کل اجتماعی مفهومی انتزاعی است که مابه ازای بیرونی وعملی ندارد مگر در قالب انچه در چارچوب کنش اجتماعی ،فرهنگ وشبکه روابط متقابل انسان ها بدست می اید۔
فرد وجامعه در عین حال که مرتبط با هم هستند اما در عین حال تفرد دارند۔قابل لمس اند،مشاهده پذیرند وخصوصیات متفاوت از هم دارند۔
مهم نیست که ما در تعریف جامعه از چه سنت فکری وچارچوبی تبعیت کنیم مهم این است که چارچوب های عام تعریف یک جامعه را بپذیریم۔چارچوب های عمومی یک جامعه
یک :قراردادی بودن ارتباط متقابل فرد واجتماع
دوم:قاعده مندی روابط
سوم:پذیرش یک برساخت مفهومی از روابط فرد ودیگری است۔
وقتی چنین چارچوبی به عینیت وجود داشته باشد یک رابطه دو سویه میان فرد ودیگری بوجود می اید که مسولیت در چارچوب ان تعریف می شود واین مسولیت دو سویه است که تعلق بوجود می آورد ودر هیچ شرایطی این مسولیت واحساس تعلق ترک برنمی دارد۔ اجتماعی که قانون گریز است این قانون گریزی در فرد وجمع یکسان است ۔
یک مثال این موضوع را اشکارتر می کند۔
در ژاپن ودر بمباران اتمی شهر ناکازاکی دهها هزار نفر کشته شدند،شهر کاملا بهم ریخت،حکومت متلاشی شد،شهر فاقد مدیریت بود اما تصویر از دو کودک وجود دارد که دختری هفت الی هشت ساله برادر سه ساله خودرا که کشته شده بود بر دوش گرفته بود ودر صفی ایستاده بود تا نوبت اش برسد تا جسد کودک را تحویل گروهی از پیشاهنگان مردمی بدهد برای دفن در جایی که تعیین شده بود وقتی خبرنگاری جنگی از او پرسید چقدر در صف بوده ای گفت بیست وچهار ساعت ووقتی دلیل اش را پرسیدند گفت بدلیل این که جامعه وشهر آلوده نشود۔ این مسولیت وتعلق اجتماعی یک کودک هفت ساله از چه چیز ناشی می شود بدون تردید قاعده مندی،قرارداد اجتماعی وباور به اهمیت سرنوشت دیگری است اینجاست که مفهوم جامعه کاملا وبه عینه قابل مشاهده است۔کل اجتماعی وقتی شکل می گیرد که جامعه شکل گرفته باشد جامعه عینی ترین مفهوم در کل اجتماعی است۔
در هر اجتماع ومجوعه ای حتی شکل نیافته امکان وزمینه ایجاد شبکه روابط وجود دارد اما این شبکه روابط که یک تا چند سویه است هیچگاه به شکل گیری کل اجتماعی منجر نمی شود مگر اینکه این شبکه مبتنی بر قواعدی قراردادی باشد۔
مورد مثال همین مفهوم شهید وشهادت است۔
این مفهوم در قابل یک قرارداد اجتماعی ویا یک قاعده مندی شکل می گیرد ۔قبل از اینکه مفهوم شهادت معنایی داشته باشد مفهوم احساس مسولیت به دین یا وطن یا امنیت یا دیگری در چارچوبی عمومی تر از فرد وانهم در قالب حق دیگری بوجود آمده است که موجب تبدیل گذشت از خود به خاطر دیگری تبدیل به ارزش شده است ایا خارج از این مفاهیم شبکه روابط میان انسانها مفهوم وکاربردی دارد؟