اپیزود_اول: در هجدهم تیر ۱۳۷۸، اعتراض دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران، با سرکوب بی سابقه از سوی نیروی انتظامی مواجه و به ناآرامی دانشجویی وسیعی در تهران منجر شد. جنبش دانشجویی متعاقب آن بعد از پنج روز دچار افول شد و داستان مطالبه گری دانشجویان با محکوم شدن سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده به جرم سرقت یک دستگاه ماشین ریش تراشی خاتمه یافت!!
اپیزود_دوم: در بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱ و به دنبال مرگ تراژیک مهسا امینی در پلیس امنیت اخلاقی تهران، جنبشی فراگیر در کشور شکل گرفت که در آن جوانان و به ویژه زنان نقش اصلی را بر عهده داشتند. جنبشی که در طی چهارماه در خیابان ها و رسانه ها ادامه یافته و در آن رادیکال ترین کنش ها در تقابل با نظام سیاسی ظهور یافتند.
جامعه ایران در میانه این دو جنبش چه راهی را پیمود؟
✅ جنبش دانشجویی در دوران حاکمیت امید به وقوع پیوست. دوم خرداد ۷۶ آغاز فتح سنگرهای مردم سالاری در یک حکومت اقتدارگرا تلقی می شد که قرار بود زنجیره آن با پیروزی در انتخابات مجلس ششم تکمیل شود از همین رو این جنبش هنوز در پارادایم اصلاح طلبی جای می گرفت ولی جنبش مهسایی در روزگار حاکمیت ناامیدی به وقوع پیوست. تلاش های اصلاح طلبانه به ماله کشی تعبیر می شدند و حاملان رسمی آن نیز به طور کامل از حاکمیت اخراج شده بودند. در حقیقت این جنبش پایان رسمی پارادایم اصلاح طلبی محسوب می شد.
✅ جنبش دانشجویی یک تحرک صرفا سیاسی بود که نتوانست دلالت های اجتماعی به دنبال داشته باشد، اما جنبش مهسایی توانست با گسترش پهنه امکان بسیاری از نیندیشیدنی ها را اندیشیدنی کند. این جنبش از این نظر بسیار شبیه به جنبش می ۱۹۶۸ فرانسه بود که توانست تغییرات جدی در باورهای مخاطبان جوان خود ایجاد کند. جنبش مهسایی به سوژهگی نوین زنان دامن زد و پیامدهایی همچون نافرمانی از پذیرش حجاب اجباری را به همراه آورد.
✅ جنبش دانشجویی نتوانست به خروج از حصار دانشگاه منجر شود و رویدادهای آن اگر چه بازتاب گسترده ای در مطبوعات یافت ولی به همراهی سایر اقشار با مطالبات آن ختم نشد. ولی جنبش مهسایی با شعار محوری زن، زندگی، آزادی به خانه همه ایرانیان سر زد و باب گفت و گو را در خانواده ها گشود. ایرانیان خارج از کشور نسبت به آن واکنش های قابل توجه نشان دادند و بسیاری از مردان و زنان تا اقوام و اقشار مختلف در داخل کشور نسبت به آن دغدغه یافتند.
نکته پایانی: از جنبش دانشجویی تا جنبش مهسایی اگر چه کمتر از ۲۵ سال طول کشید ولی جامعه ایران در این مدت راه بلندی را پیمود. ناامیدی از اصلاح سیستم، قهر انتخاباتی، بی اعتباری جناح های سیاسی، جایگزینی صندوق رای با خیابان، و دومینوی جنبش های فراگیر از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ همگی از تغییرات ژرف و دگرگونی های شگرفی در باور و عمل ایرانیان حکایت داشتند که هرگز از سوی نظام سیاسی به رسمیت شناخته نشدند!