از نوروز و درباره نوروز، زیاد میشنویم و میخوانیم. خیلی زیاد. ولی من علاقمندم نوروز را به شهر وصل کنم و بپرسم چهمیشود که شهرهای ما همیشه «نوروزانه» باشند. برای این کار، آنچه که از «نوروز» به عاریت خواهم گرفت، چند وصف است در حالوهوای نوروز. وصفهایی که در مجموع نشان میدهد در روزهای نوروز «حال ما خوب است». ما به بهانه نوروز؛
– به دیدن هم میرویم.
– میکوشیم کدورتها را کنار بزنیم و باهم مهربان باشیم.
– خودمان را سرحال نشان میدهیم و کمتر نق میزنیم.
– به وضع ظاهریمان توجه میکنیم و لباسهای نو و تمیز میپوشیم.
– گردش و تفریح برایمان مهم میشود.
– خانه و محیط اطرافمان را میتکانیم و تمیز میکنیم.
اینها عمومیترین چهرههای روزهای عید هستند که متاسفانه بعد از آن فراموشمان میشود. ولی اگر شهرمان را نوروزی کنیم این حال خوب میتواند در تمام طول سال برقرار باشد، هرچند با شدت و ضعف متفاوت.
شهرمان چگونه نوروزی میشود؟
در شهر به دیدن هم برویم! چگونه؟ شهر باید «فضاهای شهری» داشتهباشد برای گذران اوقات فراغت مردم و دیدارهای خارج از خانه و اداره. این فضاها، در سادهترین و عامترین شکل، میتوانند پارک و بوستان شهری باشند. اما این کافی نیست. چنین فضاهایی باید محلهای، خودمانی و دنج و امن باشند. برای اینکه دنج و امن باشند، نباید «مصرفی» باشند. فضاهایی که انگار وظیفه شهرداری است که بسازد که ما برویم جلوپلاسمان را پهن کنیم، آشغال تولید کنیم و برگردیم. مدیریت و نگهداری آنها باید دست خود اهالی باشد. اهالی باید مسئول پاکیزگی، امنیت و تداوم آن باشند. این فضاها، اگر خوب بچرخند، میتوانند تبدیل به «عرصه شهری» شوند. یعنی فضایی که در آن کارفرهنگی هم انجام میشود. مثلا دورهمی محلهای یا نمایش فیلم و تئاتر در صحن آن. در چنین جاهایی ما به دیدار هم میرویم و شهر را هم میبینیم.
در شهر نوروزانه، مهربانی در قالب رفتارهای مدنی ما با کودکان و زنان جلوه میکند. عنوان «شهر دوستدار کودک» یا «شهر زنمدار» بر این اساس تعریف و ترویج شده است.
بر پایه اصول شهر دوستدار کودک نمیگوییم اگر شهری برای همه مناسب و مطلوب باشد، برای کودک هم مناسب است؛ بلکه میگوییم شهری که برای کودک مناسب باشد، برای همه هم مناسب خواهد بود.
در مقوله «مهربانی شهری» حتی فراتر از این باید رفت. بهتر آن است که شهری داشتهباشیم که «کودک دوستش داشته باشد» تا آنکه شهری داشته باشیم که «کودک را دوست داشته باشد». گزاره اولی فاعلانه است، دومی مفعولانه. موضوع مهربانی شهری از این پیچدگیها زیاد دارد.
در شهر نوروزانه، کدورت و تخاصم کم است. چون طبق اصول ششگانه شهر سرزنده، دسترسی به آموزش عمومی و خصوصی برقرار است. مردم، هم به بهداشت عمومی دسترسی دارند و هم به بهداشت خصوصی. در این شهر، زیرساختها سالم و کامل است و دسترسی مردم به امکانات شهری برای همه امکانپذیر است.
در شهر نوروزانه، تمام تصمیمهای اداری در اتاقهای شیشهای اتخاذ میشود و به همین خاطر مردم نیازی به ریاکاری و دروغگویی ندارند. مالیات را دادهاند و پول پاک و سفید خود را هرجور که بخواهند خرج میکنند.
در شهر نوروزانه، امنیت برقرار است و پایههای این امنیت بر اساس «حکمروایی خوب» و «مشارکت عملی مردم» استوار است. به همین خاطر نیازی به حل مشکل و اختلاف از مجاری سخت حکومتی نیست. در این شهر، ترور و وحشت وجود ندارد، چون مردم همدیگر را میشناسند و ترور در میان آشنایان معنا ندارد و تمام مردم حافظ امنیت خود و همسایهها هستند.
در شهر نوروزانه، این «سیستم» است که حکومت میکند و نه «فرد». به همین خاطر تکلیف مردم با تمام ارگانها و نهادها معلوم است و برای انجام کاری دچار استرس نمیشوند. شهر نوروزانه، شهر «خرد» است، نه شهر «رمل و اصطرلاب». بر این اساس، دانش و فناوری مهمترین ویژگی آن است. در چنین شهری، تغییر رئیس دانشگاه صدبرابر مشکلتر از تغییر رئیس جمهور خواهد بود. چون دانش مهمتر از سیاست است و پیداکردن یک رئیس دانشگاه تمامعیار دشوار است.
در شهر نوروزانه، همانگونه که به پوشش شخصی خود اهمیت میدهیم به نگهداشت و بهداشت وسایل و ابزارهای عمومی نیز توجه داریم. مراقبت و نوسازی امکانات در شهر نوروزانه، به معنی نوکردن روش و تجهیزات هم هست. ما مترو را جایگزین اتوبوسهای شهری میکنیم و ماشینهای برقی را جایگزین ماشینهای گازوئیلی و بنزینی. میخواهیم شهرمان همیشه تازهترینها را داشته باشد. این تازهشدنها، گاه، سبب تغییر عادات و رفتار ما در جهت مثبت میشود. وقتی در شهرمان مترو داریم، بخشی از بهانهتراشیها و دروغهای ما از بین میرود. به راحتی نمیتوانیم تاخیر در رسیدن بر سر قرار را به گردن ترافیک و تصادف بیاندازیم. همه میدانند از فلان نقطه تا بهمان نقطه با مترو چند ایستگاه و چند دقیقه است. همین مترو قرارگاهی میشود برای دیدارها و اتصالها. برای دیدن و یافتن دوست، بالای پله ایستگاه مترو را انتخاب میکنیم چون وقتی مردم از پلههای برقی بالا میآیند، ما همه را میبینیم و دوستمان را پیدا میکنیم. او هم ما را در بالای پله میبیند. همین ایستگاه مترو، به مرور تبدیل به «عرصه شهری» میشود؛ چون میتوانیم از کیوسک و غرفه مطبوعاتی آن، روزنامه و مجله بخریم، بلیط تئاتر و سینما تهیه کنیم و کتابهای راهنمای شهر را ورق بزنیم و در صندلیهای کنار غرفه یا کیوسک، با چای و قهوه و پیراشکی پذیرایی شویم. به همین سادگی، نوکردن وسیله حملونقل شهری مواهب فراوانی برای شهر نوروزانه ما به ارمغان میآورد.
در شهر نوروزانه، تفریح و تفرج اهمیت فراوان دارد. هرچه جوامع بشری پیشرفتهتر باشند، نیاز به تفریح و تفرج در آنها نیز بیشتر میشود. این همان مقوله «نیازهای غیرمادی» شهروندان است. در شهر نوروزانه، ما از «نیازهای مادی» کاملا عبور کردهایم و بیشترین توجه ما به نیازهای غیرمادی است. در این شهر و اجتماع سینما و تئاتر همانقدر مهم است که نان شب. کتابخوانی و شرکت در مجامع هنری و فرهنگی همانقدر مهم است که پوشاک و مسکن. اصولا، شهر بر حسب وسعت نیازهای غیرمادی آن درجه مدنیت و شهریت خود را تعریف میکند. در جامعهای که هنوز هم سیرکردن شکم اصل اول است، امیدی به ارتقای منزلت انسانی و شکوفایی شخصیت نیست. شهر نوروزانه از این مرحله عبور کرده، وارد دورهای میشود که تاثیر سموم آفات نباتی بر زندگی پروانههای آفریقایی همانقدر مهم میشود که نحوه اداره کلاس درس فرزندانمان در محله. فعالیت در سازمانهای مردمنهاد در شهر نوروزانه همانقدر مهم است که شرکت در عزا و عروسی فامیلی و دوستانه.
شهر نوروزانه، باید نظیف و پاکیزه باشد. چرا؟ چون نشانه احترام است. احترام به مخاطب و احترام به خود. وقتی شهرمان تمیز و پاکیزه باشد، به این معنا است که ما به میهمانمان احترام میگذاریم، ضمن آنکه به او میگوئیم که ما نیز شایسته احترام هستیم چون به شما احترام گذاشتهایم.
شهر نوروزانه، شهری است بر پایه وجود «انسان»، نه بر اساس تعداد خیابان و ساختمان. انسانِ شهر نوروزانه، انسانی است دانشدوست و آیندهنگر که اصول و عواطف انسانی را بر قرار و مدار اقتصادی و مناسبتهای مالی ترجیح میدهد. برای رشد و شکوفایی این «انسان» شهر باید پاکیزه و نظیف باشد و در عین حال با سیستم مدیریت شود و آخرین دستاوردهای مادی را به خدمت بگیرد. انسان مدرن در بیغوله رشد نمیکند. باید بستر منطقی و واقعی برای شکوفایی استعداد و درون فرد فراهم آید.