اگر قرار بر شکستن گردن باشد ،این اراده و نیروی اجتماعی مردم است که گردن استبداد و دیکتاتوری را خواهد شکست نه شما سردار
از ویژگی ساختارهای رو به فروپاشی میتوان به در هم ریختگی و افسارگسیختگی نظم اداری،تشکیلاتی و نهادی اشاره کرد. وقتی استیصال و درماندگی یک رژیم پدیدار میشود نه تنها جامعه، بلکه وفاداران و حامیان حکومت نیز به خلاء موجود در نظم استبدادی حاکم بر کشور آگاه شده و ناخودآگاه خود را در قامت منجی وضع موجود ومافوق نظم موجود میپندارند .
چنین افرادی وقتی رژیم مستبد و ساختار تمامیت خواهی که سالها از رانت و ویژه خواری هایش بهره برده اند را در خطر سقوط و افول میبینند هر یک برای حفظ جایگاه و کوتاه نشدن دستشان از سفره ی تاراج، خود را نجات بخش و احیاکننده ی نظم گذشته میبینند و برای بازگرداندن مواهب نظم و نطام گذشته به دام بی نظمی خواهند افتاد.
نمونه ی این موقعیت را میتوان در رفتارهای غیرقابل کنترل و عصبیت گفتاری مسئولین جمهوری اسلامی در ماه های اخیر مشاهده کرد. آخرین مورد، سخنرانی یک سردار متوهم به نام مفخمی فرمانده انتظامی مازندران بود که مردم را به شکستن گردن تهدید کرد.
این ادبیات و این نگاهی که سرگوبگران در پیش گرفته اند نیازمند ابزار و افرادی است که نه از لحاظ تخصصی و حرفه ای کارآمد و شایسته هستند و نه از نظر تربیتی و ظرفیت درونی توسعه یافته که آنچه میان ساحت فردی و شخصی است را از ساحت اجتماعی،حقوقی و اختیارات شغلی تفکیک دهند. و همچون دیگر زمامداران این چنین بدمستی کرده و ادعاهای پای منقلی را تکرار میکنند.
باید از این سردار پرسید که اگر این لباس و این صندلی را از شما بگیرند در وجود فردی خود همچین قدرت و توانایی را میبیند که بتواند گستاخانه در موقعیت و شرایطی یکسان در مقابل یک جوان ایرانی نه کل ملت، اینگونه تهدید به شکستن گردن کند.آن بادی که در غبغب انداختی از اعتبار آن لباس و قدرت عاریتی است که برتن کرده اید وگرنه در وجودتان توانایی و ظرفیتی ندیدیم که دیگر ماموران را به اعتبار خود تشویق به گردن کشی کنید.
درپایان باید گفت اگر قرار بر شکستن گردن باشد ،این اراده و نیروی اجتماعی مردم است که گردن استبداد و دیکتاتوری را خواهد شکست نه شما سردار.