در مورد سخنان آقای ترامپ نکاتی چند قابل تامل وجود دارد:
ایشان ریشه نا امنی را ایران دانست که سخن گزافی بیش نبود. ناظران بین المللی آگاهند وجوداسرائیل وسیاستهای تجاوزگرانه این کشور موجب تنش وبحران در منطقه شده است. قبل از تشکیل جمهوری اسلامی هم بحران در خاور میانه وجود داشت وتنها صور وشکل آن پس از انقلاب متفاوت شده است.
اسرائیل با تشکیل دودولت که مورد تائید وحمایت جدی بخش بزرگی از سیاستمداران امریکائی واروپائی وپشتیبانی تقریبا تمام کشورهای دنیا ست مخالفت میکند وحقوقی برای مردم فلسطین قائل نیست. به شهرکسازی واخراج مردم بومی از خانه یشان ادامه میدهد وهنوز رویای نیل تا فرات را مطرح میسازد. اگر اسرائیل از مواضع غیر انسانی وتجاوزگرانه خود دست بر دارد و با فلسطینیها به سازش وصلح برسد سیاستهای ایران مبنی بر کمک به نیروهای مقاومت ودشمنی با اسرائیل دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت.
در واقع ریشه بحران در متن سیاستهای اسرائیل است. این سیاستها آنقدر مخرب میباشد که آقای ترامپ مجبور شده نتانیاهو را موقتا به حاشیه براند. همچنین کشورهای غربی نیز مخالفت خود را بارها با آن سیاستهادر مجامع بین المللی ابراز داشتهاند.
سیاستهای آمریکا یکی دیگر از دلایل بحران است. حمله آمریکا به عراق، تشکیل داعش وگروههای تروریستی، حمله به لیبی، ابتکار پروژه بهار عربی ویا حمایت وشکل دادن به آن وووو ازعوامل مهم بحرانهای اخیر بوده است. شخص ترامپ اعتراف کرده که داعش را آمریکا بوجود آورد.
خروج از برجام وعدم تعهد به آن توسط شخص ترامپ که بخاطر اختلافات درونی ومنازعات با دمکراتها صورت گرفت از دیگر عوامل بحران زای منطقه بوده است.
حمایت همه جانبهاز کشورهای خلیج فارس در درگیری با یمن که منجر به بمبارانهای وحشیانه وضد بشری علیه مردم مظلوم یمن گردید نمونه دیگری از سیاستهای بحرانزا بوده است.
رقابت قدرتهای بزرگ چین وروسیه واتحادیه اروپا با آمریکا واختلافات اشتراکات منافع آنها موجب بسیاری از بحرانهای منطقه شده است. رویکردهای مختلف سیاستمداران آمریکائی به منطقه و تبعیت آنها از یکی از اندیشکدههای این کشور از دیگر عوامل آشفتگی ودرگیریها در منطقه است. در واقع خاورمیانه وخلیج فارس قربانی تئوریها وپروژههای مختلف امریکائیست وموش آزمایشگاهی اندیشکدهها شده است.
گروه سه نفره بوش دوم ورامسفیلد وچنی وپروژه حمله به هفت کشور تحت عنوان صدور دمکراسی، تشکیل گروه تروریستی داعش، ائتلاف آمریکا واسرائیل وکشورهای خلیج فارس در دوره اول ترامپ وووویکی از نمونههای انتقال بحران به منطقه از جانب مراکز فکری این کشور میباشد. تشویق صدام برای حمله به ایران وسیاست نه شکست ونه پیروزی از نمونههای دیگر انتقال بحران به این منطقه میباشد.
در اینمیان نقش نئوکانها وم سیحیان صهیونیست و مذهبیهای افراطی آمریکائی در خشونت علیه مردم خاورمیانه وحمایت از اسرائیل بسیار پررنگ میباشد. اکنون ترامپ نماینده تفکریست که رویکرد اقتصادی به منطقه وجهان دارد ومنافع این کشور را در الویت قرار میدهد.
خوشبختانه دول خلیج فارس هم رویکرد اقتصادی را بر گزیدهاند وتجربه نا موفق درنا امنی وتلاش برای شکست ایران در ائتلاف با آمریکا واسرائیل را دارند.
بن سلمان سیاستهای مترقیانه را برای توسعه کشورش در پیش گرفته است ولذا بدنبال روابط متعادلی با ایران میباشد. وی در داخل نیز عربستان مدرن را که میتواند موجب پیشرفت اقتصادی وتوسعه شود را در دستور کار قرار داده است. ولیعهد عربستان مبارزات مثبتی را با وهابیت وارتجاع دینی دنبال نموده وجامعه فلاکت زده و عقب افتاده دینی کشورش را بسمت دنیای مدرن ودستاوردهای بشری سوق داده است.
البته تحولات عربستان بمعنای مدرنیته نیست وچیزی شبیه اقدامات محمد رضا شاه میباشد که توسعه ایران وپیشرفتهای اقتصادی وتکنولوژی را بدون آزادیهای سیاسی ومدرنیته دنبال میکرد.
از نظر نگارنده توسعه اقتصادی وتکنولوژی وموفقیت در نیل بیک کشور پیشرفته در نهایت مدرنیته را ولو بطور ناقص بدنبال خواهد داشت. در واقع جوامع خاورمیانه که دارای فرهنگ استبدادی وعقب مانده از جهان مدرن هستند بتدریج وهمراه با پیشرفتهای اقتصادی ومدرنیزم، امکان دستیابی به آزادیهای سیاسی وانقلاب فرهنگی را میتوانند تجربه نمایند.
اگر انقلابیون ایران کمی صبر میکردند توسعه وپیشرفتها در زمان شاه لاجرم وی را وادار میساخت که در فضای بسته سیاسی کشور تجدید نظر نماید.
سیاستهای ترامپ برای منطقه مثبت است. چنانچه در منطقه رویکرد اقتصادی وتوسعه جایگزین نگاه امنیتی ونظامیگری شود اولا این امر درگیریهای نظامی وامنیتی بین کشورها را کاهش میدهد ورقابتهای اقتصادی را جایگزین آن میکند ثانیا بتدریج مردم منطقه را از حالت بسته دین اشعریت وخوارجی خارج ویا آنرا تضعیف مینماید ثالثا با رشد مالی وتقویت طبقه متوسط وتحصیکرده، جوامع منطقه را با مدرنیزم ودستاوردهای دنیای مدرن آشنا میکند وزمینه حقوق فردی واجتماعی را فراهممی سازد.
نکته مهم آنست که این تغییرات مسلما ثبات جامعه مدنی را موجب خواهد شد وفرهنگ سنتی مستبدانه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. دین نیز تفسیر وتعبیر مترقیانه و انسانی بخود خواهد گرفت.
از اینرو اگرچه رویکرد ترامپ بعنوان یک پروژه جدید در منطقه بر اساس منافع آمریکاست وتفسیر گروه جدید کاخ سفید میباشد اما این پروژه ویاسیاست جدید بنفع منطقه بوده وآینده بهتری را برای کشورها رقم خواهد زد.
فراموش نشود ورود آمریکا به چین در دهه هفتاد وتعریف جدید مقامات سیاسی واقتصادی این کشور در آن زمان در صدور سرمایه وتولید در جهان فقیر، برای کسب درآمد وثروت بیشتر موسسات ومراکز مالی وصنعتی آمریکا بود اما سبب رشد چین وبرون رفت این کشور از فقر و دستیابی به تکنولوژی امروزی گردید.
اکنون نیز مراکز مالی وتکنولوژی آمریکا بدنبال ثروت بیشتر وکسب قدرت مالی در جهان هستند تا عقب ماندگیهای خود را جبران نمایند اما این نگاه برای منطقه نیز خیر وپیشرفت را در بر دارد وموجب رشد وشکوفائی اقتصادی منطقه وبرون رفت جوامع از فقر وعقب افتادگیها خواهد شد.
البته این تحولات زمانی اتفاق خواهد افتاد که رهبران منطقه هوشمندی مقامات چین ووطن دوستی آنها را داشته باشند. بدیهی است در صورت وجود حکام فاسد وبیخرد هرگز پیشرفت وتوسعه روی نمی دهد.
اگرچه سخنان ترامپ در تحلیل از ریشههای بحرانها فرافکنی وتحریف واقعیتها بود اما صحبتهای ایشان در مورد فساد وکار کرد غلط در ایران واقعیت داشت. احتمالا این آماری بود که ایران شناسان بطور دقیق در اختیارش قرار داده بودند و ایشان بنحو درست از آن بهره برداری نمود.
واقعیت آنست که از زمان آقای احمدی نژاد سیاست تخریب ایران وفساد سیستماتیک وتقسیم ثروت کشور بین گروه خاص در دستور کار قرار گرفت وپیشرفت کشور در زمان آقای خاتمی با شش درصد رشد کاملا متوقف گردید. سازندگی ایران که با هشتاد میلیون تن سیمان ودهها میلیون تن تولید پتروشیمی ودهها پروژه صنعتی، همراه بارشد علم ودانش وارتقای فرهنگ وتوسعه انسانی با سرعت تمام وبا گستردگی چشم گیر انجام میگرفت همه متوقف وعقب افتادگی مالی وصنعتی وتکنولوژی وتحجر وفرهنگ قرون وسطائی جایگزین آن شد.
آقای احمدی نژاد همچنین بیشتر زیر ساختهای اداری ونیروی انسانی را علاوه بر امور مالی تخریب کرد تا کشور نتواند به اهداف تعیین شده مبنی بر پیشرفت تا ۱۴۰۴ دست پیدا نماید.
نانرازیهای امروز کشور نتیجه همان سیاستهای متخذه از زمان آقای احمدی نژاد میباشد.
البته ایران با توجه به نیروی انسانی قوی وظرفیتهای بزرگ خود علیرغم آیت تخریبها در بعصی از جنبهها مثل نظامی به رشد وشکوفاهی رسیده است. اما این پیشرفتها بیشتر مدیون ظرفیتهای بزرگ این کشور است.
متاسفانه امروز این نتایج تلخ از زبان رئیس جمهور آمریکا وبا لبخندهای گزنده شنوندگان قلب جراحت دیده وطن دوستان ایران را زخمیتر نمود.
روشن است پاسخ این بخش از سخنان آقای ترامپ با دشنام علاج نمیگردد بلکه باز گشت به عقلانیت ووطن دوستی ودست شستن از فساد وپیوند مجدد با مردم ونخبگان وروشنفکران تنها چاره کار وبرون رفت از این تحقیر خواهد بود.
قرآن کریم آیهای دارد که برای همه زمانها وهمه اعصار وهمه افراد وحکومتها قابل استفاده بوده وسخن جاودانه میباشد. میفرماید بشارت بده به بندگانمن که اقوال وسخنان را میشوند وبهترین آنرا بر میگزیند. این نوع بندگان هستند که تنها در مسیر هدایت ورستگاری بوده ومنحصرا اینها هستند که صاحب عقل وخرد میباشند.