مهاجرت، صلح و امنیت پایدار، که از مسائل مهم جهان امروز به ویژه منطقه غرب آسیاست، موضوعاتی به هم مرتبط و چندوجهی هستند. درگیریها، خشونت و ناامنی، ثبات، رفاه، معیشت، و اقدامات توسعه اجتماعی ـ اقتصادی را تضعیف و صلح و امنیت پایدار را به خطر انداخته و آن، نیز به نوبه خود منجر به مهاجرتهای تودهای و اجباری گسترده شده است. در واقع، از یکسو، مهاجرت اجباری پیامد گریزناپذیر نقض صلح و ناامنی است. از سوی دیگر، مهاجرت ناشی از درگیری، خشونت و نا امنی نیز آثار و پیامدهای متعددی بر صلح، توسعه و امنیت دارد. بر همین اساس، در پیمان جهانی مهاجرت (GCM) در سال ۲۰۱۸ بر صلح پایدار، امنیت و توسعه اجتماعی ـ اقتصادی فراگیر به عنوان بسترها و زمینههای مهاجرت منظم، ایمن و متعارف تاکیده شد. از این رو، تقویت صلح و امنیت پایدار گامی مهم در مدیریت جریانات مهاجرتی است.
درگیریهای خشونتآمیز طولانی مدت، نقض حقوق بشر، افزایش سطوح تبعیض و نابرابری و حتی تغییرات اقلیمی از جمله عواملی هستند که افراد را وادار یا برانگیخته میکنند تا به دنبال امنیت، رفاه و فرصتهای معیشتی، دست به مهاجرت بزنند. در سطح جهانی، تعداد افرادی که در نتیجه جنگ و نا امنی از کشورهای خود مهاجرت میکنند، روز به روز در حال افزایش است. بطوری که در دو دهه گذشته، تعداد این دسته از مهاجران دو برابر شده و به بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۲ رسیده است. با این وجود، با ظهور پوپولیسم در نظامهای سیاسی و تسلط برخی احزاب و گروههای ضد مهاجر، تغییر جهانی به سمت سیاستهای محدودکننده مهاجرت در حال وقوع است.
مهاجرت اجباری میتواند به طور مثبت یا منفی در پیشگیری و حل منازعات خشونتآمیز و برقراری صلح اثرگذار باشد. هم مهاجران، هم جوامع مبدا و میزبان که تحت تأثیر این شرایط قرار میگیرند در شکل دادن به پویایی صلح نقش کلیدی دارند و مشارکت و مشورت آنها در فرایندهای رسمی و غیررسمی صلح، و نیز سایر تلاشهای صلحسازی بسیار مهم است. از اینرو، تعامل با بازیگران این حوزه و سیاستهای مهاجرت، و همچنین درک پویاییهای مهاجرت، جهت به حداقل رساندن آثار و تبعات منفی مهاجرت در فرآیند کاهش تنشها و برقراری صلح ضروری است.
با این حال، مهاجرت و جابجاییهای اجباری عموماً از دریچه و گفتمان بشردوستانه دیده شده است. بدین معنی که آژانسها و کشورها کمک میکنند و اردوگاههای رسمی برای اسکان موقت پناهندگان و آوارگان ایجاد میکنند و حمایتها و حفاظتهایی انجام میشود. اما همه اینها موقتی هستند و نمیتوان اثرات و تبعات طولانیمدت خشونت و درگیری بر جوامع آواره و پناهندگان، و همچنین جوامعی که تحت تأثیر مهاجرتهای اجباری تودهای قرار میگیرند، را نادیده گرفت. بدین منظور، گفتمان صلح، به عنوان جایگزین گفتمان قبلی، برای برقراری امنیت پایدار و مدیریت جریانات مهاجرتی اجباری و غیرمتعارف مطرح میشود.
گفتمان صلح از طریق بهبود روابط متضاد بین گروههای مختلف مهاجران، جوامع میزبان، دولت (ها)، ارائهدهندگان خدمات، و سازمانهای غیردولتی ملی یا بینالمللی به مدیریت مهاجرت، کمک میکند. علاوه بر این، مشارکت بازیگران در این حوزه و اتخاذ و اجرای سیاستهایی برای به حداقل رساندن خطرات افزایش تنش و درگیری و در مقابل افزایش اثرات مثبت آن بر صلح و گنجاندن ابعاد مهاجرت در فرایندهای صلح نیاز دنیای امروز است.
در چارچوب گفتمان صلح، در جوامع میزبان مهاجرتهای اجباری، نظیر کشورمان که چند دهه است درگیر این مسئله است، نیازمند به تعامل استراتژیک و سیستماتیکتر صلح با مهاجرت در پنج حوزه، شامل؛ حکمرانی مهاجرت، ادغام اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، و بازگشت داوطلبانه پایدار است.
- حکمرانی مهاجرت:
سیاستهای مهاجرتی نامناسب و نادرست میتواند تنشهای از پیش موجود را تشدید کند یا تنشهای جدیدی ایجاد کند که تأثیرات منفی بر فرآیند صلح دارد. در مقابل، سیاستهای مهاجرتی علمی و در چارچوب گفتمان صلح، میتوانند چارچوبهای مفیدی برای همکاری بین بخشی و فرصتهایی برای ایجاد صلح، ارائه دهند. بنابراین، همکاری بین حکمرانی مهاجرت و بازیگران صلح برای همسویی سیاستها و عملکردها ضروری است.
- ادغام اجتماعی:
ادغام اجتماعی، فرایند تحرک اقتصادی و اجتماعی در میان مهاجران و فرزندان آنها در جهت کاهش تفاوتها و نابرابریها با جمعیت بومی است. ادغام اجتماعی در همه ابعاد زمینهساز صلح است و در مقابل ادغام اجتماعی ضعیف، احساس تبعیض و رادیکالیسم ایجاد کرده و صلح را به خطر میاندازد.
- انسجام اجتماعی:
انسجام اجتماعی یک مسئله کلیدی در تلاقی صلح و مهاجرت است. روابط افقی (مثلاً بین مهاجران و جوامع میزبان، یا در میان گروههای مختلف مهاجر) به همان اندازه مهماند که روابط عمودی (مثلاً بین جوامع میزبان و مقامات دولتی، یا مهاجران و مقامات دولتی و ارائهدهندگان خدمات) مهم میباشند. در این خصوص، گفتمان صلح در تقویت عواملی که انسجام اجتماعی را بهبود میبخشند، نقش کلیدی دارد. از سوی دیگر، درک عواملی که انسجام را در میان بومیان و مهاجران مختل میکنند، برای جلوگیری از درگیریها و حفظ صلح ضروری است. در این میان، نقش رسانهها در ایجاد انسجام اجتماعی بسیار مهم است. البته در این خصوص در کشور به ویژه در چند ماه اخیر بسیاری از پوششهای رسانهای بر تأثیرات منفی مهاجران افغانستانی بر امنیت و آسیبهای اجتماعی، تمرکز دارند و تداوم این شرایط میتواند انسجام اجتماعی را دچار مسئله و چالش کند.
- مشارکت اجتماعی:
مهاجران اغلب در روند صلح سهیم هستند. دیدگاه و نگرش مهاجران برای رسیدن به صلح پایدار ضروری است. عدم گنجاندن مهاجران در روند صلح ممکن است کل روندصلح را به خطر بیندازد. مهاجران از طریق فعالیتهای بشردوستانه و کمکهای مالی، انتقال دانش و غیره نقش مهمی در ایجاد فرایندهای صلحسازی در موقعیتهای درگیری و پس از مناقشه دارند. از اینرو، مهاجران و پناهندگان اغلب بخشی از روند صلح و انگیزهای برای توافقات همزمان هستند.
- بازگشت داوطلبانه پایدار:
مهاجران اغلب با مهارتهایی برای کمک به بازسازی پس از جنگ و ناامنی و کمک به توسعه اقتصادی و اجتماعی به وطن باز خواهند گشت. از اینرو، در صورت بازگشت، آنها نقش بزرگی در ارتقای ثبات در کشور مبدأ خود، بهبود روابط بین دو کشور (مبدأ و میزبان) و صلح منطقهای خواهند داشت. در این راستا، کمک به بازسازی و بازگشت داوطلبانه میتواند تضمین صلح و امنیت پایدار باشد.
در پایان میتوان گفت، ایجاد و حفظ صلح نه تنها برای تعامل با طیف متنوعی از بازیگران دخیل در حوزه مهاجرت مناسب است، بلکه تعامل استراتژیک آن با مهاجرت نیز برای اجرای موفقیتآمیز سیاستهای فوق الذکر و در نهایت دستیابی به صلح پایدار ضروری است. در مقابل، تأکید بر امنیت و صلح مشترک نیز مزایای زیادی در مواجهه با علل و پیامدهای مهاجرت اجباری و مدیریت آن دارد. بعلاوه، تعامل بین مهاجرت، امنیت و صلح نیازمند همکاری و هماهنگی بینالمللی در رسیدگی به چالشهای مشترک و تضمین مدیریت مهاجرت به نفع متقابل مهاجران و جوامعی که در آن زندگی میکنند، است.
* استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران