نماینده ویژه رئیسی در امور روحانیت: باید خون گریست؛ از ۷۵ هزار مسجد، درب ۵۰ هزار مسجد بسته است
حاج ابوالقاسم دولابی نماینده ویژه رئیس جمهور در امور روحانیت با اشاره به اوضاع نامناسب زیرساختهای دینی و فرهنگی در کشور و خلوت و خالی شدن برخی از مساجد در کشور اظهار داشت:
متاسفانه دولتهای ما در گذشته کارنامه خوبی در حمایت از نهادهای دینی بر جای نگذاشته اند و امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درب تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است که این فاجعهای است که باید بر آن خون گریست./ رسا
حاشیه
این نتیجه طبیعی حکومتی کردن مساجد است بنده پس از تکمیل تحصیلات حوزوی و احراز مرتبه اجتهاد برای انجام وظیفه دینی تبلیغ در سال ۸۸ به درخواست امنای مسجدی نسبتا کوچک در تهران، امام جماعت شدم واین امر ادامه داشت تا در خرداد ۱۴۰۰ پس از بارها اخطار بابت مقالات انتقادی ام در کانالم ویرایش ذهن عذر بنده را خواستند.
لذا به عنوان یک کارشناس که از نزدیک با مسئله مسجد مرتبط بوده میتوانم به علل بسته شدن درب مساجد بپردازم.
مساجد دارای یک سنت عرفی برای اداره خود بودند.
عموما خیری که مسجد را میساخت و وقف میکرد خود به عنوان متولی وقف یا امام جماعتی را دعوت میکرد و یا به قم میرفت و از مرجع تقلید برای پیشنهاد یک فرد درس خوانده و اعزام امام جماعت از مراکز حوزوی کمک میگرفت.
رابطه حوزه و مسجد رابطه ای شناخته شده بود تا اینکه تحت اشراف رهبرانقلاب امورمساجد راه اندازی گردید.
امور مساجد کمکم به توسعه نفوذ حکومت در مسجد اقدام کرد تا امروز که رسما رابطه مراجع و حوزه با مسجد که بیش از هزار سال اندوخته قانونمندی عرفی و تجربی داشت کنار گذاشته شد و فی الحال مسجد کاملا زیر نظر نهاد حکومتی امور مساجد کار میکند.
امام جماعت توسط این نهاد معرفی شده و ابلاغ سه ساله دریافت میکند سپس امام جماعت هیأت امنا را به امور مساجد معرفی میکند این هیأت امنا مثل خود امام جماعت بایست به تأیید نهادهای مختلف از جمله امنیتی برسند سپس امام جماعت یک سری دستور العمل با دعوت به جلسات ائمه جماعت ناحیه یا منطقه، از مرکز دریافت میکند که چه چیزهایی که مقبول حکومت است بایست نشر شود.
در کنار این میزان از عدم استقلال تازه بسیج را اجبارا در مساجد راه میاندازند که مسئول بسیج خود مستقلا از سپاه حکم میگیرد و مسجد عملا به پایگاه نظامی حکومت هم در شرائط خاص مبدل میگردد.
نکته قابل توجه آنستکه در سنت هزارساله، مساجد همیشه پایگاه مردم بوده است، برای اعتراض و انتقاد نسبت به ظلم، خصوصا ظلم دستگاه حاکمه.
مردم در اینجا به دنبال همافزایی برای احقاق حقوق خود میرفتند و امامجماعت دقیقا بخاطر وجهه انتقادی خود نسبت به دستگاه حاکمه، مقبولیت مییافت اما امروز اگر امام جماعتی جرأت کند و از یکی از نهادهای مورد تایید رهبری یا از عملکرد خود رهبر یا سیاستهایش انتقاد کند به زودی به معاونت صیانت امور مساجد فراخوانده میشود این معاونت شبیه معاونت صیانت حوزه علمیه است و بازوی اطلاعاتی امنیتی حکومت در مساجد و حوزهها.
خلاصه به امام جماعت حالی میکنند که چنین عملکرد انتقادی منافات با شئون و وظائف شما دارد و موجب تصعیف نظام است و رهبری و در صورت تکرار تعویض خواهند شد اینها مراحلی است که بنده طی کردهام.
نکته دیگر این است که حکومت ایران یک حکومت دینی تلقی میگردد به میزانی که حکومت در عملکرد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خود موفق باشد ثمرهاش را میتوان در اقبال به دین و مساجد که فی الحال پایگاه حکومت دینی تلقی می شوند دید.
به میزانی که عملکرد نامطلوب حکومت در حوزههایمختلف، خصوصا معیشت مردم بروز و ظهور کند اقبال مردم به پایگاه حکومت که دین است نیز کاهش یافته و مظاهر دینی در جامعه تضعیف میگردد از آنجمله حجاب یا حضور در مسجد یا پرداخت خمس و…طبعا فقر و فلاکتی که مردم از چشم حکومتدینی میبینند تاثیر خود را در عدم اقبال به دین و خرافه تلقی نمودن آن نمایان میکند.
«روی خطوط آبی کلیک کنید تا به متن یا محتوای مورد نظر بروید»