• امروز : پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
::: 3395 ::: 0
0

: آخرین مطالب

دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالش‌های حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمس‌الواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزش‌عالی در شکل‌گیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحران‌های منطقه‌ای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشه‌یار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی

4
چرا روس‌های جوان شورش نمی‌کنند:

فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی)

  • کد خبر : 17800
  • 10 آبان 1403 - 11:33
فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی)
به ندرت یک جوان شاغل در شرکت‌های دولتی، دادگاه‌ها، وزارتخانه‌ها یا ادارات شجاعت مخالفت با سیاستهای دولت در حضور مدیران عالی را دارد. بسیاری از این جوانان سرخود را به زیر انداخته و با اصرار بر اینکه آن‌ها نظم حاکم را متابعت می‌نمایند، به کار خود ادامه می‌دهند.

بیش از دو سال و نیم پس از آغاز «عملیات نظامی ویژه» پوتین در اکراین، آثار نا متناسب این اقدام بر جوانان روسیه ظاهر می‌شود. در داخل روسیه، جوانان این کشور با القائات همه جانبه و محدودیت‌های بیشتر بر آزادی‌هایشان مواجه هستند. بسیاری از جوانان روس می‌کوشند تا حواس خود را از این واقعیت جدید منحرف سازند و زیاد به آن توجه ننمایند. دسته محدودی از جوانان نیز که علناً نارضایتی خود را اظهار می‌دارند (یا کارهایی نظیر آتش زدن یک مرکز استخدام نظامیان را انجام می‌دهند) برغم سن کم‌شان با مجازات‌های سخت زندان تنبیه می‌شوند.

خدمت نظامی (سربازی) که باید توسط کلیه جوانان روس ۱۸ تا ۳۰ ساله که معافیت از خدمت نظامی ندارند، انجام شود به شکلی خاص نگران کننده است. اگرچه طبق قانون، سربازان وظیفه (برعکس داوطلبان، سربازان قراردادی و سربازانی که به شکلی خاص بسیج شده‌اند) نباید به منطقه جنگی اعزام شوند با این حال در حال حاضر کسی باور ندارد که ارتش این قانون را رعایت نماید. به عبارت دیگر یکی از خصایص اساسی و مهم این اختلاف آن است که پوتین و اعضای سالخورده دفتر سیاسی‌اش در حال تصمیم گیری نه تنها برای چگونه زیستن بلکه برای چگونه مردن نسل جوان روسیه هستند.

اغلب ناظران خارج از روسیه بر این تصورند که روسهای جوان در رژیم پوتین آنچنان کنترل و مهار می‌شوند که هر گونه تغییر واقعی در فرهنگ سیاسی کشور نیازمند تغییری نسلی در ساختار قدرت آن کشور خواهد بود. صاحبان این تفکر می‌گویند که این دسته از جوانان روسی هرگز زندگی در اتحاد جماهیر شوروی را تجربه نکرده‌اند زیرا در سرزمینی با مرزهای باز و سیستم سرمایه داری بازار (دوره یلتسین) در دوره‌ای زیسته‌اند که حقوق و آزادیهای فردی تبدیل به هنجار و عادی بوده‌اند. اگر جوانان روسیه فقط می‌توانستند مهار قدرت را به دست گیرند، همه چیز متفاوت می‌شد.

اما واقعیت پیچیده‌تر است. به یک دلیل جوانان روسیه چیزی غیر از پوتین نمی‌شناسند: زیرا این دسته از جوانان روسیه یک دموکراسی عادی یا حتی یک رهبری، با کیفیتی متفاوت را تجربه نکرده‌اند. بعلاوه روسهای جوان مزایای سازگاری و هم رای بودن با مقاماتشان را آموخته‌اند. رژیم پوتین همراه با افزایش سرکوبها به منظور تداوم وفاداری جوانان طیف گسترده‌ای از پاداش‌ها را به کار گرفته است (نظیر ارائه امتیازات ویژه به کسانی که در ارتش خدمت می‌کنند یا در مجتمع‌های صنعتی – نظامی کار می‌کنند یا نشان می‌دهند که با پشتکار در حال فعالیت هستند). بعلاوه دولت روسیه در صدد بکارگیری جنبش‌های وطن پرستانه جوانان و رسانه‌های اجتماعی به منظور ایجاد نگرش در جوانان و ایجاد وفاداری در آنان می‌باشد.

اثر تجمعی ترکیب سرکوب وحشیانه و مهرورزی سلطه جویانه، حداقل در حال حاضر، سکوت است: اکنون در بین جوانان روسیه نشانه‌های کمی از روندهای معنی دار مقاومت وجود دارد و بسیاری از این جوانان به جای مقاومت منفعل‌اند یا همراه و هم رای با رژیم پوتین فعالیت می‌نمایند و در پی فرصتهایی هستند که اقتصاد بازار ایجاد می‌کند یا به دنبال شرکت‌های بزرگ می‌روند که برایشان شغل ایجاد می‌کنند. معهذا جوانان روسیه گاهی از ایده‌ها و آرمانهای کرملین خیلی فاصله دارند. کرملین جوانانی را میخواهد که به عنوان کارگرانی مطیع مجتمع‌های نظامی – صنعتی را تشکیل دهند و نیز سربازان و مادرانی که فرزندان زیادی دارند، حامی ارزشهای سنتی روسیه باشند. اما بنظر نمی‌رسد حتی برای بسیاری از جوانان روسیه، این چشم اندازهای قدیمی بی‌معنا باشند زیرا هر چند رفتار ظاهری فقط بخشی از داستان است اما نشان می‌دهد که چالش جدایی از پوتین بسیار بزرگ است.


  • وفادارای غیر ارادی

داستان جوانان روسیه در بیست و پنج سال حکمرانی پوتین از بسیاری جهات متناقض است. بر اساس اطلاعات یک پژوهش که توسط مرکز مستقل لوادا گردآوری شده است تا حدود سال ۲۰۱۸ روسهای جوانتر بویژه آن‌هایی که در جوانترین گروه بزرگسالان (افراد سنین ۱۸ تا ۲۴ سال) قرار می‌گیرند بطور کلی وفادارترین افراد به رژیم پوتین بودند. این یافته‌ها در نخستین نگاه متناقض می‌نماید. در آغاز به کار پوتین یعنی زمانی که افراد ۲ تا ۳۰ ساله امروزی هنوز دوران طفولیت را می‌گذرانند، روسیه از رشد اقتصادی قوی بهره‌مند بود (به دلیل ایجاد اقتصاد بازار در دهه ۱۹۹۰ و قیمت‌های بالای انرژی در سالهای اول قرن بیست و یکم) لذا این جوانان در یک دوره رفاه ناشی از بازارهای پررونق، ابزارهای جدید ارتباطی، مرزهای باز و مصرف گرایی بزرگ شدند.

با این وجود، این نسل به ندرت در معرض دموکراسی که بی‌امان توسط دولت پوتین محدود می‌شد، قرار گرفت و چون بسیاری از جوانان روس (و همچنین بسیاری از همتایان مسن ترشان) به مصرف کنندگان فوق مدرن تبدیل شدند هرگز نتوانستند شهروندانی مدرن و تمام عیار بشوند. این دسته از جوانان ارزش گردش و جابجایی قدرت و انتخابات آزاد را درک نکردند: چون رژیم پوتین مزایا و امتیازات مصرف کنندگان را آنگونه که بود توزیع می‌کرد. برای بیشتر روسها، وفاداری به نظام به معنای حمایت فعال آن‌ها از پوتینیسم نبود بلکه بیشتر به معنای بی‌تفاوتی آن‌ها به سیاست بود.

معهذا از آغاز سال ۲۰۱۸، تغییر چشمگیری رخ داد. فضای روسیه بسته‌تر می‌شد و این برای نسلی که در یک جامعه مدرن و نسبتاً آزاد بزرگ شده بود، نگران کننده بود. سبک حکومت و پوتین (که به دلایلی نامعقول، «پدربزرگ» نامیده می‌شد) منسوخ به نظر می‌رسیدند. جوانان نسبت به محدود شدن فضای سیاسی روسیه آگاهتر و نسبت به رژیم بدبین‌تر شدند.

بعلاوه تغییر نگرش‌ها تحت تاثیر شکل جدیدی از اعتراض‌ها که در بین جوانان ریشه دوانده بود، قرار گرفت. اگر چه الکسی ناوالنی وکیل و فعال سیاسی یکی از چهره‌های اعتراضات توده‌ای سالهای ۲۰۱۲ -۲۰۱۱ بود اما ظهورش به عنوان رهبران مخالفان و الهام بخش جوانان روسیه در اواخر دهه ۲۰۱۰ زمانی که او سازمانی موثر را پایه‌گذاری کرد و نوع جدیدی از مشارکت سیاسی را آغاز کرد، شکل گرفت. ناوالنی بیشتر از آنکه فقط سمبل آینده روسیه باشد به عنوان یک نمونه رفتار و گفتار خدمت کرد. او با زبانی مدرن، غیر رسمی و جوان پسند که بسیار با گفتارهای بووکراتیک پوتین و طبقه حاکم متفاوت بود صحبت می‌کرد و معضلاتی نظیر فساد که برای بسیاری از مردم ملموس و قابل درک بود و مایه بدنامی اجتماعی و شرمساری اعضای خاص دولت بود را برجسته می‌ساخت.

همزمان جوانان روس در شهرهای مسکو، سن پترزبورگ و سایر شهرهای بزرگ روسیه گسترش اقتصاد پیشرفته بازار را ملاحظه و در معرض ایده‌ها و فرهنگ‌های جهانی که رشد تنوع عقاید و رفتارها در تمام حوزه‌ها از جمله سیاست را تشویق می‌کردند، قرار داشته و این باعث شدکه ارزشهای ترویجی دولت بیشتر از سوی جوانان مورد سوال قرار بگیرد.

این تحولات برای رژیم روسیه تهدیداتی فوری نبودند. پیر شدن جمعیت روسیه بدان معنی است که نسل‌های قدیمی پر تعداد‌تر از همتایان جوان خود هستند و احتمالاً بیشتر در انتخابات رای می‌دهند. لذا، نگرانی بزرگتر ظرفیت جوانان برای تبدیل شدن به پیشگامان فعال سیاسی بود. بعد از ۲۰۱۸، پژوهشهای جامعه شناختی آشکار ساخت که روس‌های جوانتر بویژه نوجوانان و جوانان به شیوه‌ای متفاوت در مورد دولت می‌اندیشند: آن‌ها کمتر حامی دولت هستند، مستقل‌تر هستند، نسبت به جهان و اطلاعات جدید دیدگاه بازتری دارند و احتمالاً از نوع اعتراضاتی که الکسی ناوالنی به نمایش گذاشت، بیشتر حمایت می‌کنند.

کرملین که در حال حاضر به شکلی فزاینده خودکامه شده بود، نمی‌توانست اجازه دهد که فرهنگ این جوانان شکوفا شود. لذا دولت روسیه به منظور رقابت با مخالفان در مسائل و موضوعات این نسل جدید، در کنار سایر کارها، فعالانه به القاء «میهن پرستی»، ارائه ملزومات به منظور خودآموزی و توسعه شخصی در سازمان‌ها ی جوانان و تحریک علایق آن‌ها برای خدمت نظامی به عنوان سکویی برای اشتغال در آینده، پرداخته است و زمانی که نتواند جوانان را متقاعد سازد از مشت استفاده می‌کند: سرکوب وحشیانه اعتراضات و رسانه‌های آزاد (که آن موقع هنوز فعال بودند) توسط کرملین وتشدید سرکوب مستقیم، هرگونه فعالیت اعتراضی را خطرناک و پرهزینه می‌نمود.

پس از آغاز «عملیات نظامی ویژه» در سال ۲۰۲۲، رژیم روسیه این اقدامات را با شدت انجام داد. مقامات روسیه به سادگی رسانه‌های مستقل نظیر نووایا گازتا، مدوزا، اکو مسکو، تلویزیون باران و همچنین پلتفرم‌های رسانه‌ای اجتماعی مثل فیس بوک و اینستاگرام را یا بستند یا ممنوع اعلام کردند. در سال ۲۰۲۴، نیز سرعت یوتیوب را کاهش دادند. در حال حاضر روس‌ها می‌توانند به این پلتفرم‌ها فقط با استفاده از شبکه‌های خصوصی مجازی دسترسی پیدا کنند و مهاجرت لجوجانه بسیاری از جوانان فعال در حوزه سیاسی، تحمیل سکوت را برای مقامات روسی آسانتر کرده است.


  • ذهن‌های شیفته

خود جنگ سبب شده است تا روسیه دلیل جدیدی برای توجه به تربیت جوانان کشورش بدست آورد. روسیه به سرباز، متخصصان آی تی، نیروهای کار برای مجتمع‌های نظامی – صنعتی و یک نسل در حال رشد مطیع و فرمانبردار که در کتابهای درسی جدید، تاریخی بدخواهانه و ساده را تبلیغ و ارائه می‌نمایند، نیاز دارد. در حال حاضر کرملین علاقه کمتری دارد که نسل قدیمی‌تر را هدف تبلیغات خود قرار دهد. (تلویزیون دولتی می‌تواند آن را مدیریت نماید). لذا دولت روسیه بخش عمده‌ای از تلاش و قدرت خود را اکنون مصروف کودکان می‌نماید. نتیجه آنکه، اگر چه گروههای جوانتر به شکلی خاص به جنگ ترغیب نمی‌شوند، اما اکثرشان در اینخصوص با دولت هم داستانند.

گروههای داوطلب و سربازان قراردادی به خاطر پول یا احساس تکلیف کاذب نسبت به وطن به جبهه‌ها رفته‌اند. بر طبق اطلاعات رسمی، فقط در نیمه اول سال ۲۰۲۴، یکصد و نود هزار نفر قراردادهای خدمت را امضاء کرده‌اند. هر چند آمارها از نظر سن افراد بررسی نشده‌اند و بسیاری از افراد مسن هم آن را امضاء کرده‌اند اما می‌توان فرض کرد که جوانان زیادی در بین این داوطلبان حضور دارند. از تابستان ۲۰۲۴، مناطق سراسر روسیه با یکدیگر بر سر پیشنهاد بالاترین دستمزدها به سربازان جدید رقابت کرده‌اند.

در مسکو یعنی ثروتمندترین شهر روسیه، کسی که داوطلبانه سربازی را پیش می‌گیرد در حال حاضر در سال اول خدمتش ۲/۵ میلیون روبل دریافت می‌دارد (حدود ۵۵ هزار دلار شامل پاداش و ماهانه دو هزار هفتصد دلار). این مبلغ برای جوانان ماجراجو یا حتی مردانی که به تازگی پدر شده‌اند، پول زیادی است. اما افزایش میزان پرداخت‌ها همچنین نشانگر آن است که مردان حاضر نیستند جسم خود را ارزان بفروشند.

دانش آموزان و دانشجویان نیز برای همکاری در تلاشهای جنگی بکار گرفته شده‌اند. بطور مثال تعداد زیادی از آن‌ها در بافتن تورهای استتار و نیز ساختن شمع برای استفاده در سنگرها مشارکت دارند. بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی روسیه در حال حاضر پهپاد‌ها را مونتاژ می‌کنند و این بدان معناست که کودکان در حال فراگیری این مهارت خاص در آستانه شانزده سالگی هستند. (اخیراً پوتین با تعدادی از آن‌ها ملاقات کرد) مهم سازمانهای بزرگ جوانان است که دولت روسیه برای متحد ساختن جوانان پشت سر رژیم ساخته است. «ارتش جوان»، «جنبش اولی ها» و «من به باشگاههای دانشجویی افتخار می‌کنم»، که در حال حاضر میلیونها جوان و هر جوان روس را شامل می‌شود، از جمله این سازمانها هستند.

ارتش جوان دو سال پس از الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ یعنی زمانی که پیش از آن کرملین پوتین چرخش خود به سوی خودکامگی را آغاز کرده بود، پایه‌گذاری شد. شروع «عملیات نظامی ویژه» به شدت این روند را سرعت بخشید و در همین راستا جنبش اولی‌ها در سال ۲۰۲۲ شکل گرفت. هر چند جوانان روسیه هنوز لازم نیست که مانند دوره اتحاد جماهیر شوروی به این نهادها بپیوندند اما این نهادها، از مدل‌های شوروی مثل پیشاهنگان جوان و اکتبریست‌های خردسال که جذب و آموزش کلیه جوانان هدفشان بود، استفاده می‌کنند.


  • رفقای راضی

چون نسل جوانتر روسیه حضور رو به رشدی در نمایش‌های میهن پرستانه دولتی دارد، در حال حاضر به شکلی قابل توجه از هرگونه اقدام مقاومتی اجتناب کرده است. بازیگران، نویسندگان و هنرمندان جوان در برابر فروپاشی و فنای تئاتر قدیم، سینمای قدبم و ادبیات مستقل سکوت پیشه کرده‌اند. این افراد در برابر نابودی نهادهای آموزشی و فرهنگی و مدارسی که سال‌ها زمان صرف ایجاد آن‌ها شده بود یا نسبت به آزار و اذیت صاحبان برجسته حرف که چندین دهه تحسین شده بودند، فقط نظاره‌گر بوده‌اند.

در بهار سال ۲۰۲۳، زمانی که دادستانهای ایالتی خانم لیا آخدژاکوا هنرپیشه هشتاد و شش‌ساله را از مدیریت تئاتر سوورمنیک که چندین دهه در آن برنامه اجرا کرده بود، به دلیل صحبت علیه جنگ اکراین مجبور به استعفا نمودند، بازیگران جوان فقط سکوت کردند. این بازیگران در جولای ۲۰۲۴ زمانی که دولت روسیه برای یوگنیا برکوریچ کارگردان و سوتلانا پتری چوک نمایش نامه‌نویس به اتهام ترویج افراط گرایی در نمایشنامه‌ای که دو سال قبل عالی‌ترین جایزه تئاتر کشور را برده بود، به شش سال حبس محکوم نمود نیز سکوت کردند.

همین موضوع در زندگی اقتصادی و حرفه‌ای روسیه نیز صادق است. به ندرت یک جوان شاغل در شرکت‌های دولتی، دادگاه‌ها، وزارتخانه‌ها یا ادارات شجاعت مخالفت با سیاستهای دولت در حضور مدیران عالی را دارد. بسیاری از این جوانان سرخود را به زیر انداخته و با اصرار بر اینکه آن‌ها نظم حاکم را متابعت می‌نمایند، به کار خود ادامه می‌دهند. تا کنون فقط یک نفر علناً در برابر دولت ایستاده است. دیپلمات روسی بوریس بونداروف که نارضایتی خود را در سال ۲۰۲۲ در مجله فارین افرز تشریح کرد. معهذا بونداروف نیز که در دهه پنجم زندگی خود است از افراد ۱۸-۲۴ و ۲۵-۲۹ سال که جامعه‌شناسان آن‌ها را «جوان» می نامند، مسن‌تر است.

موضوع فوق تناقض نماست: در آغاز جنگ با اکراین بسیاری از جوانان غر می‌زدند و از شوک انگشت به دهان بودند اما در حال حاضر به رژیم روسیه خدمت می‌کنند و هر چه بیشتر طول بکشد (بیشتر آنچه که در حال وقوع است ممکن است به شکلی نامحدود تداوم یابد) این جوانان به نظر می‌رسد که شایق‌تر به رژیم روسیه خدمت نمایند. زمانی در اوج پوتینومیکس، بسیاری از جوانان جاه طلب، رویای کسب شغلی در شرکت گازپروم شرکت انرژی دولتی یا به شکلی مشابه در بسیاری از شرکت‌های قدرتمند را داشتند. زیرا به دنبال ترفیع و ثروت بودند. این نوعی سازگاری اقتصادی در دورانی نسبتاً صلح‌آمیز بود و اقتصاد مبتنی بر فروش سوختهای فسیلی هنوز حاکم بود. اما امروزه برای بدست آوردن یک شغل مورد علاقه، اینکه فردی متخصص، حرفه‌ای، خوب یا معمولی باشید کافی نیست: بلکه لازم است وفاداری کامل سیاسی خود را به نمایش بگذارید و گاهی اوقات هم علناً آن را نشان دهید. همچنین مانند بسیاری از جوانان خود را از اطلاعات واقعی دور نگه دارید و منطق بی‌تفاوت بودن را بپذیرید.

پوتین از سال ۲۰۲۲، جلساتی را با جوانان میهن پرست و با صفا در سراسر روسیه برگزار کرده است: فیزیکدانان هسته‌ای، نوآوران، کارگران صنایع نظامی، کارآفرینان، دانشجویان و حتی دانش آموزان. این افراد به هیچ وجه از ملاقات با پوتین شرمنده نیستند. آن‌ها حاضر نیستند به آنچه رئیس جمهورشان با کشور و جهان کرده است فکر کنند.

شما به قاضی یوری ماسین یعنی کسی که مجازات‌های سنگینی برای برکوویچ کارگردان و پتری چاک نمایشنامه‌نویس صادر کرده است بنگرید. زمانی که در سال ۱۹۸۵ گورباچف در شوروی به قدرت رسید و درهای اتحاد جماهیر شوروی را باز کرد، او دوساله بود. زمانی که اصلاحات به حاکمیت نظام بازار در شوروی انجامید و اسباب رشد کشور را فراهم کرد نه‌ساله و زمانی که پوتین به قدرت رسید، ۱۳ساله بود و آنگاه که پوتین در سال ۲۰۱۲ پس از مدورف مجدداً به قدرت رسید، این فرد ۲۹ سال داشت و ثمره خالص سیستم حکومتی پوتین است و میلیونها نفر از این قضات، بازپرسان، مقامات، کارکنان شرکت‌ها و جوانان بی‌تفاوت یا شدیداً وفادار وجود دارند که آنقدر مسن نیستند که دوران اتحاد جماهیر شوروی را به یاد آورند.

رژیم روسیه از پاییز سال ۲۰۲۳ با تهیه کتاب تاریخ واحد برای دانش آموزان دبیرستانی و برگزاری دوره‌های «مبانی دولت روسیه» برای دانشجویان به شکلی مستقیم‌تر در نظام آموزش و پرورش دخالت کرده است. بعضی از ایدئولوگ‌های رژیم روسیه فکر می‌کنند این مقدار از دخالت کافی نیست. الکساندر دوگین، رئیس فوق محافظه کار مدرسه عالی سیاسی ایوان ایلین در دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه که در سال ۲۰۲۳ تاسیس شد، ادعا کرده است که اکثر دانشگاههای روسیه نوعی برنامه درسی را دنبال می‌کنند که تحت «کنترل مستقیم» دشمنان غربی روسیه در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پایه‌گذاری شده‌اند. او به منظور ریشه کن نمودن این ویروس لیبرال به چیزی کمتر از «نظامی کردن» کامل آموزش راضی نیست.


  • محدودیت‌های سرکوب

با وجود کلیه شواهد نگران کننده، تعمیم آن به کلیه جوانان روسیه، امر خطرناکی است. میلیونها جوان بسیار خوب در روسیه هستند که سیاست‌های غیر عادی پوتین را نمی‌پذیرند و از جنگ منزجرند: آن‌ها به خوبی درک می‌کنند که رژیم پوتین از آن‌ها می‌خواهد تا بجای زندگی برای کشور، برای مملکت خود بمیرند و نیز به آن‌ها آموزش داده می‌شود که به جای دوستی با همسایگان از آن‌ها متنفر باشند. این دسته از جوانان آرزوی یک زندگی متفاوت را دارند و گهگاه با وجودیکه می‌دانند موضع گیری آن‌ها به معنای نابودی آینده آن‌هاست و احتمال فرستادنشان به ارتش یا حتی زندان وجود دارد، شجاعت و قدرتی واقعی از خود به نمایش می‌گذارند.

حتی گاهی بمنظور مقاومت مدنی تلاشهایی صورت می‌گیرد که نشان می‌دهد علیرغم محیطی به شدت سرکوبگر، انجام اقدامات جمعی میسور است. یکی از این اقدامات به نامگذاری مدرسه ایوان ایلین دوگین فیلسوف اوایل قرن بیستم روسیه که دارای نقطه نظرهای فراملی گرایانه و حتی فاشیستی بود و پوتین نیز دوست دارد از او نقل قول نماید، مربوط می‌شود. در اوریل سال ۲۰۲۴ یعنی کمتر از یکسال پس از تاسیس این مدرسه، بیش از پنج هزار نفر که کثیری از آن‌ها دانش آموزان و روشنفکران خشمگین رده‌های سنی مختلف بودند، بلافاصله طوماری را علیه نامگذاری مدرسه فوق امضاء کردند.

وقتی اخبار مربوطه به تنظیم این طومار منتشر شد، تعداد امضاءکنندگان بسرعت به بیش از ۲۵ هزار نفر رسید و حتی افرادی خارج از بدنه دانشگاه دولتی روسیه در حوزه علوم انسانی و نیز انهایی که هیچ ارتباطی با دانشگاه نداشتند، به این کارزار پیوستند. پاسخ رئیس دانشگاه و مدرسه دوگین قابل پیشبینی و مطابق با آداب و رسوم سیاسی متداول بود: رئیس دانشگاه و مدرسه دوگین با عصبانیت تنظیم طومار را به نیروهای طرفدار اکراین «عوامل خارجی» و حامیان «کشورهای غیر دوست» مرتبط دانستند.

اگرچه هنوز جوانان روس از «عملیات نظامی ویژه» حمایت می‌کنند، اما حمایت آن‌ها بسیار کمتر از همتایان مسن ترشان می‌باشد: مثلاً در ماه جولای مرکز لوادا دریافت که هشتاد درصد پاسخ دهندگان که ۵۵ سال یا بیشتر داشتند از اقدامات نظامی روسیه حمایت کرده‌اند در حالیکه تعداد حامیان در بین افراد ۱۸ تا ۲۴ سال فقط ۶۶ درصد بوده است. (یک چهارم کامل از پاسخ دهندگان ۱۸ تا ۲۴ سال گفته‌اند از اقدامات نظامی روسیه حمایت نمی‌کنند). بطور کلی جوانان همچنین بیشتر طرفدار مذاکرات صلح و خاتمه جنگ بودند (در پژوهش ماه آگوست موسسه لوادا، تعداد جوانان ۱۸ تا ۲۴ساله نسبت به میانگین ۵۸ درصدی در سطح کشور، حدود ۶۴ درصد بودند. تعمیمات محتاطانه در اینجا امکانپذیر است اما جوانان روسیه نیز مانند هر نسل دیگری از جوانان طیف وسیعی از دیدگاه‌ها و نگرش‌ها را دارند. در بین این نسل هم کسانی که از پوتینیسم منتفع شده‌اند و هم آن‌هایی که همه چیز خود از جمله آزادیشان را از دست داده‌اند، حضور دارند.

در اینجا شاهد چیزی هستیم که قابل انکار نمی‌باشد: اینکه تغییر نسل در روسیه بصورت خودکار فضای سیاسی کشور یا شخصیت رهبری آن را تغییر نخواهد داد. چنین نگرشی ساده انگارانه است. این تغییر که روسیه محتاج آن است خیلی عمیق‌تر از موضوع سن است بلکه این تغییر مربوط به حوزه تفکر و رفتار و حوزه محیط زیست انسان است. دو سال و نیم پس از جنگ اکراین رژیم روسیه، کشور را به عادات و طرز تفکر دوران استالین برگردانده است. اما رژیم پوتین هرگز قادر نخواهد بود به کنترل کامل نسل‌های جوانتر روسیه از جمله آن‌هایی که هنوز دانش آموز هستند نائل شود.

بنابراین، واقع بینانه‌ترین امید آن است که جوانان روسیه خواهند آموخت دو کار را همزمان انجام دهند: با قوانین سیستم روسیه سازگار شوند اما همچنان به شیوه دیگری بیاندیشند. سرانجام، محیط سیاسی خارجی روسیه تغییر خواهد کرد و آنگاه که این اتفاق بیافتد این آگاهی مضاعف و گسترده به جوانان روسیه اجازه خواهد داد که این نظام خفقان را رد کنند. هر چقدر هم که این قضیه در حال حاضر بد و دور از دسترس به نظر برسد احتمالاً از هر نظریه ساده انگارانه‌ای در خصوص تغییر نسل قابل پذیرش‌تر است زیرا ممکن است روزی به عادی‌سازی اگر نگوئیم دموکراتیزه شدن روسیه بینجامد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17800
  • نویسنده : آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی)
  • 67 بازدید

نوشته ‎های مشابه

20مهر
بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی)
چرا چین تمایل ندارد مدل اقتصادی شکست خورده خود را رها سازد

بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی)

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.