در نشست «جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس» که روز شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ از سوی نشریه «نیمروز» در مکان «موزه تصاویر معاصر» برگزار شد، مخاطبین جلسه در پایان سخنرانی دکتر «بهزاد شاهنده» استاد دانشگاه تهران، دکتر «جهانگیر کرمی» استاد دانشکده مطالعات جهان و «محمدعلی سبحانی» سفیر سابق ایران درکشورهای لبنان، اردن و قطر و مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امورخارجه به نقد پرداخته و راهحلهای کارشناسی خودشان را بیان کردند.
از همینروی، تلاش کردیم تا پس از تهیه و تنظیم متن سخنرانی استادان حاضر در این نشست علمی و البته ارائه یادداشت «عبدالمحمد زاهدی» که دیدگاه انتقادی خود در جلسه را بهطور مفصلتر در اختیار «نیمروز» قرار داد، گزارشی مستقل از محتوای سخنرانی استادن اما در پیوند با این جلسه تهیه و در اختیار مخاطبین نشریه «نیمروز» قرار گیرد. بر همین اساس، انتقادات و راهحلهای آقایان «بابک آذرباد» دبیرکل حزب ترقی ایران و دانشآموخته دکتری علوم سیاسی، «حسین دهباشی» پژوهشگر تاریخ و مستندساز، «حسین علائی» فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران در این گزارش تحلیلی تقدیم مخاطبین هفتهنامه «نیمروز» میشود.
- جزایر سهگانه ایرانی تضمینکننده «امنیت ملی» ایران است
حسین علائی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران بهعنوان نخستین مخاطب سخنرانان حاضر در این نشست تخصصی ضمن اشاره به اهمیت نظامی جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس در زمان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران که صدام حسین در آبهای خلیجفارس از حمایتهای ناوگان دریایی آمریکا برخوردار بود، میگوید: «اهمیت جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس فراتر از سخنانی است که امروز در این نشست مطرح شد. چرا؟ زیرا اهمیت ملی ایران تا حد زیادی وابسته به حفظ این جزایر سهگانه ایرانی در خلیجفارس و در بلندمدت است. در زمان جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران، آنچیزیکه باعث قدرت ما در خلیجفارس بود، بهرهگیری از تمام جزایر در خلیج فارس بود، بهویژه سهجزیره بوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک. در واقع در آن دوره تاریخی، آمریکاییها درحمایت از عراق که تمام ناوهای جنگی و حدود صد کشتی جنگی خود را به منطقه خلیجفارس آورده بودند تا از آنها استفاده قاطع بکنند، وجود همین جزایر سهگانه ایرانی بود که مانع از تحرکات بیشتر آنان شد. بنابراین، من ازاینجهت است که اهمیت جزایر سهگانه را خیلی بالا می دانم و برای اینکه کسی درباره این جزایر سهگانه سخن نگوید و ما برنامه داشته باشیم تا به موقع اقدامات لازم را انجام بدهیم، من در اینجا پیشنهاد خودم را بهعنوان راهحلهای این مسئله ارائه میدهم»
علایی در ادامه میافزاید: «مهمترین پیشنهادم به مقامات ایرانی این است که به این جزایر، نگاه اقتصادی داشته باشند. من چندینبار در این خصوص مقاله نوشتم، نامه نوشتم، آن را مطرح کردم و در زمانیکه مسئولیت داشتم، اقدام هم کردم. درست است که در زمان جنگ، جزایر از اهمیت نظامی بسیار زیادی برای ما برخوردار بودند ولی اکنون بایستی این سه جزیره بوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک را تبدیل کنیم به سهقطب گردشگری، تفریحی و ورزشی تا حداقل مردم ایران بهطور شبانهروزی در آنجا رفتوآمد کنند. یعنی من فکر میکنم این جزایر سهگانه این ظرفیت و قابلیت را دارند که در شبانهروز صدهزار ایرانی در آنجا تردد کنند و حتی زندگی کنند.»
علائی در ادامه پیشنهاد میدهد: «پیشنهاد من این است که حتی ما از دولت هم پول نمیخواهیم. من به دولت پیشنهاد کردم این مسئله را به اختیار بگذارید تا ظرف مدتی معقول این کار را به سرانجام رسانیم. ما میتوانیم بُرجهای پنجاه طبقه در این جزایر سهگانه بسازیم برای تجارت، تفریح، گردشگری، ورزشی و سایر موارد دیگر. برای انواع کارهاییکه میشود انجام داد ما نیاز به بندرسازی، احداث فرودگاه فعال شبانهروزی در این جزایر سهگانه داریم و حتی ما میتوانیم مانند طرح چین یک پل دریایی بین این جزایر بزنیم تا آنها را به یکدیگر وصل کنیم و حتی جاده یا اتوبانی ۴۵ کیلومتری در عمق زیاد دریا بزنیم. بنابراین، این دو جزیره تنبکوچک و تنببزرگ که نزدیک هم هستند، بهراحتی با یک پُل به هم وصل میشوند. این سهجزیره را میتوانیم بهوسیله پُل به ساحل ایران وصل کنیم. پس ما میتوانیم این کارها را انجام بدهیم.»
سپس وی در ادامه توضیح میدهد: «من فکر میکنم ایران بایستی این سیاست رو اعمال کند. نیازی نیست جاهای دولتی کمک کنند. فقط باید این سیاست را بپذیرند. ایراندوستانی در خارج از کشور هستند که اگرچه موافق دولت ایران هم نباشند ولی موافق حفظ این سهجزیره ایرانی در خلیجفارس هستند.
بنابراین آنان برای حفظ تمامیتارضی ایران حداقل درمقابل کشورهای همسایه میخواهند که این سهجزیره را حفظ کنیم و همه آرزو دارند که بروند و این جزایر را ببینند. نه اینکه در ایران پولهایشان را ببرند و در دبی سرمایهگذاری و کار کنند. سالها پیش محاسبه شده بود که مردم ایران در داخل دبی ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کردهاند. شما فکر کنید ایرانیها نمیتوانند ۳۰۰ میلیارد دلار در این جزایر سهگانه خودشان سرمایهگذاری و تبلیغات کنند. بنابراین، سه قطب قابل زندگی آن هم در دریای خلیجفارس امکان پذیر است و همه هم از زندگی در یکیاز زیباترین دریاهای این منطقه استقبال میکنند.»
وی در ادامه میگوید: «ازهمینروی، من فکر میکنم مسئله این سهجزیره، مسئله بسیار مهمی برای ایران است. همینکه روسها و چینیها این مسائل را مطرح میکنند، ما باید آتش بگیریم. چرا؟ زیرا این برای ما خیلی خطرناک است. دستگاه دیپلماسی ایران باید هرطور است بهصورت دائمی این مسئله را دنبال کند، نه اینکه یکچیزی ما گفتیم، یکچیزی هم آنان گفتند. من قبلا ًمقالهای نوشته بودم که بهمحض اینکه رئیسجمهوری از ایران میخواهد به اماراتمتحدهعربی برود و یا با عربها جلسه بگذارد، شما هشدار بدهید که سر این سه جزیره حرفی علیه ایران نزنند و شما حرفی نزنید. ایران میتواند این کارها را انجام بدهد ولی پیشنهاد اساسی من این است که ما در ایران همه افکارعمومی را بسیج کنیم که این سه جزیره در خلیجفارس و ساحل شمالی ایران بایستی از سمت ایران تبدیل به سهقطب بزرگ بشود بهطوریکه ایرانیها آرزو کنند آنجا را ببینند. نه اینکه ایرانیها دوست داشته باشند دبی را ببینند ولی اینجا را نه یا اینکه هیچحسی به آن نداشته باشند. ایرانیها حتی در شرایط بد اقتصادی، پولهایشان را میبرند ترکیه و آنجا خانه میخرند و ترکیه را آباد میکنند تا داخل ایران هیچی نداشته باشند.»
حسین علائی فرمانده پیشین سپاه پاسداران در پایان تبیین میکند: «من فکر میکنم مهمترین مسئله بحث «امنیتملی» است. این جزایر اهمیت بسیار بسیار حیاتی برای امنیتملی ایران دارند. خدا نکند و نیاید روزیکه پای کشورهای دیگر به این جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس باز بشود. اکنون قدرتیکه ما داریم؛ یکدفعه در خلیجفارس افول میکند.»
- چرایی حضور انسانی در جزایر خلیجفارس
حسین دهباشی، پژوهشگر تاریخ و مستندساز در انتقاد به سخنان صاحبنظران حاضر در جلسه خطاب به سخنرانان و هم منتقدان : «مسائلی که ما در ارتباط با جزایر خلیجفارس داریم، منحصر به سهجزیره بوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک نیست. زیرا با پیشینه نشاندادن و اعلامکردن اینکه این جزایر روی نقشهها وجود دارند و فقط به این اسناد و مدارک بسنده کنیم ولی حضور جدی در بسیاری از جزایر نداشته باشیم، مشکل ما را حل نمیکند.»
وی در ادامه اظهار میدارد: «ببینید – ما ۳۵ جزیره در خلیجفارس داریم که بخشهایی از این جزایر برای آبادانی به مناطق آزاد سپرده شده است. ازجمله این جزایر عبارتند از فرور بزرگ (پلور)، فارور کوچک و هندورابی. من درمقطعی عضویت هیات مدیره این جزایر را برعهده داشتم. متاسفانه دوستانیکه در جزیره فارور بزرگ بودند، اجازه نمیدادند ما بهعنوان مسئول حکومتی پا به داخل این جزایر بگذاریم و به دفعات مکرر اتفاق افتاده بود که که رئیس مناطق آزاد کیش را از وسط دریا برگردانده بودند. چرا؟ زیرا جزیره فارور بزرگ جزو منطقه یگان ویژه سپاه بود اما بهلحاظ قانونی زیرمجموعه جزیره آزاد کیش محسوب میشود. به هیچکسی اجازه حضور در جزیره را نمیدادند.
دهباشی در ادامه میگوید: «حتی ما مواردی داشتیم که وقتی سرمایهداری را برای بازدید از جزیره فارور بزرگ فرستاده بودیم تا منطقه و موقعیت جغرافیایی را بررسی کند، به ما خبر دادند اگر تا این ساعت نیایید و ایشان را نبرید ما وسط دریا رهایش میکنیم و بایستی بیایید و ایشان را از درون قایق در وسط دریا ببرید و حتی اجازه استفاده از هلیکوپتر را هم به ما نمیدادند تا در جزیره فرود بیاید. منطقه خلیجفارس همیشه همینطور بوده است. حتماً پساز جزیره بوموسی بهلحاظ توریستی و سرمایهگذاری جزیره فارور بزرگ مطرح است که برای خودش یک بهشت محسوب میشود. جزیره فارورکوچک هم خالیاز سکنه است و حتی یکنفر هم داخل آن زندگی نمیکند. درواقع خیلی از جزایر ما در خلیجفارس به این شکل هستند و اگر بخواهد این اتفاق بیفتد، بهاینصورت نیست که ما بخواهیم بهدلیل بحث «امنیتملی» بگوییم که اینکار را انجام بدهند. تا پیشاز اینکه روسیه و چین بخواهند این موضعگیریها را انجام بدهند، من نگاه ۱۰سال قبل را میگویم که در آن زمان هنوز در این جزایر خلیجفارس حتی یک دانه قبرستان هم وجود نداشت. وقتی در این جزایر قبرستان وجود ندارد یعنی ما در آنجا حضور نداریم.
چرا؟ زیرا وجود قبرستان یعنی قبلاً یکسری انسان در آنجا زندگی کردهاند»
این پژوهشگر تاریخ و مستندساز در ادامه اظهار میدارد: «درحقیقت حضور پایگاهنظامی به منزله حضور شهروندی در جزایر نیست. بلکه شما بایستی در این جزایر کسبوکار، تجارت، خانواده، بیمارستان و سایر چیزها را داشته باشید تا بتوانید بگویید من حضور تاریخی در این منطقه یا جزیره داشتهام. نه اینکه فقط این جزیره یا منطقه را اشغال نظامی کردهام. اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد؛ دو راه بیشتر وجود ندارد. نخستاینکه کل این جزایر خلیجفارس را بسپاریم به دوستانی که اکنون آن را در اختیار دارند و قرارگاهها مسئولیت آنجا را بهعهده بگیرند. دوماینکه بهصورت جدی تکلیف آنجا مشخص بشود.»
دهباشی میافزاید: «مشخصاً ما برای رفتن به جزیره بوموسی که برای چندین دوره میخواستیم مستندساز بفرستیم، به ما اجازه ندادند. مستندسازی یعنی تبلیغ کردن که این جزیره ایرانی است. با این هدف که فیلمی بسازیم، مردم را تشویق به آمدن به این جزیره کنیم ولی ما خودمان در عمل تبدیل شدهایم به بزرگترین مانع جدی تا فقط خودمان را فریب بدهیم. نیروهاینظامی واقعاً نمیخواهند که ما از جزایر خلیجفارس بازدید کنیم. نه ازباب بدجنسی، بلکه ازباب سری که درد نمیکند چرا دستمال ببندیم، بلکه اصلاً اجازه نمیدهند. در واقع از همان فرودگاه ناقص هم هیچ شهروند غیرنظامی نمیتواند استفاده کند. درعینحال، وقتی شما به اسناد نگاه میکنید علت اینکه در بسیاری از موارد مردم جزایر خلیجفارس مقاومت نمیکردند این بوده است که دلشان میخواسته با ایران ثروتمند درحال رشد زندگی کنند و دلایل بسیاری دیگر که گفتنی نیستند»
- نقدی بر دستگاه دیپلماسی
بابک آذرباد، دبیرکل حزبترقیایران و دانشآموخته دکتری علومسیاسی نیز به عنوان یکی دیگر از مخاطبین حاضر در این نشست تخصصی، ضمن انتقاد به دستگاه وزارت امورخارجه درخصوص تعریف نشدن «منافعملی» ایران در چهاردهه گذشته تاکنون : «در ایران «منافعملی» تعریف نشده است. ما «منافعنظامی» داریم ولی «منافعملی» نداریم. برایناساس در رابطه با جزایر سهگانه ایرانی خلیجفارس میخواستم عرض کنم، درست است که آمریکا با روسیه در اوکراین و همچنین با چین در تایوان مشکلاتی دارند ولی نظم جهانی همچنان پابرجاست و منافعملی این سهکشور هم همچنان بههم وصل است. بههمیندلیل سیاستهای آمریکا در منطقه خلیج فارس میتواند چراغسبزی باشد برای چین و روسیه تا بتوانند ایران را از کشورهای منطقه جدا کند. درست است که این کار را براساس فرصت ایجاد شده تحریمهای اقتصادی و سیاسی انجام میدهند و برهمیناساس هم کسی جرأت نمیکند از ترس واکنشهای آمریکا در ایران سرمایهگذاری اقتصادی کند و دنیا را علیه دولت ایران تحریک کردهاند، ولی من میخواهم بگویم در اینجا است که منافع ملی ایجاب میکند ما به درستی فکر کنیم و همه ابعاد مسئله را بسنجیم و درنهایت اقدام سنجیده کنیم. چرا ما نمیتوانیم کار درست را انجام بدهم، زیرا ما منافعملی نداریم. وزارت امورخارجه ما، منافعملی ندارد و نداشتهایم و در واقع ما منافعنظام داشتیم. وقتی ما میرویم خارج از کشور میگوییم ایران ولی وقتی برمیگردیم به داخل کشور اصلاً واژهای به نام منافعملی ایران در وزارت امورخارجه محلی از اعراب دارد؟ سیاستداخلی ما با سیاستخارجی تفاوت بسیاری دارد و درست همینجا است که تناقض ایجاد میشود.»