشی ناشی از تلقینات نظریه معروف به دومینو بود که می‌گفت اگر امریکا اجازه دهد که کمونیسم مورد حمایت شوروی در آسیای جنوب شرقی نفوذ نماید، کمونیسم به شکلی اجتناب ناپذیر بر جهان مسلط خواهد شد. این باور سبب شد تا امریکا در جنگی پرهزینه سرمایه‌گذاری نماید که در نهایت منابع‌اش را از بین برد، به اعتبار جهانی‌اش صدمه زد و اعتماد به دولت امریکا را نزد امریکائیان خدشه دار ساخت. چندین دهه بعد بسیجی مشابه علیه رژیم صدام حسین در عراق به یک درگیری فاجعه بار و طولانی انجامید که آشفتگی داخلی و کاهش بیشتر اعتبار بین المللی امریکا از جمله عواقبش بودند.

بنابراین تمایل ایالات متحده به برجسته‌سازی قدرت دشمنان خویش به منظور تحریک فعالیت‌های داخلی، همچون شمشیری دو لبه عمل کرده است. از طرفی، تهدیدات آشکار و موثر می‌توانند به بسیج منابع، تحریک خلاقیت‌ها و تقویت وحدت در مقابله با چالش‌های بالقوه آنگونه که در دوره جنگ سرد در رقابت‌های فضایی و پیشرفت‌های نظامی شاهدش بوده ایم، کمک کنند. یکی از فواید دست بالا گرفتن قدرت رقیب آن است که بدون آنکه منجر به بدگمانی و همه را دشمن فرض کردن یا تعهدات مالایطاق شود، اقدامات سازنده و موثر را موجب می‌شود. اما دست بالاگرفتن قدرت رقیب زمانی آسیب‌زا می‌شود که توجه دولت را از اولویت‌های اصلی خود منحرف می‌سازد. لذا تشخیص اینکه دست بالا گرفتن قدرت رقیب چه موقع مفید و چه وقت مضر است مستلزم درکی دقیق از توانمندیهای رقیب و پاسخی مناسب و پایدار به آن می‌باشد.

همه این فلاکت‌ها

در حال حاضر افراد زیادی در امریکا هستند که از افول قدرت چین نگران هستند. ظاهراً برای این پیش بینی شواهد زیادی وجود دارد. چین در مجموعه متنوعی از توانمندیهای حیاتی، از موشکهای مافوق صوت تا کشتی‌سازی اگر کاملاً مسلط و برتر نباشد، به طور روز افزونی در حال قدرتمند شدن است و این امر حاکی از آن است که آنگونه که دنگ شیائوینگ گفته است، مدل اقتصادی_ سیاسی دولتی چین چیزی بیش از تمرکز قدرت بر انجام کارهای بزرگ است. معهذا پایه‌های قدرت چین بخاطر چالش‌ها و مشکلات مداوم تحت فشار قرار گرفته اند. نرخ رشد کشور چین که در سال ۲۰۰۷ به اوج خود رسیده بود پس از آن بطور پیوسته در حال نزول بوده است. بویژه در پنج سال گذشته مشکلات ساختاری عظیم و نوسانات اقتصادی زیادی ایجاد شده است. بازار مستغلات چین به عنوان پیشران رشد و توسعه شهری آن کشور تعدیلی تاریخی با پیامدهای گسترده را تجربه می‌کند. در آگوست ۲۰۲۴ صندوق بین المللی پول اینگونه برآورد کرد که پنجاه درصد پیمانکاران املاک چین در آستانه ورشکستگی هستند. بخشی از این مشکل ناشی از کاهش مداوم قیمت مسکن است که در اکتبر ۲۰۲۴ بیشترین سرعت را نسبت به سال‌های قبل تجربه می‌کند. لذا چون بیش از هفتاد درصد ثروت خانوارهای چینی با بازار املاک مربوط است، کاهش شدید ارزش مسکن نه تنها به پیمانکاران بلکه به تقریباً تمام شهروندان چینی آسیب می‌رساند.

علاوه بر این، بحران بازار مستغلات چین امور مالی دولت‌های محلی این کشور را هم تحت قرار می‌دهد. این شهرداری‌ها مدتهای مدیدی برای تامین وجوه جهت سرمایه‌گذاری در خدمات عمومی و زیر ساخت به فروش زمین متکی بودند. لذا این شهرداری‌ها به دلیل کاهش قیمت املاک و نیر فروش زمین درآمدهای مالی‌شان به شدت کم شده و نمی‌توانند نسبت به پرداخت بدهی خود و ارائه خدمات ضروری اقدام نمایند. در یک تحلیل در آوریل سال ۲۰۲۴، بلومبرگ تخمین می‌زند که دولتهای محلی چین در آن ماه، در هشت سال گذشته کمترین میزان درآمد خود از محل فروش زمین را کسب کرده اند. به منظور جبران این کاهش درآمد، دولتهای محلی به اخذ جریمه‌های خود سرانه از شرکت‌های محلی، پس گرفتن پاداشهایی که به مقامات محلی داده بودند و حتی درخواست وام از شرکتهای خصوصی برای پرداخت حقوق و دستمزد رو آورده اند.

حتی ایمان شهروندان چینی به مدیریت اقتصادی پکن رو به افول است. طبق مقاله وال استریت ژورنال، از ژوئن ۲۰۲۳ تا ژوئن ۲۰۲۴، به طور خاموش حدود ۲۵۴ میلیارد دلار از چین خارج شده است که نشانی آشکار از سرخوردگی داخلی می‌باشد. جوانان در وضعیتی قرار گرفته‌اند که به آن «طاق باز خوابیدن» گفته می‌شود یعنی یک شورش آرام در برابر انتظارات اجتماعی. زیرا اجتماع تقاضا دارد که جوانان در ازای پاداشهای نا معلوم، تلاش بی‌وقفه‌ای از خود نشان دهند. بیکاری جوانان چینی به سطوح بی‌سابقه‌ای رسیده است و این امر آن‌ها را با این واقعیت تلخ مواجه ساخته است که مدارک تحصیلی بالا و کار طاقت فرسا دیگر تضمینی برای اشتغال پایدار و تحرک رو به بالا نمی‌باشد.

همچنین محیط خارجی که سابقاً از رشد خیره کننده چین حمایت می‌کرد، در حال حاضر با احتیاط درباره‌اش صحبت می‌کند. شرکت‌های خارجی که زمانی برای بهره مندی از بازار بالقوه چین خیلی عجله داشتند در حال حاضر با احتیاط درباره‌اش صحبت می‌کنند و بعضی هم به دنبال خروج از آن هستند. از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در چین حدود هشتاد درصد کاهش یافته است و به پایین‌ترین سطح خود در سی سال گذشته رسیده است. سخت گیریهای پکن در حوزه فناوریهای پیشرفته در سال ۲۰۲۱ میلیاردها دلار ارزش را از بین برد و محیط سیاسی و نظارتی پیش بینی ناپذیر این کشور شرکت‌های چند ملیتی را وادار ساخت تا استراتژیهای خود در چین را مورد بازنگری قرار دهند. نظرسنجی اتاق بازرگانی امریکا در ماه سپتامبر، چشم‌انداز بدی را به نمایش گذاشت: کمتر از پنجاه درصد شرکت‌های خارجی نسبت به چشم‌انداز تجاری پنج‌ساله چین اظهار خوش بینی کرده‌اند (پایین‌ترین میزان اعتماد در نظرسنجی‌های ۲۵ ساله).

چین پس از ورودش به سازمان تجارت جهانی از سوی بازارهای جهانی و نیز کشورهایی که مشتاق بودند از قدرت تولیدو نیز سرمایه گذاریهای آن کشور بهره‌مند شوند، به گرمی مورد استقبال قرار گرفت. چین عمیقاً محتاج دسترسی به بازارهای جهانی است اما بسیاری از دولتهای جهان نگران پیامدهای استراتژیک دسترسی چین به این بازارها و نیز قدرت نظامی آن هستند. به طور مثال، بسیاری از کشورهای در حال توسعه که در آغاز ابتکار کمربند و جاده دولت چین را به عنوان روشی برای توسعه زیر ساخت‌های خود قبول کردند، اکنون در حال بررسی دقیق اثرات این پروژه هستند و در خصوص آثار منفی آن بر محیط زیست و نیز شیوه‌های کار محلی ابراز نگرانی می‌کنند. کشورهای پیشرفته نظیر کانادا و استرالیا سازوکارهای گزینشی جدیدی برای سرمایه‌گذاری ایجاد کرده‌اند تا اقتصادشان را در برابر خطراتی که از طریق سرمایه‌گذاری‌های چین تهدید و به امنیت ملی آن‌ها آسیب وارد می‌کند، بهتر محافظت نمایند. در مارس ۲۰۱۹، کمیسیون اروپا در گزارشی تحت عنوان «چشم‌انداز استراتژیک» بطور رسمی چین را «رقیبی سیستمیک» نامید، یعنی یک نامگذاری که بیانگر تغییر دیدگاه سنتی اروپا نسبت به چین است یعنی دیدگاهی که چین را فرصتی می‌دید که جنبه‌های منفی ناچیزی دارد. اتحادیه اروپا پس از صدور این گزارش و تغییر دیدگاه سنتی خود نسبت به چین، بر سرمایه گذاریهای چین در زیر ساختهای حیاتی، فناوری و بخشهای دیجیتال اروپا مقررات سخت گیرانه‌تری اعمال کرد و خودروی الکترونیکی ساخت چین را مشمول تعرفه‌های ۴۵ درصدی نمود. در همین حال، شی جین پنگ رئیس جمهور چین سبکی حکومتی را پایه گذاشته است که تصمیم گیری واکنشی و غیر شفاف از جمله مشخصات آن است و اغلب تنش‌های داخلی و بین المللی چین را تشدید می‌نماید. شی جین پنگ با تحکیم قدرت در حلقه کوچکی از وفاداران خود، کنترل‌ها و موازنه‌های داخلی قدرت را تضعیف نموده و این امر می‌تواند موجب جلوگیری از نقد سیاستمداران شود. مدیریت پکن در اوایل شیوع کووید ۱۹ مثال خوبی است: جلوگیری از انتشار اطلاعات مهم همراه با ساکت کردن افشاگران موجب شد تا واکنش جهانی به این ویروس با تاخیر صورت بگیرد و به گسترش آن خارج از مرزهای چین کمک کرد. آنچه که احتمالاً پاسخی هماهنگ به یک بحران سلامت جهانی تعبیر شده است، چین را در معرض یک محکومیت جهانی قرار داده و از مشکلات یک سیستم ناتوان در مجازات خاطیان حکایت می‌کند.

تلاش های شی جین پنگ برای کاهش نابرابری اقتصادی و مهار افراط و تفریط بخش خصوصی که نقش برجسته‌ای در رونق اقتصاد چین داشته است روندی مبهم و بی‌هدف را دنبال کرده است. اقدامات سیاسی نادرست دولت مرکزی چین (مانند بی‌میلی برای نجات دولتهای محلی و ورود دوباره به حوزه بانکداری و بازار سرمایه به صورت نامحسوس) فشار مالی بر اقتصاد چین را افزایش داده و سبب شده است تا پیمانکاران بزرگ حوزه مستغلات با بحران نقدینگی مواجه شوند. سخت گیری و شدت عملهای ناگهانی و ستیزه جویانه در تنظیم مقررات حوزه‌هایی نظیر فناوری و آموزش خصوصی موجهای شوک آوری را به جامعه تجاری چین و سرمایه گذاران بین المللی ناراضی و مرعوب وارد کرده است. با فشار شی جین پنگ برای نهادینه‌سازی آنچه که او «مفهوم امنیت ملی همه جانبه» می‌نامد (و بر این اساس تصمیمات سیاسی و اقتصادی پکن با توجه به نگرانی‌های امنیتی رژیم اتخاذ می‌شوند) او شروع به نابودی منابعی کرده است که سبب پویایی و رشد سریع اقتصاد چین بوده اند. ار اواخر دهه ۱۹۷۰ که دنگ شیائوپنگ اقتصاد بازار را پذیرفت، رهبران چین کوشیدند تا سیاست‌های عملگرایانه و طرفدار بازار را پیش گیرند و به رهبران محلی برای حل چالش‌های خاص منطقه خود اختیار دادند. اما در حال حاضر با دستورالعملهای شداد و غلاظ و از بالا به پائین که پیروی از اصول ایدئولوژیک را بر راه حلهای عملیاتی مرجح می‌داند، سیاستمداران محلی برای مقابله با فشارهای فزاینده ناشی از ورشکستگی مالی و بیکاری آمادگی لازم را ندارند.

کارآفرینان که زمانی موتورهای اصلی معجزه اقتصادی چین بودند در حال حاضر در شرایط ترس‌آلود وعدم اطمینان فعالیت می‌کنند و نمی‌دانند که تغییرات بعدی سیاست‌های پکن چه خواهد بود. فقدان شفافیت یا توجه به اصول حقوقی در تصمیمات دولت چین نقطه ضعف‌ها و کاستی‌های عمیق‌تر حاکمیت متمرکز را بر ملا می‌سازد: سیاست‌ها با مشورت و توضیحات اندک اتخاذ و بدون توجه به نتایج آن برای شهروندان و اصحاب کسب و کار عملیاتی می‌شوند. تحکیم قدرت شی جین پنگ ممکن است با کاربرد زور، کنترل‌های کوتاه مدت و ظرفیتی را برای نائل شدن به نتایج فنی و استراتژیک خاص ارائه نماید اما خطرات ناشنوایی فزاینده دستگاه تصمیم گیری چین و دور ماندن آن‌ها از واقعیات داخلی و انتظارات جهانی را موجب خواهد شد.

استخوان‌بندی خوب

نگرش های افراطی خواه سرنوشت گرایی خواه تعصبات عقیدتی به آسانی می‌توانند چشم‌انداز ظریفی را که نفوذ جهانی گسترده چین را مورد شناسایی قرار می‌دهد و در همانحال از مزیت‌های راهبردی منحصر به فرد و پایدار ایالات متحده نظیر اقتصاد مقاومتی، ظرفیت‌های نوآورانه، اتحادهای مستحکم و جامعه آزاد و باز تجلیل می‌نماید، تیره و تار نماید. طبق برآوردهای صندوق بین المللی پول، اقتصاد ایالات متحده امریکا به لحاظ دلاری نه تنها بزرگتر از چین است بلکه بزرگتر از مجموع سه اقتصاد بعدی است و در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ در مسیر رشد سریعتر از هر یک از سایر کشورهای عضو گروه هفت می‌باشد. امریکا در دوره جوبایدن، تولید ناخالص داخلی‌اش را نسبت به چین دو برابر افزایش داد و سهم آن در تولید ناخالص داخلی جهان تقریباً در سطح دهه ۱۹۹۰ باقی ماند. تحلیل گرانی نظیر لوگان رایت از گروه رودهام پیش بینی کرده‌اند که تولید ناخالص داخلی جهانی چین که در سال ۲۰۲۱ به اوج خود رسید احتمالاً در آینده‌ای قابل پیش بینی کمتر از ایالات متحده خواهد بود. حتی ناظرانی که فکر می‌کنند که چشم‌انداز اقتصاد چین خیلی وخیم نیست، معتقد هستند که رشد اقتصادی چین کند شده و با چالش‌های ساختاری و فرآیند سیاستگذاری ناهنجار محدود می‌شود.

شرکت‌های امریکایی بر بازارهای جهانی مسلط هستند: تا مارس ۲۰۲۴، بر اساس ارزش بازار ۹ شرکت از ۱۰ شرکت بزرگ جهان امریکایی بودند. بزرگترین شرکت چینی یعنی تنسنت در رتبه ۲۶ جهانی است و ایالات متحده امریکا بر خلاف چین که با افزایش جریان خروج سرمایه مواجه است، نسبت به سایر اقتصادها بیشترین میزان سرمایه خارجی را جذب می‌نماید. در حالیکه ایالات متحده در قیاس با سایر کشورها بیشترین مهاجر ماهر را جذب می‌کند، چین تلاش می‌کند تا تعداد قابل توجهی از استعدادهای متولد در خارج از کشور را جذب نماید.

با سرعت گرفتن انقلاب هوش مصنوعی، امریکا بطور جهانی برای آنکه به مرکز جهانی نوآوری و اشاعه هوش مصنوعی تبدیل شود، در موقعیت ویژه‌ای قرار گرفته است. طبق رتبه‌بندی جهانی قدرت هوش مصنوعی که توسط دانشگاه استانفورد انجام شده است، ایالات متحده امریکا پیشتاز هوش مصنوعی، تامین مالی بخش خصوصی و توسعه فناوریهایی حیاتی این حوزه به طرز چشمگیری از چین جلوتر است. بخش فناوری ایالات متحده در دهه گذشته بطور مداوم در زمینه هوش مصنوعی از چین پیشی گرفته و تعداد شرکتهای متمرکز بر هوش مصنوعی در امریکا سه برابر شده است. در سال ۲۰۲۳ شرکتهای امریکایی ۶۱ مدل برجسته هوش مصنوعی ایجاد کرده‌اند که در مقایسه با پانزده شرکت چینی، قدرت اکوسیستم هوش مصنوعی امریکا را منعکس می‌نماید. همچنین در سال ۲۰۲۳، سرمایه گذاران امریکایی برای راه اندازی ۸۹۷ استارت آپ هوش مصنوعی سرمایه‌ای را اختصاص دادند که ۹ برابر سرمایه‌ای بود که چین برای راه اندازی ۱۲۲ استارت آپ تخصیص داد. بخش کوچکی از این موفقیت ناشی از رویکردعدم تمرکز و مبتنی بر بازار است، موضوعی که نظام مدیریتی فعلی چین نمی‌تواند از آن الگو برداری کند و بخش دیگری از این موفقیت‌ها و برتری مرهون نظارت نسبتاً منعطف ایالات متحده، همکاری آزادانه شرکت‌های خصوصی و دانشگاه‌ها و توانایی امریکا در جذب نخبگان و مستعدین می‌باشد.

چین بزرگترین وارد کننده نفت جهان است و بیش از هفتاد درصد نفت مصرفی خود را وارد می‌نماید و این اندازه از وابستگی، چین را آسیب‌پذیر می‌سازد. تنش‌های سیاسی، تنگناهای زنجیره تولید یا منازعات منطقه‌ای می‌توانند بطور جدی امنیت چین را در حوزه انرژی به مخاطره اندازند. بر عکس چین، ایالات متحده تقریباً در حوزه انرژی به استقلال رسیده و به عنوان یکی از پیشروان تولید کننده نفت و گاز طبیعی جهان ظاهر شده است. بخشی از برتری امریکا در حوزه انرژی ناشی از خلاقیت‌های مهم در حوزه‌هایی نظیر شکستن گسل‌ها و حفاری افقی است و ایالات متحده از توانمندی خود برای شکل دادن به بازارهای انرژی جهان و تقویت اهرم‌های سیاسی خود بهره می‌برد. بطور مثال پس از تهاجم روسیه به اکراین و اختلال در نظم ارسال انرژی به اروپا، امریکا بسرعت صادرات گاز طبیعی مایع خود را افزایش داد و سبب کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه شد.

بعلاوه دلار به عنوان ارز مورد استفاده به عنوان ذخیره ارزی و نیز ارز مورد نیاز برای تسویه حسابها اهرم بی‌نظیری را در جهان در اختیار ایالات متحده می‌گذارد، هرچند که این موضوع جنبه‌های منفی هم برای امریکا دارد. در سال ۲۰۲۳، قریب به شصت درصد از ذخایر ارزی جهان به دلار نگهداری می‌شد که بسیار بیش از یورو (تقریباً بیست درصد) و یوآن (کمتر از سه درصد) بود. این جایگاه دلار امتیازاتی نظیر هزینه‌های کمتر استقراض، انعطاف بیشتر در مدیریت بدهی‌ها و توانایی اعمال تحریم‌ها را به این کشور می‌دهد. با این وجود، جایگاه دلار هزینه‌هایی را نیز بر اقتصاد امریکا تحمیل می‌نماید: کسری تجاری مداوم و فشار بر تولید هنگامیکه صادرات امریکا توان رقابتی کمتری دارند. علاوه بر اینها باید به تلاش‌های پکن در اینخصوص نیز اشاره کرد: تبلیغ فعالانه جایگزین‌های دلار و رونمایی از یک ارز دیحیتال بمنظور کم رنگ نمودن توان امریکا در تجهیز و تقویت سیستم مالی اش.

سرمایه گذاریهای چین در تولید ناوهای هواپیمابر، زیر دریایی‌های رادار گریز و سیستم‌های مبتنی بر هوش مصنوعی در حال تغییر دادن موازنه نظامی حوزه اقیانوس آرام – هند هستند و این تغییرات محیط عملیاتی چالش برانگیزی را برای نیروهای امریکا در این منطقه ایجاد خواهد کرد. پایگاه نظامی – صنعتی چین در حال حاضر جت‌های جنگنده نسل پنجم، سلاح‌های مافوق صوت و سیستم‌های موشکی پیشرفته را در مقیاس و تعداد بالا تولید می‌کند. توسعه قابلیت‌های دسترسی ناپذیری – جلوگیری از دسترسی (یک استراتژی جنگی برای کنترل دسترسی به یک محیط عملیاتی و داخل آن است) چین نشان دهنده تمرکز استراتژیک آن کشور بر محدود ساختن آزادی عمل ارتش امریکا در غرب اقیانوس آرام می‌باشد اما علی رغم این پیشرفت‌ها، ارتش چین با موانع جدی مواجه است. فساد گریبانگیر چین است و این امر می‌تواند کارآیی و آمادگی عملیاتی‌اش را تضعیف نماید. فقدان تجربه رزمی نیز توان چین در انجام عملیات‌های پیچیده جنگهای مدرن را با تردید مواجه می‌نماید. بعلاوه هرگونه درگیری در داخل یا نزدیک آبهای سرزمین چین احتمالاً تاثیرات ناگواری بر اقتصاد چین خواهد گذاشت زیرا چین به شدت متکی بر تجارت و تجارتهای دریایی با مناطق نزدیک به خود است. اما بر عکس توان امریکا برای قدرت نمایی در سطح جهان به دلیل تجربه رزمی بالا، شبکه بزرگ متحدین و نیروهایی که در سراسر جهان مستقر هستند بی‌نظیر است. با این وجود شاید مهم‌ترین دلیلی که چین هنوز نمی‌تواند با بزرگترین ضریب افزایشی نیروی ایالات متحده در سطح جهان برابری نماید این باشد که: مشارکت با ناتو و متحدان نزدیکش در حوزه اقیانوس آرام مثل استرالیا، ژاپن، فلیپین و کره جنوبی به امریکا این امکان را می‌دهد تا جبهه‌ای متحد برای مقابله با بلایای طبیعی، رقابت‌های تکنولوژیکی و جاه طلبی‌های دشمنان ایجاد نماید. این اتحادیه‌ها سمبلیک و نمادین نیستندبلکه همکاری در زمان مناسب را امکانپذیر ساخته و به امریکا اجازه می‌دهد تا با استقرار نیروهای خود در دورتر از سواحل و خاک خود، کارآیی و آمادگی نظامی‌اش را افزایش دهد. ابرقدرت کشوری است که بتواند به هر گوشه جهان نیرو اعزام نموده و اعمال نفوذ نماید. امریکا این توان را دارد و چین، حداقل در حال حاضر قادر به انجام آن نمی‌باشد.
علاوه بر موارد فوق، ماهیت غیر متمرکز سیستم دموکراتیک امریکا که در آن به مقامات ایالتی و محلی مسئولیت‌های قابل توجهی داده شده است، مزیت دیگر امریکاست. بر خلاف چین، چرخه‌های منظم انتخاباتی ایالات متحده امریکا و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت این امکان را به شهروندان امریکایی می‌دهد آنگاه که از مسیر حرکت کشور ناراضی هستند بر انجام تغییرات پافشاری نمایند. هر چند امریکا باید سریعاً تهدیدات زیادی که به علت دو قطبی شدن شدید و نیز فرسایش نهادهای دموکراتیک، هنجارهای دموکراتیکش را تهدید می‌نماید مورد توجه قرار دهد اما هنوز هم نظارت جدی بر قدرت رئیس جمهور از طریق رسانه‌های آزاد، وجود یک نهاد قانونگذاری مستقل و یک سیستم قانونی شفاف اسباب مباهات امریکا می‌باشند.

سقف کاذب

ضروری است یادآوری شود که بزرگترین پیروزیهای پکن به دلیل‌عدم تلاش امریکا صورت گرفته است. ارتباطات از راه دور ۵G را در نظر آورید: چین نسل بعدی شبکه‌های بی‌سیم را که سرعت خیلی زیادی دارد توسعه داده و بازارهای آفریقا، آسیا و بخشهایی از اروپا را تحت پوشش دارد. این اتفاق بدان دلیل روی نداده است که ایالات متحده امریکا توان رقابت با چین را نداشته است بلکه علتش آن بوده که روند سرمایه گذاریهای این کشور در گزینه‌های داخلی کند بوده و تمایل نداشته است منابع را با حد و اندازه سرعت چین بسیج کرده و به خدمت بگیرد.

پیشرفت‌های سریع چین بویژه در ارتباطات کوانتومی و شبکه‌های ماهواره‌ای بیانگر آن است که چین چه اندازه برای پیشتازی در فناوریهایی که امریکادر تامین مالی آن‌ها کند عمل کرده است. اهمیت قائل بوده است. دلیل این موفقیت چین یارانه‌های دولتی، سیاستهای صنعتی تهاجمی مثل (کاهش گسترده قیمت ها، طراحی خلاقانه برای جلب توجه و کمپین‌های بزرگ تبلیغاتی و بازاریابی) و تمرکز خاص بر تامین مواد خام حیاتی بوده و هزینه‌های سیاسی و زیست محیطی بالایی هم در برداشته است. بعلاوه این موفقیت‌ها هزینه‌های دیگری هم به بار آورده اند. تمرکز دولت چین بر حوزه‌های راهبردی خاص سبب انحراف توجه و منابع آن دولت از پروژه‌هایی شده است که رشد اقتصادی بلند مدت را تحریک می‌کند. اصلاح شبکه ایمنی اجتماعی و افزایش مصرف داخلی از جمله این پروژه هاست.

لذا در حالی که چین در حال تلاش و کوشش است، ایالات متحده باید مزیت‌هایش را به خدمت گیرد. بدین منظور سیاستگذاران امریکایی باید در حوزه‌هایی که امریکا قوی به نظر می‌رسد سرمایه گذاریهای چشمگیری انجام دهند، بودجه تحقیق و توسعه و صنایع مهم را افزایش دهند، استعدادها و نخبگان جهان را از طریق اصلاحات مهاجرتی هدفمند جذب نمایند، اتحادهای خود در آسیا و اروپا را تقویت نمایند و پایگاه دفاعی – صنعتی کشورشان را بازسازی نمایند. اگر رهبران امریکا به جای این اقدامات مهم و حیاتی، مسیری را ادامه دهند که به افزایش قدرت چین ختم خواهد شد، مزیت استراتژیک خود را بسرعت از دست خواهند داد.

اینکه امریکا با مشکلاتی مهم و جدی دست به گریبان است، غیر قابل انکارست. اما نقاط قوت این کشور را هم نمی‌توان انکار کرد (نهادهای دموکراتیک این کشور برای نوسازی خود توان بالایی دارند). رقابت بین امریکا و چین عاملی است که در دهه‌های آتی خصوصیت تعیین کننده‌ای دارد. هر چند حکومت متمرکز چین احتمالاً در حوزه‌های حیاتی به پیشرفت‌های سریعی دست خواهد یافت. اما این دستاوردها شکننده خواهند بود. اما خطر واقعی برای امریکا ظهور یک رقیب جدید نخواهد بود بلکه خطر اصلی‌عدم تمایل خودش (امریکا) به پذیرش و ایجاد قدرتی بی‌بدیل است.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=18010
  • نویسنده : جود بلانشت و ریان هاس
  • 24 بازدید

نوشته ‎های مشابه

04بهمن
پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی)
سایر مشتریان روسیه احتمالاً به این تنیجه خواهند رسید که مسکو قابل اعتماد نمی‌باشد:

پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی)

18دی
تصمیمی شجاعانه
محمدجواد حق‌شناس از نحوه مواجهه ایران با ترامپ پس از حضور در کاخ سفید می‌گوید:

تصمیمی شجاعانه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.