• امروز : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024
::: 3301 ::: 0
0

: آخرین مطالب

تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز عامل قدرت چین نه فناوری که خبرچین ها هستند | مین شی پی (ترجمه: رضا جلالی) جایگاه نقاشی‌خط را اثر مشخص می‌کند تئاتر شهر، حریم ذهنی می‌خواهد نه حریم شهری | مرتضی رحیم‌نواز سنگ زیرین آسیاب | فرشاد مومنی در چشم برادر | محمد کریمی* ماجراهای ما یک نفر | محمد امین کریمی* دنیا یالان دنیادی | الهه کریمی* بابا حسن | الهام کریمی* رویای حزبی از جنس اکثریت مردم، حزب عدالت ایران | بهزاد کاظمی سربلند در عرصه‌های گوناگون | محمود کاشانی چشمی و چراغی که بود| علیرضا فخیمی* جانِ جان برکف ما | طاهره فخیمی* فراتر از وکیل | محمد حسین زارعی مرد خدا، عمل و تواضع | حسین راغفر یکی مرد بود اندر آن روزگار | دادبه دادمهر دوست‌دار دوست‌داشتنی | سیدعلی جزایری حضور سبز حاج آقا | امیرحسین انصاری‌مهر* آرمانگرایی انقلابی | مجتبی امیری زیست رشک برانگیز | محمد اسدی‌نژاد بچه محل | حسن احمدی

1

لاله‌زار از فردا | اسکندر مختاری

  • کد خبر : 5900
  • 14 مهر 1401 - 13:33
لاله‌زار از فردا | اسکندر مختاری
لاله‌زار فعلی نماد استیصال شهر است. استیصال در نظم، استیصال در قانون مداری، استیصال در مدیریت و استیصال در نگاه مدیریت شهری به شهر. وقتی از مدیریت شهری سخن به میان می‌آید طراحان شهری نیز در این مدار قرار دارند.

بیشتر از دو چشم‌انداز برای آینده لاله‌زار نمی‌توان متصور بود. چشم‌انداز نخست ادامه وضع موجود است که التهاب و آشفتگی و به‌هم‌ریختگی را در ذهن مجسم می‌کند آنچنانکه حتی نمی‌خواهید به آن فکر کنید و چشم‌انداز دوم افقی است از لاله‌زار آینده بر مبنای اندیشه اهل فرهنگ. در این چشم‌انداز تهران در موقعیت یک شهر هویت مدار با قامتی استوار بر دیرینه فرهنگ شهرنشینی یک تمدن کهن قرار خواهد گرفت.

برای ترسیم چشم‌انداز آینده لاله‌زار امروز اگر به نوار سرنوشت این خیابان در طی پنجاه سال اخیر توجه شود و آنچه را که بر این خیابان گذشته است بازخوانی کنیم غلبه رویکرد سوداگرانه بر رویکرد فرهنگ مبنا را شاهدیم.

پنجاه سال است که اهل فرهنگ چیزی می‌گویند، مدیران سهل انگار و بی‌توجه‌اند و سوداگران کار خود را می‌کنند. نتیجه این نبرد نابرابر لاله‌زار امروز است. در لاله‌زار امروز سالن‌های تئاتر و سینما تمام و کمال بسته شده‌اند و از فضای آن‌ها من به عنوان انبار استفاده می‌شود. پای اهل فرهنگ از لاله‌زار بریده شده است. بناهای ارزشمند شهر در لبه‌ها و عمق خیابان یا ویران شده‌اند یا رو به ویرانی هستند. مراکز تجاری تازه ساز مانند یک عامل انفجار عملکردی در جای جای خیابان روییده‌اند. هتل به مغازه یا انبار تبدیل شده است. خیابان تبدیل به بارانداز مراکز تجاری و انبارها شده و هر عرصه آن به پارکینگ اتومبیل و موتورسیکلت بدل شده و جایی برای راه رفتن باقی نمانده است؛ به نحوی که فقط جوان‌ها می‌توانند با عبور از موانع و جابجا شدن در پیاده روهای مسدود و سواره‌روهای مسدودتر در این فضای شهری نافذ حرکت کنند.

لاله‌زار فعلی نماد استیصال شهر است. استیصال در نظم، استیصال در قانون مداری، استیصال در مدیریت و استیصال در نگاه مدیریت شهری به شهر. وقتی از مدیریت شهری سخن به میان می‌آید طراحان شهری نیز در این مدار قرار دارند. آن‌هایی که در قالب طرح‌های جامع و تفصیلی قرار بود آینده شهر را ترسیم کنند و نام و نشان دارند و آن‌هایی که این ساختمان‌های مفلوک را جایگزین عناصر و اجزای قدیمی شهر کرده‌اند، ولی نام و نشانی هم ندارند. چه بسا که در حرف و سخن در میان جمع برای لاله‌زار سینه چاک می‌کنند و خود را از مدافعان فرهنگ می‌نامند. از جمله است آن‌هایی که برای لاله‌زار بارها و بارها طرح‌های کیفیت مدار تهیه کرده‌اند و به دنبال تحقق‌پذیری آن نبودند.

لاله‌زار امروز از نظر مدیریت شهری همان داستان «کی بود، کی بود، ما نبودیم» است. آنچنان این داستان در امروز لاله‌زار جا افتاده است که حتی سوداگران و پاساژسازان هم از اهمیت تاریخی لاله‌زار می‌گویند. چراکه دریافتند می‌توان هواخواه لاله‌زار بود و کاسبی خود را داشت. اینکه سوداگران دریافتند که باید از اهمیت لاله‌زار فرهنگی گفت ولی کار خود را کرد، هوش زیادی را طلب نمی‌کند. باهوش کم هم می‌توان دریافت که باید از حفظ و احیای لاله‌زار گفت و وجیه الملّه شد. اما در عمل کار خود را کرد. همان راهی که مسئولین طی پنج دهه رفته‌اند.

گمان می‌رود اگر لاله‌زار را به جای خود رها کنیم در چشم‌انداز آینده نیز، در بر همین پاشنه خواهد چرخید. بگوییم لاله‌زار و بنویسیم پاساژ، مغازه، انبار، پارکینگ، بارانداز و… چرا؟ این گونه است که می‌توان به هدف رسید. به همان روش که مسئولین سهل انگار و سوداگران مال اندوز از لاله‌زار عبور می‌کند.

اما از نگاهی دیگر افق لاله‌زار آینده از نظر اهل فرهنگ و با پرهیز از سهل انگاری و سوداگری چگونه چشم اندازی را در مقابل مدیران قرار خواهد داد؟ آن‌هایی که به دنبال حفظ و احیای لاله‌زار هستند چه می‌خواهند و چه می‌گویند. در طی سال‌های گذشته این اتهام بر خواستاران احیای لاله‌زار وارد شده است که تنها یک مشت عشق طلب هستند و لاله‌زار قبل از انقلابی را طلب می‌کنند که کافه و رقص و آواز و میگساری داشت و جاهل ملکان تهرانی در آن جولان می‌دادند و پاخور خوشگذران‌ها بود. از قضا این اتهام تاکنون به نتیجه دلخواه رسیده است که اهل فرهنگ را همان عشرت طلبان دیروز جا زده اند. این اتهام از اساس نارواست. از این رو که اتفاق همان کافه‌ها و رقص و میگساری‌ها غاصب لاله‌زار بوده‌اند. آن‌ها بودند که اهل فرهنگ را از لاله‌زار راندند و بیرون کردند. اساسا تعطیلی مطبعه‌ها، مدارس، تئاتر و سینماهای پیشرو این گونه رقم خورد و پس از آن بود که لاله‌زار به جولانگاه روسپی‌های شهر تبدیل شد و محیط ناامنی را شکل داد.

بود همین بستر زمینه انهدام لاله‌زار را فراهم کرد. لاله‌زاری که قبل از کودتای ۳۲ ویترین فرهنگی شهر بود، به تدریج و عامدانه از روشنفکران و اهل فرهنگ خالی شد.

آنچه که اهل فرهنگ بر آن اصرار داشته و دارند، لاله‌زاری است که پاتوق میگساران نیست. لاله‌زاری که مورد نظر اهل فرهنگ است، خیابانی است که شاخص‌ترین تجربه معماری معاصر در آن استقرار یافته بود. مراکز فرهنگی، تئاتر، سینما، مدرسه و… پرشمار داشت. یک پاتوق اهل قلم و مطبوعات بود. خانه و خانه باغ‌های بزرگان شهر در کوچه‌های بن بست آن شکل گرفته بودند و در مجموع نمایشگر شهری بود که آرمان‌های مشروطه و مشروطه خواهان را به تصویر می‌کشید.

بدین اعتبار لاله‌زاری که اهل فرهنگ دنبال می‌کنند، از دو وجه محتوا و کالبد برخوردار است. از جهت محتوا، این لاله‌زار، زنده نگهداشتن موضوع فرهنگ را با همه جهات تفکر آن دنبال می‌کند و از جهت کالبد از آثار پر شماری که هر یک مصادیقی از معماری شاخص و قابل توجه در تاریخ معماری و شهرسازی ایران است را حفظ و نگهداری می‌کند.

اهل فرهنگ بر این اعتقادند که اگر آن محتوا در این کالبد و به عبارتی آن جان و این جسم در هم آمیزند، شهر میراث شهری خود را بازیافته است. اهل فرهنگ بر این باورند که تهران امروز در انبوهی از معظلات گرفتار شده و می‌بایستی آن را بازیافت. این میراث گرانبها متعلق به این نسل نیست و ما امانت دار آن هستیم. امانت‌داری که اجازه داده است تا یک فضای مطلوب و با کیفیت در اختیار نااهلان قرار داشته باشد؛ تا هر گونه که می‌خواهند با آن رفتار کنند.

داستان امروز لاله‌زار داستان حکیم فرزانه‌ای است که از او خواسته باشیم برایمان حمل بار کند. در حالیکه این حکیم توانایی‌های دیگری جز حمل بار دارد. چرا چنین انتظاری از لاله‌زار داریم. انتظار پاسخگویی به تجارت و انبار و تولید مسائل برقی و امثال این‌ها، انتظار نابجایی است که از لاله‌زار می‌توان داشت. چرا گراند هتل به عنوان نخستین هتل این شهر باید به محل فعالیت ضنف الکتریک تبدیل شده و زیر سنگینی انبوهی از لوازم الکترونیک شانه خم کند؟ چرا ۱۸ سینمای لاله‌زار باید انبار نگهداری کالا باشد؟ چرا جای فاروس خالی است؟ چرا مسجد ابن سلطنه به یک اتاق ۱۰ الی ۱۲ متری تبدیل شده است، یا دبیرستان ادیب چه شد و چه بر سر مدرسه ژاندارک آمد؟

دیگر مشاغل و اصناف واقع در خیابان غیر از صنف الکتریک چه شدند. فروشگاه‌های لباس، پارچه، کیف، کلاه و کتاب فروشی چه شدند؟ این مشاغل منطبق بر ظرفیت‌هایی بودند که قبل از آن در خیابان وجود داشت و حال با هجوم یک صنف از لاله‌زار بیرون رانده شده‌اند و در جایی فعال هستند که ظرفیت این فعالیت را ندارد. چه کسی گفته است که تمامی فروشندگان اقلام الکتریک یک کلانشهر باید در زیباترین خیابان تاریخی آن شهر استقرار یابند؟ چه کسی پاسخگوی خدمات پشتیبان مورد نیاز این صنف در خیابان است؟ هزار موتور سیکلت و اتومبیل و صدها انبار تولیدی وابسته به صنف الکتریک در لاله‌زار امروز دیگر چیزی از خیابان باقی نگذاشته است. لاله‌زار امروز نه محل حضور است و نه محل عبور. حتی اگر اهل فرهنگ هم چیزی نگویند و ساکت باشند، این ظرفیت برای استقرار این صنف تکمیل شده و به حد اشباع رسیده است. لاله‌زار امروز حتی برای فعالیت صنفی الکتریک پاسخگو نیست. آیا در این کلانشهر هیچ جای دیگری برای استقرار این شغل یا برای توسعه نیازهای آینده این صنف موجود نیست؟ قطعاً این رویکرد سوداگرانه روزی به پایان خواهد رسید و این صنف جایی را در شهر برای خود پیدا خواهد کرد که پاسخگوی نیازهایش باشد. قطعاً صنف الکتریک که تمامی فضاها و خرده فضاهای لاله‌زار را به خود اختصاص داده‌اند از شرایط امروز در رنج و اندوه و آزرده خاطر است. بر خلاف سوداگران که خواب‌های رویایی برای تخریب و نوسازی سینماها در سر دارند، ما باید لاله‌زار را پس بگیریم. لاله‌زار را باید از این حجم از فعالیت تهی کرد. لاله‌زار را باید آزاد کرد. لاله‌زار را باید به شهر پس داد، باید بتوان در لاله‌زار قدم زد. باید بتوان در جای جای لاله‌زار نشست. باید در لاله‌زار به تماشاخانه رفت. باید در لاله‌زار گفتگو کرد. باید به لاله‌زار افتخار کرد. این خواسته اهل فرهنگ است و این افق آرمانی اهل فرهنگ است برای لاله‌زار.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=5900
  • نویسنده : اسکندر مختاری
  • 65 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.