گزارش به کلی سری دفتر سیاسی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی موسوم به «پولیت بوروی» Политбюро که در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۸۱ و در مسکو تنظیم شده است. دفتر سیاسی حزب، عالی ترین نهاد سیاستگذاری و تصمیمگیری در اتحاد جماهیر شوروی و متشکل از نخبه ترین ها، وفادارترین ها و انقلابی ترین های حزب کمونیست بود که می خواستند اتحادِ جمهوری ها و انقلاب بُلشِویکی را به هرقیمتی حفظ کنند.
این گزارش تکاندهنده که پس از اضمحلال شوروی در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، ثابت می کند که اتحاد جماهیر شوروی همزمان با اوج گرفتن بحران در لهستان، ده سال پیش از فروپاشی، فروپاشیده بود و اعضای عالی رتبه حزب نیز این حقیقت را پذیرفته بودند. این درحالیست که طرف آمریکایی در تحلیل های خود و مبتنی بر اطلاعاتی که به دست آورده بود، تردید نداشت که شوروی، از لهستان نخواهد گذشت و برای حفظ ورشو هیچ اقدامی – حتی حمله نظامی – را منتفی نخواهد کرد.
در آن زمان لئونید ایلیچ برژنوف Леонид Ильич Брежнев رهبر و دبیرکل کمیته مرکزی حزب و رئیسِ اتحاد جماهیر شوروی بود. برژنوف در این جلسه، بدون اعلام قبلی و خارج از دستور جلسه – سه روز پیش از اعلام حکومت نظامی لهستان در ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ – مسئله ی بحرانی لهستان را مطرح می کند و رهبرانی چون میخائیل آندریوویچ سوسلف Михаи́л Андре́евич Су́слов رئیس دفتر سیاسی کمیته مرکزی و سردبیر نشریه رسمی حزب، آندرِی آندریویچ گرومیکو Андре́й Андре́евич Громы́ко وزیر امورخارجه، دمیتری فیودوروویچ اوستینوف Дми́трий Фёдорович Усти́нов وزیر دفاع، نیکلای کنستانتینوویچ بایباکوف Никола́й Константи́нович Байбако́в رئیس کمیته برنامه و بودجه، یوری ولادیمیرویچ آندروپوف Ю́рий Влади́мирович Андро́пов رئیس کمیته امنیت دولتی معروف به «کا.گ.ب»، کنستانتین اوستینوویچ چِرنینکو Константин Устинович Черненко ( که بعدها دبیرکل و رهبر اتحاد جماهیر شوروی شد) و نیکولای الکساندرویچ تیخونوف Николай Александрович Тихонов نخست وزیر وقت شوروی، مباحثی را بیان می کنند که نه تنها در آن مقطع زمانی بی سابقه بوده، بلکه نمایانگر پذیرش فروپاشی سازمانی، توسط رهبران این ابرقدرت جهانی است.
این گزارش به وضوح ثابت می کند که آنها با آگاهی کامل از فروپاشی محتوم تشکیلات حزبی و ایدئولوژیک در لهستان و ناتوانی دولت ورشو در اداره بحران ها، با علم به اینکه اگر نیازهای اقتصادی چند میلیارد دلاری ورشو تامین نشود، لهستان از اتحاد جمهوری های کمونیستی خارج خواهد شد، هیچ کاری انجام نمی دهند! رهبران شوروی علیرغم اینکه به بی کفایتی ژنرال وویچیخ ویتولد یاروزلسکی Войцех Витольд Ярузельский (آخرین رهبر جمهوری خلق لهستان) اذعان دارند، اما خودشان نیز کاری نمی توانند انجام دهند و تامین میلیون ها تُن غلات، گوشت و سنگ آهن برای کنترل بحران ورشو از توانایی آنها خارج است. حتی امکان اعزام نیروی نظامی برای سرکوب مردم را هم ندارند.
در متن گزارش این جلسه مشخص است که رهبران اتحاد جماهیر شوروی از توهین ها و ناسزاهای مردم نسبت به خود آگاهند و حتی نمی توانند آنها را در آن جلسه به زبان آورند. اذعان می کنند که حزب کمونیست در لهستان دیگر وجود ندارد و لهستان در حال تکه تکه شدن است، چون کمیته مرکزی و دولت توانایی اتخاد تصمیمات قاطع را ندارند. برژنف در ادامه می پرسد: آیا میتوانیم تقاضاهای مالی و کالاهای مورد نیاز آنها را به دستشان برسانیم؟ و نیکلای بایباکوف ( وزیر صنعت و نفت و رئیس کمیته برنامه ریزی کشور ) پاسخ می دهد که فقط در صورتی می توان کالاهای مورد نیاز را به ورشو ارسال کرد که از ذخایر استراتژیک خودمان برداشت کنیم و در داخل کشور (روسیه) جیره بندی را افزایش دهیم که با این کار بحران از ورشو به مسکو منتقل می شود! پس در نهایت از روی ناتوانی محض، تصمیم می گیرند هیچ نیروی نظامی برای تقویت قوای «یاروزلسکی» به ورشو اعزام نکنند و هیچ گونه کمک مالی و ارسال مواد غذایی و سوخت در دستور کار قرار نمی گیرد و در عمل هیچ کاری نکردن را انتخاب می کنند، چون واقعاً هیچ کاری از دست آنها بر نمی آمد.
اعضای عالی رتبه پولیت بوروی در این جلسه، حتی پیشنهاد اصلاحات حزبی و تشکیلاتی را هم رد می کنند و معتقدند این اقدام، دستاویزی برای ضعیف جلوه دادن حزب کمونیست خواهد بود و در نهایت، سه راهکار عملیاتی را بصورت همزمان تصویب می کنند:
اول گفتار درمانی و تلاش برای بهره برداری از احساسات میهن پرستانه مردم (چون تفکر ایدئولوژیک دیگر موثر نبود) دوم سرکوب مردم و اعلام حکومت نظامی در ورشو و سوم کمپین های رسانه ای برای افشای دسیسه های نیروهای ضدانقلاب!
آنها به سفیر خود در ورشو ماموریت می دهند که با یاروزلسکی دیدار نموده و ضمن توجیه او، از وی بخواهد در یک سخنرانی خطاب به مردم لهستان به تبیین شرایط پرداخته و احساسات میهن پرستانه آنها را تحریک نماید و البته همزمان در کشور حکومت نظامی نیز اعلام کرده و مسئله را مدیریت کند!
آنجا برژنوف و یارانش به این نتیجه می رسند که باید وانمود کنند به لهستان کمک خواهند کرد، اما تمام توان خود را برای حفظ روسیه ( کشور اصلی اتحاد جماهیر شوروی ) بسیج کنند. برخلاف اینکه در نگاه نخست به نظر می رسد از تاریخ دهم دسامبر ۱۹۸۱ که این جلسه پولیت بوروی تشکیل شد، تا ۱۱ مارس ۱۹۹۰ که «لیتوانی» به عنوان اولین کشور از مجموعه اتحاد جماهیر شوروی جدا شد و اعلام استقلال کرد، تا جدایی «لتونی» و «استونی» در سال ۱۹۹۱ و «انحلال پیمان ورشو» در یکم ژوئن ۱۹۹۱ و کودتای ۱۹ اوت ۱۹۹۱ و فروپاشی کامل اتحاد جماهیر شوروی، زمان قابل توجهی برای مدیریت بحرانها در اختیار رهبران حزب قرار داشته، اما حقیقت این است که در اتحاد جماهیر شوروی دیگر هیچ مسئله ای بحران نامیده نمی شد که بشود آن را مدیریت کرد! آنچه وجود داشت، سراسر فجایعی بود که قابل مدیریت نبودند.
اگر این سند را بخوانید و وقایع بعدی اتحاد جماهیر شوروی از ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۱ را با سیرتحولات چند سال اخیر در ایران مقایسه کنید، شما هم به این نتیجه می رسید که سازمان جمهوری اسلامی نیز مدتهاست فروپاشیده، اگرچه به نظر می رسد در اوج اقتدار و صلابت است!
اخراج استادان از دانشگاه ها، تصویب لایحه عفاف و حجاب، فرافکنی در حوزه های اقتصادی و ارائه آمارهای جعلی از وضعیت رشد اقتصادی و تورم، برخورد با روشنفکران و بازداشت ها و محکومیت ها و اقداماتی از این دست، نمایش هایی است تا اذهان عمومی را از مسئله اصلی که فروپاشی ساختاری است، منحرف کنند، تا کسی متوجه نشود که این ساختار دیگر نمی تواند نیروهای وفادار به گفتمان انقلابش را حتی در داخل کشور برای دفاع از خود بسیج کند، چه رسد به حمایت از نیروهای وفادار به خود در یمن، بحرین، سوریه، سودان، لبنان، لیبی، فلسطین و حتی عراق!
اما تا می تواند حفظ ظاهر می کند! واقعیت این است که جمهوری اسلامی امروز، شباهت های فوق العاده ای با اتحاد جماهیر شوروی پیش از فروپاشی رسمی دارد. در شوروی نیز برنامه های پنج ساله توسعه می نوشتند و در پوستر می زدند: دو بعلاوه دو می شود پنج! اگرچه در همه جای دنیا حاصل جمع دو با دو فقط عدد چهار بود، اما آنان به مردم تلقین می کردند که نتیجه می تواند پنج باشد! برنامه پنج ساله توسعه هفتم خودمان را نگاهی بی اندازید، گواه مدعای من در فروپاشیِ پیش از فروپاشی است.