رضاخان صعود به قدرت را با همدستی حزب محافظه کار بنام «اصلاح طلب» در مجلس ملی پنجم آغاز کرد.
یکی از سران اصلی این حزب آیت الله سید حسن مدرس بود.
رضاشاه از روحانیون شیعه که پس از قیامی ناموفق در برابر انگلیسی ها به عراق گریخته بودند،استقبال کرد.
«پس از فتوحات متعدد به هنگام پریشانی و خرابی مملکت اسلامی ایران که رشته امورش از هم گسیخته و آبروی مملکت بر خاک ریخته بود. در مجلس ملی پنجم عنوان فرمانده کل قوا که طبق قانون اساسی در اختیار احمدشاه قاجار بود به رضاشاه اعطا شد.»
در چنین فضایی«جمهوریت و انقلاب اجتماعی»تبدیل به مطالبه ای روشنفکری شده بود.
نشریات اینگونه تیتر می زدند:
«امروز اغلب ممالک اروپا و حتی روسیه بزرگ نیز جمهوری شده است… جمهوریت مقدمه ای خواهد بود بر تعطیلی دربار شاه و درگاه شیخ ما،بدون جمهوری امید نجات نمی توان داشت»
نمایندگان حزب محافظه کار متشکل از روحانیون و تجار و اشراف در مقام مخالف«جمهوریت»برآمدند.
آیت الله مدرس اینگونه بیان داشت:
«حمله به سلطنت حمله به شرع مقدس است»
اعتراض و اعتصاب و راهپیمایی تهران را فرا گرفت و تا جلوی مجلس کشیده شد.
شعار اصلی اعتراض کنندگان این بود:
«ما تابع قرآنیم،جمهوری نمی خواهیم»
رضاشاه با مشاهده اعتراضات مجلس را مکلف کرد که لایحه مرتبط با «جمهوری» را پس بگیرد.
در آن سالها سایه سرد بلشویسم روسی بر مفهوم «جمهوری» سایه افکنده بود و سلطنت طلبان برای حفظ منافع خویش به ناحق چشم بر فواید بی شمار جمهوری به اسم کمونیسم می بستند!
همدستی رضاشاه با نمایندگان محافظه کار به اوج خود رسید.انتشار عکس احمدشاه قاجار در پاریس در کنار زنان توسط روحانیون فضای کشور و بویژه آذربایجان را بشدت ملتهب کرد.
تجدد خواهان و اصلاح طلبان از آخر قاجار را منقرض و حکومت را به رضاشاه تفویض کردند.
مخالف اصلی قدرت گیری مضاعف رضاشاه دکتر مصدق بود:
مصدق بیان کرد:
«رضا پهلوی نخست وزیر و فرمانده نظامی ممتازی است.اما هرگونه سمت جدید او را بصورت تهدیدی برای مشروطه نوپا ایران در خواهد آورد»
رضاشاه در بدو دریافت قدرت از حزب اصلاح طلب فروش مشروبات الکلی را ممنوع ساخت،قمار را غیرقانونی اعلام کرد،به زنان سفارش کرد شرافت ملی را حفظ کنند و قول داد موازین اخلاقی را ترویج دهد و احکام شرع را اجرا نماید.
در نهایت چرخ روزگار به همین مقدار بسنده نکرد و بعدها رابطه دوستانه روحانیت تاج گذار و رضاشاه دین مدار به کلی از هم گسسته شد و در سالیان بعد اساسا این دو بصورت مطلق در برابر هم قرار گرفتند!
(ایران بین دو انقلاب_از مشروطه تا انقلاب اسلامی)