عصر جهانیشدن، با گسترش فناوریهای ارتباطی و کاهش موانع جغرافیایی، بستر تعاملات گسترده فرهنگی را فراهم آورده است. در چنین شرایطی، هویت ملی بسیاری از کشورها با فرایندهایی چون همگونسازی فرهنگی، مصرفگرایی جهانی و سلطه رسانههای فراملی دچار تزلزل شده است. این چالش، نیاز به احیای ریشههای فرهنگی و تاریخی ملتها را بیش از پیش برجسته کرده است. یکی از بسترهای مهم برای تحقق این هدف، گردشگری است. گردشگری، با ایجاد فرصتهای تعاملی میان افراد و جوامع، بستر مناسبی برای انتقال ارزشهای فرهنگی، تقویت پیوندهای اجتماعی و بازنمایی غنای تمدنی کشورهاست (Richards, 2018)
مفهوم هویت ملی در بستر جهانیشدن
هویت ملی، مفهومی چندبعدی است که شامل مؤلفههایی چون زبان، دین، تاریخ، نمادهای مشترک، باورهای فرهنگی، حافظه جمعی و انسجام سرزمینی است.(Smith, 1991) این هویت در طول زمان و در بستر تعاملات داخلی و خارجی ملتها شکل گرفته و تحول مییابد. با ظهور جهانیشدن، مرزهای فرهنگی کمرنگتر شده و تهدیدهایی چون استحاله فرهنگی، فراموشی سنتها و مصرفگرایی بیریشه بر هویت ملی سایه افکنده است.(Tomlinson, 1999) در چنین شرایطی، راهبردهای فرهنگی برای حفظ، بازسازی و ارتقای هویت ملی ضروری به نظر میرسد.
گردشگری بهعنوان ابزار راهبردی فرهنگی
گردشگری تنها یک صنعت درآمدزا نیست، بلکه بستری فرهنگی برای بازنمایی خویشتن ملی است. از منظر نظریههای نوین فرهنگی، گردشگری فرهنگی امکان به نمایش گذاشتن عناصر برجسته هویت ملی را فراهم میکند: میراث تاریخی، آیینها، هنرهای بومی، زبان، آداب و رسوم و حتی شیوه زندگی.(UNESCO, 2006) از این منظر، گردشگری ابزاری برای خودشناسی ملی و دیگرشناسی بینفرهنگی است. گردشگران نهتنها به مشاهده فرهنگ میزبان میپردازند، بلکه با انتقال تجارب خود، به شکلگیری تصویر بینالمللی از ملتها کمک میکنند.
- نقش گردشگری در بازتولید و انتقال مؤلفههای هویتی
گردشگری میتواند به بازتولید و تقویت هویت ملی کمک کند.
تقویت حس تعلق: یکی از کارکردهای بنیادین گردشگری، تقویت حس تعلق مکانی و فرهنگی در میان شهروندان است. گردشگری داخلی، بهویژه بازدید از مناطق تاریخی، فرهنگی، طبیعی و آیینی، میتواند شناخت مردم از جغرافیای فرهنگی سرزمین خود را افزایش داده و احساس پیوند با گذشته، فضاها و خاطره جمعی را عمق ببخشد. این احساس تعلق، که از تجربه مستقیم مکانها، رویدادها و نمادهای فرهنگی حاصل میشود، یکی از مؤلفههای کلیدی در شکلگیری و تحکیم هویت ملی است. (Gursoy & Rutherford, 2004)
افرادی که فرصت حضور در عرصههای هویتی – مانند شهرهای تاریخی، زیارتگاهها، میراثهای ملموس و ناملموس فرهنگی – را پیدا میکنند، اغلب با درک ملموستری از پیوستگی تاریخی و فرهنگی خود با جامعه و سرزمینشان روبهرو میشوند. این امر موجب تقویت حس مالکیت فرهنگی، وفاداری ملی و همبستگی اجتماعی میشود.
افزون بر آن، در جوامع چندقومیتی مانند ایران، گردشگری داخلی میتواند به عاملی مؤثر در نزدیکی فرهنگی اقوام و اقلیتها با یکدیگر تبدیل شود. بازدید از مناطق بومی دیگر، مشاهده سنتها، زبان، غذا، پوشاک و سبک زندگی متفاوت در عین وحدت ملی، به شکلگیری فهم متقابل و احترام متقابل منجر میشود که بسترساز انسجام فرهنگی و کاهش گسستهای اجتماعی خواهد بود.
در واقع، گردشگری داخلی اگر با سیاستگذاری هوشمندانه، روایتهای جامع ملی و مشارکت جامعه محلی همراه باشد، میتواند نقش مهمی در احیای حس تعلق سرزمینی، بازسازی پیوندهای بیننسلی، و تقویت سرمایه فرهنگی ایفا کند.
آموزش فرهنگی: گردشگری فرهنگی، بهویژه برای نسل جوان، میتواند نقش مهمی در فرآیند جامعهپذیری فرهنگی و انتقال میراث ملی ایفا کند. بازدید از موزهها، بناهای تاریخی، مکانهای آیینی و مشارکت در جشنوارهها و آیینهای سنتی، تنها جنبه تفریحی ندارند؛ بلکه بستری برای یادگیری غیررسمی و تجربهزیسته از فرهنگ ملی فراهم میآورند. این نوع یادگیری، برخلاف آموزشهای کلاسیک، با تجربه مستقیم، مشاهده، لمس و تعامل همراه است و در نتیجه، تأثیر عمیقتری بر حافظه فرهنگی و هویتیابی فردی و جمعی میگذارد (Prideaux et al., 2008).
گردشگری فرهنگی میتواند به جوانان کمک کند تا ارتباط خود با گذشته تاریخی، ارزشهای بومی، روایتهای ملی و نمادهای تمدنی بازتعریف کرده و حس افتخار فرهنگی در آنها تقویت شود. در این راستا، ادغام گردشگری با نظام آموزشی رسمی (مانند برگزاری اردوهای فرهنگی، سفرهای دانشآموزی/دانشجویی، تورهای تخصصی علمیفرهنگی) میتواند بازده فرهنگی و هویتی گردشگری را افزایش دهد.
افزون بر این، آشنایی با تنوع فرهنگی اقوام مختلف کشور نیز از طریق گردشگری داخلی، موجب افزایش تساهل، احترام به تفاوتها و تقویت انسجام ملی در میان نسل جدید میشود. به این ترتیب، گردشگری به ابزاری مؤثر برای تربیت شهروندانی آگاه، ریشهدار و همدل در جامعه چندقومیتی و پرتنوع ایران تبدیل میگردد.
دیپلماسی فرهنگی: از بُعد بینالمللی، گردشگری فرهنگی نقشی کلیدی در دیپلماسی عمومی ایفا میکند و میتواند به یکی از مؤثرترین ابزارهای قدرت نرم تبدیل شود. قدرت نرم، به توانایی تأثیرگذاری بر دیگران از طریق جاذبههای فرهنگی، ارزشها و مشروعیت اخلاقی اشاره دارد (Nye, 2004) . کشورها میتوانند از طریق گردشگری، فرهنگ، هنر، تاریخ، سبک زندگی و نظامهای ارزشی خود را به جهانیان عرضه کرده و تصویر مثبت و معتبری از ملت خود در اذهان عمومی بینالمللی ایجاد کنند.
بهویژه در شرایطی که رقابتهای ژئوپلیتیک و جنگهای رسانهای چهره کشورها را در عرصه جهانی تحتتأثیر قرار میدهد، گردشگری فرهنگی با تجربهی مستقیم گردشگران از واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی، میتواند نوعی «دیپلماسی مردمی» به شمار آید. بازدید از اماکن فرهنگی، تعامل با مردم محلی، تجربه آداب و رسوم و درک سنتهای بومی، نوعی پیوند عاطفی و انسانی میان ملتها ایجاد میکند که از کانالهای رسمی دیپلماتیک حاصل نمیشود. به همین دلیل، بسیاری از کشورهای پیشرفته با سرمایهگذاری در زیرساختهای گردشگری فرهنگی، تولید محتوای بینالمللی و تربیت راهنمایان فرهنگی مسلط به زبان و روایت ملی، از گردشگری بهعنوان سکوی تأثیرگذاری جهانی و ترویج فرهنگ ملی بهره میبرند.
ایران و ظرفیتهای هویتی در گردشگری: ایران با پیشینهای کهن، تنوع اقلیمی و فرهنگی بالا و میراث تمدنی عظیم، از کشورهایی است که ظرفیت بالایی برای بهرهبرداری فرهنگی از گردشگری دارد. از تختجمشید و نقش رستم تا مساجد تاریخی اصفهان، از موسیقی نواحی تا آیینهای نوروز، همگی ابزارهای هویتساز هستند که از مسیر گردشگری میتوانند بازتعریف و منتقل شوند. با این حال، ایران تاکنون از این ظرفیت بهطور راهبردی بهرهبرداری نکرده و نگاه غالب به گردشگری، عمدتاً اقتصادی یا توریستی بوده است. تدوین استراتژی ملی گردشگری با محوریت فرهنگ ایرانی-اسلامی، احیای مسیرهای فرهنگی، تقویت زیرساختهای فرهنگی و آموزش راهنمایان گردشگری میتواند گامی در جهت تبدیل گردشگری به ابزار تقویت هویت ملی باشد.
چالشها و تهدیدهای پیشروی گردشگری در تقویت هویت ملی:
با وجود ظرفیتهای گسترده گردشگری فرهنگی در تقویت هویت ملی و انسجام فرهنگی، بهرهبرداری نادرست و برنامهریزینشده از آن میتواند پیامدهای منفی بهدنبال داشته باشد. یکی از چالشهای اساسی، تجاریسازی بیش از حد فرهنگ است. در بسیاری از برنامههای گردشگری، عناصر فرهنگی و آیینی صرفاً بهعنوان کالایی مصرفی برای سرگرمی گردشگران عرضه میشوند؛ امری که به سطحیسازی، تحریف و گاه تهیسازی این مظاهر فرهنگی از معنای اصیل خود منجر میشود. چنین نگاهی، فرهنگ را از یک نظام معنایی زنده به ابزاری تجاری تبدیل میکند و در بلندمدت، اصالت فرهنگی جوامع محلی را تهدید مینماید.
از سوی دیگر، تمرکز یکجانبه بر گردشگری وارداتی و بیتوجهی به توسعه گردشگری داخلی، سبب گسست فرهنگی در درون جامعه میشود. در حالی که گردشگری داخلی میتواند حس تعلق، آشنایی با ریشههای فرهنگی و انسجام میان اقوام و گروههای مختلف را تقویت کند، غفلت از آن موجب تضعیف پیوند میان شهروندان با میراث ملی و کاهش سرمایه فرهنگی خواهد شد.
نابرابری در توزیع جغرافیایی گردشگری نیز از دیگر تهدیدهای جدی است. تمرکز گردشگری در مناطقی خاص و نادیدهگرفتن مناطق کمترشناختهشده، بهویژه نواحی بومی، روستایی و اقوام مختلف، نوعی بیعدالتی فرهنگی ایجاد کرده و حس مشارکت ملی را در این جوامع تضعیف میکند. این امر میتواند به انزوای فرهنگی و شکافهای اجتماعی در سطح ملی دامن بزند.
در کنار این مسائل، نبود آموزش فرهنگی برای گردشگران و میزبانان، چالش مهم دیگری است. تعامل فرهنگی بدون آمادگی و شناخت متقابل، اغلب به سوءتفاهم، کلیشهسازی و گاه تنشهای فرهنگی میانجامد. در غیاب آموزشهای لازم درباره تفاوتهای فرهنگی، هنجارهای رفتاری و حساسیتهای بومی، نهتنها گردشگری به تعامل سازنده منجر نمیشود، بلکه ممکن است به تخریب متقابل هویتی بینجامد.
بنابراین، موفقیت گردشگری فرهنگی در تقویت هویت ملی نیازمند سیاستگذاری فرهنگی بلندمدت، آموزش، عدالت جغرافیایی، و نگاه غیرتجاری به فرهنگ است. بیتوجهی به این چالشها، نهتنها فرصتهای موجود را خنثی میکند، بلکه ممکن است به تضعیف انسجام ملی و تهدید هویت فرهنگی منجر شود.
- راهکارهای سیاستی برای بهرهبرداری از گردشگری در تقویت هویت ملی:
تدوین سیاست ملی گردشگری فرهنگی :ایجاد یک سند راهبردی ملی با تمرکز بر نقش فرهنگی گردشگری و ارتباط آن با اهداف کلان کشور مانند امنیت فرهنگی، سرمایه اجتماعی و تصویر بینالمللی.
تقویت گردشگری داخلی: با حمایت از تورهای داخلی، بازدیدهای آموزشی برای دانشآموزان و دانشجویان، و ایجاد مسیرهای فرهنگی بین شهری میتوان حس تعلق به فرهنگ ملی را گسترش داد.
توسعه روایتهای ملی: گردشگری باید مبتنی بر «روایت ملی» منسجم از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی باشد. این امر مستلزم آموزش راهنمایان گردشگری، تولید محتوای فرهنگی و طراحی مسیرهای مفهومی است.
حفاظت از میراث فرهنگی و بومی: برنامهریزی برای حفاظت از فرهنگهای محلی، زبانهای بومی و آیینهای منطقهای بهویژه در برابر تهدید جهانیشدن و تجاریسازی، برای تقویت انسجام فرهنگی حیاتی است.
استفاده از فناوریهای نوین: واقعیت افزوده، اپلیکیشنهای گردشگری، مستندسازی دیجیتال و رسانههای اجتماعی میتوانند به انتقال مؤثرتر عناصر هویت ملی به گردشگران داخلی و خارجی کمک کنند.
نتیجهگیری
در جهان پرشتاب و متحول کنونی، گردشگری نهتنها بستری برای توسعه اقتصادی، بلکه ابزاری راهبردی برای بازتعریف، تقویت و تداوم هویت ملی و انسجام فرهنگی است. بهرهبرداری آگاهانه و سیاستگذارانه از ظرفیتهای فرهنگی گردشگری، میتواند به شکلگیری جامعهای ریشهدار، با اعتمادبهنفس ملی، و مقاوم در برابر هجمههای فرهنگی جهانی کمک کند. در این مسیر، تعامل میان نهادهای فرهنگی، آموزشی، گردشگری و رسانهای ضروری است.
منابع:
- ۱. Gursoy, D., & Rutherford, D. G. (2004). Host attitudes toward tourism: An improved structural model. Annals of Tourism Research, 31(3), 495–۵۱۶.
- ۲. Nye, J. S. (2004). Soft Power: The Means to Success in World Politics. PublicAffairs.
- ۳. Prideaux, B., Timothy, D. J., & Chon, K. (2008). Cultural and Heritage Tourism in Asia and the Pacific. Routledge.
- ۴. Richards, G. (2018). Cultural tourism: A review of recent research and trends. Journal of Hospitality and Tourism Management, 36, 12–۲۱.
- ۵. Smith, A. D. (1991). National Identity. University of Nevada Press.
- ۶. Timothy, D. J., & Boyd, S. W. (2003). Heritage Tourism. Pearson Education.
- ۷. Tomlinson, J. (1999). Globalization and Culture. University of Chicago Press.
- ۸. UNESCO. (2006). Towards Sustainable Strategies for Creative Tourism
* معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی






































































