صلح اگر چه مفهومی همزاد بشر و همزاد جنگ به حساب میآید اما از حیث ماهیت مفهومی وستفالیایی و با شکل گیری اندیشه دولت-ملت به شکل نوین و به عنوان یکی از عناصر کلیدی در ارتباط بین دولتها با هم مطرح شده است.
مفهوم صلح به صورت گفتمانی همواره با مفهوم جنگ قابلیت طرح و توجه داشته و از این رو بسته به منطق هستیشناختی و انسانشاختی پارادایمهای مختلف یکی از این دو مفهوم به عنوان ذاتی روابط بین دولتها و دیگری به عنوان موضوعی عرضی در این میان در نظر گرفته شده است.
پارادایم واقعیت اجتماعی یا از منظری واقع گرایی به واسطه نوع انسان شناسی هابزی خود مفهوم جنگ را از مفاهیم ذاتی روابط بین دولتها تعبیر نموده و بر این اساس بر این عقیده است که صلح زمانی اتفاق میافتد که به هر دلیلی اقبال به جنگ در میان دولتها کاهش پیدا کند. در مقابل پارادایم لیبرالی با توجه به نگرش خوشبینانه به ذات و ماهیت انسان بر این امر تاکید دارد که آن چه که ذاتی روابط بین انسانها تلقی میگردد صلح است و جنگ در این نگرش اختلالی است که بنا به دلایل مختلف ممکن است در جریان صلح بین انسانها رخ دهد. اگر چه در رویکرد لیبرالی مفهوم صلح با قلب به مفهوم «صلح دمکراتیک» عملا از بار انسان شناختی خارج و در بردارنده جنگ میشود.
- صلح اجتماعی
صلح اجتماعی به مفهوم شرایط ذاتی و اصیل اجتماعات انسانی است که در آن جریان زندگی اجتماعی بین مردم در سطوح و گروههای مختلف بدون درگیری و تنش جریان پیدا نماید. در این تعریف سه حوزه مفهومی قابل توجه است:
الف. شرایط ذاتی و اصیل: مفروض این نگرش بر این است که آنچه که در ذات زندگی اجتماعی جریان دارد صلح است نه جنگ.
ب. جریان زندگی: در واقع جریان زندگی هدف و غایت سیاست اجتماعی است که پیوند دهنده انسانها و زیست اجتماعی است.
پ. درگیری و تنش: هرگونه اقدام اختلالی در فرایند زیست اجتماعی که گسست را جایگزین پیوند میکند.
- راهبرد صلح اجتماعی
راهبرد صلح اجتماعی بر فرایند مدیریت منافع و نیازهای متعدد، متنوع و احیانا متضاد در جامعه از طریق مشارکت، گفت و گو و همکاری، به شیوهای هوشمندانه، عاقلانه و رضایت آفرینی نسبی در جامعه ابتناء دارد.
- سیاست انتظامی
سیاست انتظامی بر فرآیند تولید، حفظ و بازتولید نظم و امنیت در ساحت زیست اجتماعی اشاره دارد. در این نگرش سه فرآیند مطمح نظر است:
تولید: در این فرآیند نظم و امنیت به عنوان محصول و برآیند کارکرد نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته میشود. نظم و امنیت در واقع با رفع نیازهای مادی و معنوی امکان تامین و تحقق پیدا میکند.
حفظ نظم و امنیت: در این مرحله نهاد متولی برای حفاظت از نظم و جلوگیری از هرگونه اختلال در قالب پیشگیری و مقابله ورود مینماید.
بازتولید نظم و امنیت: در این مرحله پس از اختلال در نظم وامنیت نهاد قضایی و نهاد تامین اجتماعی برای بازتولید نظم وامنیت ورود پیدا میکنند.
- مساله شناسی صلح اجتماعی
در حال حاضر جامعه ایرانی چهار کلان مساله به نوعی زمینهها و شرایط را برای اختلال در صلح اجتماعی و روادای اجتماعی چه در سطح بین المللی و چه در سطح داخلی فراهم نموده است:
الف. اختلال تفهمی: جامعه ایرانی بنا به دلایل متعدد در یک دام چاله فهم محیطی گرفتار شده است که نتیجه رفتاری و ساختاری آن بروز اختلال در جریان همبختی مشترک شده است لذا چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعیعدم درک و فهم متقابل باعث بسیاری از سوء تفاهمها و تنشها شده است.
ب. متافیزیک گرایی توهمی: جامعه ایرانی بنا به دلایل بسیاری مدت زمانی است که از واقعیتهای زمینی و زمانی دور گشته و بسیار ماورایی شده است. در نسبت بین آرمانها و واقعیتهای زمینی آنچنان بر فراز آسمان پا نهاده است که ارتباط این دو را قطع کرده است در ابتدائیات خود گیر کرده ولی داعیه مدیریت جهان و اعصار را در دل و ذهن میپروراند.
پ. فرافکنی ترتبی (سرقت لذت): روحیه مقصریابی و انداختن توپ بسترها و زمینههای خارجی و داخلی مشکلات کلان به زمین دیگران (جناح رقیب) خود شروع تنشها و درگیریهای پایان ناپذیر و تبدیل آن به چرخه معیوب اتهام زنی روز افزون شده است.
ت. ناکارآمدی تزایدی: ناکارآمدی نظامات کلان جامعه در انجام بهینه کارکردهای خود موجبات انباشت روز افزون نارضایتیهای اجتماعی و به تبع آن تنشها و درگیریهای روز افزون شده است.
- نسبت شناسی صلح اجتماعی و سیاست انتظامی
در تبیین صلح اجتماعی این دیدگاه نسبتا اجماعی وجود دارد که انسجام اجتماعی هرجامعهای بر میزان جریان یافتگی و سرایت و شمولیت ارزشها و هنجارهای اجتماعی قوت و قابلیت پیدا میکند و از این منظر ارزشهای جامعه برای پیاده سازی به روشهای عاقلانه و هوشمندانه نیاز دارد که به میزانی که ارزشها همواره پایدار و استمرار دارند اما روشهای پیاده سازی ارزشها همواره حال و هوای عصری شدگی دارند و با این مبنا با دو گزاره مواجه میشویم:
گزاره یک: اگرارزشهای اجتماعی با روشهای هوشمندانه، ابتکاری، روزآمد و با بهرهگیری از ذائقهشناسی نسلی و عصری پیاده و اجرا شوند در نتیجه آن صلح اجتماعی پایدار و انتظام ملی تامین و تضمین میشود.»
گزاره دوم: اگر ارزشهای اجتماعی با روشهای قدیمی، سخت افزاری، سلبی، غیرهنرمندانه، هیجانی و بدون توجه به ذائقه شناسی عصری و نسلی پیاده سازی گردد باعث ایجاد تنش و درگیری شده که نتیجه آن اختلال در صلح اجتماعی و انتظام ملی میشود.
* عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی و سردبیر فصلنامه امنیت ملی