🔺 یادداشت اخیر وزیر سابق امور خارجه دکتر طریف اگرچه به حق بود و گروه های خودسر و رسانه گاندوساز را مورد عنایت قرار داد و از فواید برجام گفت اما حرف تازه ای نداشت و با سکوت هم می شد همین حرف ها را زد.. وانگهی وقتی همه می بینند همان کسانی که در صحن مجلس برجام را آتش زدند اکنون با نشر اخبار احیای برجام در صدد تزریق امید به مردم هستند دیگر جای سخن دیگری نیست.
🔺 ظریف به درستی و تکرار می گوید که برجام قرار بود بندها را بگسلد و نه پاها را بدواند اما نمی گوید که برای دویدن به برجام های دیگر نیاز است که روح حاکم بر آنها صلح و آشتی و همکاری و پیوست با جهان است.
🔺 برای دویدن باید چه کرد؟ چه چیزی مانع دویدن ما شده است جز تکرار شعارهایی که حتی تحقق آنها هم نفعی به ما نمی رساند. بماند که تلاش و اصرار برای تحقق این شعارها تاکنون زندگی را به کام ملت تلخ کرده است و جز تداوم تیرگی انگاره های ما و بخش عمده جهان از یکدیگر حاصلی نداشته است.
🔺تمام حقیقت این است که در سایه تداوم تیرگی روابط ایران و امریکا نمی توان توقع برداشته شدن بندها را هم داشت تا چه رسد به دویدن. تا زمانی که به نفرت و کراهت از امریکا پایان ندهیم تمام درها به روی ما بسته است. اگر امریکا این قدر بد است چرا کامران نجف زاده که فدایی ترین خبرنگار صداوسیما بود حاضر نیست بعد از بازنشستگی از آن خاک دل بکند؟ اگر لندن بد است چرا همکار نجف زاده پیش از او در آنجا قصد توطن ابدی کرده است؟ می دانید چرا؟ زیرا در امریکا بر خلاف چین مساجد را تخریب نمی کنند. مسلمانان را به اردوگاه های گشت ارشاد ایدیولوژیک نمی فرستند و دختران مسلمان متدین را مجبور نمی کنند در چنان اردوگاه هایی با لباس راحت نیم عریان ورزشی همراه با پسران و متناسب با آهنگ موسیقی برقصند و یا در استخرهای مختلط شنا کنند. حتی مسلمان ماندن هم در بلاد فرنگ آسان تر است. ما که نرفته ایم می دانیم آقایان که آقازاده هاشان آنجایند و نوه هایشان شناسنامه آنجا را دارند بهتر دانند.
🔺ظریف باید بگوید که مردم ایران انتخاب نکرده اند که بر سر استکبار ستیزی تمام زندگی شان را ببازند. این ملت قبلا یک بار برای نابودی صدام و فتح بغداد و رفع فتنه از جهان زندگی شان را باخته اند و هنوز زخم های آن جنگ ویرانگر التیام نیافته است. شانه های این ملت از کشیدن بار ماموریت نابودی استکبار جهانی خسته و ناتوان است. تمام اروپا هم که متحد شوند نمی توانند امریکا را ذره ای تکان دهند ما که تکلیفمان معلوم است.