پیش از هر چیز باید تاکید کنیم که منظور از دوران کهن، تاریخ قبل از عهد باستان است. این تاریخ در در نظام سیاسی و تامدنی ایران از زمان روی کار آمدن مادها آغاز شده و تا پایان سلسله ساسانی ادامه مییابد. به این ترتیب مراد ما از عهد کهن اشاره به دوران پیش از مادها دارد.
حقوق عمومی شاخهای از حقوق است که به روابط بین شهروندان (حکومت شوندگان) و حاکمان میپردازد. به طور کلی در دانشکدههای حقوق آغاز پیدایش حقوق عمومی را از انقلاب کبیر فرانسه میدانند و آن را رشتهای جوان میخوانند.
در این نوشتار ما در صدد اثبات این نظریه هستیم که در دوران کهن (بین سه هزار پانصد تا هشت هزار سال پیش) تمدن رخشا و پیشرفتهای در فلات ایران بوده که در آن همه مفاهیم حقوق عمومی حائز اعتبار بوده است. اگر چه عمده اسناد مربوط به این دوره، به مرور این زمان طولانی به دست تطاول روزگار از بین رفته، اما همچنان میتوان با مراجعه به متون کهنی چون اوستا و شاهنامه، با نشانههایی از آنها مواجه شد. در این میان اهمیت شاهنامه بیش از منابع دیگر است. چراکه به تحقیق ثابت شده شاهنامه کتاب تاریخی است و همه مندرجات آن بیان رویدادهای تاریخی ایران در دوران کهن و باستان است.
- حقوق عمومی چیست؟
حقوق عمومی یکی از رشتههای اصلی علم حقوق است. علم حقوق در تقسیمبندی نخستین به حقوق خصوصی و حقوق عمومی تفکیک میشود. موضوع حقوق خصوصی فرد است ولی موضوع حقوق عمومی کلیت جامعه است.
حقوق عمومی دارای شاخههای اصلی چون حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق جزاء، حقوق بشر میباشد.
در حقوق عمومی که از آن به عنوان حقوق سیاسی هم نام میبرند، مفاهیم اصلی و بنیادینی وجود دارد که برخی از معروفترین آنها را نام برده و سپس مصادیق آن را از کتاب تاریخ ایران یعنی شاهنامه میآوریم.
- دولت:
دولت دست کم دارای دو معنای عام (state) و معنای خاص (government) میباشد. اولی به معنا و منظور یک جامعه سیاسی سازمان یافته تلقی میگردد و دومی به زبان امروزی به قوه مجریه و نهادهای زیر مجموعه آن اطلاق میگردد.
به موجب اسناد تاریخی، به دنبال استقرار ایرانیها در فلات ایران، آنان به پیشوائی کیومرث در سال ۶۷۶۵ پیش از میلاد مسیح (حدود هشت هزار و هشتصد سال پیش) نخستین دولت فراگیر ایرانی راپایهگذاری کردند. این تاریخ، با زایش نهاد دولت در پهنه جهان نیز برابری دارد.
در شاهنامه به روشنی بیان شده است که اولین دولت فراگیر در زمان کیومرث و به وسیله او در ایران بنیان گذارده شد، و او نخستین کسی است که در میان ایرانیها به فرمانروایی رسیده و دولت فراگیر بر پهنه فلات ایران بنیان نهاده است. از آن زمان تا کنون ایران دارای دولت بوده است. گاه این دولتها بر کل فلات ایران و گاه حتی فراتر از فلات ایران و گاهی مثل زمان ما فقط بر بخشی از فلات ایران حکمرانی داشتهاند.
از زبان شاهنامه بخوانیم:
پژوهنده نامه باستان
که از پهلوانان، زند داستان
چنین گفت، کاین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه
کیومرث شد، بر جهان کدخدای
نخستین به کوه اندرون، ساخت جای
به گیتی در او، سال سی، شاه بود
به خوبی، چو خورشید بر گاه بود
یکی دیگر از ابیات شاهنامه که در آن با مفهوم دولت مواجه هستیم، اینگونه است:
بدو گفتای گرد پهلونژاد
زمانه ترا، دولت بداد
«دولت» در این بیت با خمیرمایه حقوقی دولت همزاد است زیرا اقتدار و دولت رابطهای تنگاتنگ با یکدیگر دارند.
- حاکمیت:
منظور از حاکمیت دبه معنای اقتدار سیاسی عالیه است و در سطح ابتدایی حاکمیت به معنای کنترل بر مردم و فضای جغرافیایی است. مراد ما از حاکمیت، توان و قدرت عالی سیاسی در دست حاکمان است که قابلیت اجرایی دارد و اجرا و اعمال میشود. از جمله امور حاکمیتی قانونگذاری، استقرار نظم و امنیت و اداره امور قضائی میباشد که در بند ۵ قانون فعلی خدمات کشوری نیز به آنها اشاره شده است.
حال به عنوان نمونه و شاهد به شاهنامه رجوع میکنیم.
از این هر یکی را یکی پایگاه
سزاوار بگزید و بنمود راه
که تا هر کس اندازه خویش را
به بیند، بداند کم و بیش را
در سراسر شاهنامه شاهد وجود حاکمیت و اعمال آن هستیم. مصادیق آن چنان زیاد است که از آوردن نمونه بینیازیم.
- کشور – سرزمین
سرزمین طیف صلاحیت دولت است. البته بدیهی است منظور از سرزمین، علاوه بر خشکی و سطح سرزمین، فضا، زیرزمین، دریا و رودخانهها نیز مورد نظر میباشد. پس سرزمین معین و با مرز مشخص نیز به عنوان یک مفهوم حقوقی، شناخته میشود.
از زبان شاهنامه بخوانیم که پشنگ چه میگوید:
یکی نامه بنوشت، ارتنگوار
بر او کرده صدگونه رنگ و نگار
به نام خداوند خورشید و ماه
که او داد بر آفرین دستگاه
ز خرگاه تا ماورانهر بر
که سیحون میانجی است اندر گذر
برو بوم ما بود، هنگام شاه
نکردی بدین مرز، ایرج نگاه
با اندکی توجه در ابیات بالا به خوبی روشن است که سرزمین به عنوان یک واحد سیاسی مستقل در آن دوران در ایران وجود داشته و کشور دارای مرزهای معینی بوده است. آنچنان که در این نامه سیاسی پشنگ (رئیس دولت توران به پادشاه ایران) به آن اشاره میشود.
- ملت
در فرهنگهای مختلف سیاسی و حقوقی، ملت را اینگونه تعریف میکنند:
«ملت را میتوان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن یک فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید. از جمله ویژگیهای هر ملت اشغال یک قلمرو و جغرافیائی مشترک است و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین.
در اسناد کهن، از دیر باز سخن از ایران و ملت ایران به میان آمده است. در وندیداد میخوانیم:
نخستین سرزمین و کشور نیکی که من (اهورا مزدا) آفریدم «ایران ویچ» بود. … نخستین کسی که به گفتار و آموزش اهورا مزدا گوش فرا داد کیومرث بود که از او خانواده، سرزمینهای ایرانی و نژاد ایرانی (ملت ایران) پدید آمد.
- حکمرانی
حکمرانی در لغت برابر و مترادف با فرمانروایی و حکومت است. پس بهترین مترادف برای حکمرانی (اعمال قدرت) است. یعنی آن قدرت عالی و برتر سیاسی که در جامعه وجود دارد و به آن حکومت میگویند، وقتی قدرت خود را اجرا و اعمال میکند، در واقع حکمرانی میکند.
در سخنان پادشاهان ایران کهن که معمولا در آغاز شاهی خود و برای ابراز تعهد و وفاداری خود به قانون اساسی کشور در سخنرانی اولیه خود یادآور میشدهاند، با اشارههایی به حکمرانی و حتی چگونگی حکمرانی و رعایت مسائل مهم مواجه هستیم. برای نمونه چند جمله از خطبه پادشاهی منوچهر شاه را به عنوان شاهد موضوع میآوریم:
چو دهیم شاهی به سر بر نهاد
جهان را سراسر همه مژده داد
به داد و دهش و به مردانگی
به نیکی و پاکی و فرزانگی
منم گفت: بر تخت، گردان سپهر
همم خشم و جنگ است و هم داد و مهر
همم دین و هم فرهّ ایزدی
همم بخت نیکی و دست بدی
بدان را ز بد دست کوته کنم
روان را سوی روشنی ره کنم
- جامعه سیاسی
مفهوم جامعه زمانی واقعیت و مصداق خارجی مییابد که بین افراد و گروهای تشکیل دهنده گروهبندی انسانی، روابطی از نوع اجتماع آن محقق شود.
برای اینکه جامعه سیاسی شکل بگیرد شرایط زیر لازم است:
• وجود یک تجمع از افراد در یک سرزمین و محدوده مشخص
• یک قدرت سیاسی که برای این جامعه باشد
• اعضای تشکیل دهنده جامعه نسبت به این کلیت تشکیل شده، احساس تعلق کنند.
• این جامعه به آن درجه از یکپارچگی و استقلال رسیده باشد که بتواند در برابر دنیای خارجی، همانند کلیتی متمایز جلوه کند.
• یک نوع سازمانبندی اجتماعی در جامعه وجود داشته باشد که این سازمانبندی اجتماعی از حالت ابتدایی و شخصی خارج شده و به مرحلهای از بلوغ و انسجام و تکامل رسیده باشد.
• نظم حاکم بر آن جامعه از خصلت حقوقی برخوردار باشد.
کلیت این شش گزاره در ایران کهن وجود داشت که به سبب محدودیت در کمیت این مقاله از پرداختن گسترده به آنها معذورم.
- قدرت سیاسی
قدرت یکی از مفاهیم اصلی علم سیاست است. «قدرت آن توانی است که دیگران را به تسلیم در برابر دارنده آن وا میدارد». نمونههایی از وجود قدرت سیاسی و اعمال آن را به صورت نمونه از شاهنامه میآوریم و چون موضوع روشن است به سرعت از آن عبور میکنیم.
در پادشاهی هوشنگ:
به فرمان شاه جهان بد همه
سپاهی و وحشی و مرغ و رمه
در پادشاهی طهمورث:
هر آن چیز کاندر جهان سودمند
کنیم آشکارا، گشائیم ز بند
- مشروعیت قدرت سیاسی
حاکمیت را میتوان قدرت عالی و سازمان یافته جامعه دانست و در معنای تکمیلتر گفت که مشروعیت به چگونگی به قدرت رسیدن صاحبان آن قدرت عالی سیاسی جامعه و نیز به میزان پذیرش آن قدرت از سوی مردم کار و ارتباط بستگی دارد.
فردوسی در شاهنامه آورده است که در دوره حکومت ضحاکیان، روش انسانهای فرزانه و نیک و مفید نهان میشود و برعکس افراد ریاکار و ظاهرساز و دروغگو فراوان در همه جا پراکنده شده و دستشان به قدرت میرسد.
نهان گشت، آئین فرزانگان
پراکنده شد، نام دیوانگان
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
ز نیکی نبودی، سخن جز به راز
یا در موردی دیگر، زمانی که جمشید پادشاه پیشدادی، منیّت یعنی خودکامگی میکند، مشروعیت خود را ازدست میدهد و مردم از او روی گردان میشوند.
- نهاد سیاسی
نهاد سیاسی به مفهوم یک تشکیلات و یا واحدی که در جامعه سیاسی وجود دارد و دارای کارکرد سیاسی اجتماعی میباشد، امروزه از مفاهیم مرتبط با حقوق اساسی است. درباره عبارت نهاد سیاسی میتوان گفت: تاسیسات «مستقر و مداومی» که به زندگی سیاسی مربوطند، یعنی گونهای از نهادها که به دولت یا به قدرت بستگی دارند، نهاد سیاسی میباشند».
در شاهنامه آمده است که فریدون به سام که رئیس (فرنشین) انجمن بود، منوچهر را این گونه پیشنهاد میدهد:
بسام این چنین گفت شاه کهن
کهای نامور مهتر انجمن
سپردم گفت این نبیره، تو را
که من رفتنی گشتهام زین سرا
تو او را به هر کار شو یارور
چنان کن که از تو نماید هنر
دقت در سخنان جمشید به هنگام برپایی انجمن کشور گویای قدرت این انجمن و نقش آن میتواند باشد. اگر چه این شورا در آن زمان ضعیف است و یارای ایستادگی در مقابل خودکامگی جمشید را ندارد، ولی به هر حال گویای وجود این شورا به عنوان یک نهاد سیاسی و اهمیت آن است.
- تابعیت، اعطای آن و پناهندگی
تابعیت پیوندی است که شخصی را به ملت و کشور معینی مربوط میسازد و یک خصلت حقوقی است که به موجب آن، شخص تابع، به جهت تعلق به کشوری معین در آن کشور دارای حقوق و تکالیفی است.
دقت در داستان سیاوش به خوبی نمایانگر وجود تابعیت سیاسی و اعطای آن و پناهندگی سیاسی میباشد. در واقع در ماجرای سیاوش و در حدود چهار هزار سال پیش، با نخستین پناهندگی سیاسی و اعطای تابعیت در تاریخ جهان مواجه هستیم.
- حقوق شهروندی
شهروندی منزلتی است برای فرد در ارتباط با یک دولت. به حقوق فرد و تکالیف او در برابر دولت رابطه شهروندی میگویند. اسناد موجود حکایت از رعایت حقوق شهروندی و نیز وجود اصول حقوق بشر در ایران کهن دارند و نشانههای توجه به این امر را در همه متون عهد کهن میتوان یافت.
در گرشاسب نامه اسدی طوسی آمده است:
شاه کابلی گفت کاین نیست داد
شهنشه به بیداد فرمان نداد
تو خواهی و خواهد خداوند تاج
به سالی دوباره نباشد، خراج
یا در جای دیگر در همان گرشاسب نامه آمده است:
سپهدار سپه را به جای
کز اندازه ننهد کسی پیش پای
که نشانگر وجود قواعد و قوانین عادلانه برای اخذ مالیات و نیز محدودیت عمل مامورین حکومتی برای حفظ حقوق شهروندی است.
- قانون و قانون اساسی
به ارزشهای حاکم بر جامعه، عرف مسلم یا قانون میگویند. در جامعه سیاسی ایران کهن هم قوانین موضوعه عادی و هم قانون اساسی وجود داشت. این مهم را میتوان از میان ابیات شاهنامه استخراج نمود. یک نکته جالب آنکه همیشه در آغاز کار هر پادشاهی شاهد بیان سخنان همسان و مشابه با دیگر شاهان در حضور انجمن و شورا هستیم. این بدان سبب است که کشور قانون اساسی داشته و هر پادشاه در آغاز کار پایبندی خود به قانون اساسی را بیان مینموده است.