با فروپاشی سلسله ساسانی و ظهور اسلام و استیلای اعراب مسلمان، نام «ایران» از رواج افتاد و حتی به عنوان اطلاق جغرافیایی نیز کاربرد نیافت و اعراب کلمه «دارالسلام» را جایگزین آن نموده و «ایران» را نیز به مانند سایر متصرفات خویش «بلاد اسلامی» نامیدند. تقریبا در تمامی متون به جای مانده از آن دوران نمیتوان به نام «ایران» برخورد و تنها نشانه های حیات این عنوان را بایستی در شاهنامه فردوسی جست که نقش بی بدیل آن در صیانت از خاطره جمعی اساطیر باستانی در حافظه ایرانیان، بر هیچ کس پوشیده نیست که به مدد آن امروزه نمایه روشنی از باورهای باستانی «ایران» زمین به جای مانده است. در یک بررسی نمونه وار در شاهنامه میتوان به بیش از ۱۰۰۰ بار استفاده از واژههایی همچون «ایران»، «ایرانی» و «ایرانیان» برخورد که در نوع خود بسیار قابل تأمل و تحسین است. البته میبایستی متذکر شد که پیش از فردوسی، رودکی در قصیدهای در مدح ابوجعفر بابویه، امیر سیستان از او با لقب «مفخر ایران» یاد نموده که شاید قدیمیترین سابقه حضور نامواره ایران در عهد اسلامی باشد.
پس از قرنها سکوت، با روی کار آمدن دولتهای ایلخانی، نام «ایران» از محاق درآمد و در نوشتههای به جامانده از آن دوران به وفور مورد استعمال قرار گرفت. اما گویی خاطره تاریخی این نام در نزد این دسته از مورخین کمرنگتر از آن بود که بتوان با آن به فراتر از حوادث معاصرشان اشاره نمود. اینگونه بود که در این عصر، ایران نامی شد که به دوران ایلخانی اشاره داشت و دلالتی بر حوادث پیش از آنها نمیکرد. روایت مورخین ایلخانی از ایران عهد خلافت اعراب، سرزمینی بی نام بود که در زمره ممالک اسلامی به شمار میآمد. رشید الدین فضل الله در جامع التواریخ به سبک و سیاق اعراب، ایرانیان را عجم مینامد و به تأسی از روایتهای معاصرش، هرگاه که از ایران و یا مشتقات آن نام میبرد، مرادش به سرزمینهایی است که در استیلای ایلخانان مغول قرار دارد.
بی شک این گمان که خردمندانی چون رشید الدین، هیچ سابقهای از سیر تاریخی این کلمه نداشته باشند، پنداری سخت اشتباه است، واکاوی مقصود این گروه و تعمدشان در استفاده ننمودن از نام ایران برای دوران پس از فروپاشی ساسانیان، شاید بیش از هر عامل دیگری، ریشه در ساختار حکومتی داشته باشد که آنان در خدمت آن بودند و بررسی چرایی آن در حوصله این نوشتار نخواهد بود و فرصتی فراختر را میطلبد. شاید تنها ذکر مختصر این نکته مفید باشد که خردمندان آن روزگار بر این باور بودند که تنها در عهد ایلخانان است که ایران به عنوان یک حکومت یکپارچه رخ نموده است و از قالبهای طوایف الملوکی پیش از خود و پس از ساسانیان رهایی یافته و دیگر تحت قیمومیت خلیفه بغداد نیست و به همین لحاظ دوران خلافت اسلامی را دوران گذار میدانند و از این رو بر آن نامی شایستهتر از آنکه مسلمانان بر متصرفات خویش قرار میدادند، لحاظ نکردند.
به هر حال نام «ایران» به مدد شکل گیری حکومت مقتدر ایلخانی دوباره بر گستره مرزی این سرزمین اطلاق شد و تا زمان ما علیرغم فراز و نشیبهای فراوان، همچنان به عمر خویش ادامه داده است.
دیباچه کوتاهی بر تاریخچه نامواره ایران، ما را ناگزیر به بیان سیر تاریخی شکل گیری سرزمینی میکند که امروزه مأمن میلیونها ایرانی است.
گروه بزرگ مهاجر آرایی در حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح از جانب شمال دریای خزر به سوی فلات ایران سرازیر شده و در آن ساکن شدند. به محض ورود این دسته از مهاجرین به داخل فلات ایران، گروهی که موسوم به پارتها هستند به جانب خراسان بزرگ (خراسان و افغانستان) راهی شدند، مادها، دسته دیگری از این گروه بودند که راهی شمال غربی فلات ایران شدند و پارسها (اسب سواران) به سوی جنوب فلات ایران و سواحل خلیج فارس و دامنههای زاگرس روانه شدند. این گروه در سیر تاریخی خود شاکله یکی از عظیم ترین امپراطوریهای جهان باستان را بنیان نهاد که در مجموع ۳۵ پادشاهی آن روزگار را تحت حکومت خود داشت و در قالب نخستین حکومت فدرال این مجموعه عظیم را اداره مینمود.
با تاسیس نخستین نظام پادشاهی در ایران، به تدریج واژه «ائیریا نو خشتره» به معنای «پادشاهی آریائیان» به سرزمینهای تحت امر سلسله هخامنشی اطلاق شد که به مرور زمان به «ایرانوشتر» تبدیل و سپس به «ایرانشهر» و در نهایت به «ایران» منتهی شد. از سوی دیگر سرزمین «ائیرین ویجه» نخستین و قدیمیترین سکونتگاه قوم آریایی بود که از این منظر نیز میتوان به ریشه های کلمه ایران رسید. داریوش در کتیبه نقش رستم و سنگ نوشته شوش و همچنین خشایارشاه در کتیبه تخت جمشید، خود را همزمان پارسی و ایرانی مینامند.
گسترش دایره قدرت پارسها که در نهایت با تشکیل سلسله هخامنشی به اوج خود رسید و همزمانی اقتدار آنها با اوج شکوفایی تمدن یونان، منجر به آن شد که در کلیه منابع یونانی و رومی، امپراطوری آریائیها، به سبب آنکه پایتخت سیاسی آنها شهر پارسه بود، تحت عنوان «امپراطوری پارس» شناخته شود. از آنجا که کشورهای اروپای غربی و آمریکایی تحت تاثیر تاریخ نویسی رومی و یونانی و نیز فرهنگ منبعث شده از روایتهای تورات و انجیل بودند، در تمام طول دوران تاریخی از مشتقات کلمه «پارس» برای اشاره به «ایران» استفاده نمودند. اینگونه شد که به «ایران» در فرانسه (Perse) در انگلستان (Persia) و در آلمان (Persian) اطلاق میشد.
ایلخانیان همانگونه که ذکر شد نام ایران را برای جغرافیای سیاسی کشور تثبیت نمودند. به گونهای که تقریبا از دوره آنها به بعد این نام همواره در اسناد و مکاتبات و قراردادهای سیاسی و نیز شرح احوالات به جا مانده به چشم میخورد. عبارت «ممالک محروسه ایران» تقریبا در بسیاری از اسناد به جای مانده از دوره قاجار اعم از قراردادها، فرمانها، اسکناسها، تمبرها و … کاربرد داشته، همچنین در اصول ۱، ۳، ۴، ۵، ۶ و ۸ متمم قانون اساسی مصوب ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ هجری قمری، از عبارت «ایران» به صراحت استفاده شده است. این موارد در حالی است که در خارج از مرزهای کشور، «ایران» همچنان با لفظ (Perse) و (Persia) شناخته میشود.
با سقوط سلسله قاجاریه و اهتمام رضا شاه به ناسیونالیسم ایرانی، همزمان با برگزاری هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی و توأمان با تاسیس فرهنگستان زبان فارسی، حکومت تازه به قدرت رسیده نازی به سفارت ایران در برلن پیشنهاد میدهد که بنا بر آنکه خواستگاه نژاد آریایی در سرزمین ایران است، نام جهانی این کشور با نام بومی آن یکسان شده و سراسر جهان سرزمین پرشیا را تحت عنوان «ایران» به رسمیت بشناسند. این پیشنهاد از سفارت ایران در آلمان به وزیر خارجه انتقال و سپس با موافقت باقر کاظمی وزیر وقت به رضاشاه تسلیم شد که بسیار با استقبال وی مواجه گردید و در نتیجه در ششم دی ماه ۱۱۳۱۳ طی نامهای به کلیه سفارتخانهها و مجامع جهانی، خواسته شد که دیگر از واژههای «پرشیا»، «پرس» و «پرسه» به جای «ایران» استفاده نکنند. رضا شاه وزارت امور خارجه را مامور ساخت تا به کلیه نهادهای خارجی، مستندات لازم برای این تغییر عنوان را ارائه نموده و از آن دفاع نمایند. در لایحه دفاعی ایران، چهار نکته اساسی به این شرح ذکر شده بود که در وهله نخست اطلاق عنوان پارس به امپراطوری ایران را بر اثر اشتباه مورخین یونانی متذکر میشد و دلیل آن را استقرار پایتخت سیاسی هخامنشیان در پارسه بیان مینمود که بر اثر این اشتباه نام قسمتی از سرزمین ایران در منابع آنها به کل متصرفات این امپراطوری تعمیم یافت. دومین دلیل به حق ایران در استفاده از نام باستانی فلات ایران که بسیار پیش تر از ورود اقوام آریائی بر آن اطلاق میشد، متمرکز شد و اینکه به سبب آنکه همواره در طول تاریخ گستره فراوانی از این فلات در سرزمین ایران قرار داشته، پس کشور ما نسبت به بهرهمندی از این عنوان برای خویش محق میباشد، دلیل سوم ایران، ناظر به نژاد آریایی است و اینکه ایران نام مناسبی برای افراد این نژاد میباشد و در آخر به نظر دربار ایران واژه پرس در ذهن خارجیها مترادف بود با ضعف، بدبختی، تزلزل استقلال و هرج و مرجی که بر اثر بی مبالاتی شاهان بی کفایت قاجار بر کشور حادث شده بود، در حالیکه ایران میتواند شکوه باستانی این امپراطوری بزرگ را دوباره زنده ساخته و آن را بر باورهای چندصده گذشته غالب کند.
متعاقب این مجموعه استدلالها، کلیه سفارتخانههای ایرانی موظف شدند تا تصمیم شاه را به دولتهای محل ماموریت خود ابلاغ نموده، علائم کاغذها، سربرگها و پاکتهای خود را تغییر داده و با درج مقاله در روزنامهها و نشریات خارجی و نیز برگزاری همایشها و کنگرههای مرتبط، نسبت به تبیین این تصمیم اقدام نمایند. در ضمن وزارت معارف در دستوری به کلیه چاپخانهها خواستار آن شد که تغییرات لازم بر روی نقشهها و کلیه محصولات منتشر شده اعمال گردد.
با ابلاغ دستور تغییر عنوان کشور به نام باستانی و بومی ایران، از اول فروردین ۱۳۱۴ استفاده از این نام اجرایی شد و حوادث سیاسی سالهای بعد از این واقعه در تثبیت این نام در اذهان خارجی نقش مهمی را ایفا نمود. حوادثی چون نهضت ملی کردن نفت، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی ۸ ساله و…
البته باید متذکر شویم که این تغییر نام تا مدتها جهان را دچار سردرگمی نموده بود، از آنجا که سابقه ذهنی مردمان جهان از کلمه پرشیا و مشتقات آن به عادت استعمال آن بدل شده بود، تا مدتها به اشتباه تصور میشد که ایران، سرزمینی تازه استقلال یافته از امپراطوری عثمانی است و به مانند ترکیه، عراق، اردن و … قدمتی اندک به لحاظ استقلال سیاسی دارد. به لحاظ این اشتباه رایج، گسست تاریخی ایران، در اذهان مردم جهان با «پرشیا» به وقوع میپیوست. حکومت ایران در دوره پهلوی دوم برای برطرف شدن شبهات به وجود آمده پیرامون این عنوان پذیرفت که در مجامع جهانی هر دو اسم «پرشیا» و «ایران» به رسمیت شناخته شود، بدین ترتیب است که سرزمین کهنسال ایران هم اکنون با همین دو عنوان در مجامع جهانی شناخته میشود.









































































