• امروز : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024
::: 3294 ::: 0
0

: آخرین مطالب

تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز عامل قدرت چین نه فناوری که خبرچین ها هستند | مین شی پی (ترجمه: رضا جلالی) جایگاه نقاشی‌خط را اثر مشخص می‌کند تئاتر شهر، حریم ذهنی می‌خواهد نه حریم شهری | مرتضی رحیم‌نواز سنگ زیرین آسیاب | فرشاد مومنی در چشم برادر | محمد کریمی* ماجراهای ما یک نفر | محمد امین کریمی* دنیا یالان دنیادی | الهه کریمی* بابا حسن | الهام کریمی* رویای حزبی از جنس اکثریت مردم، حزب عدالت ایران | بهزاد کاظمی سربلند در عرصه‌های گوناگون | محمود کاشانی چشمی و چراغی که بود| علیرضا فخیمی* جانِ جان برکف ما | طاهره فخیمی* فراتر از وکیل | محمد حسین زارعی مرد خدا، عمل و تواضع | حسین راغفر یکی مرد بود اندر آن روزگار | دادبه دادمهر دوست‌دار دوست‌داشتنی | سیدعلی جزایری حضور سبز حاج آقا | امیرحسین انصاری‌مهر* آرمانگرایی انقلابی | مجتبی امیری زیست رشک برانگیز | محمد اسدی‌نژاد بچه محل | حسن احمدی

3
علی مطهری:

فقط ورود رهبری رویه شورای نگهبان را تغییر می‌دهد

  • کد خبر : 5624
  • 06 آذر 1401 - 19:55
فقط ورود رهبری رویه شورای نگهبان را تغییر می‌دهد
بعد از آبان ۹۸ تصمیم گرفتیم وزیر کشور را استیضاح کنیم، چون گفتیم ایشان مسئول اجرای قانون افزایش بهای بنزین بوده و بسیار بد عمل کرده، بنابراین ایشان باید استیضاح شود. مقامات امنیتی گفتند ۲۴۰ نفر کشته شدند، نمی‌شد مجلس نسبت به چنین چیزی ساکت باشد. لذا ما دنبال استیضاح رفتیم ولی اجازه ندادند.
  • اتفاقات این روزها سبب شده بعضی‌ها نسبت به جنس اعتراضات نگاه‌های مختلفی داشته باشند. از نگاه جنابعالی جنس این اعتراضات چیست؟‌ اقتصادی،‌ اجتماعی یا ضدیت با نظام است؟

اعتراضات حاضر چند بُعدی و ریشه اصلی آن وضع بد اقتصادی ومعیشتی مردم است، ولی افرادی هم دنبال هدف‌های دیگری هستند، مثل کسانی که به دنبال فرهنگ غربی یا تغییر نظام هستند یا به این دلیل که از ابتدا با جمهوری اسلامی مخالف بوده‌اند و یا به این دلیل که می‌گویند این نظام اصلاح پذیر نیست یعنی ممکن است ضد انقلاب نباشند ولی نظام را اصلاح پذیر نمی دانند. گاه افرادی در خیابان به ما مراجعه می کنند؛ وقتی به آن‌ها می‌گوییم ان‌شاالله با انجام اصلاحاتی درست می شود، می گویند بعد از ۴۳ سال اصلاح پذیر نیست و دیگر فایده‌ای ندارد. بنابراین از نظر من معترضان سه دسته‌اند:

  1. اکثر آن ها اعتراضات اقتصادی دارند
  2. عده کمتری خواسته‌های فرهنگی دارند
  3. عده‌ای دیگر دنبال براندازی هستند.

مرگ خانم مهسا امینی خیلی جانسوز بود و متاسفانه مسئولان مربوط در نیروی انتظامی و وزارت کشور عکس‌العمل خوبی نشان ندادند. اگر همان اول اعلام می‌کردند که اگرچه ضرب و شتمی نبوده ولی ایشان در زیرمجموعه ما فوت شده و ما مسئول هستیم و عذرخواهی می‌کردند شدت اعتراضات خیلی کمتر می شد. البته انصافا اگر مردم هیچ اعتراضی نمی‌کردند، آن موقع باید ناراحت می شدیم که چرا در مقابل چنین حادثه‌ای که عواطف انسانی افراد جریحه دار شده کسی اعتراض نکرده است. اگر این اتفاق می افتاد، بد بود. در واقع نفس اعتراضات کار درست و ستایش برانگیزی بود، منتها مخالفان نظام و ضد انقلاب سوار بر کار شدند و هدایت و رهبری حرکت را به دست گرفتند. وگرنه سال‌ها پیش شبیه این ماجرا، داستان ستار بهشتی را داشتیم که نیروی انتظامی قبول کرد که او در اثر ضرب و شتم از دنیا رفته است. ما سؤال از وزیر کشور را مطرح کردیم، مجلس به سؤال ما رأی خوبی داد اگرچه به کارت زرد برای وزیر منجر نشد. ولی مجلسی که مخالف سؤال بود و آن را باعث تضعیف نظام می‌دانست و می‌گفت نباید مطرح شود، وقتی توضیح دادیم حدود ۱۰۰ نفر رای مثبت به سؤال من دادند. آن موقع مردم به نظام اعتماد بیشتری داشتند و حتی باور نمی‌کردند پلیس چنین کاری کرده باشد. لذا هرچند از تریبون مجلس هم مطرح شد، اعتراض و آشوبی صورت نگرفت. ولی اکنون با توجه به نقش فضای مجازی و نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. اصل اعتراض‌ها مثبت بوده، ولی بعدا عده‌ای با سوء استفاده از احساس مردم، کار را به آشوب و اغتشاش کشاندند؛ این قابل قبول نبود.

  • بسیاری معتقدند تصمیمات دولت مثل برداشتن ارز ۴۲۰۰ تومانی، شتاب گرانی‌ها، به نتیجه نرسیدن برجام و بلاتکلیفی دولت برای ساماندهی به سفره مردم، چرخه اعتراضات را خیلی تند کرد، چقدر با این موافق هستید؟

فکر می‌کنم این، تحلیل درستی است. فشار اقتصادی شدید نزدیک به یک سال گذشته، تاثیر زیادی در اعتراضات داشته. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قیمت‌ها را به شدت افزایش داد. بنا بود تنها چهار قلم کالا گران شود، ولی در عمل، شوک تورمی به مردم وارد شد. مردم تحمل کردند و اعتراضی نکردند، ولی چون افق روشن و امیدی در مقابل آن‌ها وجود نداشت، عاصی شدند. به نظر من اگر مسئله برجام و FATF را حل می کردند، در یک شرایط طبیعی اقتصادی قرار می‌گرفتیم و چنین فشاری به مردم وارد نمی‌شد. بنابراین عامل اصلی، فشارهای اقتصادی و فقدان امید به آینده بوده و مسائل فرهنگی و براندازی در درجات دوم و سوم قرار دارد.

  • به عبارت دیگر عدم مشاهده یک چشم انداز و وجود خشونت مستمر شاید یکی از مهم‌ترین عوامل وضعیت کنونی باشد. اما یکدست شدن قدرت، مردم را به تدریج به سمت این نگاه که حکومت اصلاح ناپذیری است سوق داده؟

غیر از فشارهای اقتصادی، احساس عدم مشارکت در مسائل حیاتی کشور و سرنوشت خود نیز در اعتراضات اخیر مؤثر بوده است. تا قبل از انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ امید به انتخابات آزاد وجود داشت، ولی بعد از آن این امید از بین رفت. مردم احساس کردند نمی‌توانند تغییر و تحولی ایجاد کنند؛ به ویژه مشارکت پایین ۴۸ درصدی در انتخابات ۱۴۰۰ به فال نیک گرفته و مطلوب تلقی شد در حالی که با احتساب آرای باطله حدود ۶ میلیون رأی، مشارکت ۴۲ درصدی خیلی برای جمهوری اسلامی و نظامی که گاهی تا ۸۵ درصد در انتخابات‌اش شرکت می‌کردند بد بود، خصوصا که به نظر می‌رسد این رفتار تبدیل به یک رویه شده است؛ مگر این که مقام رهبری وارد شوند و رویه شورای نگهبان را تغییر دهند تا امیدی شکل بگیرد والاّ این رویه ادامه می‌یابد.

  • آیا با تغییر قانون اساسی این اتفاق نخواهد افتاد؟

اگر قانون اساسی فعلی درست اجرا شود بسیاری از مشکلات و معضلات موجود رفع خواهد شد. البته برای وضع یک قانون مناسب برای صدا و سیما یا در صورت لزوم تأسیس مجلس سنا و برخی موارد دیگر نیاز به اصلاح دارد. مشکل این است که امروز کارهای خلاف قانون اساسی انجام می‌شود. مثلاً مجمع تشخیص مصلحت برخلاف قانون اساسی وارد قانون‌گذاری شده است. مصوبه مجلس را به بهانه انطباق با سیاست‌های کلی بررسی می کند در صورتی که از چنین اختیاری در قانون اساسی برخوردار نیست و تنها شورای نگهبان است که می‌تواند مصوبه مجلس را صرفاً از نظر انطباق با قانون اساسی و شرع بررسی کند. همچنین در اصل ۹۹ آمده است که شورای نگهبان وظیفه نظارت بر انتخابات‌های مختلف یعنی انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و مجلس خبرگان را دارد، اما شورای نگهبان آن را به نظارت استصوابی تفسیر کرده است.

اگر صلاحیت کاندیداها به شکلی که در قانون اساسی هست بررسی شود، باید چنانچه کسی فساد مهم اقتصادی یا اخلاقی و یا سیاسی در حد مثلاً جاسوسی در پرونده‌اش داشته باشد، رد صلاحیت شود. ولی این که عده‌ای را بفرستیم تحقیقات محلی کنند که آیا در خآنه‌اش دیش ماهواره دارد یا ندارد، خانم او چادری است یا خیر، چنین چیزهایی از قانون اساسی درنمی‌آید. بنابراین مشکل در تفسیر شورای نگهبان است و اگر از این نظر بخواهیم اصلاحی در قانون اساسی انجام دهیم باید تفسیر قانون اساسی را بر عهده نهاد دیگری بگذاریم، چون در خیلی جاها شورای نگهبان قانون را به نفع خودش تفسیر می‌کند. در نهایت معتقدم در بقیه موارد نیازی به تغییر قانون اساسی نیست و باید به سراغ اجرای درست قانون اساسی برویم.

  • از نگاه شما مجلس چقدر می‌تواند در بحران‌ها نقش مؤثر ایفا کند چون شما تجربیاتی مثل موضوع ستار بهشتی و زهرا کاظمی را از گذشته دارید؟

اولا مجلس نباید اجازه دهد نهادهای دیگر قانون‌گذاری کنند. این در حالی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی الآن قانون‌گذاری می‌کند. قانون حجاب را شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرد. یا قانون درباره نوع برخورد با بهائی‌ها توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد که بر اساس آن بهایی‌ها از ادامه تحصیل در دانشگاه‌ها و کسب و کار محروم می‌شوند. همچنین شورای عالی فضای مجازی می‌تواند سیاستگذاری کند ولی نباید قانون‌گذاری کند. اخیراً رئیس مجلس آقای قالیباف گفت ما این ماده را به مجمع تشخیص ارجاع می‌دهیم، یعنی خودشان اجازه می‌دهند که دیگران قانون‌گذاری کنند و حق خود را محدود می‌کنند.

مشکل دیگر این است که به طور کلی مجالس ما (نه فقط مجلس یازدهم) استقلال کافی ندارند؛ گاهی اعلام می‌کنند مجلس مسئول اجرای منویات مقام رهبری است و این یعنی مجلس نباید از خودش نظری بدهد؛ این اصلا خوب نیست. البته سیاست‌های کلی مجمع تشخیص که به تأیید رهبری رسیده است باید رعایت شوند. ولی این به معنای نفی اظهارنظر مستقل مجلس نیست. زمانی که من نماینده بودم می‌خواستم در دوره آقای احمدی نژاد سؤال از رئیس جمهور را مطرح کنم. تصور نماینده‌ها این بود که باید قبلا از رهبری اجازه گرفت. برای من جای تعجب بود که مگر باید بپرسیم؟ اگر ایشان مخالف بودند یا احساس خطر کردند به صورت خصوصی یا عمومی بیان می‌کنند و ما هم گوش می‌دهیم ولی این‌که برای هرچیزی اول باید بپرسیم و بعد کاری را انجام دهیم معنی ندارد! با روح مجلس مخالفت دارد و رهبری هم چنین منویاتی ندارند.

همچنین بعد از آبان ۹۸ تصمیم گرفتیم وزیر کشور را استیضاح کنیم، چون گفتیم ایشان مسئول اجرای قانون افزایش بهای بنزین بوده و بسیار بد عمل کرده، بنابراین ایشان باید استیضاح شود. مقامات امنیتی گفتند ۲۴۰ نفر کشته شدند، نمی‌شد مجلس نسبت به چنین چیزی ساکت باشد. لذا ما دنبال استیضاح رفتیم ولی اجازه ندادند. در ابتدا ۵۰ امضا بود اما رفته رفته کم شد و ۲۴ امضا باقی ماند. اما آن ۲۴ نفر محکم ایستادند ولی در نهایت نگذاشتند و گفتند پیغام رسیده که به صلاح نیست. در حالی که اگر این کار انجام می‌شد باعث آرامش مردم می‌شد و احساس می‌کردند یک نهادی در درون حکومت حرف مردم را می‌زند. هدف ما این نبود که حتماً وزیر کشور عزل شود بلکه می‌خواستیم حرفها گفته شود و بررسی کنیم چرا باید تعدادی کشته شوند؟ ولی برخی فورا مطرح می‌کردند دفتر رهبری چنین چیزی را گفته است، آدم نمی‌داند راست می‌گویند یا دروغ؟ زمانی صوت رهبر را می‌شنوید یا دست خط ایشان را می‌بینید، ولی این‌که بگویند دفتر چنین چیزی را گفته، چنین چیزهایی دست مجلس را می‌بندد و این از مشکلاتی بود که ما داشتیم. یا سؤال از رئیس جمهور یک سال طول کشید، ما ایستادگی و مقاومت کردیم و در آخر من استعفا دادم و استعفای من در مجلس مطرح شد اما رأی نیاورد؛ بعد از آن بود که طرح سؤال را قبول کردند. شرایط نباید این‌گونه باشد!

  • موانع در داخل مجلس است، یا در حقیقت نیروهای بیرونی نقش‌آفرینی می‌کردند؟

داخل مجلس است اما به بیرون و نهادهای دیگر ربطش می دهند که مثلا فلان نهاد امنیتی یا اطلاعاتی و یا دفتر رهبری مخالف است، در صورتی که نماینده به عنوان نماینده همه مردم اگر نظری مخالف نظر رسمی کشور دارد، باید حرفش را بزند. من معتقد بودم حتی حرف‌های کسانی که نسبت به دین و اسلام سهل انگار هستند، باید در مجلس گفته شود، نه این‌که مدام نظرات رسمی نظام را تکرار کنیم. اما نماینده از نظارت استصوابی می‌ترسد. مجلس باید آزاد باشد و حرف بزند. اخیرا نماینده سیستان آقای سعیدی در بیان مسائل زاهدان خیلی خوب صحبت کردند؛ یک طرفه وارد موضوع نشدند، اما ناگهان برخی نمایندگان شروع به فریاد کردند و خواهان بستن میکروفون ایشان شدند. رئیس وقت جلسه را مجبور کردند جواب دهد در حالی که نباید جواب می‌داد. حداکثر این بود که نماینده دیگری پاسخ می‌داد.

می‌خواهم بگویم اگر مجلس استقلال لازم را داشت و در داستان خانم مهسا امینی بلافاصله وزیر کشور را استیضاح و حتی او را برکنار می‌کرد، چون بالاخره این حادثه در زیرمجموعه ایشان رخ داده و عذرخواهی هم نکردند و استعفا هم ندادند، در این صورت شاید ۵۰ درصد اعتراضات کم می‌شد و مردم احساس می‌کردند جایی برای رسیدگی وجود دارد. اما همه منتظرند از بیرون مجوز صادر شود، از این رو جرات نمی‌کنند استیضاح کنند یا اگر بخواهند استیضاح کنند، فوراً برخی می‌گویند پیغامی آمده، صلاح نیست. نباید کاری کنیم که احساس شود نظام جمهوری اسلامی یا نظام ولایت فقیه با آزادی بیان و استقلال نهادهای دیگر منافات دارد. مردم باید احساس کنند هر نهادی مستقل است، حرف خودش را می زند و کار خودش را می کند. حال اگر با هم اختلاف پیدا کردند، آن موقع نظر ولی فقیه فصل‌الخطاب می شود. یا به مجمع تشخیص مصلحت نظام راجع به FATF می‌گفتیم بسیاری از شما خصوصی می‌گویید باید تصویب شود، پس زودتر بررسی کنید و تصمیمی بگیرید. می‌گفتند باید ببینیم نظر آقا چیست بعد نظر دهیم. در حالی که مجمع باید نظر کارشناسی خود را مطرح و به رهبری عرضه کند، زیرا بازوی مشورتی برای مقام رهبری است نه این که نظر خود رهبری را به ایشان برگرداند.

  • آیا این مسایل از جایی طراحی و هدایت می شود؟ یا این موضوع یک شکل ساختاری و خود به خودی پیدا کرده است؟

این‌ها گاهی طراحی و براساس منافع اشخاص است. مثلاً فردی خودش مخالف است و می‌گوید ابتدا نظر رهبری را بدانیم، در حالی که ممکن است نظر رهبر این باشد که در این‌جا مستقل عمل شود. گاهی هم این رفتار ناشی از برداشت غلطی است که از ولایت فقیه دارند. یعنی فکر می‌کنند ولایت فقیه به معنای تعطیل عقل است، یعنی یک نفر فکر می‌کند و نظر می‌دهد، بقیه فقط عمل می‌کنند.

  • به عبارتی سیستم کارشناسی را حذف می‌کنند؟

بله. در حالی که نباید این طور باشد. درواقع هر نهادی باید کار کارشناسی خود را انجام دهد و ولایت فقیه یک نظارت کلی بر همه امور داشته باشد. البته امروز آن نگاهی که شهید مطهری به ولایت فقیه داشتند اجرا نمی‌شود. ایشان می‌گوید ولی فقیه ناظر است نه حاکم؛ یعنی نظارت کلی دارد و به موجب آن تخصصی که در اسلام شناسی دارد، ولایتی بر مردم دارد، همان طور که یک پزشک به خاطر تخصص خودش ولایتی بر بیمار پیدا می‌کند یا یک مهندس به خاطر تخصصش ولایتی بر آن کسی که می‌خواهد ساختمانی بسازد پیدا می‌کند. واقعیت هم این است که اگر ولایت فقیه نباشد، مطمئن باشید ما به سرعت به سمت فرهنگ غربی می رویم. در همین داستان‌ اخیر ببینید؛ حتی برخی از افراد متدین و حزب اللهی می‌گویند چه اشکالی دارد رستورآن‌های دانشگاهها مختلط باشد. اگر روحانیت و ولایت فقیه نبود به سرعت به سمت فرهنگ غربی می‌رفتیم. ولی این که بنا باشد در خیلی از مسائل جزئی وارد شوند از نظر من این درست نیست. در مسایل جزئی متخصصان باید نظر دهند تا عواقبی هم برای ولی فقیه نداشته باشد. اما سبک‌ها فرق می‌کنند، سبک امام یک جور است و سبک مقام رهبری گونه دیگری است. ممکن است سبک رهبر بعدی گونه‌ای دیگر باشد.

  • علت برخی تندرویها چیست؟ آیا صرفا از روی عقیده است یا عامل دیگری در کار است؟*

کمتر از روی عقیده است و بیشتر به خاطر ملاحظات شخصی است. زمانی که در مجلس بودم اظهارنظر و نطق‌هایی داشتم اما باور کنید خیلی از تندروها خصوصی به من می‌گفتند ما همه حرف‌های شما را قبول داریم ولی جرات نمی‌کنیم بگوییم. بعضی‌ها هم می‌گفتند حرف‌های شما درست است اما نگویید، چون به صلاح نظام نیست. در واقع خیلی از آن‌ها می‌دانند حرف درست چیست ولی عقاید خودشان را نمی‌گویند.

خیلی‌ها هم کاسه‌های داغ‌تر از آش هستند و افراط می‌کنند. مثلاً رهبری می‌گویند ممکن است کسی از من انتقادی داشته باشد، باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند، ولی یک عده تحمل چنین چیزی را ندارند. برای مثال اگر در دانشگاه دانشجویی حرفی زده باشد به کمیته انضباطی می‌رود در صورتی که این موضوع خلاف نظر رهبر است.

در جمع‌بندی مواردی که فرمودید و ظاهرا جزو روال و نظم نظام سیاسی موجود است، از یک طرف در مجلس به خاطر نظارت استصوابی نماینده نظر نهایی‌اش را نمی‌دهد، از این رو نظام کارشناسی تعطیل می‌شود، مجمع تشخیص مصلحت نظام و چند نهاد دیگر در قانون‌گذاری دخالت می‌کنند، مردم هم پس از انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ هیچ افق امیدبخشی را مشاهده نمی‌کنند. آقای باهنر در کافه خبر می‌فرمودند حتی در حوزه امنیتی هم تقی و نقی به نفع خودشان به این طرف و آنطرف می‌کشند. بخشی عمل می‌کنند. این خیلی حرف عجیبی بود. به عبارت دیگر مردم احساس امنیت نمی‌کنند. در این صورت چگونه می‌خواهیم ماجراهای اخیر را به سود منافع ملی حل کنیم؟ فکر می‌کنید با این وضعیت ما چه آینده‌ای خواهیم داشت؟

اگر بنا باشد همین رویه ادامه پیدا کند، و اگر بنا باشد انتخابات‌های آینده مانند انتخابات‌های قبلی باشد، حتما آینده خوبی نخواهیم داشت. اگر مجلس نقش واقعی خودش را پیدا نکند به طور قطع آینده خوبی نداریم. برای مثال، در زمینه روابط خارجی، نمی شود چند نفر تصمیم بگیرند که روابط خارجی به شرق گرایش پیدا کند، یا حتی به نوعی در جنگ اوکراین هم شرکت کنیم؛ در صورتی که اکثریت مردم موافق نیستند. این تصمیم‌ها کجا گرفته می شود؟ آیا واقعا مجلس به عنوان نماینده مردم در این تصمیمات نقشی دارد؟ اکثر مردم موافق با ایجاد ارتباط با امریکا هستند، یعنی چه که نباید رابطه داشته باشیم؟ در صورت ایجاد رابطه می‌توانیم در مجلس نمایندگان و در سنای آمریکا لابی داشته باشیم و روی تصمیمات آن‌ها اثر بگذاریم. ممکن است بگویید سیاست‌های کلی با رهبری استو اما این‌ها سیاست‌ کلی نیست. نه شرقی نه غربی، سیاست کلی است. ولی این‌که با روسیه یا آمریکا چه روابطی داشته باشیم، موضوع تخصصی است و مجلس باید نقش داشته باشد ولی در حال حاضر نقشی ندارد. در شرایط کنونی بیشتر نگاه میدان و نظامی‌ها روی دیپلماسی اثر می‌گذارد و درست نیست. این‌که ما اکثر آرمآن‌های انقلاب را فدای صدور انقلاب می‌کنیم آن هم صدور انقلاب به شکل های دیگر صحیح نیست. در حالی که هدف اولیه انقلاب این بوده که ایران الگوی یک کشور اسلامی و پیشرفته دارای رفاه بشود و سایر ملتهای مسلمان از ما پیروی کنند، در حالی که الان نه تنها الگو نیستیم بلکه کشورهای اسلامی از ما می‌ترسند و برخی از آن‌ها در دامن اسرائیل افتاده‌اند.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=5624
  • 147 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.