ایران در دورۀ هخامنشی دارای قلمرو وسیعی بود که مرزهای آن در سه قارۀ آسیا، اروپا و آفریقا گسترده بود. در این قلمرو گسترده، مردمان بسیاری میزیستند که نژادها، زبانها، باورها و فرهنگهای متفاوتی داشتند. ادارۀ چنین کشوری با این گستردگی و تنوع، نیاز به یک دستگاه اداری منظم و کارآمد داشت. هخامنشیان دارای دستگاه اداری و دیوانسالاری منظم و دقیقی بودند که به کمک آن و سازماندهی بینظیر خود، توانستند کشورشان را برای مدت بیش از ۲۰۰ سال با اقتدار مدیریت کنند. نمونۀ این دیوانسالاری پیچیده را میتوان در بایگانیهای تخت جمشید یافت. در کاوشهای باستانشناسی تخت جمشید، دهها هزار گلنوشته از دو بایگانی اداری به دست آمده که با نام بایگانیهای بارو و خزانۀ تخت جمشید شناخته میشوند. بایگانی بارو، با بیش از سی هزار لوح و قطعه لوح، دارای بیشترین تعداد گلنوشته است. این مجموعه، در زمستان سال ۱۹۳۳ (۱۳۱۱ خورشیدی)، هنگام کاوشهای ارنست هرتسفلد، باستانشناس آلمانی، از طرف موسسۀ شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، در گوشۀ شمال شرقی سکوی تخت جمشید کشف شد. این گلنوشتهها درون اتاقک کوچکی به دست آمد که ورودی آن را چینه کرده بودند. از آنجا که محل کشف این گلنوشتهها، اتاق کوچکی در باروی تخت جمشید بود، به نظر میرسد بعدها این اسناد را به عنوان اسناد تاریخ-گذشته، از محل بایگانی اصلی به آنجا آورده و روی هم انبار کردهاند. با اینکه این گلنوشتهها، تاریخ-گذشته بودند، اما مسئولان دیوانسرای تخت جمشید، آنها را دور نریخته و به عنوان یک بایگانی خارج از رده، در گوشهای از تخت جمشید قرار داده بودند.
این کشف در آغاز، امیدهای بسیاری پدید آورد که شاید در این بایگانیها، گزارشهایی سیاسی و تاریخی از خود هخامنشیان یافت شود تا به کمک آنها بتوانند تاریخ هخامنشی را بازنویسی کنند. اما مشخص گردید که هیچکدام از این نوشتهها دارای گزارشهای سیاسی و تاریخی نیستند، بلکه متنهای اداری مربوط به پرداخت جیره به افراد مختلف هستند. با اینحال، پژوهشگران دریافتند این گلنوشتههای اداری، سرشار از دادهها و اطلاعات ارزشمندی هستند که در نوشتههای سلطنتی یافت نمیشوند. در واقع، این گلنوشتهها، اطلاعاتی از درون دستگاه اداری تخت جمشید و کار و فعالیت مردم آن روزگار در اختیار ما میگذارند که بسیاری از آنها پیش از این شناخته شده نبود.
بیشتر گلنوشتههای بایگانی بارو، به خط میخی ایلامی هخامنشی نوشته شده که نوشتار دیوانی آن دوره بود و از نظر جایگاه، پس از پارسی باستان، خط و زبان درباری هخامنشیان، دومین خط و زبان رایج در شاهنشاهی هخامنشی به شمار میرفت. به نظر میرسد کاتبان ایلامی، سنت نوشتاری کهن خود را، در خدمت دستگاه اداری و دیوانسالاری هخامنشیان، قرار داده بودند. البته در گلنوشتهها، از واژگان پارسی نیز بسیار استفاده شده است که آنها را با تلفظ ایلامی در نوشتهها آوردهاند. در بایگانی باروی تخت جمشید، صدها نوشته به خط و زبان آرامی نیز به دست آمده که با مرکب و یا به صورت کنده شده روی گل خیس نوشته شدهاند. گلنوشتههایی به صورت تکی به خط و زبان پارسی باستان، بابلی، یونانی و فریگی نیز یافت شده است. نمونهای هم به یک خط میخی ناشناخته در این بایگانی شناسایی شده است. این تنوع خطی و زبانی، نشاندهندۀ حضور مردم گوناگون در دستگاه اداری هخامنشی است. حتی در برخی از متنها مستقیما به «کاتبان بابلی» اشاره شده است که در دبیرخانۀ شاهی مشغول به کار بودهاند. از هر گلنوشته، نسخهای نیز به خط و زبان آرامی روی پوست تهیه میشد که آن را در بایگانی جداگانهای نگهداری میکردند. خط آرامی، بر خلاف خط میخی هجایی ایلامی، یک خط الفبایی بود و آسانتر نوشته میشد. این اسناد آرامی، به دلیل فسادپذیری، احتمالا از میان رفتهاند و تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است، اما شواهد کافی برای آن وجود دارد. روی برخی از گلنوشتهها واژۀ «نَسَخnsh» به معنی «نسخه برداری شده» با مرکب نوشته شده است و گواهی بر وجود این بایگانی آرامی در تخت جمشید است.
پژوهشگران، گلنوشتهها را براساس موضوع، به گروههای مختلفی از A تا W طبقهبندی کردهاند. هر کدام از این گروهها دارای الگوی نوشتاری خاص خود هستند. حتی شکل برخی از گلنوشتهها نیز با توجه به محتوای آن تغییر میکند. هر گلنوشته، دارای ریسمانی بود که دو سر آن را گره زده و درون گل قرار میدادند و دنبالههای آن از گوشههای مسطح کنار گلنوشته بیرون میآمد. با این ریسمان میتوانستند گلنوشتهها را از جایی آویزان کنند و یا آنها را با نمونههای همگروه خود، به یکدیگر بسته و در بایگانی طبقهبندی کنند.
گلنوشتههای بارو مربوط به محدودۀ جغرافیایی پارس در دوران باستان است و نشان میدهد سه منطقه اصلی در پارس، زیر پوشش دیوانسرای تخت جمشید قرار داشتند. پیشتر تصور میشد، این بایگانی تنها مربوط به پانزده سال از پادشاهی داریوش بزرگ است، اما پژوهشهای تازه نشان داده است که این متنها، در فاصلۀ سالهای چهارم تا سی و پنجم داریوش (۵۱۷ تا ۴۸۷ پیش از میلاد) نوشته شدهاند و مدت سی و شش سال از پادشاهی داریوش را در بر میگیرند. باید توجه داشت که بایگانی باروی تخت جمشید، همچون سطح یک کوه یخ، تنها بخش کوچکی از اسناد و بایگانیهای برجای مانده از دورۀ هخامنشی به شمار میرود و بایگانیهای دیگری نیز باید وجود داشته باشد که تاکنون کشف نشدهاند. نمونههای کوچکی از همین گلنوشتهها در شوش و قندهار در افغانستان نیز یافت شده که نشان میدهد در آنجا نیز بایگانیهای مشابهی وجود داشته است. بنابراین، گسترۀ بایگانیهای ایلامی هخامنشی از مرزهای پارس بسیار فراتر میرفته است.
یکی از مواردی که در این اسناد میتوان یافت، میزان جیرۀ کارکنان، کارگران وافرادیست که برای کار یا خدمتی که انجام دادهاند، جیرۀ خود را به صورت مواد خوراکی دریافت کردهاند. این جیرهها به بیش از هزاران تن که زیر نظر دستگاه اداری تخت جمشید مشغول به کار بودهاند، پرداخت شده است. زنان نیز همچون مردان برای کارهایی که انجام میدادند، مانند بافندگی، جیره دریافت میکردند. برای زنان شاغلی که فرزندی به دنیا میآوردند، جیرهای به عنوان پاداش داده میشد. این گلنوشتهها همچنین نشان میدهند، افرادی از سرزمینهای دیگر نیز در پارس مشغول به کار بوده و جیره دریافت میکردهاند. این دستگاه اداری بزرگ، زیر نظر فَرنَکهَ (Farnaka)، عموی داریوش بزرگ اداره میشد که او نیز دستیارانی داشت. یکی از وظایف آنها، تعیین میزان جیره، تایید و دستور پرداخت آن بود. به جز کارکنان، کارگران و پیشهوران، این جیرهها، به مقامها، افراد خاندان شاهی، مسافران و افرادی با وظایف دیگر نیز داده میشد. یکی از این گروهها، پیکهای تندرویی بودند که پیامها را در طول راهها و بویژه راه شاهی (از شوش تا سارد در آناتولی) جابجا میکردند. این اسناد، نخستین شواهد دستاول از این پیکهای تیزرو به شمار میرود که پیش از این، تنها در تاریخ هرودوت به آنها اشاره شده بود. این پیکها در ایستگاههای میان راه، اسب خود را با اسبان تازه نفس عوض میکردند تا بتوانند پیغام را هر چه سریعتر به مقصد برسانند. گروهی دیگر از گلنوشتهها، گزارش پرداخت جیرههای خوراکی به مسافرانی است که در جادههای هخامنشی رفت و آمد کرده و به سرزمینهای دیگر میرفتند. برخی از این مسافران دارای سند مُهر شدهای به نام هَلمی بودند که از سوی شاه به آنها داده شده بود و برخی دارای راهنمای ویژه بودند.
در کنار این موارد، به صدها نام جغرافیایی نیز اشاره شده است که به شناخت بهتر ما از جغرافیای تاریخی پارس کمک میکند. از سوی دیگر، وجود هزاران نام در گلنوشتههای تخت جمشید، منبع گرانبهایی از نامهای اشخاص را فراهم آورده است. بیشتر این نامها مربوط به پارسیان و ایلامیها هستند و در برخی متنها، نامهای مربوط به مردمان دیگر نیز ثبت شده است. بخشی از گلنوشتهها نامههای اداریست که از سوی سرپرست سازمان اداری، فَرنَکه یا معاونان او نوشته شده است. این نامهها در مقایسه با متنهای دیگر، توضیحات بیشتری دارند.
بخش دیگری از این پرداختهای حکومتی، برای خدایان، مراسم آیینی، پرستشگاهها و جایگاههای مقدس و فعالیتهای دینی در نظر گرفته شده بود. بیشتر دریافتکنندگان مواد خوراکی، روحانیان ایرانی و ایلامی بودند. روحانیان ایرانی، دارای عنوان مَکوش (مَگوش/مُغ/موبد) بودند و روحانیان ایلامی با عنوان شَتین شناخته میشدند. مکوشها یا مُغهای ایرانی، عنوانهایی داشتند که نمایانگر رتبۀ آنها بود، اما برای شَتینهای ایلامی، رتبهای در متنها نوشته نشده است. جالب اینجاست که در متنها نوعی همکاری میان روحانیان ایرانی و ایلامی دیده میشود که میتواند نشاندهندۀ نزدیکی فرهنگی میان پارسیان و ایلامیها باشد. خدایانی که برای آنها جیره و یا پیشکشی دینی پرداخت شده است، خدایان ایرانی و ایلامی هستند که نام آنها، در کنار هم در متنها دیده میشود. از خدایان ایرانی میتوان به اهورامزدا و سپندارمذ اشاره کرد و از خدایان ایلامی، میتوان از هومبَن، خدای بزرگ ایلامیها و شیموت، پیامآور خدایان نام برد. در متنها نشانی از تبعیض دینی دیده نمیشود، چرا که گاه خدای بزرگ ایلامیها از اهورامزدای پارسیان، جیرۀ بیشتری دریافت کرده است. در برخی متنها نیز به برگزاری مراسم آیینی گوناگونی اشاره شده که پرتکرارترین آنها، مراسمی به نام «لَن» بود و جیرههای مختلفی برای آن از سوی دربار پرداخت میشد.
در این میان، باید به کوهها و رودهای مقدس هم اشاره کرد که هخامنشیان برای آنها نیز پرداختهای آیینی در نظر گرفته بودند. در متنها به باغهایی هم اشاره شده که «پردیس» خوانده میشدند و هخامنشیان توجه ویژهای به آنها داشتند.
نکتۀ مهم دیگر دربارۀ گلنوشتههای تخت جمشید، اثر مُهرهایی است که روی گلنوشتهها نقش بسته است. مقامها و کارگزاران هخامنشی، با مُهر کردن این گلنوشتهها، رسمیت سند را تایید میکردند. بیشتر این اثر مُهرها روی لبۀ صاف سمت راست، انتهای متن و یا روی لبهۀ گلنوشته، نقش بسته است. به جرات میتوان گفت، بزرگترین مجموعه از نقشها و هنر هخامنشی، روی این گلنوشتهها یافت میشود. این مهرها مربوط به تامینکنندگان و همچنین دریافتکنندگان کالاها بودند و بیشتر آنها، مُهرهای استوانهای بودند که روی سطح خالی گل، غلتانده شدهاند. در میان این نقش مُهرها، میتوان نقشهای رسمی و درباری و همچنین شیوههای هنری ساده و بومی یک منطقه را شناسایی کرد. برخی از مُهرها نوشتهای دارند که به شناسایی دارندۀ مُهر کمک میکند. حتی کهنترین نقش شناخته شده از هنر هخامنشی در همین گلنوشتهها یافت شده که به شیوۀ هنری مُهرهای دوران ایلام-نو ساخته شده است. این نقش، از آنِ کورش یکم، شاه شهر انشان و پدربزرگ کورش دوم است که دستکم نیم قرن پیش از به شاهی رسیدن کورش بزرگ ساخته شده و روی چند گلنوشته به کار برده شده است. در کنار این نقش، نوشتهای وجود دارد که به روشنی هویت “کورش انشانی، پسر چیشپش” را به عنوان صاحب مُهر مشخص کرده است. جالب اینجاست که از این مُهر سلطنتی، همچنان در دستگاه اداری زمان داریوش برای مُهر کردن اسناد و گلنوشتهها، استفاده میکردند.
بایگانیهای باروی تخت جمشید، پس از کشف برای پژوهش و ترجمه، به صورت امانت به دانشگاه شیکاگو فرستاده شدند و پژوهشگران مختلفی روی آن به کار و پژوهش پرداختند. جرج کامرون و ریچارد هلوک بیشترین سهم را در مطالعۀ بایگانیهای تخت جمشید دارند. اما به دلیل آغاز جنگ جهانی دوم، روند کار روی گلنوشتهها، برای مدتی با وقفه روبرو گشت. نخستین بار در سال ۱۳۸۳، تعداد ۳۰۰ گلنوشته از متنهای خوانده شده، توسط پرفسور گیل ستاین به ایران بازگردانده شد و تحویل موزۀ ملی ایران گردید. سال بعد برای نخستین بار در ایران، نمایشگاهی از گلنوشتهها در موزۀ ملی برپا گردید که بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما به دنبال آن، بازگرداندن گلنوشتهها به ایران با مشکلات سیاسی و شکایتهای حقوقی گره خورد. سرانجام موسسۀ شرقشناسی دانشگاه شیکاگو موفق شد رای مثبتی از دادگاه بگیرد تا بتواند گلنوشتهها را به ایران بازگرداند. پس از حل و فصل مشکلات حقوقی این مجموعه در دادگاه، در مرحلۀ دوم، تعداد ۱۷۸۳ گلنوشته توسط پرفسور کریستوفر وودز در سال ۱۳۹۸ به ایران تحویل گردید و در سالجاری نیز ۳۵۰۶ گلنوشته به ایران بازگردانده شد. با بازگشت هر بخش از مجموعه، موزۀ ملی نمایشگاهی از گلنوشتههای برگزیده ترتیب میدهد.
از آنجا که کار روی این مجموعه از عهدۀ یک تن بر نمیآید، در سال ۲۰۰۶ پژوهشگرانی از ملیتهای مختلف در یک پروژۀ بینالمللی با نام «پروژۀ بایگانی باروی تخت جمشید» گرد هم آمدند که همچنان مشغول مستندنگاری، خواندن، ترجمه و انتشار بقیۀ گلنوشتهها هستند.
گلنوشتههای بایگانیهای تخت جمشید، نه تنها از نظر فرهنگی و تاریخی دارای ارزش و اهمیت بسیار هستند، بلکه بخشی از میراث ماندگار ایران و جهان به شمار میروند و شیوه و راه و رسم زندگی نیاکان این سرزمین را به نسلهای تازه یادآور میشوند.
شاهرخ رزمجو : گِلنوشتههای باروی تخت جمشید: گنجینۀ ارزشمند تاریخی
- نویسنده : شاهرخ رزمجو
- منبع : نیمروز
- 207 بازدید