امروز باتفاق فرزندانم (دختر و داماد عزیزم) موفق به ملاقات همسرجان شدیم. دیدار دیگر آزادگان دربند، فعالان مدنی و حقوق بشری، و خانواده های محترمشان در سالن ملاقات زندان اوین هرچند تأسفآور ولی غنیمت بود. دیدن جوانان برومند و پرتوانی چون امیرسالار داودی و مهدی محمودیان و دیگر عزیزانی که جامعه باید بغایت از توان و ظرفیت آنها بهرهمند شود ولی با اتهامات واهی به بند کشیده شدهاند، واقعا موجب تأثر است. به مادر محمودیان می گویم من به جای آقایان خجالت می کشم از شما که باز هم برای دیدار فرزند شجاع و نیکاثرتان باید به زندان بیایید. مادر یکی از عزیزان زیست محیطی میگوید انگار بیحس شدهایم. کی تمام میشود این روزها؟
من مبهوت زوج جوان گریانی هستم که از آغوش هم جدا نمیشوند و طفلکهای معصومی که از سروکول پدرانشان بالا میروند. سالن ملاقات بی نهایت شلوغ است به زحمت میز خالی پیدا کردهایم و همه دنبال صندلی خالی هستند. مسئولین سالن ملاقات همکاری خوبی دارند. فضا راحت است اما زندان است دیگر به قول دخترک انرژی منفی خودش را دارد.
همسرجان روز خبرنگار را به اهالی مطبوعات و رسانه و بویژه به خبرنگاران دربند تبریک می گوید.
می گوید برای بار دوم سالن ما را سمپاشی کردهاند که جای تشکر دارد و امیدواریم از شر ساسها راحت شویم!
خبر ارسال پیامک عمومی دعوت به ثبت نام در انتخابات مجلس را که میشنود خیلی تعجب میکند و میگوید: « این اقدامات مبتذل هرگز نمیتواند انتخابات نمایشی را تبدیل به انتخابات آزاد و رقابتی کند و نمیتواند پاسخگوی سیاستهای خودبراندازی وخودتحریمی رهبر شود.
دو نکته هم در رابطه با انتخابات رسوای پیش رو و لایحه حجاب به شرح زیر دارد:
۱- آنچه قرار است در اسفندماه امسال برگزار شود، انتخاباتی به مراتب رسواتر از انتخابات سال ۱۳۹۸ خواهد بود و ظاهراً ما با مهندسی شدهترین انتخابات جمهوری اسلامی روبرو خواهیم بود. خوشبختانه قاطبهی نیروهای سیاسی، به جز اقلیت اصولگرا فریب وعدههای پوچ رهبر را دربارهی انتخابات مشارکتی نخوردند و بنابر ثبتنام در آن ندارند. قبلا هم گفتهام ما انتخابات آزاد را حق مسلم ملت میدانیم و در انتخابات آزاد شرکت می کنیم اما در انتصابات رهبر هرگز رأی نمی دهیم. هرقدر مجلس کنونی توانست گرانی و تورم و فقر و فلاکت را مهار کند، مجلس بله قربان گوی بعدی نیز خواهد توانست مشکلات کشور را یکی پس از دیگری برطرف نماید.
اینجانب توصیه نکردن جبهه اصلاحات برای پیش ثبت نام کاندیداتوری مجلس با توجه به جمیع تهدیدها و تحدیدها را عاقلانه دیدم و از بیانیه جمعی از دلسوزان حوزوی و دانشگاهی و فعالان مدنی حمایت می کنم و اگر زودتر متن آن را خوانده بودم، امضا می کردم و البته همچنان پیشنهاد ملی مهندس موسوی دربارهی برگزاری رفراندم تغییر قانون اساسی را دموکراتیکترین روش خروج از بحرانها میدانم و از آن پشتیبانی می کنم.
۲- خارج کردن لایحه حجاب از صحن علنی همین مجلس اقلیت و ارجاع آن به کمیسیون اصل ۸۵ قانون اساسی معنایی ندارد جز این که جناح رهبری نه فقط برای مشارکت اکثریت ایرانیان حقی قائل نیست و نه فقط مردم را برای برگزاری رفراندم صاحب درک و قدرت تحلیل نمیبیند، بلکه به جایی رسیده است که ملت را محرم ندانسته معتقد است آنها نباید در جریان مباحث مهمی که به زندگی آحاد شهروندان وابسته است، مانند آزادی اینترنت یا فیلترینگ آن و مسئلهی حجاب قرار گیرند. زیرا خود از منطق سست حجاب اجباری و تبعات آن به خوبی آگاه هستند.
همسرجان موقع خداحافظی به شوخی به مسئول مربوطه میگوید نمی شود از این در(درب مخصوص ورود و خروج خانوادهها) بروم. آقای مسئول تلخ میخندد و می گوید انشاءالله آزادیتان.
@MostafaTajzadeh
دیدار جمعی از رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلیِ اصفهان در ماه محرم با خانواده زنده یاد محمدحسن ترکمان از جانباختگان جنبش زنزندگیآزادی
📌مظلومی که غریبانه شهید شد
روز آدینه سیزدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت پنج و نیم بعدازظهر برای تکریم و بزرگداشت مقام شهید محمد حسن ترکمان بود که با تعدادی از دوستان جبهه و جنگ و گروهی از بانوان نواندیش مسلمان استان اصفهان به دیدار این خانواده ی شهید رفتیم ، پس از حال و احوال و مستقر شدن ، یکی از دوستان درباره انگیزه و ضرورت این گونه دیدارها سخنانی را بدین گونه بیان داشت :
انگیزه ی ما از این دیدار این است که نخست در برابر این خانواده های داغدار و آسیب دیده وظیفه ی انسانی خود را انجام بدهیم
و دوم آن که ما برای نجات ایران عزیزمان این مسئولیت را به عنوان کوچک ترین وظیفه انجام خواهیم داد .
سوم آن که با شنیدن دردهای ناشنیده ی این خانواده های داغدار اندکی از بار تالمات روحی آن ها را بکاهیم .
و در نهایت حس هم دردی و دل جویی را در آحاد ملت گسترش دهیم .
و سپس جناب دکتر ترکمان پدر این شهید والا مقام – که خود پیشینه ی جنگ و جهاد و هشت سال اسارت را دارند و از پزشکان خدوم و زحمت کش ایران عزیزمان هستند – به مهمانان خوش آمد گفت و به چگونگی به شهادت رسیدن فرزند بزرگوارشان پرداخت و فرمود که این شهید عزیز در شهر بابل دانشجو بود و در همان شهر کسب و کاری ایجاد کرده بود و با آغاز《جنبش مهسا 》و اعتراضات مردم ِ بابل در اثر اصابت تیر مستقیم به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و شرحی کامل از پی گیری های قضایی خود بیان داشت و پس از اتمام سخنان ایشان به خواهش دوستان ، مادر شهید سرکار خانم سجادیان نیز چند جمله ای را فرمود:
– پیمانه ی عمر آدم ها طبق فرمایش پیامبر اکرم سرنوشتشان درون شکم مادرانشان رقم خورده است یعنی محمد حسن قبل از این که به دنیا بیاید سرنوشتش این بوده ، حالا می توانست توی خواب این اتفاق بیفتد یا توی تصادف ولی این افتخار نصیب من شد لااقل که با شهادت این اتفاق بیفتد .
– من دنبال عدالت هستم و حتا در پست های اینستاگرامم هم گفته ام : اینهایی که جاوید نام و شهید شده اند را این جوری معرفی می کنم که این ها در اعتراض به بی عدالتی و نبود قانون رفتند جلو و این اتفاق افتاد .
– من خودم بارها گفتم که اگر دین ندارید ، انسان که هستید ، انسان بودن رکنش شرافت داشتن و وجدان داشتن است ، چی می شود که انسان این قدر پلید می شود .
– من تمام تلاشم را می کنم که سکوت نکنم در این جریان که سکوت من خیانت به بچه ی خودم می شود ، خیانت به خودم می شود ، خیانت به اون مسلمانی می شود که ادعایش را دارم می کنم ، خیانت به یک یک مردم سرزمینم می شود ، خیانت به نسل بعد از من می شود … حالا که این اتفاق افتاد من نمی توانم ساکت باشم .