قدرت شکلدهنده سیاستها و شیوههایی رفتای با فجایع انسانی به مانند جنگ است. او عمل خود را توسط افراد با شیوههای ذهنی و فرعی از طریق روابط غیررسمی و شبکههای اجتماعی از قبل موجود و در حال ظهور برای پاسخ به جنگ اعمال میکند. قدرت نقش مهمی در سیاست، اقتصاد و بومشناسی جنگها، آسیبها، آوارگی و اسکان مجدد آنها دارند.
انسانشناسان میدانند که چگونه جنگها میتوانند سازمانهای سیاسی و روابط قدرت بین افراد، دولت و بازیگران بینالمللی را تغییر دهند. جنگها ممکن است نوعی اصلاح ساختاری را فراهم کنند که به مردم اجازه میدهد وضع سیاسی خود و موقعیت قدرت (یا حاشیه) خود را نسبت به دولت درک کنند. در مواردی که دولتها یا احزاب سیاسی قادر به بهره برداری از وضعیت بعد از جنگ هستند، بهعنوان یک بازیگر اصلی در تسکین دردهای بعد از جنگها دیده میشوند که این امر سبب تقویت دولتها میشود.
نحوه پاسخگویی مردم آسیب دیده به جنگ بهطور حتم از حافظه جمعی و تاریخی، هسته اخلاقی و سیستم اعتقادی آنها نشئت میگیرد. برای افراد جنگزده، مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی و کیهانی، گناه و مجازات، علیت، رابطه دنیوی با مقدسات و وجود و ماهیت الهی برجسته میشود. جنگها میتوانند عامل مهمی در تغییرات اجتماعی و فرهنگی باشند. به این معنا که یک جنگ به توانایی جامعه در تأمین نیازهای اعضای آن آسیب میزند یا آن را از بین میبرد که ممکن است لازم باشد تنظیمات یا تنظیمات جدیدی برای ادامه کار صورت گیرد. جنگها هویتها و منافع هویتی را با چالشهای پیچیده و نوینی روبهرو خواهند کرد. بنابراین، مطالعه مسئله تغییرات اجتماعی، فرهنگی در کنار بازیگری هویتی از مهمترین موضوعهای پژوهشی مربوط به جنگ است.
مطالعات اخیر انسانشناسان، اهمیت تأثیرات جنگ در ساختن هویتهای فردی و اجتماعی، رمزگذاری و زمینهسازی زمان و تاریخ و سیاست روابط بین شخصی، اجتماعی و روابط بین جامعه را برجسته ساخته است.
جنگها با هویت، رابطهای پیچیده و چند بعدی دارند. جنگها میتوانند هم به تقابل و هم به انسجام هویت ملی منجر شوند. جنگها با توجه به عوامل مختلفی مانند؛ زمینههای تاریخی، ماهیت جنگ، نحوه مدیریت آن و واکنش جامعه سبب شکاف، تقابل و یا انسجام هویت ملی میشوند. اما تجربه تاریخی و فرهنگی نشان میدهد، در ایران جنگها سبب تقویت انسجام هویت ملی شدهاند. در واقع واکنش جامعه و حکومت است که تعیین میکند جنگ به انسجام ملی یا به تفرقه منجر شود. تجربههای تاریخی مانند جنگ جهانی دوم (انسجام در بریتانیا در مقابل شکاف در آلمان پس از جنگ) یا جنگ ایران و عراق (که در ایران به عنوان عامل وحدت تفسیر شد) نشان میدهد که زمینههای اجتماعی و تاریخی پیش از جنگ نقش تعیینکنندهای در نتایج آن دارند.
جنگها ممکن است باعث تشدید شکافهای قومی، مذهبی یا سیاسی موجود در جامعه شوند. بهویژه اگر گروههای مختلف درگیریهای داخلی داشته باشند یا در مواجهه با دشمن خارجی واکنشهای متفاوتی نشان دهند. اگر مردم احساس کنند که دولت در مدیریت جنگ ناکارآمد است یا منافع ملی را فدای اهداف خاص میکند، ممکن است هویت ملی تضعیف شود. جنگ باعث مهاجرت اجباری، فقر و بحرانهای انسانی میشود که میتواند پیوندهای اجتماعی را سست کند و هویت مشترک را تحت تأثیر قرار دهد.
تجربه تاریخی ایران اما نشان از اتحاد ایرانیان در برابر دشمن مشترک و تهدیدات خارجی دارد. در دوران جنگ هشت ساله، گروههای مختلف جامعه در دفاع از سرزمین و ارزشهای مشترک آن متحد شده و از آن دفاع کردند، که این امر سبب تقویت هویت ملی در میان ایرانیان شد.
این حس تعلق جمعی در حافظه فرهنگی و جمعی ایرانیان باقی مانده و جزیی از روایتهای ملی و تاریخی است که در ادبیات و تاریخ ایران بازتاب داشته است. ادبیات فارسی از مفاهیم میهنپرستانه و قهرمانانه (مانند شاهنامه فردوسی) سرشار است. اثری ماندگار که همواره روحیه مقاومت را در ایرانیان زنده نگه داشته است و فرهنگ ایثار و مهینپرستی را رواج داده است. شاهنامه نقشی بیبدیل در تقویت هویت ملی و مقاومت در برابر تهاجمات فرهنگی و نظامی در میان ایرانیان داشته و دارد. در تاریخ و فرهنگ مردم ایران که ریشهای استوار دارد، جنگها باعث تقویت نمادهای ملی شدهاند، به همین دلیل است که پرچم، سرود ملی و قهرمانان جنگی به نمادهایی تبدیل میشوند که هویت ملی را انسجام میبخشند.
انسجام ایرانیان در زمان جنگها، بهویژه در دوران معاصر (مانند جنگ ۱۲ روزه و جنگ ایران و عراق)، ریشه در عوامل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی عمیقی دارد که طی قرنها شکل گرفتهاند. ایرانیان در طول تاریخ بارها در برابر تهاجم بیگانگان مقاومت کردهاند. مقاومت در برابر اسکندر مقدونی، مقاومت در برابر اعراب، قیامهای مردمی علیه مغولان و ترکها، مبارزات ضد استعماری در دوره قاجار از تجربههای تاریخی ایرانیان است که روحیهای مقاوم و وطنپرستانه را در فرهنگ آنان تقویت کرده است.
مذهب شیعه، بهویژه پس از صفویه، به بخشی از هویت ملی ایرانیان تبدیل شد. مفاهیمی مانند شهادت، ایثار و مقاومت در برابر ظلم، برگرفته از عاشورا، در طول تاریخ بهویژه در دوران جنگ تحمیلی نقش تاثیرگذار و بسیجکننده داشت. تهدیدات خارجی مانند حمله روسیه، انگلیس یا عراق همیشه باعث شدهاند که ایرانیان با وجود اختلافات داخلی، در برابر دشمن مشترک متحد شوند. حفظ تمامیت ارضی ایران در طول تاریخ، بهویژه در برابر عثمانیها و روسها، باعث شده که ایرانیان در مواقع بحرانی به دفاع از سرزمین خود متحد شوند. بخش عظیمی از حافظه جمعی ایرانیان را تجربه مشترک از دفاع از تمامیت ارضی ایران، فرهنگ و زبان ایران را شکل داده است.
ترکیب حافظه تاریخی مقاومت، هویت مذهبی شیعه، وحدت ملی در برابر تهدیدات خارجی، نقش رهبری بسیجکننده و فرهنگ غنی میهنپرستانه باعث شده که ایرانیان در مقاطع حساسی مانند، جنگها با انسجامی چشمگیر از کیان ایران دفاع کنند.
نگاه انسانشناسان بعد از جنگها بیش از همه متمرکز بر عملکرد دولتها در برابر مردمی است که پشتیبان آنان در زمان جنگ بودند و با آسیبهای زیادی روبهرو شدند. دولتها باید این نمایش و ابراز واقعی هویت ملی را قدر دانسته و فضایی امن برای گفتگو بین گروههای مختلف اجتماعی جهت بیان دردها، تجربیات و انتظاراتشان از آسیبهای جنگ ایجاد نمایند. هویت ملی بازیافته از جنگ میتواند، پشتوانهای برای دولتها در دفاع مشروع از خود در جامعه جهانی ایجاد نماید. دولتها باید بر جبران خسارتهای مادی و معنوی جنگ از طریق مشارکت دادن مردم مناطق مختلف با توجه به تنوع فرهنگی، زیستی و اجتماعی اقدام نمایند. ارج نهادن به روایتهای تاریخی که تنوع فرهنگی ایرانیان را در کنار ارزشهای مشترکی مانند میهنپرستی، صلح و توسعه را بپذیرد سبب رشد و توسعهای پایدار خواهد شد. این توسعه همه جانبه باعث میشود هویت ملی منسجمتر شود. دولتها باید یادشان بماند، انسجام ملی نیازمند زمان، صداقت و اراده اجتماعی و سیاسی است، که کلید موفقیت آن، تمرکز بر آینده مشترک برای همه ایران است.
* استادیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران









































































