• امروز : چهارشنبه, ۱۳ فروردین , ۱۴۰۴
  • برابر با : Wednesday - 2 April - 2025
::: 3416 ::: 0
0

: آخرین مطالب

نوروز و تجلی آن در فرهنگ پاکستان | ندا مهیار جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز دوگانگی در مواجهه با مصاحبه رفیق‌دوست | احسان هوشمند حرف‌های بی‌پایه درباره مسائل حساس قومی ـ زبانی را متوقف کنید شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد تلاش تندروها و بی‌ثباتی بازارها نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی) اهمیت راهبردی گردشگری دریایی در توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس ایران در محاصره کوریدورهای ترکیه | علی مفتح* شخصی‌سازی حکمرانی یا ناحکمرانی | محمدحسین زارعی* پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۷۱ و ۷۲ | ۳۰ دی ۱۴۰۳ زاکانی پس از شرکت در انتخابات رای اکثریت را از دست داد تصمیمی شجاعانه ققنوس در آتش | مرتضی رحیم‌نواز شمایل یک اسطوره | مرتضی رحیم‌نواز بچه خانی آباد | ندا مهیار کالبد مدنی تهران | بهروز مرباغی* فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی رو بستر تاریخ | اسکندر مختاری طالقانی از تهران چه می‌خواهیم؟ | ترانه یلدا * داستان تولد یک برنامه | حمید عزیزیان شریف آباد* تاملی بر نقش سترگ سیدجعفر حمیدی در اعتلای فرهنگ ایران شبی برای «شناسنامه استان بوشهر» انجمن‌های مردمی خطرناک نیستند به آنها برچسب نزنیم فشار حداکثری فقط موجب تقویت مادورو خواهد شد | فرانسیسکو رودریگرز ناکارآمد‌ترین شورا | فتح الله اُمی نجات ایران | فتح‌ الله امّی چرا یادمان ۱۶ آذر، هویت بخش جنبشِ دانشجویی است؟ در ۱۶ آذر، هدف ضربه به استقلال و کنش‎گری دانشگاه بود یادی از۱۶ آذر | فتح‌ الله امّی وقایع ‎نگاری یک اعتراض | مرتضی رحیم ‎نواز روز دانشجو فرصتی برای تیمار زخم‌ها | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌ورزی صلح‌آمیز ایرانی از منظر کنش‌گری مرزی | مقصود فراستخواه* دهه هشتادی‌ها و صلح با طبیعت | علی‌اصغر سیدآبادی* دلایل دوری از سیاست دوستی در جریان‌های سیاسی امروز با رویکرد شناختی | عباسعلی رهبر* شماره ۶۹ و ۷۰ | ۳۰ آبان ۱۴۰۳ دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۶۸ | ۳۰ مهر ۱۴۰۳ چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) نگاهی به جریان پایتخت‌گزینی در تاریخ ایران | غلامحسین تکمیل همایون در پایتخت‌ گزینیِ تهران | مرتضی رحیم‌نواز* تهران و چالش انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی*

5

علی شریعتی در آئینه اسناد | جواد اطاعت*

  • کد خبر : 17587
  • 29 خرداد 1403 - 3:13
علی شریعتی در آئینه اسناد | جواد اطاعت*
اگر وجود دکتر شریعتی برای عامل بیگانه و عناصر افراطی مفید است، برای ساواک و مملکت مفیدتر خواهد بود، مشروط به اینکه خوب اداره شود. این شخص دانشمند است، روحانیون افراطی او را قبول ندارند و چپی‌ها روی این شخص حساب می‌کنند.

علی شریعتی در دوم آذر ماه ۱۳۱۲ در روستای مزینان سبزوار چشم به جهان گشود. در دوره دبیرستان با پدرش در «کانون نشر حقایق اسلامی» همکاری کرده و سپس با گذراندن دوره دوساله دانشسرا به خدمت در آموزش و پرورش متعهد گردید و سپس به عنوان دانشجوی کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه مشهد مورد پذیرش واقع شد. اولین کتاب خود را تحت عنوان «مکتب واسطه اسلام» در سال ۱۳۳۴ منتشر کرد. به دلیل فعالیت‌های اجتماعی در سال ۱۳۳۶ به همراه پدرش دستگیر و روانه زندان گردید؛ اما طولی نکشید که از زندان آزاد شد و نهایتا در سال ۱۳۳۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت، در آنجا علاوه بر تحصیل با گروه «جوانان نهضت ملی ایران» همکاری کرد. پس از فارغ التحصیلی در تابستان ۱۳۴۳ به ایران آمد که در مرز دستگیر و مجددا به زندان افتاد؛ اما این بار نیز بعد از یک ماه از زندان آزاد شد و نهایتا از سال ۱۳۴۵ در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت. برای سومین بار در مهرماه ۱۳۵۲ به زندان افتاد و اینبار به مدت هجده ماه در زندان بود. نهایتا در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ با گذرنامه‌ای به نام علی مزینانی بدون اطلاع ساواک به انگلستان رفت و در ۲۹ خرداد همانسال بر اثر بیماری قلبی در ۴۴ سالگی درگذشت و در شهر دمشق در جوار بارگاه حضرت زینب (س) به خاک سپرده شد. شریعتی در مدت کوتاه عمر خود، فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داد که در آثار، نوشته‌ها و گفته‌های وی منعکس هست.

او یکی از چهره‌های سرشناس و از تاثیر گذاران عرصه اجتماعی در ایران، شخصیتی پرچالش و تناقض برانگیز بوده است. عده‌ای جایگاه وی را به عنوان یک متفکر، اندیشمند و مصلح اجتماعی بالا برده و برخی او را چنان تنزل می‌دهند که جایگاه وی در سطح همکار و عامل سازمان اطلاعات و امنیت کشور پائین می‌آورند. برخی از روحانیان سنتی دیدگاههای شریعتی را معادل کفر، بد دینی، بی‌دینی و نفاق تقبیح کرده و به شدت با نظرات وی به مخالفت برخاسته‌اند. در میان دانشگاهیان نیز، متفکران و چهره‌های شناخته شده‌ای با علی شریعتی از سر عناد سخن گفته‌اند. حمید زیارتی (روحانی)، از روحانیونی که مدتی ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را برعهده داشته است، بیشترین مطلب را در نقد شریعتی منتشر کرده است. برخی از این مطالب به تفکر، دیدگاه و اندیشه شریعتی و برخی نیز به موضوع ارتباط شریعتی با سازمان اطلاعات و امنیت کشور مربوط است.

از شخصیت‌های دانشگاهی نیز اگرچه چهره‌هایی مثل سید جواد طباطبایی و احسان نراقی در گفتگو با نگارنده، علی شریعتی را تقبیح می‌کردند؛ اما مهترین متفکر معاصر که صریحا دیدگاه منفی خود را در مورد شریعتی منتشر کرده است، سید حسین نصر می‌باشد، او که به همراه مرتضی مطهری، سید علی شاهچراغی و شریعتی از مشاوران حسینیه ارشاد بوده است و با شریعتی ارتباط نزدیکی داشته است می‌گوید: در خصوص جنبه‌های زندگی سیاسی شریعتی، طرفداران و مخالفان وی هرکدام به شکلی تعبیر می‌کنند؛ اما واقعیت آن است که شریعتی زمانی که در دانشگاه مشهد تدریس می‌کرده است، مورد حمایت جدی سازمان اطلاعات و امنیت کشور بوده است، چرا که بدون شک شریعتی در سازمان اطلاعات و امنیت کشور عضویت داشته و یا با این سازمان همکاری می‌کرده است، حتی زمانی که ممنوع التدریس شد، سازمان امنیت دستور داده بود که دانشگاه مشهد حقوقش را پرداخت کند، بعدها هم که در تهران، مشاور وزیر علوم شده بود، در اتاقی، نشسته و بدون اینکه کاری انجام دهد، حقوق خیلی خوبی دریافت می‌کرد. سید حسین نصر پا را از این فراتر گذاشته و با منافق خواندن شریعتی می‌گوید؛ من اصولا با این نوع چپ گرایی دینی فوق العاده بد بودم، چرا که اختلاط حق و باطل بدتر از خود باطل است، منافق در قران به همین معنی است.

در سال ۱۳۷۵ مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نگارنده این سطور، پیشنهاد داد، با استفاده از اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، کتابی تحقیقی در مورد علی شریعتی تالیف کنم، تا زوایای واقعی زندگی شریعتی برای جامعه ایرانی روشن شود. اسناد مربوطه را تحویل گرفته و با دقت همه آن‌ها را مورد مطالعه قرار دادم. پیشنهاد اینجانب این بود که به جای نگارش کتاب، همه اسناد بدون هرگونه گزینشی بصورت کتاب منتشر شود تا خواننده خود به قضاوت بنشیند. این پیشنهاد مورد پذیرش قرار گرفت و نهایتا مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تنظیم و ترتیب زمانی کلیه اسناد در سه جلد کتاب تحت عنوان «شریعتی به روایت اسناد ساواک» به شکل زیر منتشر کرد.

جلد اول؛ اسناد سالهای ۱۳۳۶ تا پایان ۱۳۵۰

جلد دوم؛ اسناد سالهای ۱۳۵۱ تا پایان سال ۱۳۵۵

جلد سوم؛ اسناد سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷

اگرچه اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور در مورد شریعتی منتشر شده و در دسترس می‌باشد؛ اماشخصیت، دیدگاه و عمل او هنوز هم موضوع مناقشه جدی است و باید با بیطرفی علمی مورد نقادی و ارزیابی قرار گیرد؛ اما چه موافق یا مخالف وی باشیم، نمی‌توانیم تاثیرگذاری او در تحولات اجتماعی ایران معاصر را بصورت مثبت یا منفی نادیده بگیریم. لذا در این گفتار کوتاه اگرچه فرصت پرداختن به زوایای فکری و اندیشه‌ای علی شریعتی میسر نیست؛ اما با استفاده از اسناد موجود، الگوی رفتاری شریعتی که باعث دیدگاههای متناقض و متضاد در مورد وی شده است را مورد واکاوی قرار می‌دهیم. سوال اصلی که در صدد یافتن پاسخ به آن هستیم، این است که چرا مخالفان شریعتی وی را در سطح عضویت و یا همکاری با سازمان اطلاعات و امنیت کشور تنزل می‌دهند؟ دلیل آن‌ها برای این موضوع چیست و چه اقداماتی باعث شده مخالفین چنین مواضعی را نسبت به وی اتخاذ کنند؟ پاسخ اولیه و فرضیه‌ای که راهنمای این گفتار مختصر می‌باشد، این است که شریعتی نه در سازمان امنیت عضویت داشته و نه با این سازمان همکاری می‌کرده است؛ آنچه از اسناد بویژه متون بازجویی‌های وی پیدا می‌باشد، این است که شریعتی به منظور امکان نشر افکار و عقاید خویش با نظام سیاسی حاکم و بطور مشخص ساواک مماشات کرده و تلاش نموده است، با رویکرد رفتاری خاص که بعضا تفسیر به همکاری شده است، سوء ظن‌ها را برطرف کند، تا بتواند در فضای خفقان حاکم، به رسالتی که برای خویش تعریف کرده است، جامعه عمل بپوشاند.

امید آنکه پاسخ مختصر به این سوالات و تشریح و توضیح فرضیه فوق به فهم بهتر الگوی رفتاری و رویکرد سیاسی و اجتماعی شریعتی مدد رساند.

علی شریعتی زمانی که دانشجوی ادبیات دانشگاه مشهد بوده‌اند، همراه پدرش در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۳۶ برای اولین بار به اتهام پخش اوراق مضره و تحریص مردم به ارتکاب جنحه و جنایت بر ضد امنیت کشور بازداشت می‌شود. وی در بازجویی با انکار فعالیت سیاسی، خود را موافق سلطنت مشروطه اعلام می‌کند و در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۳۶ با اعلام‌عدم سوء ظن نسبت به وی و پدرش، حکم آزادی آن‌ها صادر و صلاحیت ادامه خدمت آنان در آموزش و پرورش تایید می‌شود. برای بار دوم زمانی که علی شریعتی به علت فوت مادرش از پاریس عازم تهران است، در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۴۳ در مرز بازرگان دستگیر و تحویل ساواک خوی شده و سپس به تهران اعزام میشود و در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۴۳ در زندان قزل قلعه بازداشت می‌شود؛ اما در بازجویی‌ها خود را مخالف کمونیست‌ها و توده‌ای‌ها معرفی کرده و با تکریم از خدمات و اصلاحات نظام حاکم، نهایتا بعد از ۲۸ روز از زندان آزاد می‌شود. در ۷ مرداد ۱۳۴۷ علی شریعتی به ساواک احضار می‌شود. او بصورت مفصل و مبسوط در مورد افکار و دیدگاههای خود توضیح داده و ضمن تمجید از خدمات نوگرایانه رضاشاه و ضدیت با حزب توده و روحانیون خرافی سعی می‌کند، از خود حساسیت‌زدایی کند. اتفاقا این رویکرد باعث میشود تا مدتی نظر مثبت سازمان اطلاعات و امنیت کشور را به خود جلب نماید؛ کما اینکه ساواک در گزارش ۱۸ اردیبهشت ۱۳۴۸ اعلام می‌کند که:

«اگر وجود دکتر شریعتی برای عامل بیگانه و عناصر افراطی مفید است، برای ساواک و مملکت مفیدتر خواهد بود، مشروط به اینکه خوب اداره شود. این شخص دانشمند است، روحانیون افراطی او را قبول ندارند و چپی‌ها روی این شخص حساب می‌کنند. ساواک خراسان معتقد است، محدودیت برای دکتر علی شریعتی موجب می‌شود که نسبت بدستگاه و مملکت بی‌اعتقاد گردد وچون طرفداران زیاد دارد، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت ولی اگر با برنامه و طرحی منظم اداره شود، با افکار نوی که دارد، میتواند، موثر واقع شود…»

در سند دیگری ساواک از قول شریعتی گزارش می‌کند که:

«…در یک جلسه سخنرانی که در دانشگاه ملی نمودم، دکترپویان (رئیس دانشگاه ملی) به من گفتند، از طرف ساواک دستور داده شده، شما سخنرانی بکنید، ولی اجازه ندهید دانشجویان سوال کنند، من هم به همین نحو عمل نمودم. ساواک خراسان بهتر می‌داند که من از طرف آخوندها و چپی‌ها تا چه حد مورد اهانت قرار می‌گیرم، آن‌ها می‌گویند؛ دولت دکتر شریعتی را از اروپا به ایران آورده که با آخوندها و چپی‌ها مبارزه کند. به هرحال من مطیع دستگاه هستم و مومن به کشور و آمادگی خدمتگزاری دارم، استفاده یاعدم استفاده از من بسته به نظر مقامات عالیه است. من بعد هر وقت از من دعوت کردند، ساواک را در جریان می‌گذارم.»

البته در همان ایام، در اسناد متعدد ساواک منعکس شده است که از سخنرانی‌های وی جلوگیری بعمل آید، یا به جز در دانشگاه‌ها، دعوت‌های دیگر را نپذیرد و ساواک را در جریان امر قرار دهد. مهم‌تر آنکه در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸ ساواک اعلام کرده است: «از آنجا که هنوز مستندا حسن نیت دکتر شریعتی مشخص نشده و طرحی نیز برای چگونگی بهره‌برداری از وی تهیه نشده است، تا بررسی‌های لازم از دعوت برای سخنرانی شریعتی خودداری شود».

سازمان اطلاعات و امنیت کشور در گزارشی اشاره می‌کند که «با علی شریعتی مصاحبه به عمل آمده و علاوه بر آن، ایشان خاطرات گذشته خود را در ۴۰ صفحه تسلیم و ضمن اعتراف به فعالیت‌های گذشته خود، درباره اوضاع کنونی ایران بحث و نتیجه گیری نموده است که من ترجیح می‌دهم به جای آنکه بگویم من تغییر عقیده داده و عوض شده‌ام، بگویم که اوضاع عوض شده است و هیئت حاکمه تغییر روش داده و به جای آنکه بگویم من از نظر روحی و احساس فکری به سبک کار و رفتار و سیستم سیاسی مملکت نزدیک شده‌ام، مملکت از نظر سبک کار و سیستم سیاسی به روحیه من نزدیک شده است… لذا باید موافقان امروز را در میان مخالفان دیروز جستجو کرد؛ چرا که حکومت روشی را در پیش گرفته است که نسلی بدبین و ناراضی و ناامید چون من را به سرنوشت کشور امیدوار کرده است.»

در این شرایط دکتر احسان نراقی (رئیس موسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران) در مرداد ماه ۱۳۴۸ واسطه ملاقات وی با تیمسار مقدم می‌شود و دکتر حسین نصر نیز از شریعتی دعوت به عمل می‌آورد که از دانشگاه مشهد به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شود؛ اما ساواک برای کنترل بهتر ایشان در مشهد، با انتقال به تهران موافقت نمی‌کند. شریعتی پس از ملاقات با مقامات سازمان اطلاعات و امنیت کشور، با اشاره به برخورد محترمانه با وی از آن‌ها تمجید نموده و اظهار امیدواری می‌کند که با راهنمایی و همکاری ساواک بتواند به کشورش خدمت کند. با اتخاذ این رویکرد، شریعتی آزادی عمل بیشتری پیدا می‌کند. مضافا اینکه نظام سیاسی حاکم نیز به منظور مخالفت با توده‌ای‌ها و بطور کلی جریان چپ مارکسیستی و مذهبی‌های رادیکال ازر این موقعیت بهره‌برداری می‌کند. علی شریعتی به دعوت وزیر علوم از مشهد به وزارت علوم مامور می‌شود. بطور کلی وی از سال ۱۳۴۸ فعالیت گسترده‌ای را آغاز می‌کند که عمدتا در حسینیه ارشاد متمرکز است؛ اما نهایتا سازمان اطلاعات و امنیت کشور، فعالیت وی را مضر تشخیص داده، در تاریخ ۱۵ آبانماه ۱۳۵۱، حسینیه ارشاد را تعطیل می‌کند و شریعتی را نیز ممنوع الوعظ ساخته، کتاب‌ها و جزوات منتشر شده وی را نیز جمع آوری می‌کند.

ساواک در تاریخ ۱۸دیماه ۱۳۵۱، گزارش می‌دهد: «علی شریعتی دارای افکار منحرف بوده و در پوشش سخنرانی‌های مذهبی مقاصد براندازی خود را بطور تلویحی به مستمعین تلقین و با نوشتن جزواتی به نام درس اسلام‌شناسی و همچنین تالیف کتب حاوی مطالب تحریک‌آمیز موجبات گمراهی مسلمانان بخصوص تیپ جوان و دانشجویان و دانش آموزان میشد، ممنوع المنبر گردید. لذا اعلام می‌گردد با همکاری مراجع انتظامی نسبت به جمع آوری کتب و جزوات اقدام شود.»

برخی از روحانیون از جمله آیت الله میلانی نیز در پاسخ به استفتاهایی که از آن‌ها می‌شود، با افکار شریعتی مخالفت می‌کنند. آیت الله سید ابراهیم میلانی می‌نویسند؛ اولا مطالعه این قبیل نشریه‌ها برای افرادی که واقف به حقایق دین و مذهب نیستند، حرام است. ثانیا خرید و فروش آن‌ها مشروع نیست، ثالثا ترویج این نویسنده به هر کیفیتی که باشد موجب ضلالت است. در چنین شرایطی که شریعتی با محدودیت‌های دشواری مواجه می‌شود، در اسفندماه ۱۳۵۱ از دانشگاه مشهد درخواست سفر مطالعاتی به فرانسه را مطرح می‌کند؛ اما ساواک با این استدلال که وی در گذشته در فرانسه به اتفاق سایر عناصر منحرف علیه مصالح کشور فعالیت داشته و از افراد ناراحت و مخالف دولت می‌باشد، با اعزام وی به کشور فرانسه مخالف می‌کند. شریعتی ناچار از دانشگاه مشهد، درخواست بازنشستگی کرده و می‌نویسد: «چون از خرداد ۱۳۳۱ به استخدام رسمی وزارت فرهنگ سابق درآمده‌ام و تاکنون مستمرا خدمت کرده‌ام، تقاضای بازنشستگی با هر شرایط که در مقررات پیش بینی شده است را می‌کنم.» سازمان اطلاعات و امنیت نیز اظهار نظر می‌کند که: «با توجه به اینکه نامبرده بالا در حال حاضر مامور خدمت در وزارت علوم و آموزش عالی می‌باشد و از کادر آموزشی دانشگاه مشهد برکنار گردیده، با تقاضای وی در زمینه بازنشستگی موافقت گردد.»

نهایتا علی شریعتی در تاریخ ۵ مهر ۱۳۵۲ «به اتهام نوشتن مطالب تحریک‌آمیز و ایراد سخنرانی‌های خلاف مصالح کشور و تاثیرگذاری بر گروه‌هایی چون سازمان مجاهدین دستگیر و… به کمیته مشترک منتقل می‌شود. علیرغم پاسخ‌های همدلانه و تلاش برای مبری ساختن خود از اقدامات رادیکال علیه نظام حاکم، نتیجه و نظریه بازجویی‌های مفصل از شریعتی به شرح زیر ارائه می‌شود:

با توجه به محتویات پرونده و اظهارات متهم باستحضار میرساند، در تحقیقاتی که از نامبرده بعمل آمد استنباط گردید که در تهیه و چاپ کتب و جزوات خود سوء نیت داشته و در پوشش مبارزه با کهنه پرستی و مذهب ارتجاعی و بوجود آوردن یک انقلاب مذهبی افکار جوانان را منحرف کرده و با انتشار نوشته‌های خود که با شیوه خاصی تهیه نموده و با نفوذ کلامش از خود بتی برای افراد منحرف ساخته و عده‌ای را به منظور فعالیت به نفع گروه خرابکار مجاهدین آماده کرده است و در پوشش نهضت نوین اسلامی در جهت پیشبرد مقاصد خرابکارانه گروه مزبور اقدام نموده است. بنابر این فعالیت مشارالیه به نفع گروه مجاهدین خلق ایران محرز و مسلم می‌باشد»

با این نگاه فوق نهایتا علی شریعتی در تاریخ ۵ مهرماه ۱۳۵۲ بازداشت می‌شود و اینبار بر عکس دو مورد بازداشت قبلی، وی تا ۲۸ اسفند ۱۳۵۳ زندانی می‌شود. پس از سپری شدن این مدت نهایتا سازمان اطلاعات و امنیت کشور گزارشی برای محمدرضا پهلوی تهیه می‌کند که نامبرده طی مدت بازداشت متوجه شده که از آثارش سوء استفاده به عمل آمده و از این موضوع به شدت نادم و آمادگی کامل یافته که به جبران گذشته، به انتشار آثار ملی و میهنی بپردازد، مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند از زندان آزاد و تحت کنترل مداوم به نشر مسائل ملی و میهنی اقدام نمایند.

پس از نظریه فوق محمدرضا پهلوی دستور می‌دهد که علی شریعتی در روز اول فروردین ۱۳۵۴ آزاد شود. از آنجا که روز ۲۹ اسفند تعطیل بوده است، دادرسی ارتش در روز ۲۸ اسفند ۱۳۵۳، نسبت به تبدیل قرار و آزادی شریعتی اقدام می‌کند. البته شریعتی پس از آزادی نیز همیشه تحت کنترل سازمان اطلاعات و امنیت کشور بوده و همه آثار وی به جز کتاب «انسان- اسلام و مکتب‌های مغرب زمین» مضر و تحریک‌آمیز تشخیص داده می‌شود، علاوه بر آن در راستای تعهد شریعتی مبنی بر نگارش آثار ملی و میهنی، ایشان، سلسله مقالات فلسفی و سیاسی درباره انسان، اسلام و مکتب‌های مغرب زمین، زیر عنوان «مارکسیست، ضد اسلام» از شماره ۹۷۸۹ روزنامه کیهان در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۵۴، منتشر می‌کند؛ اما گزارش‌های متعدد ساواک حاکی از آن است که خوانندگان این مقالات بر این باورند که نویسنده آن‌ها شریعتی نیست و افراد مختلفی از خانواده شریعتی (همسر و فرزند) سوال می‌کنند که آیا این مقالات متعلق به دکتر علی شریعتی است؟ که آن‌ها به توصیه دکتر شریعتی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند. همانگونه که در مقدمه ذکر شد، نهایتا در اثر فشار و تحت کنترل قرار داشتن، شریعتی در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۶ از ایران خارج و ۳۴ روز بعد از آن دار فانی را وداع گفته و توسط دوستانش در کنار مرقد حضرت زینب (س) در دمشق دفن می‌شود.


  • جمع‌بندی و نتیجه گیری

در این گفتار مختصر امکان ارزیابی محتوایی کتب و نشریات شریعتی وجود نداشت، لذا تنها به ارزیابی موضوع اتهام ساواکی بودن شریعتی بسنده شد. نتیجه حاصل از این ارزیابی با استفاده از اسناد درجه اول این است که بر خلاف نظر کسانی که معتقدند علی شریعتی در سازمان اطلاعات و امنیت عضویت داشته و یا با این سازمان همکاری می‌کرده است، هیچ سندی دال بر چنین همکاری که بشود مقام وی را در حد عضویت یا همکاری با ساواک تنزل داد، در اسناد ساواک وجود ندارد. آنچه از اسناد ساواک، بازجویی ها، گزارش‌ها و روح حاکم بر اقدامات شریعتی و حساسیت ساواک نسبت به وی پیداست و بصورت بسیار فشرده‌ای به مهمترین آن‌ها اشاره شد، شریعتی تنها به منظور امکان تداوم فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی خویش سعی می‌کرده است با سازمان اطلاعات و امنیت کشور تنها برای رفع حساسیت‌ها و سوء تفاهم ها، گفتگو کرده و با آن‌ها تعامل مثبتی برقرار کند. مهمتر اینکه در مقطعی نظام حاکم به این نتیجه می‌رسد که برای ایزوله کردن روحانیون رادیکال و جریان‌های چپ مثل توده‌ای‌ها، فضایی در اختیار امثال مطهری و شریعتی قرار دهد. فعالیت حسینیه ارشاد نیز باید در همین راستا مورد ارزیابی قرار داد؛ اما پس از آنکه از دیدگاه ساواک محرز می‌شود، انتظارات مورد نظر نه تنها از طرف شریعتی محقق نمی‌شود؛ بلکه همانگونه که از اسناد پیداست، اکثر قریب به اتفاق نوشته‌ها و سخنرانی‌های وی توسط ساواک مضر تشخیص داده می‌شود، حسینیه ارشاد تعطیل، کتب و نشریات وی جمع آوری، شریعتی دستگیر و به مدت هجده ماه زندانی میشود. بنابراین اگر انتظار این است که شریعتی یک عنصر برانداز از طریق یک مبارزه چریکی بوده باشد، انتظاری غیر واقعی است. شریعتی یک منتقد اجتماعی است که تلاش داشته است در چارچوب امکاناتی که برایش فراهم بوده است با رویکرد خاص خویش نسبت به آگاهی بخشی به جامعه به ویژه جوانان و دانشجویان نقش موثری ایفا کند، برای اجرای این وظیفه در صورت ضرورت، به جای تقابل با نظام حاکم شیوه تعامل را برگزیده است و این تعامل به هیچ وجه به معنای همکاری و عضویت در سازمان اطلاعات و امنیت کشور نبوده است.


* دانشیار دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17587
  • نویسنده : جواد اطاعت
  • 176 بازدید

نوشته ‎های مشابه

31خرداد
شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد
معرفی و نقد کتاب؛ «تاملی در مدرنیته ایرانی»

شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد

31خرداد
آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس*
گزارش نشست «نیاز جامعه امروز به گفتمان شریعتی»:

آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس*

31خرداد
فاصله دره احد و تالار رودکی
یادداشتی منتشر نشده از دکتر علی شریعتی

فاصله دره احد و تالار رودکی

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.