هدف این پژوهش بررسی نقش و تأثیر میراث فرهنگی و طبیعی در بازآفرینی و تقویت هویت ملی و افزایش احساس تعلق به ایران است. پژوهش از نوع تحلیل کیفی بوده و با مرور منابع کتابخانهای و مطالعات موردی انجام شده است. یافتهها نشان میدهد که میراث فرهنگی و میراث طبیعی هر دو به عنوان نمادهای زنده هویت ملی، بستر مناسبی برای انسجام اجتماعی و تقویت حس تعلق به کشور فراهم میکنند. همچنین حفاظت و معرفی این میراثها در افزایش مقاومت فرهنگی جامعه در برابر بحرانهای هویتی مؤثر است. این مقاله سوگیری مستقیمی به بهرهبرداری پایدار از میراث فرهنگی و طبیعی به عنوان راهکار مؤثر در حفظ و ترویج هویت ملی دارد.
- مقدمه
هویت ملی یکی از پایدارترین و در عین حال پیچیدهترین مفاهیم اجتماعی است که تعاریف و تعابیر گستردهای درباره آن وجود دارد. به طور کلی، هویت ملی به مجموعه ویژگیها، باورها، ارزشها، نمادها و تجربیات مشترک میان اعضای یک ملت گفته میشود که موجب انسجام، تعلق خاطر و احساس «ما» بودن میشود (قادری، ۱۴۰۳).
میراث فرهنگی و طبیعی بهمثابه سرمایهای نمادین و ماندگار، نقشی بیبدیل در بازآفرینی فرهنگی، تقویت هویت جمعی و ایجاد احساس تعلق در میان اعضای جامعه ایفا میکند. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی و میانرشتهای، به بررسی پیوندهای عمیق میان میراث فرهنگی و طبیعی با بازتولید فرهنگی، انسجام اجتماعی، تقویت هویت ملی و پایداری جوامع پرداخته میشود(Hall | 1997، اشرف، ۱۳۸۵)
هویت ملی، مفهومی چندبعدی است که در بستر تاریخ، فرهنگ، زبان، آیینها و ارزشهای مشترک یک ملت شکل میگیرد. یکی از مهمترین منابع شکلدهنده و تقویتکننده این هویت، میراث فرهنگی و طبیعی است(یوسفی، ۱۳۹۹). میراث، چه به صورت ابنیه و آثار تاریخی و چه به شکل مصادیق میراث طبیعی یا میراث غیرمادی از قبیل آیینها و سنتها، حامل حافظه تاریخی ملتهاست و در گذر زمان، پیوند میان نسلها را تداوم میبخشد. در بستر جهانی شدن، همزمان با تسهیل ارتباطات فرهنگی، هویتهای ملی با چالشهایی نظیر بحران هویتی و روند قوی جهانی شدن فرهنگی روبرو شدهاند که سبب نگرانی از گمشدن ویژگیهای بومی و ملی میشود (رحیمی، ۱۳۹۶).
- میراث بهعنوان عامل تقویت احساس تعلق
احساس تعلق به مکان، عاملی مهم در انسجام اجتماعی و جلوگیری از مهاجرت و بیریشگی فرهنگی است. مکانهایی که دارای بار معنایی فرهنگیاند، نقش مهمی در شکلدهی به هویت مکانی و تعلق خاطر مردم دارند (Ashworth et al, 2007). مشارکت مردم در حفاظت از این آثار، بازتابی از تعلق به آنهاست. (Tuan, 1977)
- هویت ملی و میراث؛ بازسازی نمادها و روایتها
میراث، منبعی غنی برای روایتسازی هویت ملی است. در فرآیند ملتسازی، دولتها و جوامع از نمادهای فرهنگی و طبیعی برای تثبیت مفاهیم ملیگرایی بهره میگیرند (Smith, 2006). تصاویر کوه دماوند، پرچم ایران یا معماری ایرانی-اسلامی در رسانهها و کتب درسی، بازتابی از این سیاست فرهنگی است (اشرف، ۱۳۸۵).
- مفهوم هویت ملی و اهمیت آن
مفهوم هویت ملی به مجموعهای از ویژگیهای فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و نمادین گفته میشود که اعضای یک ملت را به یکدیگر پیوند داده و احساس تعلق، وحدت و وفاداری نسبت به جامعه و سرزمین را ایجاد میکند (هاشمی و کرمی، ۱۳۹۲). این هویت شامل عناصر ملموس و ناملموس نظیر زبان، تاریخ، فرهنگ، هنر، سنتها، ارزشها و باورهای جمعی است که در قالب حافظه تاریخی و تجربه مشترک، پیوند عاطفی و فرهنگی میان اعضای ملت را مستحکم میسازد. به عبارت دیگر، هویت ملی فراتر از المانهای مادی، به روابط معنایی و حافظه جمعی وابسته است که عامل مهمی در تضمین انسجام اجتماعی و ثبات سیاسی به شمار میرود (قادری، ۱۴۰۳).
در بستر تاریخی ایران، مؤلفههای شکلدهنده هویت ملی شامل سرزمین، تاریخ طولانی و کهن، دین و اعتقادات مذهبی، میراث فرهنگی و طبیعی، فرهنگ پویا، زبان فارسی، اسطورههای ملی و عناصر عدالتخواهی و حقجویی بودهاند که جامعه ایرانی را از گذشتههای دور تا امروز بر اساس این مؤلفهها متحد نگه داشته است. همچنین این مؤلفهها باعث ایجاد پیوند میان نسلهای مختلف و استمرار هویت ملی شدهاند. اهمیت حفظ و تقویت این هویت، به دلیل جلوگیری از بحرانهای هویتی و حفظ انسجام اجتماعی، در جهان امروز که متأثر از جهانی شدن و نوسانات فرهنگی است، بسیار حیاتی است(رحیمی، ۱۳۹۶).
- نقش میراث فرهنگی در بازآفرینی هویت ملی و حس تعلق به سرزمین
میراث فرهنگی به عنوان مخزن ارزشها و سنتهای ملی، باعث حفظ پیوستگی تاریخی و فرهنگی میشود و بیانگر هویت و اصالت ملی بوده و نسلهای جدید از این طریق با گذشته خود ارتباط برقرار میکنند(ابی زاده و قدیم زاده، ۱۳۹۴). میراث فرهنگی نقش اساسی و بنیادینی در بازآفرینی و تقویت هویت ملی ایفا میکند؛ این نقش از اهمیتی فراتر از حفظ صرف آثار تاریخی برخوردار است و شامل ایجاد حس تعلق، انسجام اجتماعی و انتقال ارزشهای فرهنگی میان نسلها میشود. حفاظت و مرمت بناهای تاریخی تضمینکننده هویت ملی و انتقال آن به نسلهای آینده است و میراث فرهنگی ابزار مهمی برای دیپلماسی فرهنگی و تعاملات بینالمللی محسوب میشود.
از سوی دیگر، میراث فرهنگی همواره به عنوان جوهره و فلسفه وجودی فرهنگ و هویت جامعه ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. مبانی فرهنگ ایرانی بر آثار تمدنی و معنوی هر سرزمین مستقر است و این آثار به منزله ثبت ارزشها و آرمانهای یک ملت هستند که باید حفاظت شده و به روش علمی کاوش و تحلیل شوند تا از عینیت به ذهنیت فرهنگی و علمی تبدیل شوند. تاریخ ایران که برخلاف بسیاری دیگر از کشورها تاریخی ریشهدار، هویتساز و منعطف است، ظرفیت پذیرش و گسترش مبانی دین اسلام را داشته و میراث عصر اسلامی را نیز به عنوان بخشی از هویت دینی و اعتقادی خود پذیرفته است (شرق، ۲۰۲۵).
نقش میراث فرهنگی در تقویت هویت ملی تنها به خود آثار محدود نمیشود بلکه گردشگری فرهنگی به عنوان فرصتی برای معرفی فرهنگ، آداب و رسوم، ادبیات و زبان ملی فرصتهای زیادی برای افزایش آگاهی و افتخار ملی ایجاد میکند. گردشگری فرهنگی موجب حفظ و بازسازی میراث فرهنگی نیز میشود و در نتیجه آن سرمایهگذاریهای بیشتری در این زمینه انجام شده و زبان و ادبیات ملی نیز تقویت میگردد. بازدید از مکانهای تاریخی و فرهنگی، حس تعلق و انسجام فرهنگی را تقویت میکند که منجر به تقویت هویت ملی میشود (باستانشناس، ۲۰۲۴). میراث فرهنگی به عنوان یک محصول فرهنگی نمادین، نقش اساسی در ساخت یا بازساخت هویت ملی ایفا میکند.
فرآیند بازآفرینی فرهنگی، بازسازی هویت جمعی در قالب گفتمانهای نوین است. در این میان، میراث فرهنگی و طبیعی با ارائه ریشهها و منابع تاریخی، امکان بازسازی پیوندهای هویتی را فراهم میسازد. بازسازی بافتهای تاریخی مانند یزد و کاشان با حفظ اصالت فرهنگی، به تقویت سرمایه اجتماعی و احساس غرور ملی انجامیده است (یوسفی، ۱۳۹۹).
میراث فرهنگی در ایران کهن نظیر تخت جمشید، آثار تاریخی اصفهان و خانههای سنتی در یزد، نمادهای هویتی بسیار قدرتمندی هستند که نه تنها تجلی هویت ملی بلکه عامل تولید احساس غرور ملی نیز میباشند. حفظ و معرفی این آثار در قالب آموزش، جریان رسانهای و رویدادهای فرهنگی، از مهمترین ابزارهای بازآفرینی هویت ملی هستند (رحیمی، ۱۳۹۶). همچنین، انتقال دانش فنی سنتی و مهارتهای مرتبط با صنایع دستی و هنرهای بومی از طریق آموزش و کارگاههای تخصصی، به نسل امروز باعث تقویت ارتباط فرهنگی و معنوی با میراث میشود (ابی زاده و قدیم زاده، ۱۳۹۴). میراث فرهنگی نقش بنیادین و چندجانبهای در بازآفرینی هویت ملی دارد که فراتر از حفظ آثار تاریخی و مادی است و شامل انتقال ارزشها، فرهنگ، خاطرات جمعی و هویتبخشی به مردم است.
- نقش میراث طبیعی در بازآفرینی هویت ملی و حس تعلق به سرزمین
میراث طبیعی نیز در شکلدهی به هویت ملی نقش مهمی دارند. کوه های مانند دماوند و درختان کهنسال، رویشگاه ها و زیستگاه های خاص و منحصر به فرد با حضور گونه های جانوری و گیاهی شاخص و اندمیک، چشمه ها و ابشارها، رودخانهها و سایر چشماندازهای منحصر به فرد، علاوه بر ارزش زیستمحیطی، منبع اصلی احساس تعلق مکانی و افتخار ملی به شمار میآیند. بهعلاوه حفاظت از این میراث طبیعی، همزیستی پایدار فرهنگ و طبیعت را تضمین میکند و با ایجاد فرصتهای گردشگری پایدار، نقش پررنگی در تأمین معیشت و فرهنگ محلی ایفا مینماید. میراث طبیعی به عنوان یکی از اجزای کلیدی هویت ملی، نقش تعیینکنندهای در ایجاد و تقویت حس تعلق به سرزمین دارد. نمونههایی همچون کوه دماوند، جنگل¬های هیرکانی و بیابان لوت، علاوه بر ارزش زیستمحیطی، به عنوان نمادهای مکانی و ملی هویت جمعی ایرانیان را تقویت میکنند و پیوند عمیقی میان مردم و سرزمینشان برقرار میسازند.
حس تعلق به سرزمین با میراث طبیعی به واسطهی تجربه زیستی، خاطرات جمعی و ارتباط مستمر با محیط اطراف شکل میگیرد و استحکام مییابد. آموزش و مشارکت جوامع محلی در حفاظت از این میراث، موجب شده تا آنان نه تنها به حافظان آن تبدیل شوند بلکه به انتقال ارزشهای هویتی به نسلهای آینده نیز کمک کنند.
با این حال، چالشهایی مانند ضعف قوانین حمایتی و عدم جایگاه حقوقی مشخص برای میراث طبیعی در قوانین، موجب شده است که حفاظت از این منابع به اندازه میراث فرهنگی جدی گرفته نشود و در معرض تهدید قرار گیرد (گزارش راهبردی مرکز پژوهشهای مجلس، ۲۰۲۰).
میراث طبیعی نقش بسیار مؤثری در ایجاد و تقویت حس تعلق به سرزمین دارد، زیرا این آثار و مناظر طبیعی، علاوه بر ارزش اکولوژیکی و زیستمحیطی، حامل لایههای عمیق فرهنگی، تاریخی و معنوی هستند که ارتباط افراد با محیط زندگیشان را تعریف و تعمیق میبخشند. پیوند میان طبیعت و هویت ملی به گونهای است که حضور و تجربه محیطهای طبیعی منحصر به فرد، آرامش روانی، حس امنیت و تعلق خاطر را برای انسان به ارمغان میآورد و انتقال این تجربه در حافظه جمعی، پیوندی مستحکم بین فرد و سرزمینش پدید میآورد. آموزشهای محیط زیستی و مشارکت جوامع محلی در حفاظت از این میراث طبیعی، این حس تعلق را عمیقتر کرده و عاملی برای افزایش مسئولیتپذیری در حفظ محیطزیست میشود.
با این حال، چالشهایی مانند ضعف جایگاه حقوقی و قانونی میراث طبیعی در مقایسه با میراث فرهنگی و نیز توسعه بیرویه بدون رعایت الگوهای حفاظتی، تهدیدی جدی برای این میراث است که میتواند موجب تضعیف حس تعلق و از دست رفتن منابع هویتی شود. همچنین، میراث طبیعی در کنار میراث فرهنگی، به عنوان دو قطب مکمل هویت ملی، بستر لازم برای انسجام اجتماعی و فرآیند ملتسازی را فراهم میآورد؛ محافظت از این میراثها نه تنها حیات زیستی و فرهنگی جوامع را تضمین میکند بلکه زمینهساز توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی نیز خواهد بود (پژوهشگاه میراث فرهنگی، ۲۰۲۴). بهرهبرداری پایدار از میراث طبیعی از طریق تقویت قوانین، آموزش، توانمندسازی جوامع محلی و هماهنگی نهادی، اساس حفظ و تقویت حس تعلق به سرزمین و هویت ملی در ایران است که میتواند زمینهساز توسعه فرهنگی و محیط زیستی پایدار باشد (خسرویفرد، ۲۰۲۵).
- چالشها و موانع فرا راه حفاظت و بهرهبرداری هدفمند
از چالشهای اصلی میتوان به نبود برنامهریزی هماهنگ میان نهادهای فرهنگی و محیط زیستی، تهدیدات ناشی از توسعه بیرویه شهری و صنعتی، کاهش آگاهی عمومی و ضعف در ترویج آموزشهای مرتبط اشاره کرد (هاشمی و کرمی، ۱۳۹۲). با وجود ظرفیتهای میراث، چالشهایی نیز در مسیر آن وجود دارد: جاریسازی بیرویه (Tunbridge & Ashworth, 1996)، تخریب طبیعی یا انسانی، بیتوجهی نسلی و دوگانهسازی سنت و مدرنیته از جمله تهدیدهای برای بهرهگیری بهتر از ظرفیتهای میراث در تقویت هویت ملی، راهکارهایی مانند آموزش رسمی و غیررسمی (UNESCO, 2011)، حمایت از مشارکت جوامع محلی، استفاده از فناوریهای نوین و روایتپردازی فرهنگی پیشنهاد میشود (Graham et al., 2000).
- نتیجهگیری
یافتههای همسو با مطالعات متعدد بینالمللی تایید میکنند که میراث فرهنگی و طبیعی ترکیبی بیبدیل برای تقویت هویت ملیاند. بهویژه در کشوری مثل ایران با تاریخ و فرهنگ کهن، حفظ این منابع میتواند به مقابله با گسستهای هویتی در دورههای گذار اجتماعی کمک کند (قادری، ۱۴۰۳). اما صرف شناخت و حفاظت کافی نیست؛ باید در راستای بازآفرینی هویت ملی، از ابزارهای آموزش همگانی، گردشگری فرهنگی-طبیعی، و رسانه بهره برد تا این میراث به شکلی پویا و معنادار به نسلهای جوان منتقل شود و سهمی در زندگی روزمره مردم داشته باشد (رحیمی، ۱۳۹۶). از طرف دیگر، توسعه پایدار گردشگری مبتنی بر میراث طبیعی و فرهنگی سبب ایجاد فرصتهای اقتصادی و اجتماعی شده که علاوه بر حفاظت از منابع، باعث تقویت سرمایه اجتماعی، حس مسئولیتپذیری و تعلق فرهنگی میشود.
میراث فرهنگی و طبیعی نمادهای اصیل هویت ملی هستند که با حفظ، حفاظت و معرفی مناسب، نه تنها حس تعلق و غرور ملی را در مردم تقویت میکنند بلکه جامعه را در برابر بحرانهای فرهنگی مقاوم میسازند. توجه ویژه به آموزش، سیاستگذاری هماهنگ بین بخشی و بهرهبرداری پایدار از این میراثها، کلید اصلی تضمین تداوم هویت ملی در ایران معاصر است. میراث فرهنگی و طبیعی، به عنوان ستونهای هویت ملی، نقشی اساسی در بازآفرینی فرهنگی، تقویت احساس تعلق و انسجام اجتماعی ایفا میکنند. حفظ و بازتولید آگاهانه این سرمایهها، ضامن پایداری فرهنگی و اجتماعی جوامع معاصر است.
منابع:
- ابی زاده، ا.، قدیم زاده، س. (۱۳۹۴). تاثیر گردشگری میراث فرهنگی بر هویت ملی. مقاله کنفرانس
- هاشمی، س.، کرمی، ع. (۱۳۹۲). هویت ملی و میراث فرهنگی. دومین همایش ملی معماری و شهرسازی اسلامی
- قادری، س. (۱۴۰۳). مؤلفههای شکل دهنده هویت ملی ایران در فرایند تاریخی. مجله علمی پژوهشی، ۲۰۲۵
- رحیمی، م. (۱۳۹۶). نقش میراث فرهنگی در بازشناسی هویت ملی ایرانیان. نخستین همایش ملی مستندنگاری میراث طبیعی و فرهنگی
- شرق (۲۰۲۵). «میراث فرهنگی؛ فلسفه اعتقادی و هویتی جامعه ایرانی»
- گزارش راهبردی بررسی وضعیت میراث طبیعی در ایران، مرکز پژوهشهای مجلس، ۲۰۲۰
- پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری (۲۰۲۴). «نقش میراث طبیعی در توسعه پایدار و هویت ملی»
- خسرویفرد، س. (۲۰۲۵). «میراث طبیعی ایران؛ نقش در هویت و توسعه». دفتر پژوهشهای فرهنگی
- اشرف، ا ،۱۳۸۵. هویت ایرانی: مفاهیم و چالشها. انتشارات طرح نو
- پوراحمد، ا؛ و همکاران. ۱۳۹۸. بازخوانی نقش میراث طبیعی در شکلدهی به هویت مکانی. مجله جغرافیا و توسعه
- یوسفی، م. ۱۳۹۹. بازآفرینی فرهنگی و نقش آن در تقویت سرمایه اجتماعی. فصلنامه جامعهشناسی فرهنگی ایران
- Hall, S. (1997). Cultural Identity and Diaspora. In: Representation: Cultural Representations and Signifying Practices.
- Ashworth, G. J., Graham, B., & Tunbridge, J. E. (2007). Pluralising Pasts: Heritage, Identity and Place.
- Tuan, Y. F. (1977). Space and Place: The Perspective of Experience.
- Smith, L. (2006). Uses of Heritage.
- Tunbridge, J. E., & Ashworth, G. J. (1996). Dissonant Heritage: The Management of the Past as a Resource in Conflict.
- Graham, B., Ashworth, G. J., & Tunbridge, J. E. (2000). A Geography of Heritage.
- (۲۰۰۳). Convention for the Safeguarding of the Intangible Cultural Heritage.
- (۲۰۱۱). Recommendation on the Historic Urban Landscape.
* رئیس اداره ثبت و حفاظت میراث طبیعی








































































