خروج مرجعیت رسانهای از کشور برای امنیت ملی خطرناک است. بیش از بیست سال است مرجعیت رسانهای به خارج از کشور منتقل شده، و این موضوع برای امنیت ملی کشور خطرناک است.
یکی از مرجعیتهای مهم در جامعه، مرجعیت رسانهای است. مرجعیتها نقش مؤثری در ساخت باور افراد جامعه دارند. در واقع، مرجعیت باورساز است؛ به این صورت که نفوذ کلام دارد، کلامش به تمایل تبدیل میشود و آرامآرام ساختار ذهنی را فراوری میکند و به یک باور تبدیل میشود.
بیش از بیست سال است که مرجعیت رسانهای به خارج از کشور منتقل شده است. در جامعه ما، پیام در داخل تولید میشود، ولی در خارج فرآوری شده و به عنوان خبر معتبر و دست اول به مخاطبان عرضه شده و باور را شکل میدهد. محل تولید پیام داخل است اما دریافتکننده پیام، آن را پس از گردش دور جهان دریافت میکند و این موضوع از منظر امنیت ملی برای کشور ما خطرناک است.
دادن مرجعیت به رسانه ملی در کنار برخورد با رسانههای مستقل از دلایل خروج مرجعیت رسانهای از کشور است.
امروز باید به طرح این سوال پرداخت که آیا میتوان مرجعیت رسانهای را بومیسازی کرد و به کشور بازگرداند؟
به باور من چنین چیزی ممکن است درصورتیکه به ویژگیهایی توجه کنیم که به یک رسانه مرجعیت میبخشند.
رسانهای که میخواهد مرجعیت کسب کند باید اعتماد عمومی را جلب کند و این امر نیاز به برنامهریزی دارد. در این زمینه میتوان به روزنامه جامعه در دهه ۱۳۷۰ اشاره کرد و قتل نوه مرحوم مصدق در آن دوره را مثال زد که پتانسیل تبدیل به یک بحران سیاسی را داشت، اما با تیتر روزنامه و اطلاعرسانی شفاف این روزنامه که مورد وثوق مردم بود، این موضوع پس از سه روز فراموش شد.
«اعتبار» یکی دیگر از عوامل کسب مرجعیت رسانهای و مستلزم کار حرفهای است. مطالبهگری در چارچوب قانون اساسی و حقوق بشر را میتوان از جمله وظایف روزنامهنگاری برشمرد که کار حرفهای را رقم میزند.
«سنجش اجتماعی» یکی دیگر از ملاکهای اعتبارسنجی رسانه است. اینکه گفته میشود با تسلط فضای مجازی رسانههای مکتوب کارایی خود را از دست دادهاند، درست نیست. یکی از روزنامههای ژاپنی امروزه یازده میلیون تیراژ دارد.
یکی دیگر از شرایط کسب مرجعیت رسانهای «کثرتگرایی» است. رسانهها در رقابت است که به مرجعیت دست مییابند. در بازاری پررونق، رسانهها ناگزیر هستند تا مزیت رقابتی برای مخاطبسازی داشته باشند تا مرجعیت کسب کنند.
در پایان مایلم، اصل نهم از منشور اصول بینالمللی اخلاق حرفهای در روزنامهنگاری را یادآور شوم:
«تعهد اخلاقی نسبت به ارزشهای عام انسانی، روزنامهنگار را به پرهیز از هر نوع توجیه یا تحریک به جنگهای متجاوزانه و مسابقه تسلیحاتی، بهویژه در مورد تسلیحات هستهای، و به پرهیز از همه شکلهای خشونت، نفرت یا تبعیض، بهخصوص، نژادپرستی و آپارتاید، سرکوبگری رژیمهای استبدادی، استعمار و استعمار نوین و همچنین به پرهیز از سایر مصایب بزرگ مضر به حال بشریت نظیر فقر، سوءتغذیه و بیماریها ملزم میکند، و با تعقیب چنین رویهای است که روزنامهنگار میتواند به امحای جهل و سوءتفاهم میان مردم کمک کند و اتباع یک کشور را در مورد نیازها و آمال دیگران حساس سازد، و احترام به حقوق و شئون همه ملل، مردم و افراد را بدون لحاظ نژاد، زبان، ملیت، مذهب و باورهای فلسفی تضمین کند.»
اگر این مسائل را در دستور کار قرار دهیم و به تعقیب آنها بپردازیم میتوانیم به فراهم شدن صلح کمک کنیم.