• امروز : چهارشنبه, ۲۶ شهریور , ۱۴۰۴
  • برابر با : Wednesday - 17 September - 2025
::: 3477 ::: 0
0

: آخرین مطالب

نوازندگان ارمنی، برای صلح در تخت‌جمشید، می‌نوازند | محمدجواد حق‌شناس ثبت جهانی دره‌های خرم‌آباد، گامی بزرگ در مسیر انسجام ملی و توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس بدرود با خالق «قلندرخونه» وزارت میراث‌فرهنگی، پرچم‌دار بازتعریف «ایران» به‌عنوان یک تمدن بزرگ است | محمدجواد حق‌شناس گهرپارک سیرجان؛ نگین درخشان گردشگری | محمدجواد حق‌شناس پس از شی جین پنگ | تایلور جوست و دانیل ماتینگ لی (ترجمه: رضا جلالی) گویا، لمپنیسم بودن مُد شده | ندا مهیار ملک‌المتکلمین روشنفکر مشروطه | ندا مهیار چین در اوکراین به دنبال چیست؟ | دا وی (ترجمه: رضا جلالی) روز خبرنگار، گفت‌وگوی آینده با گذشته | محمدجواد حق‌شناس وقتی دانش در حصر می‌ماند | ندا مهیار جامعه‌شناسی جنبش مشروطه از منظر قواعد فیزیک اجتماع | سعید کافی انارکی (ساربان) تمجید فرانسوی‌ها از توسعه سیاسی در ایران مشروطه | علی مفتح* از هرات تا هشتادان | محسن روحی‌صفت* پیش‌زمینه شکل‌گیری جنبش مشروطیت در ایران | فریدون مجلسی ترور نافرجام محمدعلی‌شاه، پس‌از شهادت ملک‌المتکلمین | شیرین بیانی پس‌ از یک قرن سکوت | مریم مهدوی اصل* در خدمت ایران | شیرین بیانی چگونگی تألیف «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» از نگاه کوچکترین فرد خانواده ملک المتکلّمین و آرمانش | شیرین بیانی* (اسلامی نُدوشن) شیرین بیانی، نتیجه فرهنگ تاریخ‌ساز ملک‌المتکلمین روسیه نفوذ خود را در منطقه خارج نزدیک* از دست می‌دهد. | جفری‌مان کف (ترجمه: رضا جلالی) استرداد؛ روایت یک عقب نشینی یا تولد یک فضیلت؟ | روزبه کردونی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد رضاشاه، مهاجری در زمین خود | ندا مهیار راه‌های جلب اعتماد مردم | محمدجواد حق شناس شکست تکرار ۲۸ مرداد مراقب بلندگوهایی باشیم که اجزای جامعه‌ را رو در روی هم قرار می‌دهند نقد طرح دو فوریتی الزام دولت به شکایت از آمریکا و اسرائیل | دکتر سید محمود کاشانی* درنگی بر موضوع بازگشت اتباع افغان به کشورشان | ندا مهیار جنگ اسرائیل با ایران در کانون بحران | ندا مهیار اقامتگاه های بوم گردی؛ از گذشته تا فردا | پورنگ پورحسینی ظرفیت‌های بوم‌گردی در احیای اکوسیستم‌های آسیب‌دیده طبیعی با مشارکت جامعه محلی | علی قمی اویلی* گردشگری جامعه محور هدیه ایران به گردشگری جهانی | سید مصطفا فاطمی* بوم‌گردی و احیای پیوندهای روایی در ایران | روزبه کردونی روستاگردی، تجربه اصالت در طبیعت | ندا مهیار در باب کورتکس آسیایی و اروپایی | علی مفتح بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) به وقت گره‌گشایی ازمذاکرات شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد دلیل در اوج ماندن دلار برغم اقدامات مخرب ترامپ | اسوار پراساد (ترجمه: رضا جلالی) لنج‌های چوبی، نماد هویت فرهنگی | محمدجواد حق‌شناس جهنم در فومن؛ یک پروژه و چند نکته | علی مفتح جزیره آزاد هسته ای | حشمت‌الله جعفری* خردادگان، بیداری طبیعت و انسان | ندا مهیار جنبش بوم گردی | نعمت الله فاضلی تصمیم برای تغییر نام خلیج فارس خود تاییدی بر اصالت نام آن است | علی مفتح ایران را بهتر بشناسیم | محمدجواد حق‌شناس ظهور استعمار «جهش یافته» در هم آغوشی تاج و تاراج | ابوالفضل فاتح سخنان ترامپ‌ در عربستان | سید محمود صدری

15

لزوم پافشاری ایران بر تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان | امیر هاشمی مقدم

  • کد خبر : 1410
  • 25 بهمن 1400 - 18:04
لزوم پافشاری ایران بر تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان | امیر هاشمی مقدم
با آنکه نزدیک به چهار ماه از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان می‌گذرد، همچنان تشکیل حکومت فراگیر اصلی‌ترین خواسته منتقدان و مخالفان داخلی طالبان به شمار می‌آید. طالبان با آنکه بارها اعلام کرده حکومتش فراگیر خواهد بود،

با آنکه نزدیک به چهار ماه از به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان می‌گذرد، همچنان تشکیل حکومت فراگیر اصلی‌ترین خواسته منتقدان و مخالفان داخلی طالبان به شمار می‌آید. طالبان با آنکه بارها اعلام کرده حکومتش فراگیر خواهد بود، اما آنچه تاکنون شاهد بودیم نه تنها تقریبا هیچ اثری از چنین حکومتی نداشته، بلکه دقیقا عکس آن را نشان داده است. این فراگیری حکومت می‌تواند به‌ویژه در سه زمینه زبانی/ قومی، مذهبی و جنسیتی باشد. آنچه در این یادداشت مورد تاکید قرار می‌گیرد، تنها زمینه نخست (قومی/زبانی) است.

اکنون (دست‌کم تا پیش از تصرف دوباره افغانستان به دست طالبان) زبان رسمی این کشور فارسی و پشتو بود. البته تا یک سده پیش، زبان فارسی نه تنها زبان ادبی، علمی و میانجی، بلکه تنها زبان رسمی در افغانستان بود. از زمان تشکیل دولت مستقل احمدشاه ابدالی در سال ۱۱۲۶ خورشیدی در جایی که امروزه افغانستان نامیده می‌شود (و آن موقع هنوز این نام برایش رایج نبود و خراسان خوانده می‌شد) همه اسناد و نامه‌های اداری و… نیز به زبان فارسی نوشته می‌شد. حتی خاطرات شاهان نیز به این زبان نوشته می‌شد (آنگونه که امیر عبدالرحمان خان، پادشاه مقتدر این کشور زندگینامه دو جلدی‌اش را به فارسی نوشته است). اما در آغاز سده چهاردهم خورشیدی حاکمان این کشور که همگی از قوم پشتون بودند، با هدایت برخی وزرا و مشاوران که آنان نیز پشتون بودند، درصدد جایگزینی زبان پشتو (یادآوری اینکه نام قوم پشتون است و نام زبان‌شان پشتو) بر آمدند. این سیاست چندین دهه به شیوه‌های گوناگون ادامه داشت که اگرچه شکست قطعی آن (به دلیل نا آشنایی دیگر اقوام با این زبان که تاکنون هیچ کاربردی در زندگی روزانه، علمی، تاریخی، ادبی و دینی‌شان نداشت) باعث شد سیاست فارسی‌زدایی آرام آرام پیش برود، اما دست کم حفظ ظاهر می‌شد. اما در دوره نخست قدرت گرفتن طالبان (۱۳۷۵-۱۳۸۰) این سیاست به کناری نهاده شد و نه تنها پشتون‌گرایی لخت و عریان ظاهر گشت و زبان پشتو تبدیل به تنها زبان رسمی آن کشور گردید، بلکه فارسی‌زدایی افراطی دوباره در پیش گرفته شد.

عموما در جهان و حتی ایران تنها به چهره افراط‌گرایی دینی طالبان توجه می‌شود. این در حالی است که چهره قوم‌گرایانه طالبان اگر پر رنگ‌تر از افراط‌گرایی دینی‌شان نباشد، قطعا کم‌رنگ‌تر هم نیست. نیروهای طالبان تقریبا همگی (به جز درصدی بسیار اندک) از قوم پشتون هستند و از همین رو تمایل شدیدی به پشتون‌گرایی در میان‌شان دیده می‌شود. نیروهای غیرپشتون این گروه عموما مورد استفاده ابزاری قرار می‌گیرند تا به‌واسطه آن‌ها ادعا شود که طالبان یک گروه فرا قومی است. این در حالی است که برخوردهایی که با همین نیروهای غیرپشتون صورت می‌گیرد، خود به خوبی گواه است. شمار اندکی طالب تاجیک یا ازبک که معمولا در مناطق قومی خودشان حضور دارند نیز به شیوه‌های گوناگون تحت فشار قرار می‌گیرند. مثلا بدون هیچ بهانه‌ای بازداشت شده یا از سوی نیروهای پشتون طالبان تحقیر می‌شوند (در همین چهار ماه گذشته بارها گزارش‌هایی از این دست رفتارها منتشر شده است).

اما ریشه گرایش قومی طالبان را نمی‌توان تنها داخلی دانست؛ بلکه نقش پاکستان در این زمینه نیز باید برجسته شود. اینکه طالبان آفریده پاکستان است و همچنان اصلی‌ترین پشتیبان و بلکه محرک این گروه، پاکستان است نیاز به توضیح ندارد. اما یکی از اصلی‌ترین اهداف پاکستان برای دخالت در افغانستان (چه در زمان روی کار آمدن طالبان که کار پاکستان ساده‌تر می‌شود و چه در زمان دیگر حکومت‌ها) جلوگیری از ادعاهای سرزمینی پشتون‌هاست. توضیح آنکه در زمان احمدشاه ابدالی و سال‌ها بعد، پاکستان امروزین بخشی از سرزمین زیر سلطه پادشاهان افغانستان بود. با گسترش قدرت انگلیس در هند (که پاکستان نیز بخشی از آن به شمار می‌آمد) و پس از چند جنگ میان انگلیس و افغانستان، نهایتا مرزی که امروزه میان افغانستان و پاکستان وجود دارد (مرز دیورند) به‌عنوان مرز میان دو کشور به رسمیت شناخته شد. پس از استقلال پاکستان از هند در سال ۱۳۲۶، افغانستان تنها کشوری بود که تا مدت‌ها از به رسمیت شناختن پاکستان خودداری می‌کرد و مدعی بود مرز میان دو کشور در زمانی ترسیم شده که کشوری به نام پاکستان وجود نداشته و افغانستان این قرارداد را با انگلستان امضا کرده و نه با پاکستان. بنابراین همه مناطق پشتون‌نشین پاکستان که در غرب و شمال غربی این کشور قرار دارد نیز بخشی از سرزمین پشتونستان و متعلق به افغانستان است. این موضع‌گیری در برخی دوره‌ها (همچون دوره محمد داود خان) با شدت پیگیری می‌شد و آتش اختلافات میان دو کشور را بر می‌افروخت. البته این موضع همه مردم افغانستان نیست و بیشتر سیاستمداران پشتون روی آن پافشاری دارند و بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان غیرپشتون افغانستان تاکنون بارها مخالفت‌شان را با اینگونه ادعاهای پشتون‌گراها اعلام کرده‌اند). بنابراین پاکستان می‌داند چنانچه افغانستان در آرامش باشد یا حکومتی که نزدیک به پاکستان نباشد روی کار بیاید، دوباره ادعاهای سرزمینی افغانستان پر رنگ می‌شود.

اکنون قدرت‌گیری دوباره طالبان با کمک پاکستان، فرصتی تاریخی برای این کشور فراهم کرده. گزارش‌های زیادی منتشر می‌شود که نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از نیروهای طالبان در افغانستان، از پشتون‌های پاکستان هستند. از سوی دیگر گزارش‌های فراوان دیگری نیز منتشر می‌شود که نشان می‌دهد اقوام دیگر افغانستان (همچون تاجیکان، هزاره‌ها، ازبک‌ها، ترکمن‌ها و…) دارند به زور طالبان از سرزمین اجدادی‌شان کوچانده شده و زمین‌ها و خانه‌های‌شان به تصرف پشتون‌ها در می‌آید. اینها می‌تواند زمینه‌ساز کوچاندن دست کم بخشی از پشتون‌های پاکستانی در آینده به افغانستان باشد. اینکه آیا پاکستان سیاست و برنامه مشخصی برای این کار دارد یا نه، نیاز به بررسی بیشتر دارد؛ چه اینکه کوچاندن میلیون‌ها پشتون از پاکستان به افغانستان کار ساده‌ای نیست. اما قطعا چنانچه ایران در این زمینه بیش از این سکوت کند، تهدیدهای امنیتی جدی در آینده از این ناحیه دریافت خواهد کرد.

این مسئله هم اقوام غیرپشتون افغانستان را آواره و از هستی و نیستی‌شان ساقط می‌کند و هم مایه ایجاد و تداوم امواج مهاجرتی دیگر به ایران است. ضمن آنکه بخش شرقی ایران بزرگ فرهنگی (با هر نامی که برایش انتخاب کنیم) در حال رنگ باختن است. در طول چهار دهه گذشته به باور بیشتر کارشناسان، ایران در زمین افغانستان به پاکستان باخته است و به تعبیری افغانستان را به دامان پاکستان انداخته است. انفعال بیشتر در این زمینه می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیر جدی‌ای برای کشورمان داشته باشد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=1410
  • نویسنده : امیر هاشمی مقدم
  • 918 بازدید

نوشته ‎های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.