در هفتهای که گذشت، جزئیات حکم صادرشده برای آزاده صمدی واکنشهای فراوانی را به همراه داشت. تصویری از آزاده صمدی با کلاهی بر سر در مراسم خاکسپاری یک کارگردان تئاتر موجب شد تا با عنوان «جریحهدار کردن عفت و اخلاق عمومی از طریق در معرض انظار عمومی قراردادن وضعیت و حالت بیحجاب خود و نهایتا انتشاریافتن آن تصویر در فضای مجازی» برای او پروندهای در دادسرای فرهنگ و رسانه تشکیل شود. نهایتا در هفتهای که گذشت، تصویر حکم صادرشده برای این بازیگر سینما منتشر شد که یکی از بندهای آن مانند برخی از آرای صادرشده در روزهای اخیر در زمینه حجاب و پوشش اختیاری زنان بحثبرانگیز شده است.
به نظر نمیرسد نه منطق و نه قوانین ما برای قاضی هم چنین اختیاری قائل باشد که رأسا در امور تخصصی رشتههای دیگر و از جمله پزشکی و روانپزشکی مداخله کند. متأسفانه به دلیل کماطلاعی راجع به مسائل سلامت روان و فقدان دانش کافی در جامعه، شاهد آن هستیم که خیلی از افراد بهراحتی در این حوزه نظر میدهند. البته تا جایی که این اظهارنظر صرفا اظهارنظر شخصی یک فرد باشد، چه درست باشد و چه غلط، قاعدتا مشکل زیادی ایجاد نمیکند؛ اما اگر افرادی که در جایگاه رسمی خاصی هستند، با چنین سوءتفاهمی خودشان را واجد صلاحیت برای اظهارنظر در این امور بدانند و بر مبنای آن آییننامه و دستور عمل و حکمی صادر کنند، وضعیت متفاوت و بسیار نگرانکننده است؛
جدای از مباحث حقوقی مرتبط با این مورد و هر مورد خاص یا احتمال سوگیریهای سیاسی در اعلام نظر افراد، شاید فردی نامطلع و غیرمتخصص تصور کند اگر کسی خلاف این یا آن قانون را مرتکب شد، همین کافی است که آن فرد را دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی بدانیم. طبیعتا هرکسی که حداقلی از دانش و تخصص در حوزه روانپزشکی و سلامت روان داشته باشد، میداند که چنین تصوری چقدر غیرعلمی و نادرست است.
حتما چنین احکامی به سلامت روان افراد و جامعه آسیب خواهد زد. میدانیم که بیماریها و اختلالات روانی به دلیل نگرش منفی غلطی که دربارهشان وجود دارد، انگی اجتماعی را به همراه دارند. تحقیقات مختلف نشان دادهاند که انگ بیماری روانی یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود افراد برای گرفتن کمک تخصصی از متخصصان سلامت روان مراجعه نکنند و تشخیص و درمان بیماریها و مشکلاتشان به تأخیر بیفتد. اصولا یکی از مهمترین اقداماتی که باید دولتها و جوامع برای ارتقای سلامت روان در بین مردم انجام بدهند، انگزدایی از اختلالات روانپزشکی است.
متأسفانه بیتوجهی به چنین موضوعاتی باعث میشود اقداماتی انجام بشود که یا مستقیم یا به واسطه نوع بهرهبرداری مدافعان یا مخالفان این یا آن دیدگاه سیاسی از این اقدامات، انگ بیماری روانی و مراجعه به روانپزشک و متخصصان سلامت روان تشدید شود. اگر قرار باشد مراجعه به مراکز روانشناسی و روانپزشکی بهعنوان نوعی مجازات در نظر گرفته شود یا آنطورکه بهویژه در فضای مجازی و برخی رسانهها شاهدش هستیم، اگر قرار باشد افرادی از مراجعه به روانشناس و روانپزشک برای سرکوفتزدن یا تحقیرکردن مخالفان خود استفاده کنند، میتوان تصور کرد که تا چه حد باعث میشود افراد از مراجعه برای یاریگرفتن از متخصصان سلامت روان تردید و از آن اجتناب کنند./امتداد